دیانای ۵۰ هزارساله، نخستین سرنخ برای بررسی خانوادهٔ نئاندرتالها
دیانای ۵۰ هزارساله، نخستین سرنخ برای بررسی خانوادهٔ نئاندرتالها
به گزارش gsxr و به نقل از لایوساینس، در حدود ۱۰۰ کیلومتری غرب غار دنیسووا (که بیش از یک دهه پیش، شواهدی از گونه منقرضشده انسان به نام «دنیسووانها» (Denisovans) را ارائه کرد)، غار چاگیرسکایا (Chagyrskaya) قرار دارد، یعنی جایی که در سال ۲۰۱۹ حفاریها منجر به یافتن نزدیک به ۹۰۰۰۰ مصنوعات سنگی شد: ابزارهای استخوانی، بقایای جانوری و گیاهی و ۷۴ فسیل نئاندرتال.
بقایای ارگانیک غار چاگیرسکایا که گمان میرفت یک کمپ کوتاهمدت برای شکار گاومیش کوهاندار آمریکایی باشد، بین ۵۱ هزار تا ۵۹ هزار سال قدمت داشتند. گردهها و بقایای حیوانات نشان میدهند در مدت کوتاهی که نئاندرتالها چاگیرسکایا را اشغال کردند، آب و هوا بسیار سرد بود.
تحلیل جدیدی که ماه گذشته در نشریه نیچر به چاپ رسید، به ساختار ژنتیکی نئاندرتالها در چاگیرسکایا و غار همسایه اوکلادنیکوف میپردازد. این مطالعه ۱۳ ژنوم شگفتانگیز را به دست آورد که تقریباً تعداد توالیهای ژنوم کامل نئاندرتال موجود را دو برابر میکرد.
با این که کار قبلی اندازه جوامع نئاندرتال را بر اساس ردپاها و الگوهای استفاده از مکان تخمین زده بود، اما تحلیل ژنومی جدید مستقیماً این فرضیه را که نئاندرتالها در گروههای بیولوژیکی مرتبط با ۲۰ نفر یا کمتر زندگی میکردند، به بوتهٔ آزمایش سپرد.
بر اساس این مقاله، دادههای ژنتیکی یازده نئاندرتال که در غار چاگیرسکایا یافت شد، نخستین شواهد غیرقابل انکار از روابط خانوادگی نئاندرتالها را به محققان ارائه داد. دیانای دو فرد (یک مرد بالغ و یک زن نوجوان) حاکی از یک «رابطه درجه یک» بود؛ به این معنی که ممکن بود آنها مادر و پسر، برادر و خواهر، یا پدر و دختر باشند.
اما دیانای میتوکندریایی ناهمسان آنها (یعنی mtDNA) که عموماً از مادر به فرزند منتقل میشود، دو جفت اول را رد کرد و فرضیهٔ پدر و دختر نوجوانش را پیش روی پژوهشگران گذاشت.
همچنین mtDNA پدر با دو مرد دیگر که احتمالاً از بستگان مادری نزدیک بودند، مشترک بود. نویسندگان میگویند: «به عنوان مثال، آنها میتوانستند یک مادربزرگ مشترک داشته باشند».
گفتنی است هیچ مدرکی مبنی بر اینکه این نئاندرتالهای دورهگرد با دنیسووانهای مجاور آمیخته شده باشند، وجود ندارد؛ حتی اگر به احتمال زیاد در همان زمان در همان مکان بوده باشند.
محققان نوشتند: «بر اساس برآورد آنها، دنیسووانها اجداد مشترکی داشتند که شاید ۳۰ هزار سال پیش از نئاندرتالهای چاگیرسکایا زندگی میکردند. همچنین به نظر میرسد که افراد چاگیرسکایا و اوکلادنیکوف همه به یک اندازه با نئاندرتالهای اروپایی مرتبط باشند و بخشی از همان جمعیت نئاندرتالها بوده باشند».
شباهت زیاد در بخشهای ژنوم این نئاندرتالها باعث شد محققان به این نتیجه برسند که اندازه جامعه محلی نئاندرتالهای چاگیرسکایا کوچک بوده است.
برازش مدلها با mtDNA و Y-DNA (که دومی از پدران به پسرانشان منتقل میشود)، بهترین حالت، اندازه جامعه را ۲۰ نفر در نظر گرفت و مهاجرت را زنان بهعنوان یکی از عوامل اصلی در سازمان اجتماعی جامعه نئاندرتالهای چاگیرسکایا برشمرد.
در اصل، برخی از زنان در گروهی که در آن متولد شده بودند، باقی ماندند، در حالی که بسیاری دیگر جوامع خود را ترک میکردند تا به گروههای جدید بپیوندند. اما محققان مطمئن نیستند که آیا این اندازه گروه میتواند در خارج از منطقه آلتای سیبری هم اعمال شود یا خیر؛ زیرا گروه چاگیرسکایا ممکن است یک نمونه منحصربهفرد و جداشده باشد.
ممکن است انزوا خنثیکننده این نئاندرتالها بوده باشد. لوریتس اسکوف (دیرینهشناس و نویسنده اصلی این مقاله)، با گمانهزنی درباره علت مرگ این گروه، به نیویورک تایمز گفت که این گروه ممکن است به دنبال یک شکار ناکام گاومیش کوهاندار از گرسنگی مرده باشند، در حالی که ریچارد رابرتس (زمینشناس و نویسنده همکار) به واشنگتن گفت که شاید مرگ آنها صرفاً به علت رخ دادن یک طوفان هولناک بوده باشد؛ چرا که آنها در منطقهٔ سردسیر سیبری بهسر میبردهاند.