سریال Andor بهترین اثر دنیای جنگ ستارگان در طی یک دهه اخیر است
سریال Andor بهترین اثر دنیای جنگ ستارگان در طی یک دهه اخیر است
فرنچایز جنگ ستارگان طی یک دهه اخیر شاهد فراز و فرودهای بسیاری بوده که سرانجام Andor موفق شده تا روحی تازه به کالبد این مجموعه بدمد.
فرنچایز بزرگ و پرطرفدار Star Wars (جنگ ستارگان) از سال 1977 کار خود را آغاز نمود و طی چند دهه گذشته شاهد ساخت و پخش انواع و اقسام پروژههای سینمایی و تلویزیونی مختلفی حول محور این مجموعه بودهایم که جنبههای متفاوتی از جهان گسترده آن را برای مخاطبین بیشمار خود در سراسر جهان به معرض نمایش گذاشته است.
علیرغم این که فرنچایز جنگ ستارگان تاکنون میزبان پخش 3 سهگانه اصلی بوده است اما دو سهگانه اخیر آن به هیچ وجه از کیفیت لازم برخودار نبود و پروژه Star Wars: The Rise of Skywalker نیز که در سال 2019 اکران شد و به عنوان آخرین فیلم سینمایی این فرنچایز شناخته میشود، با انتقادات بسیاری از سوی بینندگان مواجه شد و یک شکست بزرگ را برای کمپانی دیزنی رقم زد.
با وجود این که سریالهای زیادی از این فرنچایز تاکنون ساخته و پخش شده است اما آنها نیز در به تصویر کشیدن فضای تاریک و بزرگسالانه از دنیای جنگ ستارگان ناکام مانده و علیرغم برخی از ویژگیهای مثبتی که به ارمغان آوردهاند اما همچنان رویه ثابت و بدون ریسکی را به معرض نمایش گذاشتهاند.
فیلم Rogue One: A Star Wars Story در سال 2016 به سبب نمایش انسانهای عادی به عنوان قهرمانانی از جان گذشته، سبب شد تا شاهد یکی از بهترین فیلمهای این فرنچایز باشیم. این موفقیت باعث شد تا کمپانی دیزنی دستور ساخت سریال پیش درآمد این فیلم تحت عنوان Andor را صادر نماید که پخش فصل نخست آن به تازگی اتمام یافته است. مجموعهای تلویزیونی که روحی تازه به کالبد این فرنچایز در ورطه تکرار دمیده و باعث شده تا شاهد بهترین اثر در دنیای جنگ ستارگان طی یک دهه اخیر باشیم.
به همین دلیل نیز تصمیم گرفتیم تا در این مقاله به دلایل موفقیت این سریال پرداخته و بررسی کنیم که چه عواملی باعث شده تا سریال Andor از المانهایی برخودار باشد که میتواند مخاطبین بزرگسال را به وجد آورده و موفقیتی بیسابقه را به نام خود ثبت نماید. پس در ادامه این مقاله با همراه باشید.
اثری متمایز و تازهنفس در دنیای جنگ ستارگان
سینما در دوران عجیبی از آثار بلاک باستر قرار گرفته و هر ساله شاهد ساخت انواع و اقسام پروژههای پرهزینه و عظیمی هستیم که فرنچایز جنگ ستارگان نیز جزو این دسته از آثار قرار گرفته است.
این مجموعه که 45 سال قدمت دارد، میزبان ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری بوده که در کمال تاسف، طی یک دهه اخیر با افت چشمگیری در کیفیت این آثار مواجه شدهایم که صدای اعتراض طرفدارانش را درآورده است. با این حال سریال Andor به شیوهای نوین از رویارویی جدای و سیث در ارائه یک داستان سیاسی و تاریک بهره گرفته و مسیر متفاوتی را پیش روی مخاطب میگذارد. در این سریال ما شاهد انسانهای عادی و عاری از قدرتی هستیم که در حال مبارزه با قدرت امپراطوری بوده و بدون استفاده از المانهای تکراری جدایها، با دستانی خالی به مبارزه میپردازند که باعث شده تا شاهد داستانی بسیار منحصر به فرد و تازه در این فرنچایز باشیم.
