تاریخچهی فرنچایز Crysis؛ ابر انسانی از جنس نانو
تاریخچهی فرنچایز Crysis؛ ابر انسانی از جنس نانو
در این مقاله قصد داریم به تاریخچهی مجموعهی Crysis پرداخته و حواشی حول محور آن را زیر ذرهبین قرار دهیم. با gsxr همراه باشید.
نسخهی ابتدایی فرنچایز Crysis را میتوان یکی از تاثیرگذارترین آثار صنعت گیمینگ در نسل هفتم به شمار آورد. این اثر با گرافیک بصری خود، همگان را مجذوب خود کرده بود و همچنان تا همین امروز نیز از آن به عنوان یکی از خیرهکنندهترین عناوین تاریخ بازیهای ویدیویی یاد میشود. این سه گانه تا آخرین روز زندگی نسخهی سومش، به نوبهی خود پستی و بلندیهای زیادی را پشت سر گذاشت و پس از آن برای حدود یک دهه در سکوت به سر میبرد تا اینکه در اوایل سال 2022 بالاخره Crytek خبر از ساخت نسخهی چهارم آن داد.
حالا که یکی از فرنچایزهای جذاب شوتر اول شخص در راه بازگشتن به میدان رقابت است بد نیست نگاهی به عقب انداخته و مروری بر زندگی Crysis داشته باشیم.
ظهور یک استودیوی با استعداد
چیزی از تاسیس استودیوی آلمانی Crytek توسط برادران Yerli در سال 1999 نگذشته بود که آنها تصمیم گرفتند در مراسم E3 همان سال شرکت کنند. این استودیو با کمپانی Nvidia به توافقی دست یافت که در آن قرار بر نمایش یکی از دموهای ساخته شده توسط آنها در غرفههای Nvidia شد.
این دمو X-Isle Dinosaur Island نام داشت و یک جزیرهی وسیع سه بعدی را همراه با گونههایی از دایناسورها به تصویر میکشید. به دلیل اینکه در آن زمان بسیاری از بازیهای سه بعدی در خلق یک دنیای وسیع مشکل داشتند، این دمو ندای یک جهش بزرگ را میداد و از همین رو استودیوی Crytek به شدت بر سر زبانها افتاد و Nvidia نیز قردادی در راستای استفاده از این دمو به عنوان بنچمارک برای کارتهای گرافیک جدیدش با این استودیو امضا کرد.
پس از آن این استودیو کار خودش را روی یک بازی شوتر اول شخص با نام Engalus آغاز کرد که قرار بود از المانهای RPG برخوردار باشد و همچنین تم سایبرپانکی را به نمایش بگذارد. این بازی به طور خصوصی در E3 سال 2000 به نمایش در آمد اما در نهایت کنسل شد. پس از آن Crytek قراردادی با کمپانی Ubisoft امضا کرد تا عنوانی در ژانر شوتر اول شخص با الگوگیری از دموی گذشتهی خود یعنی X-Isle Dinosaur Island بسازد. در این راستا، این استودیو طی چندین سال یک موتور گرافیکی به نام CryEngine را خلق کرد که توانایی ساخت آثاری با گرافیک چشمنواز را به آنها میداد.
در نهایت این بازی شوتر اول شخص با نام Far Cry در سال 2004 عرضه گردید و باعث ظهور فرنچایزی شد که امروزه همگان نام آن را میشناسند. این اثر یک دنیای بزرگ را به تصویر میکشید که به پلیر اجازه میداد هر طور که دوست دارد مراحل را پشت سر بگذارد و از همین رو به شدت مورد استقبال قرار گرفت و باعث شد اعتبار Crytek به عنوان یک توسعه دهندهی آثار اول شخص به شدت بالا برود.
مدتی بعد این استودیو اعلام کرد که در حال همکاری با کمپانی EA برای ساخت یک فرنچایز بر پایهی CryEngine است چرا که Crytek قصد داشت نشان بدهد که این موتور گرافیکی هیچ محدودیتی ندارد و میتواند اثری فراتر از Far Cry را به تصویر بکشد. پس از اعلام این همکاری مالکیت آیپی Far Cry و همچنین اولین موتور گرافیکی CryEngine به کمپانی Ubisoft واگذار شد.
