بررسی تاثیر ریمیکها در فرنچایز Resident Evil
بررسی تاثیر ریمیکها در فرنچایز Resident Evil
در این مقاله به بررسی نسخههای ریمیک فرنچایز Resident Evil و تاثیر آنها در این سری میپردازیم. آیا ادامهی این روند رویکرد مثبتی محسوب میشود؟
فرنچایز Resident Evil چند سالی است که مهمان نسخههای بازسازی آثار قدیمیاش شده است و این روند همچنان با بازسازی نسخهی چهارم ادامه دارد. اما آیا ادامهی این روند به نفع فرنچایز خواهد بود یا خیر؟ آیا در چند سال اخیر ریمیکها تاثیر منفی روی سری گذاشتهاند؟ امروز میخواهیم این آثار و تاثیراتشان روی عملکرد Resident Evil را زیر ذرهبین قرار دهیم و به تحلیل آنها بپردازیم.
نگاهی به ریمیکهای نسخهی دوم و سوم
قبل از هر چیز بهتر است به چگونگی به واقعیت پیوستن بازسازی نسخهی دوم بپردازیم. طرفداران این سری به دنبال بازسازی فوقالعادهی نسخهی ابتدایی فرنچایز و عرضهی آن در سال 2002، خواهان ساخته شدن ریمیک نسخهی دوم بودند. کپکام برای مدت طولانی به این درخواستها پاسخ نداد و Resident Evil نیز به فاز جدید خودش وارد و دستخوش تغییرات بسیاری شد.
در طول حدود 16 سال خواهش و درخواست طرفداران از کپکام برای ساخت ریمیک نسخهی دوم ما شاهد دست به کار شدن استودیوی Invader برای ساخت نسخهی بازسازی شدهی Resident Evil 2 بودیم. این استودیو حتی یک دموی چند دقیقهای نیز از پروتوتایپ خود با نام Resident Evil 2: Reborn منتشر کرد که حقیقتا در آن دوره عالی به نظر میرسید، اما متاسفانه کپکام این پروژه را متوقف کرد و در نهایت آن نمونۀاولیه به Daymare 1998 تبدیل شد.
پس از دو دهه درخواست و تمنا از سوی طرفداران، کپکام اعلام کرد که در حال ساخت نسخهی بازسازی Resident Evil 2 است و در نهایت این بازی در طی مراسم E3 سال 2018 معرفی شد و چند ماه بعد به دست طرفداران رسید.
بازخوردها به این ریمیک فوقالعاده بود و بسیاری از طرفداران از آن لذت بردند و به نظرم Resident Evil 2 Remake واقعا نقطهی عطفی برای فاز حال حاضر فرنچایز بود. در آن زمان این ریمیک یک اثر خاص محسوب میشد که حاصل سالیان سال تلاش و خواهش جامعهی طرفداران Resident Evil بود و به همین دلیل، از ارزش بسیار بالایی نزد تمامی طرفداران برخودار بود. پس از موفقیت چشمگیر این اثر، کپکام تصمیم گرفت که نسخهی سوم را نیز بازسازی کند و تنها در عرض یک سال، ریمیک بازی سوم نیز عرضه گردید.
این نسخه مورد انتقاد بسیاری از طرفداران قرار گرفت چرا که کپکام به خوبی روند توسعهی آن را مدیریت نکرد و برخلاف RE 2 Remake، سعی بر انتشار هرچه سریعتر آن داشت. همچنین ساخت پروژهی آنلاین محور Resident Evil: Resistance در کنار بازسازی نسخهی سوم نیز فشار زیادی روی سازندگان گذاشت و در نهایت یک بازی ناقص تحویل طرفداران داده شد.
این عنوان در حالی که میتواند همچنان یک تجربهی لذتبخش برای طرفداران قدیمی فرنچایز باشد، اما به هیچ عنوان استانداردهای یک ریمیک را رعایت نمیکند. بسیاری از محتوای داستانی و حتی محیطهای بازی به کلی حذف شدهاند و همین موضوع باعث شد این اثر به یک تجربهی بسیار کوتاه تبدیل شود و خشم بسیاری از طرفداران را برانگیزد.
علاوه بر این مسائل، این ریمیک در بازسازی Nemesis و طراحی ظاهری او نیز آنچنان مطلوب عمل نکرد و نتوانست جادوی گذشتهی این کاراکتر را به نمونهی مدرن آن انتقال دهد و صرفا یک کاراکتر سه بعدی بی روح را مقابل پلیر قرار میداد که پس از مدتی ساختار او تکراری و بیشتر به یک عامل اذیتکننده تبدیل میشد. اما حال با نسخهی چهارم به نظر میرسد که دوباره کپکام سعی دارد یک بازسازی جذاب را به طرفداران هدیه دهد و اشتباهات پیشین خود را جبران کند.
این نسخه میتواند همچون ریمیک بازی دوم یک اثر تاثیرگذار و فوقالعاده در فرنچایز باشد اما بعد از آن چه؟ آیا باز هم نیاز به بازسازی نسخههای دیگر فرنچایز هست؟ اگر کپکام این روند را تغییر دهد آیا به نفع این مجموعه خواهد بود؟ بیایید نگاهی به مشکلات فرنچایز کنونی بیندازیم و نقش این آثار بازسازی شده را در آنها زیر ذرهبین قرار دهیم.
ریمیکها یکی از دلایل غیبت کاراکترهای قدیمی هستند
از سال 2000 تا پایان سال 2015 ما شاهد عرضهی 7 بازی اصلی و حدود پانزده نسخهی فرعی از سری Resident Evil بودهایم! این در حالی است که در پنج سال اخیر نسخههای ریمیک به طور کلی جای نسخههای فرعی را گرفتهاند و در طول این مدت زمان تنها شاهد عرضهی یک نسخهی فرعی یعنی Resident Evil: Resistance بودیم. به نظر من این مسئله یکی از بزرگترین مشکلاتی است که فرنچایز در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند.
درست است که نسخههای ریمیک تجربههایی جدید هستند اما در نهایت، داستانی تکراری را در قالبی تازه روایت میکنند و از همین رو نمیتوان از آنها به عنوان نسخههای کاملا جدید یاد کرد. از طرفی، این فرنچایز با یک بحران دیگر نیز دست و پنجه نرم میکند و آن هم محدود شدن به برخی از کاراکترها در نسخههای اصلی و عدم توانایی در استفاده از کاراکترهای قدیمی و بزرگ دیگر است و این مشکل از نبود نسخههای فرعی نشأت میگیرد.
کاراکترهایی همچون لیان (Leon) پس از نسخهی ششم در هیچ بازی دیگری حاضر نشدند و در طول یک دههی اخیر تنها در انیمیشن Vendetta شاهد ادامهی داستان او بودهایم که اثری بسیار ضعیف و غیرمنطقی بود. علاوه بر لیان، کاراکتر جیل ولنتاین (Jill Valentine) نیز بیش از یک دهه است که در غیبت به سر میبرد و بسیاری از طرفداران درخواست بازگشت او به سری را دارند.
واقعیت این است که نسخههای اصلی در حال حاضر، داستانی منسجم و پایهگذاری شده را دنبال میکنند و از همین رو محدودیتهایی در بازگرداندن کاراکترهای قدیمی در نسخههای اصلی وجود دارد، مگر آن که کپکام بخواهد در نسخهی نهم راهی کاملا متفاوت را پیش بگیرد. در گذشته، کپکام با استفاده از نسخههای فرعی تا حدودی سعی میکرد تعادلی بین حضور کاراکترهای محبوب فرنچایزش ایجاد کند و داستان آنها را ادامه دهد، مسئلهای که امروزه به دلیل وجود ریمیکها امکانپذیر نمیباشد.
