رتروگیم؛ بازیهای قدیمیای که همچنان تجربه آنها لذتبخش است (قسمت سوم)
رتروگیم؛ بازیهای قدیمیای که همچنان تجربه آنها لذتبخش است (قسمت سوم)
در این قسمت از رتروگیم باری دیگر به سراغ بازیهای جذابی خواهیم رفت که با وجود گذشت سالیان از زمان عرضهی آنها، همچنان تجربهشان لذتبخش و سرگرم کننده است.
در طول تاریخ بازیهای ویدیویی بعضا آثاری تولید میشوند که جذابیت و سرگرم کننده بودنشان محدود به زمان یا دوران خاصی نیست چرا که خصوصیاتی را همچون عصارهای در خود حفظ کردهاند که همیشه بازدهی بالایی را از خود به نمایش گذاشته و به اصطلاح Timeless هستند و حتی بعضا این عصاره یک ایده یا عنصر بسیار ساده است که به شکلی هوشمندانه و انعطافپذیر در ساختار بازی پیادهسازی شده است.
بد نیست اشاره کنیم که بسیاری از بازیهای که در دو قسمت پیشین این سری مقالات از آنها یاد کرده و همچنین در این قسمت قرار است به آنها بپردازیم بعضا آثاری به شمار میآیند که به راحتی روی سیستمهای نسبتا ضعیف نیز قابل اجرا هستند بنابراین حتی در صورتی که لزوما از یک سیستم قدرتمند برخوردار نیستید میتوانید به تجربهی این آثار بپردازید.
Street Fighter 2
Street Fighter 2 به دلایل زیادی یک اثر بسیار تاثیر گذار و محبوب محسوب میشد؛ از قابلیتهای تجربهی چندنفرهی آن گرفته تا طیف گستردهی مبارزان جذاب و گیمپلی اعتیادآور همگی دلایل مختلفی بودند که باعث شد این بازی در دوران خودش خوش بدرخشد. اما با وجود گذشت سالیان سال از زمان عرضهی این اثر، همچنان تورنومنتها و مسابقات گستردهی در سراسر جهان صورت میگیرد و عاشقان بازیهای مبارزهای دور هم جمع شده و در SF2 به مبارزه و رقابت میپردازند!
گیمپلی و مکانیزمهای این اثر آنقدر بنیادین و انعطاف پذیر بودند که حتی رد پای آنها در آخرین نسخهی این مجموعه یعنی Street Fighter 6 نیز دیده میشود. کمبوهای متنوع و امکان خلق و شخصیسازی آنها با توجه به طریقهی بازی خودتان و در کنار آن آرت استایل جذاب و طراحی استیجهایی که هنوز هم جذاب و زیبا جلوه میکنند باعث میشود این بازی و تجربهی آن به راستی رها از بند زمان و دوران باشد.
بازی Street Fighter 2 اثری بود که نه تنها ژانر مبارزهای را برای همیشه متحول کرد بلکه خود به زمینهی برای خلق بسیاری از فرنچایزهایی در این ژانر شد که امروزه همگی با آنها آشنا هستیم و از تجربهشان لذت میبریم. اگر گاهی هوس کردید کمی به دوران آرکیدی بازیهای مبارزهای بازگردید SF2 میتواند یک انتخاب بسیار عالی برای شما باشد.
Hexen: Beyond Heretic
آه Hexen! یک اثر شوتر اول شخص با تم فانتزی تاریک ساختهی استودیوی Raven Software که در سال ۱۹۹۵ برای کامپیوترهای شخصی عرضه شد. این بازی جزو اولین بازیهای ویدیویی بود که در کنار نسخهی ابتدایی Doom تجربه کردم و به راستی یک اثر خاص و جذاب بود که متاسفانه اصلا مشاهده نمیکنم که کسی از آن یاد کند. Hexen خصوصیات خاص زیادی داشت که میتوانست آن را از دیگر بازیهای شوتر آن دوران و حتی امروز متمایز سازد و در عین حال یک قدم به سوی جلو در راستای به بلوغ رسیدن عناوین شوتر اول شخص بود.
این بازی به شما اجازه میداد که از بین سه کلاس Fighter، Cleric و Mage یکی را با توجه به علاقه و سلیقهی خود انتخاب کرده و به دنیای تاریک این بازی وارد شوید. هر یک از این کلاسها خصوصیات و تواناییهای خاص خودشان را داشتند که نسبت به آن دوران تنوع بسیار مطلوبی را در زمینهی گیمپلی ایجاد میکرد. با وجود آن که گرافیک و ظاهر بازی امروزه دیگر «عالی» به نظر نمیرسند اما اگر شما هم مثل من عاشق استایل بازیهای دهه نود میلادی باشید میتوانم به شما اطمینان بدهم که Hexen شما را راضی خواهد کرد.