Crytek در ژانویه سال 2006 اعلام کرد که پروژهی مشترک این استودیو و EA، یک بازی شوتر اول شخص به نام Crysis خواهد بود و قرار است همچون Far Cry به صورت انحصاری برای پلتفرم PC عرضه شود و مدتی بعد آن را به نمایش در آوردند. Crysis به دلیل خصوصیات بصری فوقالعادهاش، بسیار مورد توجه جامعهی گیمینگ قرار گرفت و دلیل آن نیز استفادهی این بازی از تکنولوژی تازه نفس موتور گرافیکی CryEngine 2 بود. اینطور بود که Crysis به جهانیان معرفی و در نهایت در سال 2007 پا به کامپیوترهای شخصی کاربران گذاشت و به دلیل سیستم مورد نیازش به یک meme تبدیل و به سرعت بین گیمرها پخش شد، “?But Can It Run Crysis”
Crysis؛ آینده همین حالاست
نسخهی اول Crysis در جزیرهای خیالی در نزدیکی فیلیپین به نام Lingshan در سال 2020 در جریان است. جنرال Ri-Chan Kyong به این جزیره هجوم میبرد و با نیروهای نظامی خود کنترل نظامی آن را به دست میگیرد و در همین زمان، یکی از محققان آمریکایی به نام Rosenthal که در این جزیره در حال مطالعه بوده است پیامی به دولت آمریکا میفرستد و آنها را از این موضوع مطلع میکند.
همچنین او مدعی میشود که چیزی را کشف کرده است که میتواند دنیا را تغییر دهد. از همین رو تیم Raptor که بخشی از نیروی نظامی Delta آمریکا هستند به این جزیره به منظور نجات این محقق ارسال میشوند. تیم Raptor متشکل از پنج عضو مختلف است که با برترین تکنولوژیهای نظامی آمریکا از جمله لباسهای نانو تجهیز شدهاند. شما در نقش Jake Dunn ملقب به Nomad بازی میکنید و همراه با تیم خود نیمه شب هفتم آگوست در این جزیره فرود میآیید اما طولی نمیکشد که Aztec یکی از اعضای تیم توسط یک موجود ناشناس کشته میشود و حال شما و تیمتان در مقابل ارتشی از سربازان کرهی شمالی و موجودی هستید که هیچ شناختی از ماهیت آن ندارید.
پس از اینکه Nomad با Rosenthal ملاقات میکند متوجه میشود که خطری بسیار عظیمتر زمین را تهدید میکند و آن وجود گونهای بیگانه به نام Ceph است که میلیونها سال پیش روی این کرهی خاکی فرود آمده و در خواب فرو رفتهاند. حالا شما در یک جنگ تمام عیار با بیگانگان و انسانها هستید و تنها چیزی که شما را متمایز میکند لباس نانوی شماست.
به طور کلی داستان و روایت در نسخهی ابتدایی Crysis چیزی نیست که بتوان از آن به عنوان یک داستانسرایی عمیق یاد کرد اما قطعا ایدهای بسیار جالب را در هستهی خود جای داده است که به تمامی بخشهای دیگر بازی متصل شده و آنها را هم راستا میکند اما داستان چیزی نبود که باعث محبوبیت Crysis شد.
Crysis از یک ساختار Sandbox پیروی میکرد که پلیر را در یک محیط بزرگ قرار داده و به او اجازه میداد هرطور که دوست دارد بازی را پیش ببرد. مکمل این ساختار، لباس نانوی کاراکتر اصلی بود که از قابلیتهای متفاوتی همچون افزایش قدرت، سرعت و یا حتی ناپدید شدن برخوردار بود که تنوع بسیار زیادی نه تنها در گیمپلی بلکه در روند بازی و چگونگی پیشروی آن ایجاد میکرد. این در حالی بود در بخشهای پایانی خود رویکرد خود را به طور کلی عوض میکرد و به تجربهای خطیتر تبدیل میشد.
علاوه بر گیمپلی خاص این اثر، مهمترین چیزی که باعث شد نام Crysis همچون طوفان، کل صنعت گیمینگ را در بر بگیرد گرافیک خارقالعاده و فیزیک مثال زدنی آن بود. در اولین نمایشهای بازی سازندگان به خوبی تخریب پذیری را به تصویر کشیدند و در کنار آن یک جزیرهی زیبا، پویا و پر جزئیات را به پلیرها معرفی کردند. گرافیک این اثر به قدری خاص بود که حتی تا همین امروز نیز به خوبی جلوه میکند و نمیتوان به آن لقب قدیمی یا تاریخ گذشته را داد.
