مروری بر کلیف هنگرهای جنجالی و بدون پاسخ سینمای دیسی
مروری بر کلیف هنگرهای جنجالی و بدون پاسخ سینمای دیسی
آثار سینمایی دیسی علیرغم جذابیتهایی که طی دهههای گذشته داشتهاند اما پایانهای جنجالی و بدون پاسخی را از خود بر جای گذاشتهاند که انتقادات گوناگونی را به همراه داشته است.
شاید بتوان گفت که همکاری استودیو دیسی و کمپانی برادران وارنر یکی از فاجعهبارترین اتفاقات تاریخ سینما به شمار میرود که سبب شده تا نه تنها دخالتهای احمقانه و نابجایی را از سوی این کمپانی شاهد باشیم، بلکه آنها بارها و بارها دنیای سینمایی دیسی را ریبوت کرده، توقیف نموده و یا به شکلی احمقانه به پایان رسانده که نتیجه چیزی جز دهها فیلم شکست خورده و خشم طرفداران دیسی را در پی نداشته است.
یکی از مسائلی که از دیرباز یار و یاور آثار ژانر ابرقهرمانی در تاریخ سینما بوده، سکانسهای پایانی سوالبرانگیز میباشد که راه را برای ساخت پروژههای مختلفی در دنیاهای سینمایی این ژانر باز گذاشته است. پایانبندیهایی که بعضاً با کلیف هنگر روبرو بوده و وظیفه داشته تا سوالات و ابهاماتی را ایجاد نماید که مخاطب را نسبت به تماشای فیلمهای پیش روی کنجکاو نماید. کلیف هنگرهایی که اگر چه دنیای سینمایی مارول حسابی بر روی آنها سرمایهگذاری کرده و برنامه ریزی مناسبی انجام داده اما این مسئله گریبانگیر پروژههای مختلفی از دنیای سینمایی دیسی شده است؛ زیرا اساساً بحث ساخت دنبالههای آثار مرتبط با دیسی زیر نظر مدیریت کمانی برادران وارنر، به خودی خود یک چالش عجیب و غریب محسوب میشود.
به همین سبب نیز در مقاله امروز به سراغ ۱۰ کلیف هنگر جنجالی و جذابی رفتهایم که ایدههای هیجانانگیزی را مطرح کرده و سپس به امان خدا آنها را رها کرده است.
مستر مایند در سکانس پایان فیلمهای Shazam (شزم)
۲ فیلم ساخته شده حول محور ابرقهرمان شزم را میتوان به عنوان نمونه بارز آثاری بیدر و پیکر خطاب کرد که حتی المانهای خودش را نیز نادیده گرفته است.
در پایان فیلم نخست Shazam شاهد اشاره به موجودی تحت عنوان مستر مایند بودیم که به عنوان یکی از شرورهای مشهور کمیکهای شزم شناخته شده و اساساً راه برای حضور وی در دنباله فیلم شزم هموار شد. با این حال در فیلم Shazam! Fury of the Gods شاهد کنار گذاشتن ایده حضور مستر مایند به عنوان شرور اصلی بودیم و به جای آن، دختران اطلس وارد میدان شدند که یکی از مبتذلترین شرورهای تاریخ ژانر ابرقهرمانی را رقم زدند. با این حال سازندگان این مجموعه دست از حماقتهای خود برنداشته و در صحنه پایانی دنباله فیلم شزم، باری دیگر به مستر مایند در کنار دکتر سیلوانا اشاره کردند تا مخاطبین را برای Shazam 3 کنجکاو نمایند. تکرار مکرراتی که سازندگان فراموش کردند که مخاطبین دیگر شانسی برای حضور شزم در سینما قائل نخواهند شد.
بتمن جرج کلونی در سکانس پایان فیلم The Flash (فلش)
بازیگران گوناگونی در طی ۳ دهه گذشته ایفای نقش شوالیه تاریکی را بر عهده داشتهاند که قطعاً هیچکدام از آنها به میزان فاجعهباری جرج کلونی در فیلم Batman & Robin (بتمن و رابین) سال ۱۹۹۷ نخواهد بود؛ اثری که حتی خود جرج کلونی نیز از به یاد آوردن آن احساس شرم کرده است.