در حالی که تا همین مدتی پیش حتی نمیتوانستم به عرضهی یک نسخهی جدید از Hexen فکر کنم اما با خرید اکتیویژن توسط مایکروسافت جرقهای از امید برای من ایجاد شد که شاید در صورت خرید موفقیت آمیز این کمپانی، مایکروسافت نیم نگاهی نیز به Hexen بیاندازد. در هر صورت چه در آینده شاهد عرضهی یک نسخهی تازه از این آیپی باشیم و چه نباشیم همیشه Hexen: Beyond Heretic وجود دارد که یک تجربهی بسیار جذاب را به دوست داران شوتر اول شخص کلاسیک ارائه دهد.
Tetris
اگر از من بپرسند یک بازی را نام ببر که اگر نوادگان ما صد سال دیگر آن را پیدا و تجربه کنند همچنان برایشان سرگرم کننده و لذت بخش خواهد بود چیست؟ پاسخ من Tetris خواهد بود! بعید میدانم کسی بتواند منکر این حقیقت شود که Tetris در عین سادگی یکی از سرگرم کنندهترین، اعتیادآورترین و آرامش بخشترین بازیها و تجربههای تعاملی است که تا به امروز خلق شده است. یک لذت خاصی در جای دادن اشکال مختلف در جای درستشان در Tetris وجود دارد که همیشه باعث میشود بیشتر بخواهید به تجربهی آن ادامه دهید.
از اولین روزی که این عنوان برای اولین بار در سال ۱۹۸۵ عرضه شد تا به امروز تعداد بیشماری از پورتها و نسخههای مختلف از آن عرضه شده است و این فرنچایز را به اندازهای محبوب کردند که تقریبا توسط اکثریت مردم شناخته شده است حتی اگر لزوما علاقهای به گیمینگ و بازیهای ویدیویی نداشته باشند. من افرادی را میشناسم که اصلا حتی از دم درب دنیای تکنولوژی و بازیها عبور نکردهاند اما اگر نام Tetris را ببرید با آن آشنایی داشته و عموما آن را تجربه کردهاند.
هسته و ساختار در عین سادگی یک روند و چرخهی به شدت لذت بخش را در خود جای داده است که هیچ وقت منسوخ نمیشود و صرفا در قالب ظاهری جدید قرار میگیرد تا مکملهای آن از جمله موسیقی و خصوصیات ظاهری بهبود یابند و در نهایت تجربهی درگیر کنندهتری را ارائه دهند.
حقیقتا دربارهی این مورد فرقی ندارد که کدام نسخهی Tetris را تجربه میکنید چرا که اکثریت آنها جذاب و سرگرم کننده هستند از نسخهی سال ۱۹۸۵ گرفته تا Tetris Effect سال ۲۰۲۰ همه به نوبهی خود خصوصیات خاصی دارند که تجربهی آنها را آشنا و در عین حال متمایز میکند بنابراین در اینجا انتخاب کاملا با شماست که دوست دارید کدامیک از نسخهها را تجربه کنید.
The Neverhood
اگر کسی از شما کاربرانی که الان در حال مطالعهی این مقاله است در گذشته این الماس پنهان را تجربه کرده است، سلام دوست من! The Neverhood یکی از برترین بازیهای Point & Click دوران خودش بود که در سال ۱۹۹۶ برای پلتفرم PC عرضه و یک سال بعد برای کنسول PlayStation نیز پورت شد و توانست جوایز مختلفی به خودش اختصاص دهد. استایل، دنیا و کاراکترهای Neverhood نقاط برجسته و جذاب آن هستند که حتی پس از گذشته سالیان دراز از آخرین باری که این بازی را اجرا کردم هنوز به خوبی در ذهنم باقی ماندهاند.
موسیقی و ساندترک این اثر نیز توانست جایزهی «برترین موسیقی بازی ویدیویی سال» را از مجلهی گیمینگ GMR دریافت کند. پازلهای بازی جزو سختترین بخشهای آن بودند که گاها انتقادهای زیادی نیز به آن وارد میشد اما در نهایت طوری نبود که نتوان راه حلش را با کمی آزمون و خطا بدست آورد و حتی بعضا این آزمون و خطا با برخی صحنههای طنز نیز همراه بود.
