هاست پرسرعت
بازی

آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان گیمفا برای صنعت گیمینگ

آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان گیمفا برای صنعت گیمینگ

در میان جار و جنجال‌های دنیای بازی‌های ویدیویی، نگاهی به آسمان پرستاره آن کردیم و صمیمانه دست همدیگر را گرم گرفتیم و شما را هم به محفل جمع دوستانه‌مان دعوت می‌کنیم. فرقی نمی‌کند؛ از هواداران PlayStation باشید یا Xbox، از طرفداران Nintendo باشید یا PC. اکنون با هم رویاهای خود را می‌گوییم و سپس منتظر می‌مانیم تا شما نیز آرزوهای بزرگ خود را برای صنعت گیمینگ بیان بفرمایید.

تبلیغات

امشب ستاره خیالی آرزوها برای خانواده gsxr در حال گذر خواهد بود، پس خیال خود را بیدار کنید و با ما همراه شوید …

(ترتیب قرارگیری بر اساس بلندای آرزوهاست)

مهدی رضایی:

آرزو و خواسته بزرگ من این است که بازی‌ها به حدی پیشرفت کنند که ما بتوانیم درون آن‌ها زندگی کنیم؛ چیزی مثل انیمه Sword Art. راستش خیلی دوست ندارم به خطراتش فکر کنم و فقط فکرش هم مرا به لذت می‌رساند. دوست دارم وارد دنیای بازی‌ها بشویم و به صورت واقعی آن‌ها را تجربه کنیم، درواقع چند قدم فراتر از هوش مصنوعی.

همچنین دوست دارم بازی‌های تک نفره به واقعیت نزدیک‌تر بشوند و سالانه شاهد چند بازی در حد و اندازه Red Dead 2 باشیم. شرکت Quantic Dream هم اگر فعالیتش را بیشتر کند که دیگر نور علی نور [می‌شود].

انیمه Sword Art Online "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

مهدی رضایی

محمد حسین کریمی:

بزرگ‌ترین خواستۀ من از صنعت بازی‌های ویدیویی، رسوخ المان‌های ایمرسیو سیم به عمق بازی‌هایی است که به طور بالقوه می‌توانند پذیرای این موضوع باشند؛ نه آن که هر زمان میل به یک ایمرسیو سیم خوب پیدا کردیم، به سراغ آثار آرکین یا اسپکتور برویم. ایمرسیو سیم بیش از آن که خود زیر-ژانری پر از پتانسیل مالی باشد و بتواند برای پروژۀ بعدی استودیوی خود تامین مالی کند، می‌تواند به دنبال ترکیب با جمع گسترده‌ای از آثار جهان آزاد و حتی خطی، یک بازی جادویی ارائه دهد که نه تنها شکست مالی نمی‌خورد، بلکه یکایک المان‌های نامربوط به ایمرسیو سیم را اعتلا می‌بخشد. در چند دهۀ آینده، عناوین معناداری را متصور شوید که با المان‌های ایمرسیو سیم و آزادی عمل در چگونگی انجام ماموریت‌ها عجین شده‌اند. به عبارت دیگر، بهره‌گیری از المان‌های ایمرسیو سیم باید به یک طریقت و آیین در صنعت گیم بدل گردد و در نهایت به نقطه‌ای برسیم که هر کس به شیوۀ خود مراحل را پیش ببرد و این پیش‌روی معنای منحصر به فرد خود را داشته باشد؛ بازی‌هایی که تکرارپذیری در آن‌ها موج می‌زند. اگرچه به حقیقت پیوستن این آرزو در کوتاه مدت را بعید می‌دانم، اما برای تحقق این رویا، بیشترین پتانسیل را در شرکت راکستار می‌دیدم، اما متاسفانه تمرکز روی جزئیات بصری و واقع‌گرایی، به خصوص در بازی‌های اخیر، امیدم را نسبت به این موضوع کاهش می‌دهد.