تعریف سیاست فراموش شده دنیای جنگ ستارگان
فرنچایز جنگ ستارگان علیرغم بهره بردن از المانهای تخیلی و فانتزی اما در بطن داستانهای خود روایتگر عناصر سیاسی بوده است. آثار سینمایی و تلویزیونی همیشه بازتابی از دنیای واقعی و وقایع مرتبط با آن هستند که این فرنچایز نیز به شیوهای متفاوت دنبالهرو این موضوع بوده است.
مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان عمیقاً روی مسائلی همچون سیاستمداران فاسد، قاچاق انسان، شرایط مشقتبار انسانها عادی و دولتهای بیرحم تمرکز داشته که البته این موضوع در سهگانه آخر کاملاً نادیده گرفته شد و درگیر روایتهای کلیشهای نبرد آدمهای خوب و بد شد. با این حال سریال Andor روایتی از کوچه خیابانهای شهرهای ستمدیده را به تصویر میکشد که رنگ و بوی همان مسائل سهگانه نخست این فرنچایز را داشته و با فاصله گرفتن از کلیشهها و نبردهای پر زد و خورد فرصت پیدا کرده تا سیاست این روزهای دنیای واقعی را در قالب یک مجموعه تلویزیونی فانتزی برای مخاطبین به ارمغان آورده و ذهن آنها را به چالش بکشد.
برخورداری از تیم نویسندگان قدرتمند و خلاق
سهگانه نخست و تا حدودی سهگانه دوم در ارائه وقایع داستانی، بسیار منطقی و فکر شده عمل میکردند که این مسئله در سهگانه آخر این فرنچایز عملاً شعور مخاطب را زیر سوال میبرد. جمله احمقانه و بچگانه “پالپاتین به نحوی از مرگ بازگشته است” که برای منطقی جلوه دادن داستان فاجعهآمیز Star Wars: The Rise of Skywalker به کار رفته بود، بین طرفداران جنگ ستارگان به عنوان یک مزاح زننده شناخته میشود.
وقایع اخیر آثار سینمایی و برخی از آثار تلویزیونی جنگ ستارگان تنها برای جذب مخاطبین کم سن و سال به سمت این فرنچایز بود که واکنش تند طرفداران قدیمی را در پی داشت. با این حال تیم نویسندگی Andor در روایت یک داستان سیاسی از نبرد بین خیر و شر سنگ تمام گذاشته و باعث شدهاند تا فیلمنامه تک تک قسمتها از وقایعی پربار، منطقی و به دور از المانهای مضحکی باشد که هیجان واقعی را برای مخاطب به ارمغان آورده است. این سریال به سران کمپانی دیزنی ثابت میکند که برای جذب مخاطب و سودآوری هیچ نیازی به المانهای کودکانه و به تصویر کشیدن وقایع پرهزینهای که هیچ منطقی پشت آنها نیست، نبوده و میتوان با به کارگیری تیم نویسندگی خلاق و باز گذاشتن دست آنها یک شاهکار تمام عیار را برای مخاطب را ارمغان آورد که حتی تحسین طرفداران قدیمی فرنچایز جنگ ستارگان را نیز در پی داشته باشد.
بهرهمندی از تیم بازیگری حرفهای و کارکشته
انتخاب بازیگران برای این فرنچایز باسابقه سینما، یکی از مسائل پرحاشیه در هالیوود بوده است که حتی منجر به آسیب دیدن کیفیت بازیگری سهگانه آخر جنگ ستارگان نیز شده بود. با این حال فیلم Rogue One: A Star Wars Story نشان داد که انتخاب صحیح بازیگران میتواند یک شگفتی را خلق کرده که نیازی هم به حضور جدایها با حرکات و جملات قلنبه سلنبهشان نیست.
با وجود این که پروژههای تلویزیونی جنگ ستارگان همچون The Mandalorian از تیم بازیگران جذابی بهره برده است اما گروه بازیگران سریال Andor در یک سطح کاملاً فوقالعادهای به سر برده و انقلابی را در نقشآفرینیهای این فرنچایر رقم زدهاند. دیگو لونا همچنان نقشآفرینی بینقص و تماشایی از خود به نمایش گذاشته و استادانه یک انسان تنها ولی دردمند را در دنیای بیرحم جنگ ستارگان برای مخاطبین به تصویر کشیده است. استلان اسکاشگورد و فارست ویتاکر نیز استادانه و تماشایی در نبرد با نیروهای امپراطوری به ایفای نقش پرداختهاند که قطعاً تا ابد در یاد طرفداران این فرنچایز باقی خواهند ماند. باقی بازیگران این سریال و حتی افرادی که نقشهای فرعی را بر عهده دارند نیز شخصیتهای فانتزی و در عین حال تاریک سریال آندور را بسیار زیبا برای مخاطبین به ارمغان آورده و با قاطعیت میتوان گفت که این سریال یکدستترین تیم بازیگری تاریخ این فرنچایز را از زمان سهگانه نخست تاکنون به معرض نمایش گذاشته است.
حضور افتخاری شخصیتهای بزرگ
یکی از کلیشههای این روزهای دنیای سینما که به لطف آثار مارول همهگیر شده است، حضور افتخاری شخصیتهای خیالی یا بازیگران مطرح در مقاطع خاصی از داستان دنیای سینما و تلویزیون میباشد که 99 درصد آنها غیرضروری بوده و تنها برای ایجاد سر و صدا و شوی تبلغیاتی صورت میگیرد.
این حضورهای افتخاری لزوماً ایده بدی نیست اما به کارگیری بیش از حد آنها نه تنها میتواند به کیفیت داستان لطمه وارد نماید، بلکه مخاطب را نیز خسته کرده و جذابیت خود را از دست میدهد؛ اتفاقی که در سهگانه آخر جنگ ستارگان بارها به وقوع پیوست و نه تنها هیچ جذابیتی برای مخاطب ایجاد نمیکرد، بلکه ارزش و جایگاه آن شخصیت را نیز پایمال میکرد. با این حال خوشبختانه Andor از این رویه دوری کرده و تمام توجه خود را به شخصیتها و وقایع اصلی اختصاص داده که باعث شده تا مخاطب به هیچ وجه درگیر مسائل تکراری و حاشیهای نشود. شخصیتهای آندور به حدی پخته و تماشایی هستند که تک تک آنها تمامی سکانسهای این سریال را به نام خود ثبت کرده و اجازه ندادهاند که شخصیت نمادین یا شناخته شدهای حتی فرصت حضور در این مجموعه را پیدا نماید. اتفاقی که امیدواریم سرلوحه آثار پیش رو از فرنچایز جنگ ستارگان قرار گرفته و نویسندگان، حفرههای داستانی و شخصیتهای تک بعدی را با این حضورهای افتخاری رنگ و لعاب ندهند.
روایت تمام و کمال وقایع داستانی
یکی از مسائلی که حتی سریالهای اخیر این فرنچایز همچون Obi-Wan Kenobi و The Book of Boba Fett نیز از آن رنج بردهاند، روایت سطحی و با عجلهای میباشد که به کیفیت نهایی داستان لطمه جبران ناپذیری زده است.
با این حال به لطف این که از روز نخست معرفی سریال آندور، دو فصله بودن آن تایید شده بود، شاهد هستیم که نویسندگان خلاق این مجموعه با برنامهریزی کامل و بدون بر جای گذاشتن هیچ حفره داستانی، روایت این حماسه را پیش برده و مخاطب را با خود همراه نمودهاند. برخلاف باقی آثار دیزنیپلاس که از تعداد قسمتهای کم رنج برده و داستان نصفه و نیمهای را به تصویر میکشند، تعداد قسمتهای معقول Andor باعث شده تا وقایع داستانی به درستی در جای مناسب شکل گرفته و هیچ اتفاقی از سر عجله به وقوع نپیوندد. این موضوع سبب شده تا شاهد یکی از پر و پیمونترین وقایع داستانی فرنچایز جنگ ستارگان باشیم که هیچ شخصیت یا اتفاقی، با عجله یا اضافی جلوه نکرده و بیننده با تک تک لحظات لذت کافی را تجربه مینماید.
روایت بزرگسالانه و به دور از وقایع مضحکانه
زمانی که اسم کمپانی دیزنی در کنار یک فرنچایز قرار میگیرد، یعنی باید انتظار وقایعی بیش از حد کمدی یا مضحکی را داشته باشیم که حتی میتواند شعور مخاطبین کم سن و سالش را نیز زیر سوال ببرد. نمونه بارز این مسئله را میتوان در آثار فاز چهارم دنیای سینمایی مارول یا فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker مشاهده کرد که عملاً کفر مخاطب را در میآورد.
با این حال خوشبختانه و در کمال شگفتی سریال Andor بر خلاف موج تمامی آثار این کمپانی حرکت کرده و یکی از جدیترین ساختههای تاریخ فرنچایز جنگ ستارگان را به ارمغان آورده که تمام و کمال مختص به قشر بزرگسال بوده و مسائلی همچون خشونت، فساد، فقر، جنگ و ظلم افراد بالا دست را به زیبایی هر چه تمام برای مخاطبین خود (که اکثراً طرفداران سهگانه نخست را شامل میشوند) پدید آورده است. آندور ثابت میکند که در کنار نمایش المانهای همیشگی جنگ ستارگان که هر سنی را میتواند سر ذوق بیاورد، استفاده درست از المانهای واقعگرایانه و باز گذاشتن دست نویسندگان میتواند اثری انقلابی و نوین را در یک فرنچایز غرق در تکرار و کلیشه به تصویر کشید. با قاطعیت میتوان گفت که آندور انقلابی در آثار تکراری و کودکانه دیزنیپلاس را رقم زده که نه تنها مجموعه جنگ ستارگان، بلکه دنیای سینمایی مارول را نیز میتواند تحت تاثیر قرار بدهد.
ارتباط وقایع سریال آندور با روزمرگی فعلی بشریت
با وجود این که سهگانه نخست فرنچایز جنگ ستارگان هنوز هم به عنوان یکی از مجموعه فیلمهای فراموش نشدنی و باارزش تاریخ سینما محسوب میشود که از مضامین چالش برانگیزی بهره برده بود اما سهگانههای دوم و سوم برای جذب مخاطبین کم سن و سال به بیراه کشیده شده و وقایعی کلیشهای و سطحی را به ارمغان آوردند.
با این حال آندور این فرنچایز را به مسیر اصلی بازگردانده و یادآور همان مضامین و لحن سهگانه نخست میباشد. این مجموعه تلویزیونی از بستر جنگهای فضایی و موضوعات فانتزی استفاده کرده تا مسائل اجتماعی و سیاسی روز جهان را به تصویر کشیده و دغدغههای مردم و مشکلات آنها را مورد بررسی قرار بدهد. آندور به مخاطبین خود احترام گذاشته و در عین این که آنها را با داستانی جذاب سرگرم میکند اما مشکلات و دغدغههای آنها را به تصویر کشیده و به نوعی با بینندگان خود همزاد پنداری مینماید. این اتفاق را میتوان به فال نیک گرفت زیرا پس از ساختههای سخیف و سطحیای که تنها و تنها بر روی فروش بیشتر تمرکز کرده بودند، شاید جنگ ستارگان با سریال Andor بتواند به روزهای اوجش خود بازگشته و کیفیت و پیامهای اخلاقی مهم خود را به کمیت و تعداد بینندگان بیشتر ترجیح بدهد.
آندور داستان را فدای صحنههای پر زرق و برق نمیکند
یکی از مسائلی که در گذشته باعث تحسین فرنچایز جنگ ستارگان شده بود، ارائه داستانها و وقایعی فکر شده و تاثیرگذار بود که ذهن مخاطب را به چالش میکشید. با این حال رفته رفته این موضوع جای خود را به سکانسهای پر زرق و برق و نمایش جلوههای ویژه تماشایی ولی پوچی کرد که هیچ ارزش معنویای نداشتند.
این مسئله در سهگانه آخر جنگ ستارگان و مخصوصاً آخرین فیلم این مجموعه عملاً به موضوعی توهینآمیز و زننده بدل شد؛ زیرا تمام تمرکز این آثار بر روی جلوههای بصری خیرهکننده معطوف شد و سطح روایی داستان به کلی فراموش گشت. با این حال در سریال Andor این مورد به صورت کلی بازنگری شده و نه تنها شاهد هیچ لایتسیبر، جدای و سیث با جلوههای ویژه هنگفتی نیستیم، بلکه یکی از عمیقترین داستانهای تعریف شده در این فرنچایز را شاهد بودهایم. آندور هنوز هم میزبان به تصویر کشیدن برخی از به یاد ماندنیترین جلوههای ویژه تاریخ این فرنچایز است که میتواند تا ابد در یادها باقی بماند، با این حال این مسئله در خدمت داستان بوده و تنها یک نمایش پر زرق و برق پوچ و بیمحتوا نمیباشد.
تزریق بارقههای امید به این فرنچایز قدیمی
مخاطبین همه فرنچایزهای دنیا، اولین و تنها خواستهشان ارائه باکیفیتترین محصول ممکن از سوی سازنده میباشد. موضوعی که کمپانی دیزنی در طی یک دهه اخیر کاملاً فراموش کرده و با زیر سوال بردن شعور مخاطبین خود، تنها به فکر کمیت و کسب سودهای مالی کلان از این فرنچایز بوده است.
سریال آندور به دور از تمامی حواشی و ترندهای داغ این روزهای شبکههای مجازی و کلیشههای پروژههای اخیر فرنچایز جنگ ستارگان، در مسیری درست قدم گذاشته و همین مسیر را با قاطیعت ادامه داده است. Star Wars: The Force Awakens در سال 2015 نیز چنین نشانههایی از خود بروز داده بود اما در کمال ناامیدی به بیراهه کشیده شد و بدترین سهگانه این فرنچایز را رقم زد که خیلی زود هم از یادها فراموش خواهد شد. فصل نخست سریال Andor مملو از ویژگیهای خاطرهانگیز، تاثیرگذار و جذاب سهگانه نخست است که به لطف سیاستهای پولپرستانه کمپانی دیزنی برای بیش از یک دهه از یاد طرفداران این فرنچایز به باد فراموشی سپرده شده بود.
این مجموعه تلویزیونی باری دیگر بارقههای امید را به این فرنچایز بازگردانده و نشان میدهد که در صورت باز گذاشتن دست نویسندگان و فاصله گرفتن از کلیشههای مضحکانه، میتوان یک شاهکار به تمام معنا را برای مخاطبین به ارمغان آورد که هیچ نیازی به نبردهای پرهزینه و شخصیتهای عجیب و غریب با نیات بچگانه نمیباشد. امید میرود که دیزنی برخلاف سال 2015، مسیر درستی که آندور تعریف کرده را ادامه داده و دست از ساختن آثار کودکانه و توهینآمیز برای طرفدارن بیشمار جنگ ستارگان بردارد.
به عقیده شما روند مثبت و امیدوارانه Andor کاملاً اتفاقی و ناخواسته بوده یا دیزنی در پشت پرده برنامههای جدید و متفاوتی برای این فرنچایز در نظر گرفته است؟ آیا این روند همچنان در فصل دوم نیز رعایت خواهد شد؟ آیا پروژههای سینمایی و تلویزیونی آینده فرنچایز جنگ ستارگان از روند مضحکانه سهگانه اخیر تبعیت خواهد کرد یا دچار یک دگرگونی در این آثار خواهیم بود؟ پروژه مورد انتظار شما از آثار پیش روی این فرنچایز چه عنوانی میباشد؟ نظرات و دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR