هاست پرسرعت
بازی

نقد و بررسی فیلم Babylon | پر زرق و برق اما ناتوان

نقد و بررسی فیلم Babylon | پر زرق و برق اما ناتوان

فیلم Babylon از آن دست از آثاری است که از همان زمان فیلمبرداری، با توجه به نام‌های موجود در آن، عده زیادی به دنبال تاریخ اکران آن می‌باشند.

تبلیغات

نام دیمن شزل به تنهایی به عنوان کارگردان فیلم می‌تواند مخاطب را مشتاق تماشای یک فیلم کند و او را لحظه به لحظه برای اکران آماده کند.

دیمن شزل کارگردانی است که آثار بسیار موفق و پر سر و صدایی همچون لالا لند و Whiplash را در کارنامه دارد که هر دو در زمان انتشار با استقبال فوق‌العاده‌ای روبرو شدند.

حال دیمن شزل با Babylon بازگشته است. فیلمی طولانی با مدت زمان سه ساعت و ده دقیقه به همراه اسامی آشنا و پر زرق و برق در لیست بازیگران خود.

دیمن شزل در سالیان اخیر خود را تبدیل به کارگردانی کرده است که با آمدن اسمش در یک فیلم می‌تواند عده زیادی را برای تماشای آن فیلم ترغیب کند.

او لالا لند و Whiplash را ساخته است که هر دو اثری موفق در دو ژانر متفاوت بوده و تحسین و تمجید منتقدین و مخاطبان را برانگیختند.

اما او در فیلم تازه خود یعنی Babylon چه کرده است؟ این بار او در فیلمی با ژانر درام و کمدی ورود کردن است و اثری به نام Babylon را خلق کرده است.

فیلم Babylon در سال ۱۹۲۰ آغاز می‌شود و قصه سینما و هالیوود را در آن زمان روایت می‌کند.

فیلم حول محور سه شخصیت می‌گردد. نلی لاروی، جک کانرد و مانوئل تورس افرادی هستند که در این فیلم سرنوشت آن‌ها را تماشا می‌کنیم.

فیلم از یک مهمانی شلوغ و پر زرق و برق و البته عجیب و غریب آغاز می‌شود. در همان ابتدای فیلم با شخصیت مانوئل آشنا می‌شویم و سپس پس از مدتی سر و کله جک و نلی نیز در فیلم پیدا می‌شود.

در واقع این سه شخصیت برای اولین بار در این مهمانی بزرگ حضور داشته و به مخاطب معرفی می‌شوند.

نلی لاروی شخصی است که آرزوی ستاره شدن و حضور و ایفای نقش در فیلم‌های سینمایی دارد. مانوئل تورس نیز رویای حضور بر سر صحنه فیلمبرداری یک فیلم سینمایی را دارد و از طرف دیگر جک کانرد در حال حاضر از سوپر استارهای سینما می‌باشد.

نلی و مانوئل خیلی زودتر از آنکه فکرش را می‌کردند به آرزوی خود می‌رسند. نلی برای ایفای نقش به فیلمی وارد می‌شود و به سرعت استعداد خود را نشان می‌دهد. از طرف دیگر مانوئل نیز وارد روند ساخت فیلمی شده و توانایی خود را در مدیریت بحران و هماهنگی پشت صحنه نشان می‌دهد. در نتیجه نلی و مانوئل هر دو وارد صنعت سینما می‌شوند.

نقد و بررسی فیلم Babylon | پر زرق و برق اما ناتوان

فیلم Babylon قصد دارد تا قصه عده‌ای را در صنعت سینما روایت کند که پس از ورود صدا به سینما همه چیز برایشان عوض می‌شود.

در واقع سینمای صامت ستارگان بسیاری داشت که با ورود صدا به فیلم‌ها از یادها فراموش شده یا عده‌ای از آن‌ها کنار گذاشته شدند چرا که نمی‌توانستند خود را با این اتفاق تازه وقف دهند.

در فیلم Babylon نیز ما شاهد چنین اتفاقی هستیم. نلی که در نهایت به آرزوی خود رسیده و تبدیل به یک ستاره شده است، با ورود صدا و فیلم‌های مصوت به سینما رفته رفته زندگی حرفه‌ای خود را از دست می‌دهد.

چنین اتفاقی برای جک کانرد که ستاره سینمای صامت بود نیز رخ می‌دهد و او نیز رفته رفته محو می‌شود و همچنین مانوئل تورس نیز پس از کسب بالاترین مقام‌ها در استدیوهای فیلمسازی، همه چیز را از دست می‌دهد.

فیلم Babylon ایده خوبی دارد. تماشای پشت صحنه سینما و اتفاقات پیش آمده در زمان انتقال از سینما صامت به مصوت و تمام چالش‌های به وجود آمده پس از آن به خودی خود جذاب است.

