خودروی کانسپت یا مفهومی چیست و چرا ساخته میشود؟!
خودروی کانسپت یا مفهومی چیست و چرا ساخته میشود؟!
خودروسازان سالانه تعداد زیادی مدل مفهومی یا کانسپت را معرفی میکنند که برخی از آنان حتی تولید هم نمیشوند؛ پس هدف از این همه کار و تلاش چیست؟!
آنچه در این مطلب میخوانید:
اگر اهل دنبال کردن اخبار خودروها باشید، عبارت مفهومی یا کانسپت (Concept) را زیاد شنیدهاید. شرکتهای خودروسازی معرفی یک طرح کانسپت را بهعنوان یکی از اصلیترین مراحل کاری خود میشناسند؛ اما چرا؟! چه چیزی باعث میشود یک خودروی عجیب که گاه از هیچ یک از قوانین بازار پیروی نمیکند یا حتی در آینده تولید هم نخواهد شد، آنقدر مهم باشد که با عدم تولیدش، خودروی تازهای روانه بازار نشود؟
نمایش یک ایده
بر اساس فرهنگ لغت کمبریج، «خودروی مفهومی» یک خودرو اولیه محسوب میشود که تنها یک نمونه از آن وجود دارد و برای نمایش و تست یک ایده خاص تولید میشود و لزوما در تعداد بالا تولید نخواهد شد. پس خودروساز تمام تلاش تیم طراحی خود را روی یک ایده میگذارد تا به دنیا نشان دهد چه کاری را میتواند انجام دهد اما انجام نمیدهد؟! یا این حجم از وقت و هزینه را صرف معرفی یک ایده میکند؟!
پاسخ به این سوال کمی پیچیدگی را در خود دارد. مسلما هر خودروی مفهومی تنها یک ایده را در خود جای نداده و میزبان ایدهپردازی در بخشهای مختلف خودرو خواهد بود. برای مثال بگذارید نگاهی به کانسپت دیاس X ای-تنس داشته باشیم؛ این مدل مفهومی به هیچعنوان با هنجارهای عمومی در صنعت خودرو هماهنگی ندارد و صرفا میزبان یک ایده نیست. از طراحی نامتقان گرفته تا رانندگی خودکار، دیاس X ای-تنس یک ترکیب از ایدهپردازیهای گوناگون در حوزه حملونقل آینده است.
ساختارشکنی و بازخورد عموم
شرکتها با معرفی مدلهای مفهومی، عموما دست طراحان را باز میگذارند و به آنها اجازه میدهند تا از مرزهای ساخت یک خودروی تولید انبوه فراتر رفته و یک خودروی استثنایی بسازند. برخی از تیمهای طراحی مانند تیم طراحی دیاس، برای ساخت X ای-تنس کمی پا را از حد عادی فراتر گذاشتند و خودرویی تولید کردند که تا صد سال آینده هم روانه بازار نخواهد شد؛ چراکه ساختارشکنی اینچنینی دقیقا خلاف معیارهای کنونی زیبایی شناسی عمومی مردم است، پس انتظار میرود که مردم هم با آن مقابله کنند.
همین ساختارشکنی قوی میتواند یکی از دلایلی باشد که یک خودروی مفهومی هیچگاه رنگ خط تولید را به خود نمیبیند. مردم با محصولات غیرعادی و انقلابی که همراستای تفکراتشان نباشد دیرتر خو گرفته و در مقابل آن جبهه میگیرند. همین رفتار مشتریان باعث میشود تا خودروسازان بیشازپیش به معرفی خودروهای کانسپت بیشتر روی بیاورند. خودروساز پیش از معرفی نسل تازهای از یک خودروی محبوب، بازخورد مشتریان و طرفداران را نسبتبه طراحی اولیه آن میسنجد.
نمونههای بیشماری از این کار وجود دارد؛ از تغییر خط طراحی مرسدسبنز کلاس A در سال ۲۰۱۱ گرفته تا کانسپت موستانگ جیوجیارو ۲۰۰۶ که خط مشی مدلهای آینده این خودروسازها را مشخص کردند. مرسدسبنز با معرفی کانسپت یادشده روند طراحی ساختارشکن خود را به همه نشان داد و مشخص کرد که بسیاری از المانهای مدل مفهومی در خودروهای جادهای ان استفاده خواهند شد. با اینکه موستانگ ۲۰۰۶ به مدل مفهومی جیوجیارو شباهت دارد اما از المانهای متداولتری استفاده میکرد. فورد در آینده از بسیاری از بخشهای موجود در کانسپت جیوجیارو استفاده کرد و موستانگ ۲۰۱۵ را روانه بازار کرد.
بررسی و آزمایش
بهطور کلی میتوانیم خودروهای کانسپت را به دو دسته تقسیم کنیم: دسته اول آن خودروهایی هستند که آینده طراحی، مهندسی و تولید یک مدل بهخصوص را نشان میدهند. همانگونه که گفته شد، این دسته از کانسپتها ذهن مردم را برای ورود مدل جدید گرم میکنند تا با مقاومت کمتری روبهرو شوند. ارائه این خودروها برای بهروزرسانی مدلهای محبوب بازار و پرفروشترینهای یک شرکت امری ضروری به شمار میرود.
دسته دوم هم آن خودروهای فضایی و ساختارشکنی هستند که قرار است توانایی شرکت را نشان دهند؛ آنها را سر زبانها بیاندازند و یک تمرین مطالعاتی برای تیمهای مهندسی، طراحی و بازاریابی باشند. این دسته از خودروهای مفهومی بیشترین سطح ایدهها و فناوریها را در خود جای دادهاند. بدنه ترمیمشونده، شیشههای یکپارچه، رنگ متغیر و رانندگی خودکار تنها بخشی از لیست بیانتهای فناوریهای بهکارگرفته شده در خودروهای کانسپت تا به امروز هستند.
با در نظر گرفتن این دو دسته کلی، آینده یک فناوری بهخصوص بهکاررفته در یک کانسپت دو حالت دارد: یا بهعنوان یک مطالعه در نظر گرفته میشوند و آنقدر انقلابی هستند که باید تحت بررسیهای خاص قرار بگیرند و سلامت استفاده از آنها تایید شود یا پیش از این بررسی شدهاند و عملا نقش پیشنمایش برای عموم را دارند.
مالکیت یک خودروی کانسپت
خرید یک خودروی کانسپت در ابتدا ناممکن به نظر میرسد؛ چراکه تنها یک عدد از این خودروها در دنیا وجود دارد و خودروساز به دید نمونه اولیه یا پروتوتایپ به آنها اشاره میکند. همین مسئله باعث میشود که شمار زیادی از کانسپتها توسط خود سازندهها نگهداری شوند و در موزههای آنها جا خوش کنند. خودروسازان عملا علاقه و نیازی به فروش مدلهای مفهومی خود ندارند چراکه هدف از تولید آنها، فروش نیست؛ پس اگر شخصی حاضر به خرید آنها بشود باید شرایط خاصی داشته باشد.
کسانی که سودای مالکیت یک کانسپت را در سر میپرورانند، باید شرکت را متقاعد کنند که چرا به مالکیت کانسپت مدنظرشان علاقه دارند و آیا امکان نگهداری از آن را دارند یا خیر؟ سپس باید چند میلیون دلار را در حساب بانکی خود آماده کنند تا خودروی خاص و عملا بلااستفادهشان را تحویل بگیرند و آن را در گاراژ برای دید دوستانشان قرار دهند.