آخرین لحظات Final Fantasy 16 از پایان احمقانه Game of Thrones کپیبرداری میکند
آخرین لحظات Final Fantasy 16 از پایان احمقانه Game of Thrones کپیبرداری میکند
در میان بسیاری از مواردی که Final Fantasy 16 از بازی تاج و تخت (Game of Thrones) قرض گرفته، مطمئن نیستیم که چرا این عنوان نیاز ارجاع به یکی از بدنامترین لحظات آن سری را احساس کرده است.
تیم Final Fantasy 16 از راههای زیادی برای تاثیرپذیری از سریال بازی تاج و تخت شبکه HBO بهره برده است و از این موضوع احساس پشیمانی نمیکند؛ اما در بیشتر موارد، این تاثیرپذیریها نباید وجود میداشت.
برخی از بهترین ایدههای Final Fantasy 16 به وضوح از آن سری – و کتابهایش – الهام گرفته شده. با این وجود، Final Fantasy 16 برخی از معایب این سری را نیز در خود دارد که در نهایت، بازی تاج و تخت را به یک فرهنگ خندهدار تبدیل کرد. هیچ یک از این نقصها عجیبتر از تصمیم برای ادای احترام به یکی از شرم آورترین لحظات بازی تاج و تخت نیست.
توجه: ادامه این مقاله لحظاتی از بازی و سریال را برای شما اسپویل خواهد کرد
در لحظات پایانی Final Fantasy 16 شاهد رویارویی قهرمان داستان یعنی کلایو رزفیلد (Clive Rosfield) و باس آخر بازی یعنی اولتیما (Ultima) هستیم. بله، اولتیمای افسانهای در Final Fantasy 16 حضور دارد و فهمیدیم که اقدامات اولتیما، تقریبا تمام اتفاقات مهم بازی را شکل داده است.
نبرد با اولتیما مسلماً بزرگترین بخش بازی است. جلوههای بصری خیرهکننده، موسیقی فراگیر و … شما را مبهوت خواهند کرد و احتمالاً در طول این نبرد چندین بار خواهید مرد، صرفاً به این دلیل که حواستان به زیباییهای بازی پرت شده است.
با این حال، اگر به مراحل پایانی این مبارزه راه پیدا کنید، سکانسی را به وجود خواهید آورد که در آن کلایو و اولتیما در نبردی کوتاه با کلمات شرکت میکنند. این گفتوگو با تبادل زیر به اوج خود میرسد:
اولتیما: «ای موجودات فانی! دنیایی که شما به دنبال آن هستید، فقط یک خیال است!»
کلایو: «تنها فانتزی اینجا، خیالات تو است. و ما آخرین شاهدان آن خواهیم بود!»
راستش را بخواهید از این خط متنفر نیستیم. اما این یک روش فوقالعاده عجیب برای بیان و ارائه آن شوخی بود و در واقع، لحظهای کوتاه که به پایان دادن یک سکانس شدید و حماسی کمک میکرد. این بازی در واقع یک اثر اکشن – قهرمان محور بوده که با سبک طنز Final Fantasy همخوانی دارد.
با این حال، به نظر میرسد که تیم Final Fantasy 16 میخواهد مطمئن شود شما این مرجع را درک کردهاید. در واقع، آنها میخواهند به یقین برسند که شما، مرجع مورد نظر آنها را فهمیدهاید و به همین خاطر، شوخی را بعداً در بازی به شیوهای عجیب و آشنا تکرار میکنند.
در طول سکانس پس از پایان Final Fantasy 16، شاهد خانوادهای از شخصیتهای ناآشنا هستیم که در حال گذراندن روز خود هستند. از طریق سرنخهای زمینهای (مانند ناتوانی یک پسر جوان در جادو کردن)، خیلی زود متوجه میشویم که این صحنه، سالها بعد از اتفاقات بازی رخ داده است.
به نظر میرسد که نقشه کلایو برای شکست دادن اولتیما و نجات سرزمین Valisthea موثر بوده، اما بدیهی است که این کار به قیمت از بین رفتن جادویی که زمانی مردم Valisthea به آن متکی بودند، انجام شده است.
در انتهای این سکانس، دوربین روی چیزی زوم کرده که به نظر، یک کتاب بسیار قدیمی است. جلد کتاب به زبانی ناآشنا است، اما خیلی زود از طریق زیرنویس میفهمیم که کتاب مورد بحث، توسط جاشوا رزفیلد (Joshua Rosfield)، برادر کلایو، نوشته شده. پیش از این تصور میکردیم او در جریان رویارویی با اولتیما کشته میشود. مهمتر از همه، زیرنویسها به ما میگویند که نام کتاب مذکور، “Final Fantasy” است.
اگر موارد بالا کمی آشنا به نظر میرسند، احتمالاً به این دلیل است که قسمت آخر بازی تاج و تخت نیز دنباله مشابهای داشت. در آن نمایش، سامول تارلی (Samwell Tarly) کتابی به نام «ترانه یخ و آتش» را به تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) داده که احتمالاً به عنوان یک ضبط جامع از وقایع سریال عمل میکند. جالب خواهد بود اگر بدانید که «ترانه یخ و آتش» نام مجموعه کتابهایی است که این سریال بر اساس آنها ساخته شده.
اگر بخواهیم منصف باشیم، برداشت Final Fantasy 16 از این مفهوم، به اندازه برداشت بازی تاج و تخت گیج کننده نیست. سایر رویدادهای مهم پایانی Final Fantasy 16 عموماً جذابتر از اتفاقات پایانی بازی تاج و تخت به شمار رفته و دیدن یک کتاب کامل شده به نام «ترانه یخ و آتش»، باعث میشود تا خیلی راحت در مورد رمانهای دنیای واقعی (که هنوز ناقص هستند) صحبت کنیم.
البته هیچ چیز بدتر از این نبوده که باز لورمن (Baz Luhrmann) با بیرون کشیدن دست نوشتهای به نام «گتسبی» و نوشتن عبارت «بزرگ» در بالای عنوان اصلی، به فیلم «گتسبی بزرگ» پایان داد. آن لحظه واقعاً برای تمام تماشاکنندگان کم و ناقص بود.
ما واقعا امیدوار بودیم که حماقت به ظاهر توافق شده در آن لحظه از بازی تاج و تخت، آخرین مورد از این استعاره ضعیف باشد. یکی از معدود کلیشههایی که صرفاً طراحی شده تا مخاطب گیج، ناگهان برای درک واضحترین مرجع قابل تصور، احساس هوشمندی کند. جوکی همیشگی که در اکثر اوقات نشان دهنده تصمیمات ضعیفی است که منجر به آشکار شدن آن میشود.
با این حال، مهم نیست که چند بار از این کلیشه تقلید کنند، به نظر میرسد همیشه کسی وجود دارد که مایل است با این فرض که به طور قابل توجهی هوشمندانهتر عمل میکند، تلاش در به کار بردن آن داشته باشد.
ناامیدکنندهترین مورد: Final Fantasy 16 از تعدادی مشکل در پایان خود رنج میبرد و این نواقص، یادآور مسائلی هستند که در نهایت منجر به سقوط عامدانه سریال بازی تاج و تخت شدند. آنها شاید چندان هم بد نباشند، اما بازی تلاش میکند تا تهدیدهای جهانی خود را با نقاط ضعف انسانیای که تا آن لحظه بر آنها تاکید داشت، متعادل کند.
چیزی که بازی واقعاً در لحظات پایانی خود به آن نیاز نداشت، اشارهای آشکار به یکی از فجایع بزرگ در تاریخ سرگرمیهای مدرن است. به علاوه، نقطه اوج Final Fantasy 16، بسیار سرگرمکنندهتر از همان شوخی ابتدایی است که میبایست تمایل ظاهراً شدید برای وارد کردن نام فرنچایز Game of Thrones را به بازی، برآورده میکرد.
منبع: Den of Geek