نقد و بررسی بازی Bramble: The Mountain King
نقد و بررسی بازی Bramble: The Mountain King
امروز قصد داریم به بررسی بازی مستقل Bramble: The Mountain King بپردازیم. با gsxr همراه باشید.
بازی Bramble: The Mountain King یک عنوان ماجراجویی ترسناک بوده که بدون سر و صدا در ماه آوریل گذشته عرضه شد. استودیوی سازنده این بازی، Domfrost، تا قبل از این عنوان، بازی جدیای در کارنامه نداشت و حتی ناشر آن، Merge Games، شرکتی ناشناخته و کوچک محسوب میشد. با این حال، در صنعت بازیهای ویدیویی نمیتوان فقط از روی اسم و رسم قضاوت کرد و گاها چنین ناشران و استودیوهای کوچکی، عناوینی شگفتانگیز عرضه میکنند. آیا بازی Bramble: The Mountain King هم در این دسته قرار میگیرد؟ نقد و بررسی امروز را دنبال کنید تا به پاسخ برسید.
بدون هیچ تجربه قبلی و بررسی هیچ موردی از بازی به پای آن نشستم. اطلاعاتم از بازی صفر مطلق بود و فقط به واسطه نام جذاب و حجم کمش آن را دانلود کردم. وقتی بازی آغاز شد، به خیال خود یک اثر بامزه، شاد و سکوبازی را تجربه میکردم و حسابی عنوان حال خوبکنی بود. اما بازی فقط یک ساعت زمان میخواست تا این توهمات را به صورت بسیار غافلگیرکنندهای از ذهن من دور بریزد و آن روی واقعی خودش را به من نشان دهد. عنوانی که به جای یک داستان بامزه و کودکانه، یکی از تاریکترین تجربههای ویدیوگیم را به من تقدیم کرد.
داستان بازی حول محور کودکی به نام Olle میچرخد. او که در یک خانوادهی فقیر بزرگ شده و همراه خواهرش، تنها زندگی میکنند؛ در یک شب معمولی متوجه میشود تنهاست و به دنبال خواهرش در یک جنگل بزرگ راه میافتد. او خواهرش را خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکرد پیدا میکند؛ اما این تازه شروع ماجراست. یک ماجراجویی بسیار تاریک و طولانی در انتظار او است، ماجرایی که گم شدن مجدد خواهرش، Lillemore، فقط بخشی از آن محسوب میشود.
Bramble: The Mountain King علاوه بر آن که یک بازینامهی درست و حسابی و چندلایه دارد؛ به شکلی استادانه هم روایت میشود. دقیقا تمام تکههای پازل سرجای خود قرار دارند و هیچچیز کم یا اضافهای در روایت آن دیده نمیشود. شکل داستان به مانند یک هرم است، در قله هرم شما یک هدف اصلی دارید که آن یافتن خواهرتان است و در زیرمجموعههای هرم چندین داستان فرعی را در رسیدن به نوک قله تجربه میکنید. نکتهی جالب آن است که انگیزههای کسب شده در این زیرمجموعهها و Sub Story ها، دستِ کمی از هدف اصلی شما ندارند و شخصیتهای فرعی به قدرت تمام پرداخته شدهاند. این داستانهای فرعی آنقدر جدی و تاریک روایت میشوند که به اندازه داستان اصلی بازی به آن اهمیت خواهید داد و آن را جزئی از داستان اصلی حساب خواهید کرد.
اگر به داستانها و افسانههای اسکاندیناوی علاقه داشته باشید، Bramble: The Mountain King حسابی راضیتان خواهد کرد. موجودات خوب و بد این افسانهها به زیبایی در داستان و مسیر بازی شما حضور دارند و یک تجربهی داستانی بینظیر را برای شما رقم میزنند. اگر کلمهای بیش از این از خط داستانی بازی چه اصلی و چه فرعیها بگویم، به منزلهی اسپویل خواهد بود و بهتر است که خودتان آن را تجربه کنید. فقط این را بدانید که داستان بازی بسیار از آنچه که بتوانید به آن فکر کنید ترسناکتر، تاریکتر، مرموزتر و اعجابانگیزتر است.