به تصویر کشیدن بازیگرانی که با پیشرفت تکنولوژی در سینما در زندگی حرفه‌ای خود شکست خوردند و چه اتفاقاتی در پشت پرده برای آن‌ها رخ داد نیز جالب است.

اما Babylon فیلمی است پر زرق و برق و البته طولانی که موفق به ترسیم درست چنین مسائلی نمی‌شود و در واقع هدر می‌شود.

بزرگ‌ترین ایرادی که به فیلم Babylon وارد است، تلاش برای کلی‌گویی است. در سینما همیشه از جز به کل می‌رسیم اما Babylon در انجام این کار موفق نیست.

در واقع فیلم Babylon در زمان سه ساعت و ده دقیقه‌ای خود موفق به ساخت هیچ شخصیتی نمی‌شود.

شخصیت‌پردازی‌های فیلم Babylon همگی در سطح باقی مانده و با شخصیت‌های تک بعدی و بدون عمق طرف هستیم.

هنگامی که فیلم چنین مشکل بزرگی دارد، قطعا مخاطب ارتباط خود را با آن از دست می‌دهد. در فیلم هیچ شخصیتی برای دنبال کردن وجود ندارد.

در واقع با وجود مدت زمان طولانی، فیلم موفق به ورود به لایه‌های شخصیتی کاراکترهای خود و نزدیک‌تر کردن مخاطب به آن‌ها نمی‌شود. مخاطب در حال تماشای شخصیت‌هایی فوق‌العاده سطحی است که یا در مهمانی‌ها هستند یا سر صحنه فیلمبرداری حضور دارند.

چنین اتفاقی مشکل بزرگی را برای هر اثر سینمایی ایجاد می‌کند و آن مشکل بی‌حسی نسبت به اتفاقات و نقاط عطف فیلمنامه است.

نقد و بررسی فیلم Babylon | پر زرق و برق اما ناتوان

فیلم Babylon مثالی عالی برای فیلمی است که مخاطب در آن کوچک‌ترین حسی به چیزی ندارد.

از همان ابتدای فیلم هیچ اهمیتی ندارد چه کسی موفق و ستاره می‌شود، چه کسی زمین می‌خورد، کدام فیلم موفق می‌شود، چه کسی می‌میرد و چه کسی زنده می‌ماند. مخاطب نسبت به هیچکدام از این اتفاقات حسی ندارد چرا که شخصیت و انسانی در فیلم ساخته نمی‌شود.

فیلم حتی در مواقعی که سعی می‌کند کمی وارد لایه‌های شخصیتی شود نیز بسیار ناموفق است. رابطه نلی با مادر و پدرش و گذشته او و از آن بدتر دوستی بین جک و جورجی بسیار ناشیانه و در ابتدایی‌ترین حالت ممکن قرار دارد.

همانطور که گفته شد سینما تماما جزئیات است و نه کلیات. در سینما باید یک شخصیت و انسان ساخته شود و سپس از او به کلیات رسید.

فیلم Babylon اما نمی‌تواند این اتفاق را رقم بزند. فیلم باید شخصیتی می‌ساخت که مخاطب او را همراهی کند و سپس با تماشای زندگی حرفه‌ای و خصوصی او تمام این اتفاقات و بالا و پایین‌های هالییود را درک کند.

در واقع با ساخت یک شخصیت و قرار دادن او در شرایط مختلف مخاطب بهتر تمام اتفاقات را حس می‌کند اما اکنون تنها در حال تماشای اتفاقات پیش آمده است بدون آنکه حسی به آن‌ها داشته باشد.

اما در عوض در فیلم Babylon با سه شخصیت طرف هستیم که هیچکدام ساخته نشده‌اند و مخاطب هیچ حسی به اتفاقات پیش آمده برای آن‌ها ندارد. فیلم در واقع همه کاره و هیچ کاره است. شاید اگر به جای تمرکز بر روی سه شخصیت، فیلم زمان خود را بر روی یکی از آن‌ها می‌گذاشت، نتیجه بهتری به دست می‌آمد.

اما در میان تمام ضعف‌های شدید شخصیت‌پردازی و قصه‌گویی و نبود حتی یک لحظه دراماتیک که مخاطب را به واکنش حسی وادار کند، فیلم از پس یک چیز به خوبی برمی‌آید و آن‌هم عشق مانوئل به نلی است.

این عشق در واقع تنها مسئله‌ای است که فیلم می‌تواند آن را ترسیم کند و باورپذیر باشد. فیلم Babylon به مقدار بسیار بیشتری پرداخت از این جنس نیاز داشت اما همه چیز در سطحی‌ترین حالت ممکن رها شده است.

نقد و بررسی فیلم Babylon | پر زرق و برق اما ناتوان

فیلم Babylon کلی‌گویی می‌کند و این کار را خوب انجام می‌دهد. به آن معنی که در کلیت داستان فیلم می‌تواند فراز و فرود و در نهایت افول ستارگان و بی‌رحمی هالیوود را ترسیم کند.

اما تا هنگامی که تعلق خاطر و شخصیتی وجود نداشته باشد که در دل این ماجراها قرار بگیرد، نتیجه‌اش می‌شود همان بی‌حسی و ‌‌‌بی‌تفاوتی‌ مخاطب به اتفاقات و از بین رفتن تمام لحظه‌های دراماتیک. گویا که مخاطب نه در حال تماشای اثری سینمایی با مدت زمان سه ساعت، بلکه در حال تماشای مستندی معمولی درباره تاریخ سینما است.

قطعا فیلم جذابیت‌های به ویژه برای سینما دوستان دارد. تماشای پشت صحنه فیلم‌های سینمایی و چالش‌های موجود و بحران‌های به وجود آمده و جنب و جوش عوامل یک فیلم برای برداشت یک پلان چند ثانیه‌ای بسیار جذاب است.

به عنوان مثال سکانس مربوط به ضبط یک پلان در فیلم نلی که از اولین آثار مصوت می‌باشد، جالب است. تلاش‌های چندباره تیم سازنده برای ضبط یک پلان که چالش‌های مختلفی دارد. یکی از این چالش‌ها آن است که بازیگر باید دقیقا در محلی مشخص شده که میکروفون بالای سر او است قرار گیرد و یا حتی کوچک‌ترین صدایی مثل صدای دوربین به هنگام ضبط نباید وجود داشته باشد.

فیلم در همان تک سکانس خود می‌تواند این سختی‌ها و این چالش‌ها را هنگام سفر از سینمای صامت به مصوت به تصویر بکشد. همچنین در همان سکانس می‌تواند به مشکل خوردن ستارگان آن زمان با ورود صدا به سینما را ترسیم کند. اما فیلم از این لحظات کم دارد.

فیلم پر از لحظه‌های اضافه و البته طولانی است که تماشای آن‌ها از جایی حوصله سربر می‌شود و فیلم می‌توانست به جای آن‌ها کمی بیشتر بر روی شخصیت‌هایش کار کند.

در مورد بازی‌ها نیز باید گفت که مارگو رابی پیش از این نیز اثبات کرده است که توانایی‌های خوبی دارد. اما صحبت درباره بازی‌ها تا هنگامی که شخصیتی در کار نباشد کمی مسخره بنظر می‌رسد. چرا که ابتدا باید شخصیتی وجود داشته باشد که بازیگر سعی کند آن شخصیت را به بهترین شکل به تصویر بکشد.

نقد و بررسی فیلم Babylon | پر زرق و برق اما ناتوان

در پایان باید گفت فیلم Babylon در ذات خود داستان جالبی مخصوصا برای آن دسته افرادی دارد که سینما را به صورت جدی دنبال می‌کنند.

فیلم تاریخ سینما را به تصویر می‌کشد تاریخی که از سال ۱۹۲۰ آغاز شده و تا ۱۹۵۲ ادامه می‌یابد و روند تغییرات بزرگ سینما را به تصویر می‌کشد. تغییراتی که عده زیادی را از کار بیکار کرده و عده زیادی را رو به فراموشی می‌برد.

اما با این وجود فیلم Babylon تبدیل به اثر خوبی نمی‌شود. در واقع Babylon از سینما فاصله دارد. فیلمنامه‌ای تلگرافی و شخصیت‌هایی سطحی دارد که ابدا کشش سه ساعته در آن‌ها دیده نمی‌شود.

در طول فیلم فقط شاهد آدم‌هایی هستیم که نه آن‌ها را می‌شناسیم و نه برایمان مهم هستند، نه به دنبال موفقیتشان هستیم و نه دوست داریم شکست آن‌ها را ببینیم و هیچ حسی به هیچ چیز نداریم.

برای ساخت اثری با این ویژگی‌ها ابدا نیازی به ساخت فیلمی سه ساعته نیست و با یک فیلم کوتاه نیم ساعته نیز می‌شود این روند سینما را به تصویر کشید.

فیلم Babylon پتانسیل زیادی داشت که در همان نطفه خفه شد و آن را تبدیل به اثری رباتیک کرد که کوچک‌ترین شباهتی به پدیده دوست‌داشتنی سینما ندارد و بیش از هر چیز شعاری بوده و سعی دارد به جای آنکه چیزی را برای مخاطب بسازد، آن را در کله مخاطب فرو کند و در نهایت تبدیل به اثری ضعیف می‌شود.

داچ پلن دِر لیندArtin_GamearCirilla Riannongod of war

مجله خبری gsxr

نمایش بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا