آنالیز: نگاهی به پتانسیل از دست رفته و حفره‌های داستانی God of War Ragnarok

آنالیز: نگاهی به پتانسیل از دست رفته و حفره‌های داستانی God of War Ragnarok

آیا متوجه مشکلات داستان God of War Ragnarok شده‌اید؟ با من همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به موارد حاشیه‌ای پیرامون داستان، روایت و شخصیت‌ پردازی بازی.

وقتی که در سال 2018 موفق به تجربه‌ی بازی God of War شدم، از کیفیت فوق‌العاده‌ی بازی به وجد آمدم. از گیم‌پلی سینمایی بازی گرفته تا داستان جذاب و پرکشش آن، همه چیز دست به دست هم دادند تا God of War 2018 را به عنوانی انقلابی برای این فرنچایز با سابقه تبدیل کنند. معمولا چند سالی است دیگر دل و دماغ انجام چند باره‌ی بازی‌ها را ندارم، با این وجود چهار بار بازی را به طور کامل همراه محتویات فرعی به اتمام رساندم و چیزی حدود ۱۰۰ ساعت زمان را در آن سپری کردم.

برای تجربه‌ی ادامه این عنوان لحظه شماری می‌کردم. وقتی که رگناروک به طور رسمی معرفی شد، حس فوق‌العاده‌ای داشتم. نا سلامتی قرار بود ماجراجویی کریتوس در آخرالزمان نورس را تجربه‌ کنم!
گذشت و گذشت تا ماه پیش، بالاخره موفق به تجربه‌ی این عنوان مورد انتظار شدم. حالا پس از ۵۲ ساعت تجربه‌ی این عنوان و کامل کردن تمام محتوای اصلی و فرعی موجود و گرفتن تمام تروفی‌ها، قصد دارم ذره‌بین نقد را در دست گرفته و داستان بازی، روایت آن و حفره‌های پرشمار آن را زیر ذره‌بین قرار دهم. با من همراه باشید.

بدیهی است این مقاله، دارای اسپویل‌های متعدد داستانی است، اگر بازی را به اتمام نرسانده‌اید، از خواندن ادامه مقاله خودداری کنید.

فرجام Thor
خدای صاعقه، یکی از قویترین خدایان نورس، کسی که صدها Giant را از پای درآورده و به عنوان یک نابودگر، سابقه نبردهای بزرگ و کوچک پرشماری را دارد، در حالی که از هزاران نبرد جان سالم به در برده و حتی در چند مرحله نبرد سهمگین با کریتوس نیز زنده می‌ماند، با فرو رفتن نیزه در سینه‌اش، در لحظه میمیرد! این لحظه یکی از ناامیدکننده‌ترین لحظات کل God of War Ragnarok برای من بود. اگر داستان‌های Mimir در نسخه‌ی قبل را به خوبی گوش کرده باشید، احتمالا در ذهنتان از Thor، شخصیت فوق‌العاده قدرتمندی ساخته بودید. کسی که بی‌رحم، قدرتمند و توانمند است و همه چیز را به خاک و خون می‌کشد.

Thamur را به یاد دارید؟ همان جاینت فلک زده‌ای که Thor با یک ضربه او را از پای درآورد و در نسخه‌ی قبل برای به دست آوردن Chisel به مکان جسد او رفتیم. او یک مورد از صدها قربانی Thor در نه اقلیم بود.
همواره از Thor به معنای واقعی کلمه یک هیولای مخوف و قدرتمند در نسخه‌ی قبلی نام برده می‌شد و نمایش‌های God of War Ragnarok نیز بر این امر صحه می‌گذاشت. اما خدای رعد و برق اساطیر نورس، به شکل خنده‌داری با یک ضربه نیزه از پای درآمد و به دلایل نامشخصی ناپدید شد و حتی از جنازه او نیز خبری نبود!

