رتروگیم؛ نگاهی بر کنسول های ناشناخته
رتروگیم؛ نگاهی بر کنسول های ناشناخته
در این قسمت از رتروگیم قرار است به سراغ کنسول های فراموش شدهای برویم که احتمالا بسیاری از شما حتی از وجودشان بیخبر هستید.
هر بار که به نسلی از صنعت بازیهای ویدیویی فکر میکنیم، اولین چیزی که در ذهنمان ترسیم میشود، کنسولهای آن دوره هستند. در چند نسل اخیر بیشتر نام کمپانیهای سونی، مایکروسافت و نینتندو در بازار کنسولها به گوش میرسد و تنوع این بازار نیز عموما به همین سه غول صنعت گیمینگ محدود میشود. اما در گذشته چنین نبود! تا قبل از قرن بیست و یکم و مخصوصا در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی، کمپانیهای زیادی به ساخت کنسولهای بازی روی آوردند اما بسیاری از آنها نیامده فراموش شدند.
امروز قصد داریم برخی از این کنسولها را از زیر خاک بیرون بیاوریم، غبار فراموشی را از روی آنها پاک کنیم و نگاهی به زندگی و ایدههای آنها بیندازیم.
The Fairchild Channel F
بگذارید مقاله را با یک مورد به شدت ناشناخته اما مهم شروع کنیم. کنسول The Fairchild Channel F در سال 1976 در بازار جهانی عرضه شد که آثاری بسیار ابتدایی را در خودش جای میداد؛ اما چیزی که باعث بالا رفتن ارزش این کنسول و تاثیرگذاری آن در این صنعت میشود، چگونگی اجرای بازیها در آن زمان است.
تا قبل از The Fairchild Channel F، اکثر کنسولهای خانگی از همان ابتدا تعدادی بازی را در خود جای داده بودند و امکان خرید بازی و یا استفاده از کارتریج را نداشتند و در اینجا بود که این کنسول یکی از قابلیتهای انقلابی این صنعت یعنی پشتیبانی از بازیهای خارجی و استفاده از کارتریجها را پایهگذاری کرد؛ رویکردی که همچنان تا همین امروز شاهد رد پای آن در کنسولهایی همچون Nintendo Switch هستیم.
این کنسول عمری حدودا هفت ساله داشت و تا سال 1983 در بازار باقی ماند؛ اما آنچنان به چشم نیامد چرا که دقیقا یک سال پس از عرضهی آن و در سال 1977، آتاری با کنسول Atari 2600 بازار را در دست گرفت و باعث شد The Fairchild Channel F نتواند آن چنان به چشم بیاید و فروش بالایی را تجربه کند. از همین رو، این کنسول تا حدودی به فراموشی سپرده شد و همچنان بسیاری حتی از وجود آن بیخبر هستند چرا که نسل دوم کنسولها رسما با نام Atari 2600 گره خورده بود.
Atari 5200
وقتی بحث رترو گیمینگ به میان میآید، امکان ندارد نام آتاری و کنسول Atari 2600 برده نشود. Atari 2600 یکی از ارزشمندترین و تاثیرگذارترین کنسولهای بازی تاریخ محسوب میشود. شخصا دههها بعد و به صورت موروثی صاحب یک Atari 2600 شدم که در واقع اولین کنسول بازی زندگیام بود و در نهایت سادگی، همچنان آثاری جذاب و سرگرمکننده را در خودش جای داده بود و من را شیفتهی خودش کرد. این مسئله برای بسیاری دیگر از افرادی که صاحب این کنسول بودند نیز صدق میکند.
حال جالب است بدانید که همین جذابیت و محبوبیت به موفقیت بزرگ Atari 2600 ختم شد و باعث شد که کمپانی آتاری دست به ساخت یک جانشین برای آن بزند که در نهایت این کنسول Atari 5200 نام گرفت. با وجود آن که این کنسول جانشین یکی از بزرگترین کنسولهای تاریخ است، بسیاری حتی از وجود آن نیز با خبر نیستند و دلیل آن نیز نوآوری کم و همچنین عمر به شدت کوتاه است.
یکی از مشکلاتی که این کنسول در زمان تولیدش با آن دست و پنجه نرم میکرد، کم توجهی آتاری و تخصیص بودجهی پایین به توسعهی آن و تمرکز بر ساخت عناوین مختلف برای 2600 بود. از همین رو، این کنسول در واقع به پتانسیل نهایی خودش نرسید و تا حدودی ناقص بود.
از طرف دیگر، سیاستهای آتاری در قبال این کنسول و تمرکزش بر 2600 باعث شد که 5200 از بازیهای زیادی برخوردار نباشد و اکثر عناوینی که برای آن عرضه شد نیز، عموما نسخههای بهروز شدهی ورژن Atari 2600 بودند و همین موضوع باعث شد که بسیاری دلیلی برای خرید این کنسول نداشته باشند.
Atari 5200 از قدرت پردازشی بالاتری نسبت به 2600 و برخی دیگر از رقبایش برخوردار بود و میتوانست عناوین سنگینتری را از نظر گرافیکی پردازش کند. اما با این وجود، اثر Super Breakout به عنوان بازی روز عرضه همراه با آن به صورت باندل عرضه شد که به هیچ عنوان از تواناییهای این کنسول استفاده نمیکرد و حتی آقای David H. Ahl از مجلهی تکنولوژی Creative Computing که یکی از مجلات ابتدایی و شناخته شده تکنولوژی در آن دوره بود نیز از عرضهی این اثر در کنار این کنسول تعجب کرده و در مقالهی خودش به این تصمیم آتاری انتقاد کرده بود.
در کنار این مشکلات، کنترلر این کنسول نیز برخلاف کنترلر جذاب 2600، آنچنان مورد رضایت خریداران نبود و مورد انتقاد شدید قرار گرفت. همهی این مسائل باعث شدند که 5200 یک کنسول نه چندان موفق باشد که به سرعت به فراموشی سپرده شد و تنها پس از 2 سال به کلی تولید آن متوقف شد!
قبل از اینکه از این کنسول بگذریم، بد نیست به یک فکت جالب هم اشاره کنم که شاید از آن بیخبر باشید. کنسول Atari 2600 نامش را مدیون Atari 5200 است چرا که تا قبل از عرضهی این کنسول، Atari Video Computer System نام اصلی Atari 2600 بود اما در زمان عرضهی 5200، آتاری نام 2600 را به آن داد تا نشان دهد که 5200 در واقع دنبالهای برای این کنسول است و تفاوت عددی 5200 تا 2600 نشاندهندهی قدرت بیشتر این کنسول بود.
N-Gage
به جرات میتوانم بگویم N-Gage یکی از عجیبترین کنسولهای بازیای است که تا به حال عرضه شده، چرا که حتی یک کنسول کامل هم نیست! کمپانی نوکیا در سال 2002، محصول جدیدی را به نام N-Gage معرفی کرد که در واقع یک کنسول همراه ترکیب شده با قابلیتهای یک تلفن هوشمند بود. شاید روی کاغذ این خصوصیات جالب به نظر برسند اما فقط یک نگاه به آن کافی است تا متوجه شوید که با یکی از هیولاهای فرانکشاین روبهرو هستید.
هدف نوکیا، وارد شدن به بازار کنسولهای دستی و پیشی گرفتن از کنسول Game Boy Advance نینتندو بود. اما به نظر من اگر یکی از کارکنان این شرکت صادقانه به این دستگاه نگاه میکرد، متوجه میشد که این کنسول نمیتواند غول بازار کنسولهای دستی را شکست دهد. به هر صورت این کنسول با سیستم عامل سیمبین که در آن دوره بین محصولات نوکیا بسیار رایج بود در سال 2003 عرضه شد و همانطور که انتظار میرفت، با بازخوردهای مثبتی روبهرو نشد.
بسیاری از خریداران از طراحی این کنسول راضی نبودند و دلیل آن نیز وجود دکمههای متعدد موبایل به جای دکمههای اختصاصی و عادی کنسولهای دستی بود که به صورت آشفتهای روی این کنسول جایگذاری شده بودند و همین موضوع بازی کردن با این کنسول را سخت میکرد و طراحی عجیب و غریب آن نیز باعث شد بسیاری به آن لقب “Taco Phone” را بدهند. همچنین یکی دیگر از مشکلات این کنسول، نیاز به خارج و وارد کردن باطری برای تغییر بازی بود! بله درست متوجه شدید، اگر میخواستید بازی خود را تغییر بدهید، مجبور بودید باطری کنسول را به طور کلی در بیاورد و دوباره در جایش بگذارید.