Deus Ex and Dishonored "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

متاسفانه این رویکرد اگر بخواهد به طور عمیق و معنادار در قالب جهانی آزاد و به صورت سینماتیک اجرا شود به طراحان، بودجه و زمان توسعۀ بسیار طولانی‌ای نیاز دارد و آسان‌ترین مسیر برای رسیدن به آن واضح نیست، اما امروز می‌توان آرزو کرد، مگر نه؟

محمد علیایی:

هنر و رویا از یک جهان می‌آیند: از جهان گذشته، از ورطه‌؛ که اگر به قدر کافی به آن چشم دوخته باشی، خود را خواهی یافت؛ با همه تاریکی و زشتی‌ها، با تمام حسرت‌ها و دریغ‌ها، و با تمام اشتیاق و شادمانی‌ها.

بازی‌های ویدیویی هنر‌ هستند. بازی‌های ویدیویی جادویی‌اند. اما جادویی‌تر هم می‌توانند باشند؟ می‌توانند چنان تمام حس‌های ما را با هم برانگیزانند که گمان کنیم همه چیز واقعی است؟ که برای مدتی، دنیا روی سرمان خراب شود؛ یا در آغوش آنی باشیم که مدت‌ها به دنبالش بودیم. و بعد غبار خیال بر دستانمان بنشیند؛ همراه با حسرت و دریغ؛ اما چنان نزدیک، چنان واقعی، چنان زنده، که بخواهیم باری دیگر نیز تجربه‌اش کنیم.

در خیال بازی‌ای را تجسم می‌کنم که پنج حس را بر می‌انگیزاند. انگار که با تجربه‌ آن، مستقیم به جهانی موازی پرتاب می‌شوید. و در آن، گذشته را باری دیگر زندگی می‌کنید. و روزهایی را زندگی می‌کنید که می‌خواستم تا ابد در جایی، در کورسویی، باقی مانده باشند.

بازی‌های ویدیویی به صورت جهان واقعی "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

در این دنیا، خالق همه چیز شما هستید. دیگر فقط دیالوگ‌ها را انتخاب نمی‌کنید. دیگر فقط نشانه نمی‌گیرید؛ بلکه حالا دستتان به خون آغشته می‌شود و بویش را حس می‌کنید. کافی است اراده کنید، و همه چیز ممکن شود. کافی است تا اراده کنید و همه چیز نیست شود. و گاهی نیز، هیچ اختیاری ندارید جز آنکه رنج بکشید و ببینید که جانتان از دست می‌رود.

با گسترش ایده‌ غریب واقعیت مجازی، گمان می‌کنم بازی‌ها شکلی جدید به خود خواهند گرفت. و در آنجا، همه حسرت‌ها و قدرت‌نمایی‌ها و عقده‌ها راه خود را پیدا می‌کنند و ارضا می‌شوند. و در عوض، در جهان واقعی، همه چیز در آرامش مطلق به سر خواهد برد.

اما آیا ممکن است؟ مشخص است که خیر. اما بگذارید با خیالش آرام بگیریم.

آرمان زرمهر:

آرزوی من این است که روزی شاهد احترام متقابل اعضای جامعه گیمینگ به یکدیگر باشیم. به طوری که هرکسی با آسودگی و صداقت بتواند نظراتش را با دیگران به اشتراک بگذارد؛ بدون ترس از آن که عده‌ای به سوی وی یورش بیاورند، چیزی که بعید می‌دانم هرگز به آن دست پیدا کنیم.

این جامعه امروزه بیشتر از هرزمان دیگری تاکسیک و آزار دهنده شده، به طوری که تقریبا امکان ندارد یک رسانه گیمینگ، فروم و یا هراجتماع اینترنتی دیگری را باز کنید و عده‌ای در حال جنگ و دعوا با یکدیگر نباشند.

رقابت بین کمپانی‌های بزرگ باعث شده بسیاری از گیمرها آنقدر درگیر این مسئله بشوند که به کلی فراموش کنند اصلا چرا اعضای این جامعه و حتی بعضاً خودشان عاشق بازی‌های ویدیویی هستند.

جیم رایان در کنار فیل اسپنسر "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

صحنه‌ بحث و تبادل نظر گیمینگ، دوره پویایی این جامعه از لحاظ دیدگاه‌ها را نشان می‌داد و گاهاً این گفت‌وگوها باعث رشد گیمرها می‌شد، اما حالا بعضاً افراد صرفا به دنبال کوبیدن دیگران هستند و نظراتشان را هم در همین راستا تنظیم می‌کنند.