نمی‌دانم هدف سازندگان از به تصویر کشیدن مرگ Thor به این شکل چه بود، چرا که کشته شدن او در این سکانس حتی کمکی به پرداخت شخصیت Odin نیز نکرد و هدف روایی خاصی نیز در پی نداشت. تنها یک توجیه وجود دارد، نویسندگان نمی‌خواستند کریتوس او را بکشد، بنابراین تصمیم گرفتند مرگ او را به دست Odin رقم بزنند. اما مشکل این‌جاست فارغ از احمقانه بودن این ایده، چگونگی پیاده‌سازی آن نیز مضحک است. کریتوس Thor را به صلح دعوت می‌کند و سپس Odin به ثور دستور می‌دهد کریتوس را بکشد، اون نمی‌پذیرد و اودین که از سرپیچی او عصبانی شده، نیزه‌اش را در سینه‌اش فرو می‌کند و‌ او را می‌کشد! این بود آن Thor که همه از او می‌ترسیدند؟ این بود آن Thor که Jotnar‌ها را تا مرز انقراض نابود کرد؟
اشتباه نکنید، من به صورت کلی مشکلی با چگونگی مرگ او (فرو رفتن سینه به سینه‌اش) ندارم، مشکل این جاست که شخصیت جذابی مثل Thor، می‌توانست در سکانسی حماسی‌تر و جذاب‌تر از پای درآید، نه در ظرف دو-سه ثانیه!

حماقت‌های بی‌شمار Odin
در اسطوره‌ شناسی Norse، از Odin به عنوان خدای مکار و حیله‌گری یاد شده که بیشتر از قدرت‌های فیزیکی‌اش، این حیله‌گری و زرنگی‌اش است که او را به خدایی قدرتمند تبدیل کرده است. اگر به داستان‌های Mimir در نسخه‌ی قبل توجه کرده باشید، در مواقع بسیاری Odin موفق به فریب جاینت‌ها، خدایان و افراد عادی زیادی شده است. او آن قدر فریب‌کار بود که حتی Freya نیز فریب او‌ را خورد و جادو‌های Vanir را به آموخت و در ادامه Odin از همان جادو علیه خود Freya استفاده کرد.

اما بر خلاف وعده و وعید‌های پرشمار نسخه‌ی قبلی، نمایش Odin در این نسخه، حداقل از باب تصمیم‌های استراتژیک و منطقی بسیار احمقانه بودند. همانطور که می‌دانید، Odin سال‌ها برای رویارویی با رگناروک آماده می‌شد و تا آن جایی که می‌توانست، به جمع کردن دانش و پیشگویی‌های مرتبط می‌پرداخت. اما در طول بازی، بیش از آن که نگران رگناروک باشد، به شکل بیمار گونه‌ای به Rift و Mask اعتیاد پیدا کرده بود. تا حدی که مخاطب به این فکر می‌کرد که Odin نسبت به رگناروک بی‌تفاوت است. این در حالی است که او به لطف نفوذ به مقر کریتوس، از تمام اتفاقات جدید مثل پیش‌گویی اصلی رگناروک خبر داشت. اگر او این‌قدر در مورد رگناروک اطلاع داشت، چرا کاملا بی‌تفاوت رفتار می‌کرد و اهمیتی به این اتفاق اجتناب‌ناپذیر نمی‌داد؟ یعنی Rift و Mask قدرت تفکر و منطق بینی او را به کلی از او سلب کرده بودند؟ از طرف دیگر پر واضح است ایده ماسک و Rift، هنگام ساخت نسخه‌ی قبلی در ذهن نویسندگان وجود نداشت چرا که Mimir کوچک‌ترین اشاره‌ای به این مورد نکرد. حفره بعدی داستانی این است که در نسخه‌ی قبل، میمیر داستان متفاوتی از چگونگی کور شدن یک چشم اودین تعریف کرد.

اولین حفره بزرگ داستانی, آن جایی رقم خورد که کریتوس با ساخت نیزه Draupnir، برای رویارویی با Heimdall آماده می‌شد. نکته این جاست که Odin به لطف پوشش در قامت Tyr، از این نقشه و در کل از تمام اقدامات کریتوس و همراهانش خبر داشت. سوال مهم این است، اگر Odin می‌دانست که کریتوس Heimdall را خواهد کشت، چرا شیپور Gjallarhorn را از او نگرفت؟ اگر کریتوس Gjallarhorn را در اختیار نداشت و در آن نمی‌دمید، هیچ راه دیگری برای ورود به Asgard وجود نداشت! یعنی حلقه‌ی مفقوده رگناروک، شیپوری بود که Heimdall حمل می‌کرد.
احتمالا فکر می‌کنید به لطف قابلیت پیش‌بینی و ذهن‌خوانی Heimdall، اودین ایمان داشت کسی نمی‌تواند او را از پای درآورده و شیپور را از او بگیرد، اما مسأله این جاست که اودین از نقشه‌ی کریتوس برای ساخت نیزه خبر داشت و قطعا آدم باهوشی مثل اودین، به اما و اگر‌ها توجه نمی‌کرد. اگر او به راستی به باهوشی و فریبکاری اسطوره‌های نورس بود، شیپور را از Heimdall می‌گرفت و آن وقت حتی به فرض کشته شدن Heimdall و تحقق تمام شرایط دیگر برای وقوع رگناروک، امکان ورود به Asgard برای کریتوس و لشکرش وجود نداشت.

مورد دیگر این است که بزرگ‌ترین پیچش داستانی و Plot Twist بازی یعنی تقلبی بودن Tyr، به شکل ضعیفی برملا و اجرا شد. اول این که این نوع غافلگیری‌ها، باید به نوعی اجرا شوند که در طول بازی، سرنخ‌های هر چند اندک و ریزی در لابه‌لای سکانس‌ها و دیالوگ‌ها گنجانده شود تا هنگامی که پیچش داستانی فاش می‌شود، مخاطب بتواند سرنخ‌های گذشته را کنار هم بگذارد.
منطقی فکر کنید، خروجی مفید اودین از نفوذ به مقر کریتوس و همراهانش چه بود؟ بله درست است اطلاعات ارزشمندی را به دست آورد، اما نکته خنده‌دار این است که کوچک‌ترین استفاده‌ای از آن‌ها نکرد. اطلاعاتی که از نیت کریتوس برای کشتن Heimdall به دست آورد، باعث نشد اقدامی برای پیشگیری انجام دهد. از طرف دیگر وقتی متوجه شد پیش‌گویی اصلی رگناروک متفاوت از چیزی بوده که اطلاع داشته، باز هم استفاده مفیدی از این اطلاعات نکرد. پس هدف از تغییر شکل به Tyr چه بود؟ حداقل Odin می‌توانست از فرصت پیش آمده استفاده کند و به کریتوس و همراهانش آسیب وارد کند چرا که آن‌ها انتظارش را نداشتند.

یا مثلاً می‌توانست با استفاده از جادو، Mystic Gateway را قفل کند یا ده‌ها کار مفید دیگری که در قالب پوشش Tyr می‌توانست انجام دهد. اما در نهایت چه کرد؟ به شکل احمقانه‌ای هویت خودش را فاش کرد، Brok را کشت و بدون اینکه بتواند ماسک را به دست بیاورد فرار کرد! این بود آن Odin که صدها سال هوش و ذکاوت و قدرت فریبش شهرت خاص و عام بود؟ این همان اودینی بود که فریا را فریب داد و Vanehiem را به خاک و خون کشید؟ مشکل این جاست که بازی حتی به روایت و مقدمه سازی خودش نیز وفادار نمی‌ماند و مداوم شخصیت‌های بازی، اعمال و رفتار و نیت‌های خودشان را نقض میکنند.

توهمی به نام سرنوشت؟
یکی دیگر از مهم‌ترین مفاهیمی که داستان بازی به آن اشاره می‌کند، این است که چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد و عاقبت ما از پیش نوشته نشده است. این موضوع در دیدار کریتوس با خواهران Norns تأیید می‌شود. آن‌ها به این اشاره می‌کنند که پیش‌گویی‌ها، از این بابت دقیق هستند که انسان‌ها و خدایان، قابل پیش‌بینی هستند و الگوی رفتاری مشخص دارند. دلیل نجات پیدا کردن کریتوس در پایان بازی، بر خلاف دیوارنوشته نسخه‌ی قبل نیز همین است. کریتوس رفتار خود را عوض کرد و به Thor پیشنهاد صلح داد. طبق گفته نویسنده ارشد بازی، اگر نبرد ادامه پیدا می‌کرد، کریتوس کشته می‌شد و آن پیش‌گویی محقق می‌شد.