The Neverhood به راستی یک ماجراجویی جذاب در دنیایی خاص و با کاراکترهایی جالب است که به راستی الماسی است که در دل تاریخ به فراموشی سپرده شده است بنابراین اگر علاقهمند به آثار Point & Click هستید حتما یک سری به این عنوان بزنید.
Return To Castle Wolfenstein
نسخهی ۱۹۹۲ فرنچایز Wolfenstein یعنی Wolfenstein 3D اثری بود که توانست حسابی نام این مجموعه را بر سر زبانها بیاندازد و کاراکتر B.J. Blazkowicz را به یاد ماندنی کند. پس از این اثر بازیهای شوتر اول شخص دههای پر فراز و نشیب را طی کردند. پس از موفقیتهای عظیم Doom، استودیوی Id Software تمام تمرکز خودش را روی این آیپی گذاشت و از همین رو فرنچایز Wolfenstein به مدت حدود یک دهه در سکوت و خاموشی فرو رفت تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۱ با یک نسخهی سه بعدی تازه نفس به ژانر شوتر اول شخص و آغوش طرفدارانش بازگشت.
Return To Castle Wolfenstein از بسیاری از لحاظ یک بازی بسیارخوب محسوب میشود که باعث شده است امروز در این مقاله قرار بگیرد؛ از لحاظ طراحی و دیزاین این عنوان در آن سال یک ساختار عالی با طراحی محیط عمیق و سنگین را ارائه میداد که مکمل آن دشمنان و باسهای متنوع و خاص بازی بودند. علاوه بر این، تعبیهی یک مود مولتی پلیر بسیار جذاب در این بازی آن را به شدت چه در چشم منتقدان و چه در نگاه طرفداران و گیمرها به یکی از برترین آثار شوتر اول شخص آن دوران تبدیل کرد و حتی توانست جایزه برترین بازی مولتی پلیر را در PC Game Awards از آن خود کند.
حقیقتا این اثر همچنان نیز یک تجربهی شوتر بسیارخوب محسوب میشود که همچنان بسیاری از المانها، مکانیزمها و خصوصیات آن بازدهی بالایی را از خود به نمایش میگذارد.
Hitman Blood Money
سال ۲۰۰۶ سالی بود که فرنچایز Hitman با نسخهی Blood Money وارد دوران تازهای از تاریخچهی خودش شد به طوری که حتی تا به امروز نیز این اثر نه تنها یکی از برترین نسخههای این مجموعه محسوب میشود بلکه یکی از برترین آثار مخفیکاری نیز به شمار میآید. این نسخه بهبودهای بسیاری را نسبت به قسمتهای پیشین فرنچایز ارائه میداد که باعث میشد به یکی از سرگرم کننده و درگیر کنندهترین بازیهای آن دوره تبدیل شود.
بازی امکانات بسیاری را در اختیار پلیر در راستای انتخاب استراتژی خود برای به پایان رساندن مراحل قرار میداد از موتور بازیسازی تازه و انیمیشنهای بهبود یافته گرفته تا مبارزات تن به تن بهتر و امکان ارتقا اسلحهها و وسایل خود. هر مرحله از بازی راه حل خاصی را جلوی پای پلیر قرار میداد تا بتواند هدف خود را طوری به قتل برساند گویی که مرگ او صرفا یک تصادف بوده است و همچنین انعطاف پذیری طراحی این مراحل به پلیر اجازه میداد با استراتژی و روشهای خاص به خودش به هدف مورد نظر رسیده و او را از میان بردارد.
این بازی قطعا همچنان میتواند یک تجربهی بسیار جذاب و سرگرم کننده باشد مخصوصا برای کسانی که تا به حال این عنوان را تجربه نکردند. بد نیست به غیر از Bloody Money به نسخهی بعد از آن یعنی Absolution نیز اشاره کنیم چرا که آن اثر نیز نه تنها تغییرات بسیار خوبی را به خود دید بلکه از لحاظ داستانسرایی شاید به توان به جرات گفت عمیقترین داستانسرایی و شخصیت پردازی را از شخصیت مامور ۴۷ به نمایش میگذارد.