آثاری همچون دو نسخهی Revelations نقش بزرگی در بازگرداندن برخی از محبوبترین و قدیمیترین کاراکترهای فرنچایز ایفا کردند. کاراکترهایی چون کلیر ردفیلد، جیل ولنتاین و مخصوصا بری برتون همگی این فرصت را پیدا کردند که دوباره پس از سالها در فرنچایز حضور پیدا کنند و تجربیات تازه و بسیار جذابی را در قالب این دو اثر به طرفداران و سری Resident Evil ارائه دهند.
همچنین، دو نسخهی Resident Evil Chronicles با وجود آن که عناوین Light Gun Shooter بودند اما داستانهایی کاملا تازه را در کنار قصههای قدیمی روایت میکردند و به ما اجازه دادند در نقش آلبرت وسکر قرار بگیریم یا عملیات خاویر (Javier) را از نزدیک تجربه کنیم که دوباره جک کراوسر را به صحنه باز میگرداند. علاوه بر این موارد، آثار دیگری همچون Resident Evil: Survivor نیز وجود داشتند که کاراکترهایی کاملا جدید همچون آرک تامسون را معرفی کردند و به طور کلی تنوع بسیار خوبی در فرنچایز به وجود میآوردند.
در پنج سال اخیر، کپکام سرش گرم ساخت ریمیکها بوده است و ما دیگر شاهد عرضهی نسخههای فرعی نبودیم. سالهاست که شایعهی ساخت Resident Evil: Revelations 3 با نام رمزی Outrage و حضور ربکا چمبرز دست به دست میشود، اما در آخرین گزارشها به لغو آن اشاره شده بود.
از سوی دیگر، برای مدتی شایعاتی مبنی بر ساخته شدن یک نسخهی اختصاصی بر اساس کاراکتر Hunk به گوش میرسید ولی دیگر هیچ خبری از آن نیست. این کاراکتر بارها و بارها در پروتوتایپ برخی از نسخهها از جمله Revelations حضور داشته است اما در نهایت به دلیل تغییرات اساسی در داستان، به طور کلی حذف شد (او در اولین تریلر این نسخه نیز حضور داشت). به نظرم این کاراکتر پتانسیل بسیار زیادی برای دریافت یک بازی اختصاصی را دارا است اما اینطور که به نظر میرسد، کپکام قصد ندارد دست از ساخت ریمیکها بردارد.
به طور کلی، وجود ریمیکها باعث میشود کپکام به سراغ ساخت نسخههای فرعی با داستانهای تازه نرود و این مسئله یک مشکل بزرگ محسوب میشود که به طور مستقیم با بحران انحصاری شدن فرنچایز نزد برخی از کاراکترها ارتباط دارد. RE Engine موتور گرافیک فوقالعادهای است و میتواند تجربیات فوقالعادهای را به ارمغان بیاورد. تنها تصور کنید یک نسخهی فرعی سوم شخص با کاراکترهایی همچون کلیر، جیل یا حتی Hunk چقدر میتواند جذاب باشد!
ریمیکها قاتل ایدههای تازه هستند
بازسازیها در طولانی مدت باعث کاهش نوآوری و ایدههای تازه میشوند چرا که همهی آنها ساختاری از قبل پایهگذاری شده و مشخص دارند و همانطور که گفتم با وجود آن که تجربههای متفاوتی هستند، همچنان بازیها و ایدههای تازهای محسوب نمیشوند. پس از آن که کپکام با نسخهی دوم غوغا به پا کرد، بسیاری از کمپانیها به فکر بازسازی بازیهای قدیمیشان افتادند، چرا که ساخت آنها راحتتر از توسعۀ یک اثر کاملا جدید بود و این مسئله تا حدودی برای کپکام نیز صدق میکند.
در بخش قبلی کمی دربارهی تاثیر نسخههای فرعی در فرنچایز صحبت کردیم. ساخت نسخههای فرعی نیازمند ایدهپردازی جدید است و همچنین به دلیل Lore و پیشزمینههای روایی فوقالعاده گستردهی فرنچایز، نیاز است که داستانی منطقی و منطبق بر آن خلق شود. به نظرم این فاز از Resident Evil بیش از هر نقطهی دیگری در تاریخ فرنچایز نیازمند عناوین فرعی است. کپکام میتوانست به بهترین شکل همزمان با پیشبرد داستان نسخههای اصلی با کریس، در نسخههای فرعی به موازات آن پیش برود و به کاراکترهای دیگر و عملیاتهای گوناگون بپردازد.