آقای Roy Taylor معاون وقت بخش محتوای کمپانی Nvidia، دربارهی پیچیدگی موتور گرافیکی Crysis صحبت کرده و همچنین اظهار داشته است که این عنوان بیش از حدود یک میلیون خط کد، یک گیگابایت اطلاعات مربوط به تکسچرها و گرافیک و همچین حدود 85 هزار Shader فعال داشته است!
Crysis همچون بسیاری از بازیهای اول شخص زمانهاش، از یک بخش مولتی پلیر شامل 12 نقشه، دو مود Deathmatch و Power Struggle و پشتیبانی از 32 پلیر همزمان برخوردار بود. مود Power Struggle همچون عناوین Battlefield پلیر را در دو تیم قرار داده و همچنین امکان استفاده از وسایل نقلیه را نیز فراهم میکرد. به طور کلی با وجود آنکه بخش مولتی پلیر از تنوع زیادی برخوردار نبود اما همچنان تجربهای جذاب را به پلیرها ارائه میداد و ارزش این اثر را نیز چند برابر میکرد.
عنوان Crysis در زمان عرضه با بازخوردهای بسیار مثبتی روبهرو شد و بسیاری از آن به عنوان یک تجربهی «نسل جدید» یاد میکردند اما با این وجود فروش آن در ابتدا آن چنان تعریفی نداشت و در دو هفتهی اول تنها 86,633 نسخه فروش داشت! اولین دلیل این مسئله، دسترسی و استفادهی غیر قانونی یا به قول خودمان کرکی از این بازی بود به طوری که طبق آمار منتشر شده، این اثر در جایگاه چهارم بازیهای غیر قانونی سال قرار گرفت. لازم به ذکر است که Crysis پس از دو ماه توانست به فروش بیش از یک میلیون نسخه دست یابد و کمپانی EA اعلام کرد که Crysis توانسته است از انتظاراتشان فراتر برود.
با این وجود آقای Cevat Yerli مدیرعامل وقت Crytek در طی یک مصاحبه با PC Play در سال 2008 به این موضوع واکنش نشان داد و اظهار ناامیدی کرد. او گفت که استودیویش دیگر اثری انحصاری برای PC تولید نخواهد کرد چرا که اگر Crysis برای کنسولها نیز عرضه میشد فروش چهار تا پنج برابر بیشتر را تجربه میکرد. البته باید در نظر گرفت که سیستم موردنیاز Crysis نیز چیزی نبود که بخش زیادی از کاربران PC به آن دسترسی داشته باشند و این هم خود دلیل دیگری بر فروش نسبتا کم آن در ابتدای عرضه بود.
در آخر عنوان Crysis توانست لقب اثری موفق چه از نظر کاربران و چه از نظر منتقدان را بدست بیاورد و پس از این محبوبیت چشمگیر، Crytek به شدت گسترش یافت و چندین و چند استودیو در کشورهای مختلف تاسیس کرد و حالا توانایی ساخت آثار بیشتر و بزرگتری داشت و اولین این آثار به جای نسخهی دوم Crysis، یک بستهی الحاقی مستقل به نام Crysis Warhead بود.
Crysis Warhead؛ زیباتر، بهینهتر، کاملتر
این بازی تجربهای نسبتا کوچکتر نسبت به نسخهی اصلی محسوب میشود ولی با این وجود بهبودهای زیادی در بخشهای مختلف دریافت کرده بود. داستان این اثر همزمان با داستان نسخهی اول در جریان است و پلیر را در نقش Michael Sykes ملقب به Psycho یکی دیگر از اعضای تیم Raptor قرار میدهد. Psycho ماموریت دارد که یک دستگاه متعلق به بیگانگان را در گوشهی دیگری از جزیره پیدا کند و در این راه با جنرال Ri-Chan Kyong و سربازان او نیز روبهرو شود.
شخصا داستانسرایی کلی Warhead آن چنان برایم جذاب نبود و شاید دلیل آن نیز از بین رفتن آن حس مرموز و ناشناختهی نسخهی اول بود اما به غیر از این، میتوان گفت که این نسخه تقریبا از هر نظر اثری بهبود یافته و بهتر نسبت به نسخهی ابتدایی بود.