Tom Clancy’s Ghost Recon Advanced Warfighter
یک دورانی وقتی که بحث بازیهای شوتر تاکتیکال به میان میآمد نام فرنچایزهایی همچون Ghost Recon و Rainbow Six خوش میدرخشید. در سال ۲۰۰۶ یوبیسافت اثری را عرضه کرد که تا همین امروز هم بسیاری از آن به عنوان یکی از برترین تجربههای شوتر اول شخص یاد میکنند. عنوان Ghost Recon Advanced Warfighter در سال ۲۰۰۶ پا به بازار گذاشت و توانست کاری کند که بسیاری از منتقدان انگشت به دهان مانده و گیمرها نیز آن را غرق در ستایش کردند و آن را اثری خواندند که ژانر شوتر را متحول کرد.
گرافیک و نحوهی ارائه یا به اصطلاح Presentation این عنوان به راستی ندای اثر نسل هفتمی را میداد که همگان در آن زمان منتظرش بودند. گیمپلی بازی عمیق و در عین حال بالانس طراحی شده بود به طوری که المانهای تاکتیکال بازی به آسانی برای پلیر قابل فهم بودند و به او اجازه میدادند خودش روند مبارزه و پیشروی در بازی را رقم بزند. سناریوهای مبارزات و تیراندازیهای گسترده در کنار یک داستان مطلوب و باورپذیر باعث شدند Advanced Warfighter به اثری تبدیل شود که همگان تا مدتها آواز ستایشش را سر میدادند.
نسخهی دوم این سری از عناوین Ghost Recon نیز یک سال پس از نسخهی اول یعنی در سال ۲۰۰۷ روانهی بازار شد و توانست به عنوان یک دنباله بسیار مطلوب واقع شود. از آن جایی که معلوم نیست کی قرار است دوباره شاهد عرضهی یک نسخهی تازه از این فرنچایز باشیم پیشنهاد میکنم اگر این دو اثر را تجربه نکردید حتما به پای تجربهی آنها بنشینید.
Plants Vs Zombies
بازی Plants Vs Zombies را شاید بتوان اثری دانست که هرگز دوباره تکرار نشد و به راستی «یکتا» باقی ماند و در حالی که پس از موفقیتهای قسمت ابتدایی چندین نسخهی دیگر نیز از این فرنچایز به بازار عرضه شد اما حقیقتا شخصا برای من هیچ کدام همچون نسخهی ابتدایی سال ۲۰۰۹ جلوه نکردند. این اثر به راستی یک تجربهی مطلقا Timeless است که اگر ده سال دیگر نیز آن را جلوی من بگذارید با اشتیاق ساعتها مشغول تجربهی آن میشوم.
در قلب این اثر یک ایدهی بسیار جالب، عجیب و سرگرم کننده جای گرفته است که ارتشی از زامبیها را به تصویر میکشد که در حال نزدیک شدن به خانهی پلیر هستند و او باید با استفاده از گیاهانش آنها را شکست دهد! شاید اگر قبل از عرضهی این بازی این ایده را میشنیدید با خودتان میگفتید این دیگر چه چرت و پرتی است اما سازندگان آن قدر هنرمندانه این ایده را در پوشش یک تجربهی استراتژیک قرار دادهاند که باعث میشود پلیرها ساعتها درگیر ساخت استراتژیهای مختلف با استفاده از گیاهان خود در راستای جلوگیری از رسیدن زامبیها به خانهشان شوند.
تنوع گیاهان بازی به شدت زیاد است و طراحی هر کدام نیز مملو از شخصیت و روح است و در سوی دیگر نیز زامبیها نیز انواع مختلفی دارند که به همان نسبت از پلیر استراتژی میطلبند؛ از مایکل جکسون زامبی از موزیک ویدیوی Thriller گرفته تا زامبی فوتبالیست همگی خصوصیات و جذابیت خاص خود را به این تجربه اضافه میکنند که باعث میشود Plants Vs Zombies همیشه جزو بازیهایی باشد که منسوخ شدن برای آن معنایی ندارد.
سخن پایانی
و اما به پایان قسمت دیگری از رتروگیم رسیدیم و طول این مسیر از دهههای مختلف عبور کرده و گرد و خاک را از روی برخی بازیهای به یادماندنی کنار زدیم تا ببینیم چطور هنوز مثل روز اول میتوانند جذاب و زیبا جلوه کنند. همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردم، بسیاری از بازیهایی که امروز از آنها یاد کردیم روی اکثر سیستمها قابل اجرا هستند و شما میتوانید به پای تجربهی آنها بنشینید هر چند که ممکن است در راستای اجرای برخی از آنها نیازمند شبیه ساز باشید.
در نهایت دوست دارم بدانم شما چه خاطراتی با آثار مذکور دارید؟ کدام را تجربه نکردید و یا دوست دارید به زودی تجربه کنید؟