چتجیپیتی و احساسات انسان؛ مرز باریک میان همدلی مصنوعی و توهم ارتباط

چتجیپیتی و احساسات انسان؛ مرز باریک میان همدلی مصنوعی و توهم ارتباط
اگرچه این رقم در نگاه نخست اندک به نظر میرسد، اما با توجه به آنکه حدود هشتصد میلیون نفر در هر هفته از این ابزار استفاده میکنند، این درصد معادل صدها هزار کاربر است. افزون بر این، گروهی از کاربران ممکن است گفتوگوهایی عمیق داشته باشند یا احساسات و مشکلات روانی خود را بیان کنند، بیآنکه این موارد به عنوان وضعیت اضطراری شناسایی شود.
نکته قابل توجه آن است که بسیاری از کاربران با «چتجیپیتی» همانند یک گوش شنوا رفتار میکنند و احساسات خود را با آن در میان میگذارند، حتی اگر بدانند طرف مقابل انسانی واقعی نیست.
هوش مصنوعی ما را درک نمیکند
کارشناسان تأکید میکنند که زبان تنها مجموعهای از واژگان نیست، بلکه بازتابی از تجربیات انسانی، فرهنگ و احساسات است. از این رو، هرچند «چتجیپیتی» از نظر دستوری و زبانی پاسخهایی دقیق ارائه میدهد، اما قادر به درک عمیق مفاهیم انسانی یا جنبههای روانشناختی نیست. به بیان دیگر، این فناوری از نظر زبانی هوشمند است، اما فاقد احساسات و همدلی واقعی است.
در نتیجه، نوعی رابطه مصنوعی شکل میگیرد؛ کاربر تصور میکند با موجودی در حال گفتوگوست که او را درک میکند، اما در واقع با یک ماشین روبهروست. و درست در همین نقطه، خطر اصلی نهفته است.
خطر امنیت عاطفی کاذب
استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی بهویژه «چتجیپیتی» برای ابراز احساسات، چندین خطر اساسی به همراه دارد. نخست آنکه این ابزار جایگزین درمان یا ارتباط انسانی واقعی نیست و اتکا به آن ممکن است نوعی امنیت روانی کاذب ایجاد کند؛ احساسی که کاربر را متقاعد میکند شنیده شده و حالش بهتر است، در حالی که این احساس واقعی نیست. دوم آنکه گفتوگوهای انجامشده در چنین پلتفرمهایی میتوانند برای اهداف تحلیلی یا تجاری مورد استفاده قرار گیرند و در برخی شرایط حتی علیه کاربر به کار گرفته شوند.
انسان در برابر ماشین
در ذات انسان، همدلی و اشتراک احساسات با دیگران جایگاه ویژهای دارد. در حالی که «چتجیپیتی» نه با ما گریه میکند و نه ما را در آغوش میگیرد، تنها پاسخهایی متنی ارائه میدهد. بنابراین، نیاز ما تنها به کلمات درست یا جملات دقیق نیست، بلکه به حضور انسانی واقعی وابسته است؛ کسی که احساساتمان را درک کند، با ما تعامل داشته باشد و بتواند تسکین واقعی فراهم آورد.
فناوری میتواند ابزار ارتباطی مؤثری باشد، اما هرگز جایگزین ارتباط انسانی واقعی نخواهد شد؛ همان ارتباطی که در عمق وجودمان به آن نیازمندیم.
نتیجهگیری
جذابیت «چتجیپیتی» در ظاهر مکالمهمحور آن نهفته است؛ ابزاری که به افراد امکان میدهد احساسات خود را بدون قضاوت یا محدودیت بیان کنند. با این حال، این تجربه هرگز جایگزین روابط انسانی یا حمایت حرفهای روانشناختی نخواهد بود.
با گسترش روزافزون استفاده از پلتفرمهای هوش مصنوعی بهعنوان ابزار تسکین عاطفی، ضروری است به یاد داشته باشیم که هوش مصنوعی یک ابزار است، نه یک دوست؛ وسیلهای کمکی، نه جایگزینی برای درمان، همدلی و ارتباط انسانی واقعی.