این بستهی الحاقی مستقل اسلحهها و وسایل نقلیهی کاملا جدیدی را در اختیار پلیر قرار میدهد و علاوه بر آن، با دشمنانی با طراحی کاملا جدید پلیر را به چالش میکشد. هوش مصنوعی نیز بهبود یافته بود و این بازی از نظر بهینهسازی نیز بسیار بهتر از نسخهی ابتداییاش عمل میکرد.
موتور گرافیکی CryEngine 2 تا زمان عرضهی Warhead بروزرسانیها و بهبودهای زیادی دریافت کرده بود از همین رو، Crysis Warhead اثری بهینهتر، زیباتر و با ثباتتر نسبت به نسخهی ابتدایی بود و به همین دلیل افراد بیشتری فرصت تجربهی آن را پیدا کردند. علاوه بر مسائل فنی، شخصیت اصلی Warhead یعنی Psycho نیز بسیار جذابتر از Nomad بود چرا که بر خلاف Nomad، او به دلیل صداگذاری بهتر و همچنین شخصیتپردازی سرکشش بیشتر به پلیر اجازه میداد که با او ارتباط برقرار کند.
Crysis Wars نیز نام بخش مولتی پلیر این عنوان بود که بهبودهای قابل توجهی نسبت به نسخهی پیشین دریافت کرده بود و تقریبا میتوان گفت آن را کامل کرد. این بخش حدود 21 نقشهی قابل بازی را در اختیار پلیر قرار میداد و دو مود نسخهی پیشین را نیز متعادل کرده و بهبود میبخشید و همچنین یک مود Team Deathmatch نیز به آن اضافه میکرد.
به طور کلی میتوان گفت که Crysis Warhead بسیاری از مشکلات نسخهی ابتدایی را برطرف کرد و علاوه بر ارائهی تجربهی کلی بهتر، به دلیل بهینهسازی مطلوب توانست به نسخهای در دسترستر برای مخاطبان نسبت به نسخهی ابتدایی تبدیل شود.
Crysis 2؛ سقوط منهتن
به طور کلی فرنچایز Crysis یکی از فرنچایزهای شوتر مورد علاقهی بنده است اما نسخهی دوم آن نه تنها نسخهی مورد علاقهام است بلکه یکی آثار شوتر به شدت خاص برایم به شمار میآید. نسخهی دوم این مجموعه در سال 2011 نه تنها برای پلتفرم PC بلکه برای کنسولهای XBOX 360 و PS3 نیز عرضه شد. لازم به ذکر است که نسخهی اول این فرنچایز نیز در همان سال با برخی تغییرات گرافیکی و حذف بخش مولتی پلیر برای این دو کنسول عرضه گردید.
داستانسرایی Crysis 2 در هستهی خود کمی عمیقتر و جالبتر از نسخهی ابتداییاش است. داستان نیویورکی بحرانزده را به تصویر میکشد که مردمش به یک ویروس خاص مبتلا شدهاند. جریانات نسخهی دوم حدودا 3 سال پس از نسخهی ابتدایی و در 2023 روایت میشود. پلیر در نقش یک تکاور آمریکایی به نام Alcatraz قرار میگیرد که تقریبا تا لبهی مرگ میرود اما توسط Prophet، فرماندهی گروه Raptor در نسخهی اول نجات پیدا میکند. Prophet لباس نانوی ارتقا یافتهاش یعنی Nanosuit 2.0 را در اختیار Alcatraz قرار داده و سپس جان خودش را میگیرد تا لباس او بتواند با Alcatraz تلفیق و همسان سازی شود.
پس از آن، Alcatraz از طریق ویدیویی که Prophet برای او بر جای گذاشته است متوجه میشود که Prophet نیز به ویروس منهتن مبتلا بوده است و از او میخواهد که دانشمندی به نام Nathan Gould را نجات داده و راه او را در راستای مبارزه با Ceph ادامه دهد.
نیویورک در حکومت نظامی به سر میبرد و گروهی به نام CELL نیز به دستور دپارتمان دفاع آمریکا وظیفهی حفظ امنیت و در کنار آن یافتن Prophet و بدست آوردن لباس نانوی او را بر عهده دارند و حال که Alcatraz صاحب این لباس است، او در خطر شکار شدن توسط آنهاست. در ابتدا، این گروه مزدور به عنوان آنتاگونیست اصلی به تصویر کشیده شدند اما طولی نمیکشد که دوباره سر و کلهی Ceph پیدا میشود و نه تنها نیویورک بلکه اتمسفر و فضاسازی کلی بازی را دگرگون میکنند و نیویورکی در مسیر آخرالزمان را به ارمغان میآورند.
گیمپلی نسخهی دوم بسیار بیشتر به سمت بازیهای شوتر اول شخص محبوب همچون Call of Duty و Battlefield سوق پیدا کرده بود و از همین رو بر خلاف دو نسخهی پیشین، شاهد روندی خطیتر و کاهش المانهای Sandbox در نسخهی دوم بودیم که باعث میشد دیگر امکان استفاده از وسایل نقلیه و گشت و گذار در یک محیط بسیار بزرگ مانند قبل وجود نداشته باشد.
اما شخصا فکر میکنم این مسئله بسیار بر ساختار نسخهی دوم منطبق است چرا که ما در شهر نیویورک هستیم و از همین رو این رویکرد برای یک فضای شهری بسیار مناسبتر بود و علاوهبر آن باعث میشد شاهد تجربهای متمرکزتر باشیم. لازم به ذکر است که پلیر همچنان میتوانست به روشهای مختلف به مبارزه و پیشروی در بازی بپردازد.
در این نسخه به دلیل بهبود یافتن لباس نانو به ورژن 2، شاهد عملکرد قویتر و متعادلتری نسبت به قبل از آن هستیم. به عنوان مثال زمانی که قابلیتهای مختلف لباس را فعال میکنید، انرژی آن با سرعت کمتری کاهش پیدا میکند. البته این مسئله به این معنا نیست که کار برای پلیر بسیار ساده خواهد شد چرا که دشمنان از هوش مصنوعی قویتر از پیش و همچنین تعداد بالایی برخوردارند که این مسئله را بالانس میکند.
نسخهی دوم بیش از پیش به لباس نانوی کاراکتر اصلی توجه کرده بود چرا که این لباس در نسخهی اول به سرعت به نماد Crysis تبدیل شده و یکی از دلایل محبوبیت آن بود. بنابراین سازندگان تصمیم گرفتند در نسخه دوم به راستی حس یک ابر انسان را به پلیر انتقال دهند.
Crysis 2 اولین عنوانی بود که با موتور گرافیکی CryEngine 3 توسعه پیدا کرد چرا که سازندگان قصد داشتند پا را فراتر گذاشته و اثری زیباتر از دو نسخهی پیشین ارائه دهند. از همین رو جزئیات و گرافیک بصری این عنوان تا همین امروز نیز چشم نواز و خارقالعاده است و با وجود اینکه توسعهی آنها برای کنسولهای نسل هفتم محدودیتهایی برای تیم سازنده بوجود آورد اما همچنان Crysis 2 یکی از خوش چهرهترین آثار روی کنسولهای نسل هفتمی محسوب میشود.
بخش مولتی پلیر نسخهی دوم نیز دستخوش تغییرات گستردهای شد و حالا با 6 مود مختلف خود، تجربهای مشابه به آثار Call of Duty ارائه میداد و بیشتر به یک تجربهی مولتی پلیر ارزشمند و عمیق تبدیل شده بود. ما شاهد وجود المانهایی مشابه به Kill Streakهای عناوین COD بودیم و همچنین این بخش تجربهای به اصطلاح Competetive و بسیار سریعتر را ارائه میداد که باعث شده بود بسیاری از این بخش و تغییرات آن خرسند باشند. مجلهی Official Xbox Magazine به این بازی نمرهی 9 از 10 را داده بود دربارهی بخش مولتی پلیر چنین گفته بود:
برخی از هیجانانگیزترین، خشنترین و لذتبخشترین تجربیات اکشنی است که تا به حال داشتهاید
موسیقی متن این بازی نیز فوقالعاده جذاب بود و تا همین امروز هم با شنیدن آن مو بر تنم سیخ میشود و این مسئله آن چنان دور از انتظار نیست چرا که اسطورههایی همچون Hans Zimmer و Lorne Balfe در ساخت ساندترک و موسیقی متن این اثر همکاری داشتهاند.