اما از آن جایی که کریتوس بر خلاف سنت همیشگی‌اش به جای خشونت، از صلح استفاده کرد، به نوعی سرنوشت خود را تغییر داد. مشکلی که وجود دارد این است که همانطور که پیش‌تر گفتم، بازی اصلا و ابدا پیش زمینه‌های داستانی خودش را نیز جدی نمی‌گیرد. همه‌ی ما می‌دانستیم کریتوس امکان ندارد در پایان بازی بمیرد و به نوعی هیچ کدام از شخصیت‌های بازی نیز آن چنان نگران نبودند. اما نکته این است که آیا تمام اتفاقات نسخه‌ی قبلی نیز بر اساس الگوی رفتاری کریتوس رقم خورد؟ آیا تمام پیش‌گویی‌های جاینت‌ها که بر اساس Vision صورت می‌گرفت تنها بررسی الگوی رفتاری بود؟ اگر این چنین بود، پس منشا پیش‌گویی چه بود؟ این مورد زیاد منطقی به نظر نمی‌رسد و بازی نیز تلاشی برای رفع ابهام از این مورد نمی‌کند.

جمع‌بندی‌‌ای شتاب زده؛ پتانسیل از دست رفته
اسم رگناروک، وزن سنگینی دارد و نبردی عظیم را در ذهن آدم متجسم می‌کند. ناسلامتی از رگناروک، به عنوان پایان دنیا در اسطوره شناسی نورس یاد می‌شود. حتما با من هم عقیده هستید که پایان‌بندی بازی، و خصوصا روایت و پیش‌روی در یک سوم آخر، بسیار شتاب‌زده بود. از رفتن کریتوس به Muspelheim گرفته، تا جمع کردن ارتش‌های هشت قلمرو، همه چیز در کسری از ثانیه رخ داد. شاید این جا بتوان گفت تصمیم بارلاگ در تمام کردن داستان در دو نسخه آن چنان هم منطقی نبود. شاید بهتر می‌بود نسخه‌ی دوم مقدمات رگناروک را فراهم می‌کرد و در نسخه‌ی آخر شاهد یک ماجراجویی حماسی-آخرالزمانی تمام عیار در قالب رگناروک می‌بودیم.

God of War 3 را به یاد بیاورید. نسخه‌ای که به طور عمومی بهترین نسخه‌ی فرنچایز بر شمرده می‌شود. یکی از دلایل قوت بازی، این بود که در قامت نسخه‌ی سوم سه گانه، وظیفه پایان بندی را بر عهده داشت و به شکل فوق‌العاده‌ای نیز آن کار را انجام داد. اگر حماسه کریتوس در نورس نیز سه گانه بود، نسخه‌ی دوم می‌توانست پیش از رگناروک به اتمام برسد و نسخه‌ی سوم، حماسه را تکمیل کند و آن موقع سازندگان، وقت کافی برای پرداخت با حوصله، قدم به قدم و منطقی این نبرد بزرگ را داشتند و می‌توانستیم باس‌فایت‌های بیشتر، داستانی جذاب‌تر و پایان‌بندی بهتر را شاهد باشیم. دوباره تاکید می‌کنم، در شتاب زده بودن پایان و جمع بندی God of War Ragnarok شکی وجود ندارد، منتهی در این بین، افسوس پتانسیل از دست رفته دنیا، Setting و داستان بازی را می‌خورم.

به عنوان جمع‌بندی، به طور خلاصه به مشکلات بازی در بخش داستانی می‌پردازم:

  • مشکلات پرداخت Odin: تصمیمات احمقانه، بی‌توجهی به رگناروک و عدم استفاده از پوشش Tyr
  • مرگ و فرجام Thor بسیار ناامید کننده بود
  • پایان بندی شتاب زده
  • پرداخت عجیب برخی شخصیت‌های فرعی مثل Sif
  • به بسیاری از مفاهیم مهم مثل عدم وجود سرنوشت به درستی پرداخته نمی‌شود.

نظر شما در این باره چیست؟ خوشحال می‌شوم نظرات موافق و مخالف خودتان را با من در میان بگذارید.

مجله خبری gsxr

خروج از نسخه موبایل