زمانی که پای جهانهای موازی به دنیای سینمایی دیسی باز شد و فیلم The Flash ادعا کرد که به واسطه این ایده، قصد دارد تا DCEU را ریبوت کرده و راه را برای آغاز فرنچایزی جدید هموار نماید، حضور شخصیتهای فیلمهای پیشین دیسی به بحث داغ طرفداران دیسی بدل گشت. با توجه به این که حضور بتمنهای بن افلک و مایکل کیتون از پیش تایید شده بود، بسیاری از طرفداران گمان میکردند که کریستین بیل، بتمن سوم این فیلم شکست خورده خواهد بود. با این حال اندی موسکیتی به ساخت فیلمی سراسر تباهی و فاجعه اکتفا نکرد و در صحنه پایانی The Flash دقیقاً بر روی ناخواستنیترین ایده ممکن دست گذاشت و بتمن جرج کلونی را به سینما بازگرداند. با توجه به فروش بسیار پایین این اثر پرمدعا که ساخت دنباله فلش را غیرممکن کرده است، حضور جرج کلونی بزرگترین اشتباهی بود که سران استودیو دیسی و کمپانی برادران وارنر نسبت به طرفداران رقم زدند و عجیب است که خود جرج کلونی چگونه حاضر شده تا شخصیتی را ایفای نقش کند که ۲ دهه پیش موجب خشم و نفرت مخاطبینش شده بود.
حضور لیندا کارتر در سکانس پایانی Wonder Woman 1984 (زن شگفتانگیز ۱۹۸۴)
پیش از آن که گل گدوت با ایفای نقش پرنسس دایانا، به یکی از نقاط قوت دنیای سینمایی دیسی تبدیل شود، این لیندا کارتر دوست داشتنی بود که بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ ابرقهرمان زن شگفتانگیز را در تلویزیون به تصویر کشید.
در حالی که فیلم Wonder Woman سال ۲۰۱۷ نور امیدی برای احیای دنیای سینمایی دیسی به شمار میرفت اما دنباله آن تحت عنوان Wonder Woman 1984 تمامی رشتهها را پنبه کرد و به حدی کودکانه و مبتذل جلوه کرد که حتی بسیاری از مخاطبین آن را تا انتها تماشا نکرده و سالنهای سینما را نصفه و نیمه ترک کرده بودند. با این حال و با وجود تمامی ضعفهای بزرگ و کوچک Wonder Woman 1984، سکانس پایانی آن حسابی طرفداران دیسی را به وجد آورد. اشاره به زن شگفتانگیز لیندا کارتر در طول داستان و سپس حضور نمادین او در لحظه پایانی، نوید تشکیل تیم ۲ نفره جذابی را بین گل گدوت و لیندا کارتر برای زن شگفتانگیز ۳ میداد که با پایان دنیای سینمایی فعلی دیسی نه تنها دیگر جایی برای فرنچایز Wonder Woman گل گدوت باقی نخواهد ماند، بلکه حتی بعید به نظر میرسد که دنیای سینمایی جدید تحت مدیریت جیمز گان علاقهای به اشاره نسبت به چنین مسئلهای داشته باشد.
رابین در سکانس پایانی The Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی برمیخیزد)
۳ گانه شوالیه تاریکی کریستوفر نولان نه تنها ژانر ابرقهرمانی را برای همیشه دگرگون کرد، بلکه به عنوان تنها فرنچایزی از دنیای دیسی به شمار میرود که شروع و پایان مشخصی داشته و اساساً کار بروس وین کریستین بیل را به اتمام رسانده است.
با این حال شاید برای شما جالب باشد تا بدانید که ۳ گانه شوالیه تاریکی نیز از دخالتهای کمپانی برادران وارنر در امان نبود و آنها درصدد برنامههای متفاوتی برای این فرنچایز بودند. اتفاقی برخلاف باقی آثار دیسی، این کمپانی با سد محکمی به اسم کریستوفر نولان مواجه شد که اجازه چنین دخالتهایی را نمیداد. کریستوفر نولان تحت هیچ شرایطی علاقهای به ساخت فیلم چهارمی از بتمن نداشت و زیر بار حرف کمپانی برادران وارنر نرفت. با این حال آنها با اضافه کردن شخصیتی به نام بلیک که در پایان فیلم The Dark Knight Rises از نام واقعی او یعنی رابین پردهبرداری شد، راه را برای ساخت فیلمی جدید خارج از دنیای کریستین بیل هموار نمودند که البته این ایده هیچگاه فراتر از یک سکانس پایانی زیبا و حماسی نرفت.