به طور کلی Crysis 2 در زمان عرضه با ستایشهای زیادی از سوی منتقدان روبهرو شد و نمرات بسیار خوبی دریافت کرد. اما از سوی دیگر مخاطبان مخصوصا طرفدارهای نسخههای ابتدایی با وجود آن که از کیفیت کلی بازی راضی بودند اما اعتقاد داشتند که کاهش المانهای Sandbox تا حدودی به تجربهی این اثر ضربه وارد کرده است. در آخر نسخهی دوم Crysis توانست به فروش مطلوبی دست یابد و یک تجربهی متفاوت دیگر را در اختیار طرفداران قرار دهد.
Crysis 3؛ وسیع اما تکراری
نسخهی سوم Crysis در سال 2013 برای کنسولهای نسل هفتم و PC عرضه شد و پس از گذشت حدود 24 سال از جریانات نسخهی پیشین، پلیرها دوباره به شهر نیویورک بازمیگردند اما این بار نیویورکی آخرالزمانی که خرابههای آن با پوششی سبز پوشیده شده و تنها آسمان خراشهایش در دور دستها جلوه میکنند، یک محیط باز درست همچون نسخهی اول فرنچایز!
پس از پایان نسخهی دوم، Prophet و Psycho در طی سالها به کشورهای مختلف سفر میکنند و در راستای به دام انداختن رهبر نژاد بیگانه Ceph یعنی Alpha Ceph قدم بر میدارند تا اینکه در نهایت موفق میشوند او را در روسیه پیدا کرده و به دام بیاندازند. اما دنیا درگیر انگلی دیگر میشود و آن انگل کمپانی CELL است.
این کمپانی در راستای دستیابی به قدرت و سلطهی جهانی تمامی سربازهای دارای لباس نانو را دستگیر کرده و لباسشان را از بدنشان جدا میکنند تا بتوانند به ژن نژاد بیگانگان که در آنها ذخیره شده است دسترسی پیدا کنند از همین رو آنها Prophet را غیر فعال کرده، در یک محفظهی نانو قرار داده و به نیویورک ارسال میکنند تا لباس او را از تنش جدا کنند.
خوشبختانه Prophet به دست گروهی به رهبری Claire Fontanelli و Karl Ernst Rasch نجات پیدا میکند و حالا او تنها کسی در دنیا است که از لباس نانو برخوردار است و توانایی مقابله و از بین بردن CELL را دارد اما طولی نمیکشد که دوباره پای Cephها به میدان جنگ کشیده میشود اما اینبار بزرگتر از همیشه.
گیمپلی نسخهی سوم نسبت به نسخهی دوم آن چنان تغییرات خاص یا بزرگی نداشته است و ما شاهد ساختاری کاملا مشابه اما این بار در یک قالب Sandbox هستیم، چیزی که بسیاری از کمبود آن در نسخهی دوم ناراضی بودند. اما حتی بازگشت المانهای Sandbox نیز برای راضی کردن طرفداران کافی نبود چرا که Crysis 3 بر خلاف نسخههای پیشن خود از نوآوری خاصی برخوردار نبود.
یکی از دلایل آن، بودجهی کمتر ساخت این اثر نسبت به نسخهی پیشین بود چرا که Crytek بسیاری از منابع و کارمندان خودش را به ساخت بازیهای Ryse: Son of Rome و Homefront: The Revolution اختصاص داده بود و از همین رو تنها حدود 100 نفر با بودجهای 66 میلیون دلاری روی ساخت این بازی کار کردند آن هم وقتی که مدت کوتاهی از عرضهی نسخهی دوم گذشته بود!
کمبود وقت نیز یکی دیگر از دلایلی بود که Crysis 3 و ایدهی آن، آنطور که باید و شاید مورد بررسی قرار نگرفت. سازندگان پس از شنیدن بازخورد مخاطبان نسبت به نسخهی دوم و دوری از ساختار باز نسخهی ابتدایی، تصمیم گرفتند دوباره یک محیط باز و وسیع را در اختیار پلیر قرار دهند از همین رو ما شاهد یک ساختار ترکیبی از محیط شهری بستهی نسخهی دوم و محیط باز و جنگلی نسخهی اول هستیم که اگر از من بپرسید روی کاغذ بسیار جذاب است اما پیادهسازی عجولانهی آن باعث شد خام بودن این ایده در طول بازی تا حدودی احساس شود.