نوکیا پس از انتقادهای بسیار نسخهای جدید از این کنسول/تلفن هوشمند را با نام N-Gage QD در سال 2004 عرضه کرد که برخی از مشکلات طراحی آن را برطرف میکرد، اما این مدل نیز نتوانست نظر خریداران را جلب کند.
از همین رو، پس از گذشت سه سال و فروش نه چندان مطلوب 3 میلیون نسخهای، نوکیا در سال 2006 تصمیم به توقف تولید این کنسول گرفت و برخی از قابلیتهای آن را به سری 60 تلفنهای هوشمند خود در قالب یک سرویس مخصوص بازی انتقال داد که عملکرد مطلوبی داشت و بازیهای بعضا جالبی نیز دریافت کرد (به عنوان مثال بازی Resident Evil Degeneration ابتدا روی این سرویس عرضه شد و بعد به گوشیهای iphone راه یافت).
Gizmondo
کنسولی که الان قرار است دربارهاش صحبت کنیم، Gizmondo نام دارد و میتوانم شرط ببندم که هیچ یک از شما تا به حال حتی اسمی شبیه به آن هم نشنیدهاید و حق هم دارید. کمپانی سازندهی این کنسول به شدت پرحاشیه بود که داستان پشت این کنسول را بسیار عجیب میکند اما قبل از اینکه به سراغ آن برویم، بگذارید ابتدا بگویم که Gizmondo چیست. کنسول Gizmondo در واقع یک کنسول دستی است که در سال 2005 توسط Tiger Telematics به بازار عرضه شد و در ابتدا قرار بود رقیبی سرسخت برای کمپانیهای سونی و نینتندو در بازار کنسولهای دستی باشد.
یکی از خصوصیات جالب Gizmondo برخورداری از GPS و استفاده از آن در برخی از عناوینش بود چیزی که امروزه آن را در آثاری همچون Pokemon Go مشاهده میکنیم. یکی از آثاری که از این قابلیت پشتیبانی میکرد، Colors نام داشت و به پلیر اجازه میداد تا از بخشهای مختلف محلههای اطرافش در مقابل پلیرهای رقیب دفاع کند که به نوبهی خودش ایدهی جالبی بود! علاوه بر Colors، این کنسول در زمان بسیار کوتاه زندگیاش چند بازی دیگر نیز دریافت کرد.
این کنسول در ابتدا در انگلیس تنها همراه با یک اثر به نام Trailblazer عرضه شد اما به دلیل تاخیرهای متوالی، عرضهی آن در آمریکا زمانی که در این کشور عرضه گردید حدود 7 عنوان دیگر نیز علاوهبر Trailblazer دریافت کرد که در واقع بازیهای لانچ آن را به آخرین بازیهایش در آمریکا تبدیل کردند. البته این کنسول حدود 6 بازی دیگر نیز به طور اختصاصی در کشورهای اروپایی دریافت کرد که مجموع بازیهای موجود برای Gizmondo را به 14 میرساند اما چرا دیگر اثری برای این کنسول ساخته نشد؟ چه بلایی بر سر Gizmondo آمد؟
خب حالا وقت پرداختن به داستان و حواشی عجیب پشت این کنسول رسیده است. کمپانی Tiger Telematics بودجهی زیادی را در اختیار تیم تبلیغات Gizmondo گذاشته بود اما با این وجود نتوانست فروش موفقی را در انگلیس تجربه کند. همچنین همانطور که اشاره کردم، عرضهی این کنسول در آمریکا نیز چندین بار تاخیر خورد که ضربهی بزرگی به فروش آن وارد کرد به طوری که در نهایت این کنسول تنها موفق به فروش 25 هزار نسخه شد که رقم فوقالعاده پایینی است و حتی مجلهی Game Pro نیز از آن به عنوان ضعیفترین کنسول دستی تاریخ در زمینهی فروش یاد کرده است. اما این تمام ماجرا نیست!
چیزی از عرضهی این کنسول نگذشته بود که مشخص شد چندین تن از افراد بالاردهی کمپانی Tiger Telematics از جمله آقای Stefan Eriksson، رئیس شعبهی اروپایی این کمپانی، همکاریهایی با یک مافیای سوئدی به نام Upsala Mafia داشتهاند و در راستای این رسوائی بسیاری از آنها مجبور به استعفا شدند که ضربهی بزرگی به این شرکت وارد کرد و تمامی این حواشی همان یک ذره اعتبار Gizmondo را نیز از بین برد.
پس از این اتفاقات، کمپانی Tiger Telematics حدود 300 میلیون دلار قرض بالا آورد و در نهایت مجبور به اعلام ورشکستگی شد؛ به همین دلیل تمامی خط تولیدهای Gizmondo نیز تعطیل شدند و در نتیجه تولید این کنسول به طور رسمی متوقف شد. طبق اطلاعات منتشر شده حدود 30 بازی دیگر برای Gizmondo در حال توسعه بودند که پس از ورشکستگی کمپانی سازنده، ساختشان متوقف شد. در آخر با وجود آن که Gizmondo از همان ابتدا دچار مشکلات مختلفی بود اما این حواشی ضربهی آخر را به پیکر نیمه جان آن وارد کردند و باعث شدند که حتی نام آن نیز در خاطر کسی باقی نماند.
Philips CD-i
کمپانی Philips در سال 1990 شانس خودش را در بازار کنسولهای بازی امتحان کرده بود و نتیجهی آن Philips CD-i بود. حقیقتا نمیتوان از این دستگاه به عنوان یک کنسول خانگی کامل یاد کرد و در نگاه اول نیز چنین ذهنیتی را برای شما به وجود نمیآورد. این دستگاه همانطور که از اسمش مشخص است، یک دستگاه مولتی مدیا با قابلیت پشتیبانی از CD بود.
این کنسول از همان ابتدا نیز به عنوان یک کنسول خانگی کامل تبلیغ نمیشد و بیشتر از آن به عنوان یک سیستم سینمای خانگی یاد میشد و ظاهر آن نیز بیشتر به یک سیستم صوتی تصویری خانگی شباهت دارد تا یک کنسول خانگی و در واقع سعی داشت هر دو بازار سیستمهای صوتی تصویری و بازیهای ویدیویی را هدف قرار دهد.
یکی از خصوصیات بسیار جالب این دستگاه، برخورداری از برخی بازیها بر اساس شخصیتهای نینتندو بود که آن را به تنها کنسول غیر نینتندویی تبدیل میکرد که از آثار این کمپانی برخوردار بود! برخی از این عناوین عبارتند از Hotel Mario و Zelda: The Wand of Gamelon که البته تمامی آنها آثار فوقالعاده ضعیفی بودند و نمیدانم چطور نینتندو به عرضهی این بازیها چراغ سبز نشان داده بود.
در حالی که Philips سعی داشت با Philips CD-i وارد بازار کنسولهای خانگی شود اما به دلیل اینکه این دستگاه یک کنسول خانگی کامل نبود، بسیاری به آیندهی آن اعتمادی نداشتند. این دستگاه حقیقتا به من حس تلویزیونهای قدیمیای را میدهد که از یک بازی داخلی نیز برخوردار بودند. در واقع هدف اصلی آن تلویزیون چیز دیگری بود، اما صرفا از یک بازی نیز برخوردار بود.
مجلهی Computer Gaming World در سال 1994 دربارهی این کنسول اظهار داشته است:
با وجود تاکید کمپانی Philips بر بازیهای ویدیویی، کنسول CD-i همچنان جوابگوی گیمرهای هاردکور نیست اما شاید در آینده همهی ما را غافلگیر کند.
یکی دیگر از دلایل فراموش شدن این کنسول، تاخیرهای متوالی پس از معرفی آن در سال 1986 بود. بسیاری در ابتدا مشتاق بودند که ببینند CD-i چطور عمل خواهد کرد و حتی کمپانی EA نیز تیمی را به ساخت بازیهای این کنسول اختصاص داد اما پس از مدتی، به کلی پروسهی کار این تیم را متوقف کرد و زمانی که این کنسول پا به بازار گذاشت، کمپانی EA مدتها میشد که از پشتیبانی این کنسول منصرف شده بود.
در کل میتوان گفت که Philips CD-i کمی با مشکلات هویتی درگیر بود و حتی طراحی آن نیز آنچنان حس و حال یک کنسول بازی را به خریداران منتقل نمیکرد و بسیاری از آیندهی آن مطمئن نبودند. در کنار این مسائل، تاخیرهای متوالی نیز باعث شد که بسیاری از افراد، این کنسول را به کلی فراموش کنند و به سراغ کنسولهای کمپانی نامداری همچون سگا یا نینتندو بروند.
Magnavox Odyssey
تا به حال برایتان سوال شده است که اولین کنسول بازی خانگی چه بوده است؟ اگر تا به امروز به سراغ یافتن جوابش نرفتید، الان قرار است آن را معرفی و کمی دربارهاش صحبت کنیم. Odyssey اولین کنسول بازی خانگی بود و جالب است بدانید که از چیزی به نام پردازندهی گرافیکی برخوردار نبود و بازیهای آن نیز چیزی به نام “گرافیک” نداشتند!
این کنسول توسط تیم کوچکی به سرپرستی Ralph H. Baer در کمپانی Sanders Associates در سال 1966 و به عنوان یک پروژهی فرعی در حال ساخت بود و در طول این پروسهی ساخت، آنها حدود شش نسخهی آزمایشی از آن را ساختند تا در نهایت نسخهی هفتم این کنسول با نام “The Brown Box” برای چندین کمپانی مختلف به نمایش در آمد تا اینکه کمپانی Magnavox ساخت و تولید آن را قبول کرد و در نهایت این کنسول در سال 1972 به عنوان اولین کنسول بازی پا به خانههای مردم گذاشت و راهی را آغاز کرد که دههها بعد همچنان در حال پیشروی است.
همانطور که گفتم این کنسول از چیزی به نام “گرافیک” برخوردار نبود و تنها توانایی به نمایش در آوردن نقطههای سفید روی صفحهی تلویزیون را داشت و هر یک از کارتریجهای آن بسته به بازی و ساختاری که در خود جای داده بودند، این نقطهها را به شکل متفاوتی نمایش میدادند و پلیر برای تجربهی آنها باید پوستههای پلاستیکی مخصوصی را روی صفحهی تلویزیون خود میچسباند تا بتوانند متوجه چگونگی اتفاقات بازی بشود و در واقع این پوسته نقش “گرافیک” را ایفا میکرد.
این کنسول از آن جایی که اولین کنسول خانگی بود در حال پایهگذاری یک صنعت و دنیای کاملا جدید بود و از همین رو با موفقیت چندانی روبهرو نشد و ناشناخته باقی ماند و در نهایت در سال 1975 تولیدش متوقف شد. اما نام آن به یک برند تبدیل شد که تا سالیان سال کنسولهای مختلفی را زیر پرچمش دریافت و به بازار عرضه کرد.
در آخر، کنسول Odyssey اولین نسل کنسولهای بازی را پایهگذاری کرد و باعث شد امروزه شاهد چنین صنعت وسیع و بزرگی باشیم که همچنان پس از گذشت 50 سال، در حال رشد و پیشرفت است.
سخن پایانی
دنیای کنسولها همچون بازیهایشان بزرگ و جذاب هستند. این کنسولها هر کدام هویت و تاریخ دورهای از این صنعت را روی دوش خود حمل میکنند و نمادهای آن هستند. امروزه به دلیل جنگهای کنسولی کمتر پیش میآید که دو نفر با کنسولهای متفاوت را ببینیم که با علاقه و عشق نسبت به کنسولهایشان و حتی کنسولهای یکدیگر صحبت بکنند و به جای آن بیشتر بر اثبات ضعف این کنسولها به یکدیگر تاکید دارند و به همین دلیل کمتر قدر این دستگاههای جذاب را میدانیم.
امروز مروری داشتیم به برخی از کنسولهایی که به دلایل مختلف هیچگاه فرصت درخشیدن را پیدا نکردند و خیلی زود به فراموشی سپرده شدند. اما برخی از این کنسولها ردپای عمیقی از خود بر جای گذاشتند که تاثیر آن همچنان در این صنعت احساس میشود.
کنسولهای بیشتری نیز وجود دارند که ناشناخته باقی ماندهاند اما جای دادن آنها در این مقاله ممکن نیست بنابراین در صورت استقبال از این مقاله در قسمتی دیگر به برخی دیگر از این کنسولها خواهیم پرداخت.
شما هم میتوانید نظرات و خاطراتتان از اولین کنسول بازیتان را با من به اشتراک بگذارید.