زنده بودن زن گربهای در سکانس پایان فیلم Batman Returns (بازگشت بتمن)
بتمنهای تیم برتون از ویژگیهای مثبت متعددی بهره برده که یکی از آنها شخصیت خاکستری زن گربهای میشل فایفر در فیلم Batman Returns بوده است.
زن گربهای در فیلم Batman Returns مسیر پر فراز و نشیبی را برای تبدیل شدن به شخصیتی خاکستری طی کرد که هنوز هم میتواند هر بینندهای را تحت تاثیر قرار بدهد. با این حال در طی نبرد پایانی شاهد مرگ وی بودیم که در سکانسی جذاب، زنده بودن وی برای مخاطبین مشخص شد که نشان از بازگشت میشل فایفر برای فیلم سومی از بتمن مایکل کیتون بود. در حالی که اختلاف نظر تیم برتون با کمپانی برادران وارنر، پرونده بتمن مایکل کیتون رابه پایان رساند اما ساخت فیلمی مستقل حول محور زن گربهای که حافظه خود را از دست داده است، همچنان در دستور کار قرار داشت. فیلمی که پس از سالها تاخیر در نهایت به فیلم عجیب و بیربط Catwoman در سال ۲۰۰۴ منتهی شد.
خیزش سینسترو در سکانس پایانی فیلم Green Lantern (فانوس سبز)
فیلم Green Lantern با هنرنمایی رایان رینولدز در قامت فانوس سبز، قصد داشت تا آغازگر دنیای سینمایی دیسی باشد که شخصیت آماندا والر آن نیز حکم نیک فیوری را داشت که بعدها به پل ارتباطی دنیای سینمایی مارول بدل گشت.
در حالی که مسیر تبدیل هال جوردن به فانوس سبز فیلم Green Lantern با وقایعی کلیشهای و شروری احمقانه گره خورده بود اما در این فیلم شاهد حضور مارک استرانگ در قامت شخصیتی به نام ثال سینسترو بودیم که علاقهای به قهرمان بازیهای هال جردن نداشت و در نهایت نیز در سکانس پایانی Green Lantern از قدرتی جدید بهره گرفت تا تبدیل به فانوس زردی شود که در اصل مقدمه چینی برای Green Lantern 2 بود. اثری که هیچگاه ساخته نشد و پتانسیل ابرشروری همچون سینسترو نیز برای همیشه به فراموشی سپرده شد.
حضور سوپرمن در سکانس پایانی فیلم Black Adam (بلک ادام)
با قاطعیت میتوان گفت که پس از نقش آفرینی کریستین بیل در قامت شوالیه تاریکی، بهترین اتفاق مربوط به آثار ابرقهرمانی دیسی حضور هنری کویل در قامت آخرین پسر سیاره کریپتون بود گویی که برای ایفای نقش سوپرمن زاده شده است.
با این حال در کمال تاسف کمپانی برادران وارنر چندان با هنری کویل مهربان نبود و علیرغم نقش آفرینیهای جذابی که در مدت زمانی کم از خود به معرض نمایش گذاشت، پس از فیلم Justice League در سال ۲۰۱۷ از ایفای نقش سوپرمن کنار گذاشته شد. از آن زمان به بعد طرفداران دیسی بارها و بارها خواستار بازگشت هنری کویل به نقش قدرتمندترین ابرقهرمان دنیای کمیک بودند ولی هیچ کسی خواستار اهمیت دادن به نظر طرفداران نبود تا این که سر و کله دوئین جانسون پیدا شد و وعده تغییرات عظیمی را در دنیای سینمایی دیسی داد. فیلم Black Adam نیز در نهایت با تبلیغات پر سر و صدا اکران شد و در سکانس پایانی آن شاهد زمینهچینی برای تقابل بلک آدام در برابر سوپرمن هنری کویل بودیم که طرفداران دیسی را به وجد آورده بود. اتفاق خوشایندی که دوام چندانی نداشت و در همان زمان دنیای سینمایی جدید دیسی به رهبری جیمز گان معرفی شد و هنری کویل نیز برای همیشه از ایفای نقش سوپرمن کنار گذاشته شد تا این صحنه حماسی و جذاب به خاطرات بپیوندد.
شکل گیری لژیون آف دووم در سکانس پایانی فیلم Justice League
با اکران فیلم بتمن در برابر سوپرمن سال ۲۰۱۶ شاهد پیوستن لکس لوتر جوان به دنیای سینمایی دیسی بودیم که از شرارتهایی عجیب و غریب بهره میبرد.
با این حال نقطه اوج این شخصیت در سکانس پایانی فیلم Justice League رقم میخورد. جایی که شاهد فرار وی از زندان بوده و سپس در کشتی بسیار لوکس و جذاب، میزبان حضور دثاستروک شده و اعلام میکند با توجه به این که ابرقهرمانان دنیای وی برای خود گروهی به نام لیگ عدالت را تشکیل دادهاند، آنها نیز باید دست به تشکیل گروهی به نام لژیون آف دووم بزنند که میزبان حضور ابرشرورهایی مختلفی خواهد بود. در اصل تشکیل این گروه برنامه زک اسنایدر برای دنبالههای Justice League بود که از طریق این سکانس معنادار، به آینده اشاره میکرد. آیندهای که به سبب فروش فاجعهبار این فیلم در گیشه جهانی برای همیشه به فراموشی سپرده شده است.
برملا شدن هویت بتمن در سکانس پایانی فیلم Justice League
همانطور که در مورد قبل اشاره کرده بودیم، ملاقات لکس لوثر و دثاستروک در سکانس پایانی Justice League برنامه ریزی اتفاقات بسیاری را انجام میداد که میتوانست به وقایعی بزرگ و جذاب منتهی شود.
در کنار شکل گیری تیم لژیون آف دووم، ملاقات لکس لوثر و دثاستروک به اتفاق دیگری نیز ختم شد که در اصل زمینهچینی برای فیلم مستقل بتمن بن افلک بود. شخصیت دثاستروک با هنرنمایی جو منگنیلو قرار بود تا رو در روی بتمن بن افلک قرار گرفته و حتی ویدیویی نیز حول محور این قضیه به بیرون درز پیدا کرده بود. ایده این مسئله نیز در سکانس پایانی Justice League شکل میگیرد جایی که دثاستروک برای انتقامگیری و نابودی بتمن دست به دامن لکس لوتر شده و او نیز از هویت شوالیه نگهبان شهر گاتهام پردهبرداری میکند. ایدهای که به سبب ساخته نشدن فیلم بتمن برای همیشه کنار گذاشته شد.
حمله دارکساید به زمین در سکانس پایانی فیلم Zack Snyder’s Justice League (لیگ عدالت زک اسنایدر)
در حالی که Justice League سال ۲۰۱۷ جاس ویدون یک توهین به تمام معنا برای طرفداران دیسی بود اما زک اسنایدر در سال ۲۰۲۱ بازگشت تا با فیلم ۴ ساعته Justice League لااقل پروژه رویایی خود را به پایان رسانده و نام خود را از جاس ویدون جدا نماید.
در Zack Sndyer’s Justice League شاهد ابرشرور محبوب دنیای کمیک یعنی دارکساید بودیم که در پسزمینه به دنبال پیدا کردن جعبههای حامل نیرویی قدرتمند بود و عملاً حکم تانوس دنیای سینمایی دیسی را داشت که تقابلی حماسی علیه ابرقهرمانان زمین را رقم میزد. در سکانس پایانی پس از آن که استپنوولف در تحقق خواستههای دارکساید ناکام میماند، این خدای سیاره آپوکالیپس شخصاً تصمیم به حمله زمین گرفته و نیروهای خود را برای رویارویی بزرگی سازماندهی میکند. تقابلی که قرار بود تا در دنبالههای بعدی Justice League به وقوع پیوسته و طبق فیلمنامهای که لو رفته بود، به حدی حماسی، پر زد و خورد، بزرگ و هیجانانگیز بود که عملاً چند برابر نبرد پایانی ابرقهرمانان مارول با ارتش تانوس جلوه میکرد. با این حال تصمیمات کمپانی برادران وارنر سبب شد تا تماشای چنین رویارویی خاطرهانگیزی برای همیشه به فراموشی سپرده شده و بدترین کلیف هنگر آثار مرتبط با دیسی در سینما شکل بگیرد.
آیا کلیف هنگر دیگری را در ژانر ابرقهرمانی و فراتر از دنیای دیسی نیز سراغ دارید که مخاطبین را به وجد آورده و سپس جوابی برای آن ارائه نشود؟ آیا جیمز گان میتواند دنیای سینمایی جدید خود را بدون دخالتهای کمپانی برادران وارنر مدیریت نماید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: اسکرینرنت