بخش مولتی پلیر نیز شباهتهای بسیاری به نسخهی دوم داشت و تنها یک مود جدید به نام Hunter به آن اضافه شده بود که ساختاری Asymmetrical داشت. در کنار آن 7 مود مختلف و حدود 12 نقشه در این بازی وجود داشتند که تجربهای بسیار مشابه به نسخهی پیشین را ارائه میدادند با این تفاوت که این بار آن حس تازگی در آن وجود نداشت.
این بازی در زمان عرضه با وجود آن که نمرات خوبی دریافت کرد اما نتوانست به اندازهی نسخههای پیشین خود، مورد ستایش قرار بگیرد. البته این به این معنا نیست که Crysis 3 یک اثر ضعیف بود بلکه نشان از آن است که این نسخه چیز تازهای برای ارائه نداشت. Crysis مجموعهای بود که در هر نسخهاش سعی بر حرکت به جلو و خلق تجربههای متفاوتی را داشت. حتی حذف اکثریت المانهای Sandbox از نسخهی دوم خود یک روند تازه و متفاوت با نسخههای پیشین را پدید میآورد اما نسخهی سوم چیز تازهای برای نمایش نداشت و از همین رو فروش آن چنان خوبی را نیز تجربه نکرد.
داستان بازی توسط بسیاری از منتقدان مورد انتقاد قرار گرفت و بسیاری از این انتقادها به سکانسهای احساسیای اشاره داشتند که به درستی پیادهسازی نشده و حس خاصی را به پلیر انتقال نمیدادند و همچنین پیچشهای داستانی نیز آن چنان جذاب نبودند. برخی دیگر گفتند این اثر را تنها یک تکامل تلقی کردند و اظهار داشتند که نتوانسته است همچون نسخههای پیشین مخصوصا نسخهی ابتدایی جاه طلب واقع شود.
در آخر با وجود آن که این بازی در دو هفتهی اول فروش نسبتا خوبی را تجربه کرد اما متاسفانه در ادامه نتوانست انتظارات EA را برآورده کند. Cevat Yerli نیز نسبت به فروش نسخهی سوم ابراز تاسف کرد اما همچنان اعتقاد داشت که برترین ساختهی استودیویش است.
Crysis 3 به هیچ عنوان اثر بدی نبود و همچنان یک تجربهی جذاب را ارائه میداد اما کمبود نوآوری در آن تا حدودی مخاطبان را ناامید کرد و نتوانست دفتر این فرنچایز را با یک نسخهی به یادماندنی و جاه طلبانه ببندد. پس از عرضهی نسخهی سوم استودیوی Crytek بسیار کوچک شد و مجبور به تعطیل کردن برخی از استودیوهایش شد و همچنین اعلام کرد که قرار است تمرکز خودش را روی ساخت آثار AAA رایگان بگذارد.
حتی Cevat Yerli دربارهی ساخت یک بازی رایگان برای Crysis نیز صحبت کرده بود اما این موضوع هیچوقت به واقعیت نپیوست و Crysis برای مدتی طولانی در خاموشی فرو رفت و مدیر عامل این استودیو هم پس از دههها از مقام خود کنارهگیری کرد و آن را به دست برادرانش سپرد.
سخن پایانی
فرنچایز Crysis در طول عمر خود، با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بود اما پس از گذشت سالها همچون یک خاطرهی جذاب در ذهن بسیاری باقی مانده است. حالا پس از گذشت حدود یک دهه از عرضهی نسخهی سوم، استودیوی Crytek در اوایل سال 2022 خبر از ساخت نسخهی چهارم آن داد و این مسئله به شدت خوشحال کننده و هیجان انگیز است.
شخصا بسیار مشتاقم که ببینم یک نسخهی نسل نهمی از Crysis چطور خواهد بود. آیا میتواند انقلابی همچون نسخهی ابتدایی خود باشد؟ نظر شما چیست؟
کدام یک از عناوین Crysis را بیشتر میپسندید و دوست دارید؟ نظرتان دربارهی بازگشت و احیای این سری چیست؟