ما در حال حاضر شاهد یک روند تک بعدی در فرنچایز هستیم که تنها در نسخههای اصلی جریان دارد و به غیر از آن، فرنچایز جنب و جوش خودش را نسبت به گذشته از دست داده است.
از طرفی ریمیک نسخهی سوم نسل جدیدی از بازیهای چندنفرۀ فرنچایز را آغاز کرد. Resident Evil: Resistance به صورت باندل همراه با Resident Evil 3 Remake عرضه گردید و نه تنها عملکرد خوبی نداشت بلکه یکی از عوامل فشار به تیم سازنده و مشکلات توسعهی بازسازی نسخهی سوم بود.
همچنین عنوان RE: Verse نیز قرار است همراه با بستههای الحاقی Resident Evil Village منتشر شود و طبق تجربهای که از آن داشتم احتمالا قرار نیست عملکرد جالبی داشته باشد. همهی این موارد منابع، وقت و هزینهای است که میتوانست صرف ساخت آثار فرعی داستانمحور شود.
ریمیکها باعث تنبلی سازندگان شدهاند چرا که در کنار سادگی ساخت نسبت به نسخههای جدید، این عناوین فروش بسیار خوبی نیز خواهند داشت و مارکتینگ یا بازاریابی سبکتری را میطلبند. این آثار همگی عناوینی ثابت شده هستند و از ارزش بالایی نزد طرفداران فرنچایز برخوردارند؛ بنابراین طرفداران بسیار راحتتر به خرید آنها ترغیب میشوند از همین رو، ساخت این آثار تا حدودی از دیدگاه کمپانی کپکام توجیه شده است اما شخصا احساس میکنم اگر این روند ادامه پیدا کند، از دیدن ریمیک خسته خواهیم شد.
وظیفه ریمیکها به تصویر کشیدن آثار قدیمی و منسوخ شده در قالب تجربههای مدرن است و این موضوع اگر همچون نسخهی دوم به درستی مدیریت شود، میتواند بسیار به سود فرنچایز و طرفدارانش باشد؛ اما مانند هر چیز دیگری، زیادهروی در این مسئله نیز میتواند به روند پیشروی فرنچایز ضربه بزند.
سری Resident Evil در گذشته، بسیار ریسکپذیرتر و انعطافپذیرتر بود و از همین رو تا قبل از سال 2017 جدا از چگونگی عملکرد آن، ما شاهد تنوع بسیار بالایی در بین عناوین این سری بودیم. آثاری با داستانهای جدید و متفاوت که نه تنها Lore فرنچایز را گسترش میدادند بلکه کاراکترهای جدیدی را نیز به پلیرها معرفی میکردند اما متاسفانه در چند سال اخیر همچون گذشته شاهد چنین روندی در فرنچایز نیستیم.
آیا ادامهی روند بازسازی فرنچایز پس از نسخهی چهارم منطقی است؟
عدهای از طرفداران Resident Evil وجود دارند که ترجیح میدهد آثار را همانطور که در ابتدا بودند تجربه کنند و به اصطلاح یک Purist هستند. این مسئله به این معنا نیست که این افراد از ریمیکها لذت نمیبرند، اما بازیهای قدیمی جایگاه ویژهتری در قلب آنها دارند.
با وجود آن که به شدت برای نسخهی چهارم هیجانزده هستم و برای تجربهی آن لحظه شماری میکنم، همچنان اعتقاد دارم این نسخه محتاج یک بازسازی نبود و در مقالات گذشتۀ خود نیز به این موضوع اشاره کرده بودم. ریمیکها میتوانند باعث بهبود یک بازی شوند و ایدههای اصلی آن که به دلایل مختلف در نسخهی اوریجینال پیادهسازی نشدهاند را به آن برگردانند و این موضوع طبق لیکهای Resident Evil 4 Remake بسیار مورد انتظار است؛ اما حقیقتا Resident Evil 4 به خودی خود نیز همچنان به بهترین شکل در دسترس است و نمیتوان از آن به عنوان یک اثر «منسوخ شده» یاد کرد. به نظر من نسخهای همچون Resident Evil: Code Veronica میتوانست کاندید بهتری برای پروژهی ریمیک کپکام باشد.
و اما حالا به این سوال میرسیم که آیا ساخت ریمیک پس از نسخهی چهارم به نفع فرنچایز است یا خیر؟ همانطور که گفتم ریمیک نه تنها در این فرنچایز بلکه در فرنچایزهای دیگر نیز میتواند نتایج مطلوبی داشته باشد اما نمیتوان از آن به عنوان یک رویکرد کاملا مثبت یاد کرد. بازسازی نسخههای قدیمی یک فرنچایز مشکلاتی هم به همراه دارد که در بخشهای قبلی دربارهی برخی از این مشکلات در Resident Evil صحبت کردیم.
شاید بسیاری از شما اعتقاد داشته باشید که Resident Evil: Code Veronica لیاقت دریافت یک بازسازی را دارد و بنده نیز کاملا با شما موافقم اما ریمیکها کمی وزن و ارزش خود را از دست دادهاند؛ بنابراین فکر میکنم بهتر باشد که کپکام چند سال تمرکزش را به پیشبرد بهینهتر فرنچایز و پرداختن به کاراکترهای دیگر در تایم لاین حال حاضر اختصاص دهد و پس از چند سال دوباره به سراغ ساخت ریمیکها برود. سال 2018 و زمانی که Resident Evil 2 Remake معرفی شد، واقعا شاهد یک لحظهی نمادین در این فرنچایز بودیم، چیزی که سالها انتظارش را میکشیدیم، سرانجام به وقوع پیوست.
پس از آن، مشکلات نسخهی سوم تا حدودی جامعهی طرفداران، مخصوصا طرفداران قدیمی را نسبت به ریمیکها بدبین کرد چرا که بر خلاف نسخهی دوم، این ریمیک با عشق، دقت و حوصله توسعه نیافته بود و صرفا پس از جریانسازی بازسازی بازی دوم، کپکام قصد داشت تا قبل از خوابیدن تب و تاب حول محور آن، پول بیشتری به جیب بزند و به تیم سازنده وقت کافی برای تکمیل بازیشان را نداد. از همین رو، بسیاری حتی در حال حاضر نگران آن هستند که کپکام دوباره این اشتباه را در روند توسعهی Resident Evil 4 Remake مرتکب شود.
در آخر باید گفت که پاسخ سوالی که پرسیدیم تا حدودی به مخاطب و همچنین میزان موفقیت بازسازی نسخهی چهارم بازمیگردد اما در کنار آن، مشکلات برگرفته از ساخت متوالی این آثار بازسازی شده کاملا مشخص است.
من شخصا دلم برای دیدن کاراکترهای قدیمی و روایت داستانهای فرعی جدید تنگ شده است و ترجیح میدهم کپکام پس از ریمیک خوب یا بد نسخۀ چهارم، دوباره به سراغ ساخت چند عنوان فرعی برود و برخی از کاراکترهایی که سالهاست طرفداران خواهان دیدنشان هستند را بازگرداند. این مسئله هم میتواند به تعادل فرنچایز از نظر محتوایی کمک کند و هم به سازندگان اجازه دهد که به دور از خط داستانی اصلی فرنچایز و محدودیتهای آن، از کاراکترهای دیگر نیز بهره ببرند.
نظر شما در این باره چیست؟ آیا دوست دارید نسخههای فرعی با داستانهای تازه ببینید یا اینکه از روند بازسازی نسخههای قدیمی فرنچایز راضی هستید؟