اگر بخواهم تشابهای از داستان این بازی را به بازی ویدیویی دیگری نسبت دهم، احتمالا The Last of Us Part 2 گزینهی خوبی باشد. در اصول کلی این عنوان تفاوتهای کمی با Bramble ندارد؛ با این حال از منظر تاریک بودن، خشم گیمر در هنگام تجربهی بازی و کیفیت خیلی زیاد داستانهای فرعی در مسیر، هیچ عنوان دیگری را در حد و اندازههای Bramble: The Mountain King پیدا نکردم. داستان و روایت این بازی برای من یکی از بهترینهای چندسال اخیر بوده و میتواند کلاس درس بزرگی برای سازندگان عناوین بزرگ داستانمحور باشد. شخصیتپردازی، سرعت روایت، پیچشها و … در بالاترین کیفیت هستند و باید به احترام Domfrost کلاه از سر برداشت.
گیمپلی بازی Bramble ترکیب خوبی از ژانر ماجراجویی، اکشن ماجراجویی و ترسناک است ( با تاکید روی قسمت ترسناک). این بازی به خوبی سه ژانر مختلف را برای شما به ارمغان میآورد و در قسمت گیمپلی نیز مانند داستان میدرخشد. سبک وحشت و اکشن ماجراجویی، هر کدام مولفههای خاص خود را دارند و تجربهی آنها در یک بازی قطعا لذتبخش است. Bramble عنوانی محسوب میشود که احتمالا طرفداران هر ۳ سبک را در نهایت راضی خواهد کرد.
اما به سراغ توضیح المانها و عناصر گیمپلی برویم. دوربین بازی بارها بین نماهای ایزومتریک، دوبعدی و سومشخص جابهجا میشود. تقریبا در طول تجربه ۵ ساعته این بازی، این سه نما را به طور مساوی خواهید دید. چنین کاری نیاز به یک کارگردانی دقیق دارد که خوشبختانه بازی از پس آن برآمده است. حالت ایزومتریک اکثرا برای مخفیکاریها، دوبعدی برای سکوبازیها و سومشخص برای مبارزات و گشت و گذار در محیط استفاده میشود. گیمپلی بازی Bramble اصلا روند ثابتی ندارد و در لحظه به لحظه آن باید منتظر یک غافلگیری بزرگ باشید.
Bramble: The Mountain King بدون شک تا به این روز از سال ۲۰۲۳، ترسناکترین و وحشتناکترین تجربهی نسل نهم برای من بوده است. این را کسی میگوید که طرفدار سرسخت ژانر وحشت و بازیها و فیلمهای ترسناک است و ماهانه چند عنوان را از این ژانر تجربه میکند. بله، Resident Evil 4 Remake و Dead Space 2 Remake را هم تجربه کردهام؛ اما ترسی که در این بازی وجود داشت جنسش گویی چیز دیگری بود. یک ترس بالغ شده، فراتر از آثار دیگری که نام بردم. ترس روانشناسانه به اوج رسیدهای که بدون آن که تهدیدی وجود داشته باشد، قدمهایتان را با ترس و لرز برمیدارید. از اتفاقات بازی، از آیندهی جهانی که در آن زندگی میکنید، از اینکه چگونه ممکن است به سادگی همه چیز به پوچی و جنون برسد میترسید. ترس موجود در این بازی یک فوقالعاده است.
میتوانم بگویم یک پکیج کامل از ترس را در بازی تجربه میکنید و به واسطه سن کم پروتاگونیست و داستان کلی بازی، اثر این اتفاقات چندبرابر هم جلوه میکند. برای مثال، قطعا مرگ سخت یک مرد ۴۰ ساله دلهرهی کمتری به شما وارد میکند تا قطعهقطعه شدن یک کودک ۱۰ ساله؛ آن هم وقتی دستان کنترلگر خود شما باعث این مرگ شده باشد. بازی با گستاخی و بدون پرده تمام تلاشش را میکند که لحظهای آرامش نداشته باشید، مضطرب شوید و توان نگاه به صفحه را در خود نبینید. سازندگان مراعات هیچچیزی را نکردهاند. هیچ خط قرمزی برای ساخت بازی وجود نداشته و شاید در قسمتهایی از فرط دلهره به خودتان بگویید چنین خشونت بیپروایی چگونه ساخته شده و مجوز انتشار گرفته است.
همانطور که از درجه سنی ۱۷+ این بازی پیداست، این عنوان واقعا فقط مناسب این سن است و اگر در این بازه سنی هم روحیه حساسی دارید، از مشکلات قلبی رنج میبرید و یا نسبت به ترس زیاد واکنش جدی نشان میدهید، به هیچ عنوان سراغ Bramble نروید. این بازی برای من که تقریبا تمام ترسهای بازیها و فیلمها به مرز تکرار رسیده بود و از دیدن روشهای نوین و متفاوت به تصویرکشیدن خشونت و یک ترس روانشناسانهی متفاوت لذت میبرم، حکم بهشت را داشت.
مهمترین دلیلی که بازی شما را میترساند، بعد از حضور موثر کودکان در خط داستانی اصلی، چرخش ناگهانی بازی و هل دادن شما به دل تنهایی، تاریکی و خشونت است. فکر کنید در حال قدم زدن در یک روز دلانگیز کنار یک دریای آرام همراه با یکی از دوستانتان هستید که ناگهان در یک دره سقوط میکنید و افرادی هم قصد جانتان را دارند. اگر از اول روز در آن دره باشید و به دنبال راهی برای فرار، به مراتب ترس کمتری را تجربه میکنید تا این که این چنین به دل داستانی تاریک هل داده شوید. از شکوفه به خون، از لبخند به ضجه و ناله، از عروسک به مترسکهای خونین و از پرواز به غل و زنجیر. تجربهی همهی این تبدیل شدنها شاید در طول چند ثانیه رخ دهد و این نقطهی اعجابانگیز این اثر است.
قسمتهای مخفیکاری و مبارزات نیز به خوبی پیادهسازی شدهاند. در مخفیکاریها عموما باید در لابلای علفها و پشت دیوارها پنهان شوید تا دشمنان قدرتمند شما را از بین نبرند که دوربین ایزومتریک در این قسمتها به شدت کمککننده است. توجه داشته باشید که تنها با یک ضربه از بین خواهید رفت و این مورد دلهره و هیجان زیادی را به این قسمتها تزریق کرده است. همچنین، هوش مصنوعی دشمنان بسیار خوب بوده و لحظهای غفلت به منزلهی مرگ شما خواهد بود.
مبارزات بازی، کنترلی شبیه به بازیهای شوتر دارد. عمدهی کار شما نشانهگیری و ضربه زدن است؛ در این بین هم باید بین مانعها جابهجا شوید و از ضربات دشمنان در امان بمانید. خوشبختانه مبارزات بازی هم مثل قسمتهای مخفیکاری درجهی سختی متعادلی دارد و در کنار وارد کردن استرس و ترس، کیفیت راضیکنندهای هم دارد. باسفایتها با وجود آن که میتوانستند چالش برانگیزتر و پرتعدادتر باشند، اما مبارزات زیبایی را به شما هدیه میکنند و از بخشهای لذتبخش بازی هستند.
سکوبازیها نیز در کنار دیگر بخشهای گیمپلی از قسمتهای باکیفیت به حساب میآید؛ اما بدون مشکل نیست. در سکوبازیها الهامهایی واضح از عناوین موفق این ژانر در کنار سبک اکشن ماجراجویی، Uncharted و Tomb Raider گرفته شده و از همان لحظات ابتدایی این حس را به شما میدهند. خوشبختانه این الهامگیری به خوبی انجام شده و شاهد کنترل دقیق Olle در این قسمتها هستیم. حتی پریدن در میانهی صخرهنوردی نیز در بازی گنجانده شده و واقعا راضیکننده است. با این حال، باگهایی در این قسمتها مشاهده میشود که گاها شما را مجبور به شروع مجدد از چکپوینتها میکند که با وجود تعداد محدود، میتواند آزاردهنده باشد.
نهایت بیانصافی است اگر به کیفیت بالای قسمتهای تعاملی بازی اشاره نکنیم. همانطور که در یکی از عکسها نیز مشخص است، بازی به خوبی برداشتهایی از عناوین دیوید کیج داشته است و حتی در نمای دوربین در قسمتهای تعاملی این را متوجه خواهید شد. دکمهزنیها چه در این قسمتها و چه در مبارزات بسیار خوب پیاده شدهاند و در بخشهای تعاملی هم یک بازی بسیار خوب را شاهد هستیم.
گرافیک بازی بسیار فراتر از یک عنوان کمحجم و مستقل است. مشخصاً، سازندگان از تکنیکهایی برای خلق صحنههای بازی استفاده کردهاند؛ با این حال، کیفیت تکسچرها، کاراکترها، افکتها و نماهای دور ها عالی و زیبا است. Bramble: The Mountain King زیباترین گرافیک یک بازی مستقل را دارد و در نظر من توانست از Little Nightmares 2 هم زیباتر جلوه کند. انیمیشنهای پرتعداد و منعطف شخصیتها نیز از دیگر نکات مثبت بازی محسوب میشود.
از بعد فنی مشکلات جزئی در بازی دیده میشود. باگهایی که گاهی در روند بازی مشکل ایجاد میکنند در صدر ایرادات اندک بازی قرار میگیرند. اگر فقط کمی بیشتر سازندگان بازی را پولیش میکردند، شاهد یک عنوان بینقص و همهچیز تمام در سبک خودش بودیم. با این حال، این باگها گاها شما را آزار خواهند داد و همین چند بار اجرای بازی از چکپوینت، میتواند اذیتکننده باشد. نرخ فریم بازی با وجود سنگین بودن برخی صحنهها، ثابت میماند و تجربهای لذتبخش را فراهم میکند.
در وصف موسیقی بازی زبانم عاجز است. عناوین زیادی را با موسیقیهای شگفتانگیز تجربه کردهام؛ اما Bramble چیزی فراتر از تمام آنها بود. موسیقیهای اورجینال بازی در مغزتان نفوذ میکنند و بیاختیار میایستید و تا انتهای آنها را گوش میکنید. موسیقی و صداگذاری فوقالعاده بازی، بدون شک در صدر نقاط قوت آن تکیه میزنند و یکی از پرچمداران این امر در نسل نهم محسوب میشوند. صداگذاری هیولاها نیز به شدت طبیعی بوده و ترس و دلهره را در وجود شما چند برابر میکنند. به طور کلی، هر صدا و آهنگی که در بازی میشنوید فوقالعاده است و کوچکترین مشکلی در آن نخواهید یافت.
Bramble: The Mountain King
Bramble: The Mountain King از غافلگیریهای ۲۰۲۳ است. عنوانی با کیفیت در تمام پارامترها و یک بازی وحشت ماجراجویی فوقالعاده. این بازی با وجود الهامات مناسب از عناوین مختلف، به خودی خود شبیه هیچ بازیای نیست و یکی از خاصترین و باکیفیتترین تجربههای گیمینگ شما خواهد بود. طرفدار هر سبک و سیاقی هستید، به هیچ عنوان این بازی را از دست ندهید؛ مخصوصا حالا که در سرویس گیم پس در دسترس قرار دارد.
نکات مثبت:
- داستان و روایتی چند لایه و نوآورانه
- مبارزات و مخفیکاری دلچسب
- موسیقی و صداگذاری بینظیر
- لمس ترس و دلهره به معنای واقعی
- بازی از تکرار فرار میکند و مدام تنوع مییابد
- گرافیک و انیمیشن های زیبا، روان و باکیفیت
- الهامگیری کاملا به جا از آثار موفق اکشن ماجراجویی، ترسناک و تعاملی
- یکی از خاصترین تجربه های صنعت بازیهای ویدیویی
نکات منفی:
- مشکلاتی جزئی در بخش پلتفرمر/سکوبازی
- کمبود باس فایت
- برخی باگها
۸.۸
این بازی روی Xbox Series S تجربه و بررسی شده است