این صحنه بیشتر شبیه به میدان جنگی شده که افراد حاضر در آن به خون یکدیگر تشنه هستند، بدون این که واقعا دلیلش را بدانند. نمی‌دانم کِی نفرت اینقدر بر این جامعه غالب شد که برخی افراد اینقدر از زمین خوردن و کوبیدن دیگران لذت می‌برند.

من همیشه این جامعه را به یک کشتی تشبیه می‌کنم که همه‌ ما روی آن قرار داریم. برخی افراد فکر می‌کنند اگر زیر پای دیگران را سوراخ کنند، فقط آن‌ها غرق می‌شوند؛ در حالی که در نهایت اگر سوراخی در این کشتی ایجاد بشود، گریبان همه ما را خواهد گرفت و این مسئله در ارتباط با رقابت کنسول‌ها، فرنچایز‌ها و … صادق است.

محمد صالح اسدی:

خب، من هیچ آرزوی خاصی ندارم، جز آنکه تحقق رویاهای همه دوستانم را ببینم…

البته حالا که کمی بیشتر فکر می‌کنم، صبر کنید. انگار آرزوی دیگری هم دارم … ای کاش بحث و بساط انحصاری‌ها و دوز و کلک‌های شرکت‌های بازی‌سازی جمع می‌شدند و می‌رفتند خانه‌شان. گرچه خیلی‌ها اقتصادی نظر می‌دهند و نبود انحصاری را عامل سقوط صنعت گیم می‌دانند، اما در عقیده‌ام، این‌ها همه حرف‌های فیل اسپنسر و جیم رایان و رفقای آن دو است. یا بهتر بگویم: «طوری هست که می‌خواهند ما فکر کنیم!»

بفرمایید که چه کسی دوست دارد به خاطر اینکه بتواند لذت یک بازی را بچشد، به اجبار کنسولی بزرگ یا کوچک و پر سر و صدا را پناه خویش بفرماید؟ درحالی که صرفا یک چیز لوکس است و شاید خیلی‌ها مثل من نتوانند چنین شیء مکعب مستطیلی و سیاه یا سفید را در خانه داشته باشند. اصلا نمی‌ارزد برای چند ساعت انحصاری، خرید این پناهگاه را در کنار PC انجام دهیم؛ ولی چه کنیم که انحصاری‌ها از پشت شیشه‌ای غبارآلود برای کسی مثل من دست تکان می‌دهند و می‌گویند: «همان طور که جناب آقای زاهدی در آرزوی بزرگ بعدی خواهند فرمود، آرزو بر جوانان عیب نیست! برو و بعد از دو سه سال منتظر پورت‌های خراب ما باش!»

و بعد هر روزی که خبرهای پریشان صنعت بازی‌سازی را می‌خوانم، شبش در کابوس‌هایم جیم رایان را با فیل اسپنسر می‌بینم و آنجا هرکدام ادعایی می‌کنند مبنی بر اینکه: «ما دوست داریم تمام مردم بازی‌های ما را تجربه نمایند. ما حالمان از انحصاری، ببخشید، ولی به درازای جیب‌های پر از پولمان به هم می‌خورد.» بعد به یکدیگر اشاره می‌کنند و با اخم می‌گویند: «همه‌اش تقصیر تو و این کنسول فلانت است! از بازار عقب می‌مانم اگر انحصاری نکنم!» سپس صحنه تئاتر خبری را ترک می‌نمایند و با هم به من مسکین و وارفته می‌خندند.

عبور یک شهاب در آسمان شب "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

و در پایانِ آرزوهایم، از جانب پلی استیشن و ایکس باکس، خدای را سپاس می‌گویم که برخی چونان مجنون و فرهاد، تا پای جانشان از عفت شیرین و لیلی شرکت‌های بازی‌سازی آن دو حمایت می‌نمایند! طوری که دلم گاهی به حال شرکت‌هایشان می‌سوزد. اگر می‌دانستند اینجا چه هواخواهانی دارند، به خدا مزدی مطمئنا به همه رایگان می‌دادند. بالاخره در رویا روزی را امید دارم که این حرص و جوش‌های بیخود، پاداش بزرگی را از سونی و مایکروسافت بگیرند، وگرنه بساط ناسزاگویی و توهین کی برچیده نخواهد شد!؟ خداوند می‌داند و بس!

مصطفی زاهدی:

جواب به این سوال هم سخت است و هم در قالب چند جمله‌ی کوتاه خلاصه نمی‌شود. اما با این وجود برای خالی نبودن عریضه از کلام، باید قبل از اشاره به آرزو‌ها و رویاپردازی‌ها، به بزرگ‌ترین معضل و مشکل فعلی دنیای گیم اشاره کنم. شاید مهم‌ترین دغدغه‌ی من در مورد صنعت ویدیو گیم، کم ارزش شدن آثار ارزشمند و خلاقانه است. به شخصه نه مشکلی با بازی‌های آنلاین دارم، نه با آثار چند نفره و بتل رویال و بر خلاف اکثریت، معتقدم محبوبیت و رشد این آثار، یعنی محبوبیت و رشد صنعت بازی‌های ویدیویی. با این وجود، وقتی آثاری مثل Dishonored، که جزو بهترین و خلاقانه‌ترین آثار تاریخ این صنعت هستند، به خاطر عدم بازدهی مالی، به گورستان تاریخ می‌پیوندند، واقعا ناامید می‌شوم. کم نیستند آثار و فرنچایز‌هایی که در واقع یک سر و گردن از آثار هم رده خودشان بالاتر بوده و هستند، اما حالا کاملا فراموش شده و به یک خاطره تبدیل شده‌اند.

متأسفانه با وضعی که الان در ویدیو گیم می‌بینم، نزدیک نود درصد بازی‌هایی که معرفی یا عرضه می‌شوند، آثاری تکراری، تقلید شده و یکنواخت هستند که حتی بعضا ارزش یک بار تجربه را هم ندارند. به نظرم حریم امنی که سازنده‌ها برای خودشان خلق کرده‌اند و از آن هم خارج نمی‌شوند، باعث شده شاهد آثار مشابه با ساختار یکسان باشیم که عملا حرف جدیدی برای گفتن ندارند.

حریم امن "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

مواردی که اشاره کردم صرفا دغدغه‌های کلی بودند که حس می‌کنم در شرایط کنونی، بیشترین آسیب و لطمه را به این صنعت وارد می‌کنند.

اما در مورد جاه‌طلبی و رویاپردازی، باید بگویم به شخصه امیدوارم جامعه مخاطبان ویدیو گیم، حتی از میزان فعلی هم بیشتر و بیشتر بشود و به حدی برسد که عرضه یا معرفی بازی‌های درجه یک، از لحاظ اهمیت و ارزش خبری، به یک تیتر بزرگ و اتفاق مهم، در سطح بین‌المللی تبدیل شود. یعنی روزی به همان شکلی که موسیقی و سینما، تقریبا تمام مردم را در بر گرفته، بازی‌های ویدیویی هم به شکلی مشابه کاملا فراگیر شوند. حس می‌کنم با تغییر نسل و در چند دهه آینده، کاملا این مورد امکان‌پذیر است و حتی می‌توانیم شاهد همه‌گیری کامل بازی‌های ویدیویی در حد و اندازه‌های مدیوم‌های دیگر باشیم.

به عنوان نکته‌ آخر، باید به این نکته اشاره کنم که حالا که در مورد رویاپردازی حرف می‌زنیم، به یک مورد رویاپردازی داخلی هم بد نیست اشاره کنم. امیدوارم در نهایت یک روز، گیمینگ به عنوان یک صنعت یا یک محصول تولیدی، در ایران بتواند فعالیت کند. در شرایط فعلی که غیرممکن به نظر می‌رسد و آثار معرفی شده داخلی، آنچنان سطح کیفی مطلوبی ندارند، اما خب داریم در مورد رویاپردازی و خیالات صحبت می‌کنیم، موردی ندارد که در خیالاتمان یک بازی AAA عظیم بر اساس فولکلور یا شخصیت‌های تاریخی را متصور بشویم. آرزو بر جوانان عیب نیست!

حسین غزالی:

از اولین روزی که نوشتن راجع به بازی‌های ویدیویی شروع شد، مشخص بود که زمان گذر کردن می‌رسد.

آرزوی ما برای بازی‌های ویدیویی، واقعاً برای بازی‌های ویدیویی نیست؛ حرفی است برای کسانی که بازی‌های ویدیویی را بازی می‌کنند و می‌بینند. برای کودکانی که با بازی‌های ویدیویی شب‌های خستگی از برگه‌های سخت را گذراندند.

و آن آرزوی ما، به‌صراحت این است که از بازی‌های ویدیویی گذر کنند و دیگر کودک نباشند؛ آن‌قدر گذر کنند که دیگر نیازی به آن‌ها نداشته باشند. مردانی که از حقیقت فرار نمی‌کنند، و از زندگی واقعی به بهانۀ سرگرمی گریزان نیستند؛ این اصل و رسم واقعی زندگی است در روزگاری که بعضی‌ها در آن می‌خواهند همه‌طوره و در همه زمان‌ها در سرگرمی بخوابند و دیگر هرگز بیدار نشوند.

Quit the game "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

و نیاز نداشتن به اتلاف وقت، به نابودسازی دقیقه‌ها و سال‌های ارزشمند پدیده محسوسی است؛ یعنی آن‌که کم‌یاب است. کم‌یاب بودنش هم دلیل دارد؛ کم‌یاب بودنش از آن‌جا است که اتلاف وقت و فرار از حقایق ذاتی آدمی و زندگی تبدیل به یک عرف و نُرم روزمره و جهانی شده که فعلاً دست‌بردار نیست. از این رو، هرشخصی که واقعاً قلبش را و خودش را دوست داشته باشد، می‌داند که باید در دنیا به کجا برود و اگر جایی هم بخواهد برود، می‌داند که آن‌جا لااقل «بازی ویدیویی» نیست.

ما خیلی وقت پیش به‌همراه عزیزی این‌جا بودیم. در استراحتگاهی به‌نام «ویدیوگیم» نشستیم که در نظر اول سبزه داشت و پر از درخت و چمن و سایه و رود بود و از زیبایی عجیبش در تحیر بودیم و تعجب باعث می‌شد شیفته باشیم بر تداوم به نشستن در استراحتگاه. ولی واقعاً کمی که گذشت، دیدیم اگر قرار باشد بعد از هفت سال کماکان یک‌جا بنشینیم، زخم بستر می‌گیریم و می‌میریم از شدت نشستن و سکون و عدم تحرک.

با این حال، اتفاقی افتاد و کماکان نشستیم تا آن‌که چهره خوش نخستینِ سراب، بعد از مدتی رنگ خودش را باخت و عوضش تصاویر وحشتناکی از درختان پژمرده در استراحتگاه ویدیوگیم پدیدار شدند. پر از زخم و وحشت، پشیمان شدیم و بلند شدیم. به همه کسانی هم که مثل خودمان با نشستن آن‌جا و سرهم آوردن چهارکلمه و چهار بررسی بازی فکر کردند که شخص خاصی هستند گفتیم که هیچ‌شخصی با سرهم آوردن چهارکلمه و چهار بررسی بازی شخص خاصی نمی‌شود.

کنترلرهای شکسته PS و Xbox "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

از قضای پیش‌آمده، مسئلۀ قلبی حاصل این است که بازی‌های ویدیویی هرچیزی که باشند و هرچیزی که بشوند، حتی اگر این وسط یکی دو حرف قشنگ ناقص هم زده باشند، در آخر داستان، راه‌های فراری از واقعیت بیش نیستند.

سراب‌هایی که شاید بشود از آن‌ها رد شد ولی نباید به آن‌ها برای ابدیت دل‌باخت؛ صرفاً چرا؟ صرفاً چون بازی‌های ویدیویی نه قلب دارند و نه روح و نه مهر و عطوفت. اگر روزی دوازده ساعت بازی کنید، برای بازی ویدیویی فرقی ندارد؛ اگر روزی نیم ساعت بازی کنید، برای بازی ویدیویی فرقی ندارد. اگر بازی آنلاین بازی کنید، برای بازی ویدیویی فرقی ندارد. اگر بازی آفلاین بازی کنید، برای او فرقی ندارد که چه‌گونه و چرا دارید وقت قشنگ و ارزشمند زندگی ثمین‌تان را به زباله‌دان می‌فرستید که خیلی اتفاق ناگوار و سختی است.

در این‌جا دیگر نمی‌شود به روال سابق سر از دلایل عاشقانۀ موجه درآورد که هیچ‌کدام‌شان پاسخگو نیستند. هر جوابیه‌ای هم که شخصی بابت استمرارش در غرق شدن در بازی‌های ویدیویی بدهد، آخرسر هم خودش، و هم اهل قلب‌های واقعی می‌دانند که بازی‌های ویدیویی در ذات‌شان وسایلی هستند تا بشود با استفاده از آن‌ها قلب را دور زد و از دنیای واقعی فرار کرد که کار خوبی نیست.

گیمر خواب و خسته "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

آدم مگر از دنیای واقعی فرار می‌کند؟ مگر می‌شود آدمی چشمانش را روی زندگی حقیقی ببندد و بخوابد؟ ممکن است در ادامه، دلیل دیگر این باشد که می‌شود گاهی از دنیای واقعی فرار کرد و گاهی هم در دنیای واقعی ماند. ولی نکتۀ فراموش شده آن است که فرار کردن از دنیای واقعی، دلیل می‌خواهد و وقتی که آن دلیل گرفته شود، دیگر نمی‌شود از آن فرار کرد.

این‌جاست که در دل هر پازل، در دل هر راهروی ترسناک درپیتی، وقتی که در دنیای یک بازی ویدیویی راه می‌روید، ناگهان تصویر خراب می‌شود و دنیای واقعی سر از دنیای خیالی ویدیوگیمی درمی‌آورد و شروع می‌کند دنبال شما افتادن. گشتن دنبال قلب شما در هر گوشه و کنار سکوت و خلوت، در هر کوچه‌پس‌کوچه حتی بی‌اهمیت‌ترین و خنثی‌ترین بازی‌ها و دنیاهای مجازی.

در پشت درب‌های خلوت نقشه‌های کال‌آف‌دیوتی ۴، گشتن دنبال ناخودآگاه و پرسیدن سوالی بزرگ که از گذر ایام و تلف شدن زندگی و جوانی، و حق مرگ و حقیقت نهفته در ماورایش می‌گوید. در هر لحظه‌ای که در آن آرتور مورگان به دیواری تکیه می‌دهد و فکر می‌کند و جک موهایش را مرتب می‌کند و لیان به قلبش نگاه می‌کند.

پرتاب کنترلر توسط یک گیمر "آرزوهای بزرگ؛ رویاهای نویسندگان gsxr برای صنعت گیمینگ"

فرجام کار، آخر قصه نهایت زمانی می‌رسد که قلب اذیت می‌شود. در این لحظه است که وقتی شخصی از بازی‌های ویدیویی گذر کند، دیگر نمی‌تواند برگردد. مثل دوستی که زمان کودکی، همراه همیشگی بود و درس‌هایی داشت که یاد می‌داد و شاید غیرمستقیم بودند اما گاهی باعث می‌شدند که کمی راجع به این و آن فکر کنی؛ ولی شما بزرگ شدید، و دیگر وقت جدایی رسید. بزرگ‌تر از آن‌که دیگر برای آن‌چه در کودکی نگرانش بودید نگران باشید و حالا باید حواس‌تان به قلب‌های بزرگ‌تری باشد.

شاید در لحظه وداع با بازی‌های ویدیویی، و بازگشت به قلب‌های واقعی و راستی و درستی، و فهمیدن دلیل چیزها، دوست قدیمی را در آغوش بگیرید، شاید دستی هم بر شانه‌اش بزنید اما سرانجام روزی که رویتان را برگردانید و بخواهید تا دوباره پشت‌سرتان را ببینید، دیگر خبری از او نیست.

آرزوهای شما برای صنعت گیمینگ چیست؟ کدام آرزوی مطرح شده توسط تیم تحریریه را جذاب و ممکن می‌دانید؟

ممنونم از همراهی شما دوستان gsxrیی عزیز 🌹

موفق و تندرست باشید

Malenia Blade of Miquella77DanialRanjbarzadeharthur_morganUNCLE ARTURMehdi_MorganDARKSIRENdamhazerبهزاد سالمیژنرال اردکFinal seyedدکتر gsxrKABALNemesisAlbert Weskerامیر حسینDark NightODEOnly RockstarVisible 6-tigh manmore

مجله خبری gsxr

نمایش بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا