هاست پرسرعت
بازی

نقد و بررسی فیلم Insidious: The Red Door

نقد و بررسی فیلم Insidious: The Red Door

فیلم Insidious: The Red Door که شماره پنجم از سری فیلم‌های ترسناک insidious می‌باشد، پس از پنج سال وقفه منتشر شد.

تبلیغات

سری فیلم‌های Insidious در کنار برخی فرانچایزهای دیگر، از جمله آثار ترسناکی بودند که از محبوبیت خوبی برخوردار بوده و در طول سالیان انتشار خود همواره مخاطب داشته‌اند.

این سری فیلم‌ها از سال ۲۰۱۰ و با عنوان Insidious شروع به پخش کرده و پس از آن ۴ عنوان دیگر نیز از این مجموعه ساخته شد.

دو شماره اول این مجموعه، به کارگردانی جیمز وان که در سینمای وحشت کارگردان شناخته شده‌ای است، ساخته شد. پس از آن شماره سوم و چهارم را لی ونل که بیشتر فیلمنامه‌نویس است و آدام روبیتل ساختند.

حال برای فیلم Insidious: The Red Door که شماره پنجم این مجموعه می‌باشد، پاتریک ویلسون وظیفه کارگردانی را در کنار بازیگری در فیلم به عهده گرفته است. این فیلم اولین تجربه کارگردانی ویلسون می‌باشد.

قصه فیلم Insidious: The Red Door به نسخه دوم خود یعنی ده سال پیش بازمی‌گردد و بار دیگر شاهد حضور جاش و خانواده‌اش هستیم. جاش و دالتون از تکنیکی برای پاک کردن حافظه استفاده کردند تا اتفاقات ترسناک اطراف خود را از بین ببرند.

حال پس از ده سال و پس از مرگ مادر جاش، دالتون قصد دارد تا برای ادامه تحصیل خود راهی دانشگاهی در شهری دیگر شود.

او که در ابتدا با پدر خود جاش ارتباط خوبی ندارد با جنگ و دعوا در خوابگاه خود ساکن می‌شود. دالتون قصد دارد تا در کلاس‌های نقاشی شرکت کند و در آن کلاس‌ها برای رسیدن به عمق حس خود، به دانشجویان پیشنهاد می‌شود که در درون خود عمیق شده و خاطره‌ای را در ناخودآگاه خود پیدا کرده و آن را بر روی بوم نقاشی پیاده کنند.

حال جاش با هر چه بیشتر عمیق شدن در درون خود، گذشته را رفته رفته به یاد می‌آورد که چگونه پدرش قصد جان او، برادرش و مادرشان را داشت.

نقد و بررسی فیلم Insidious: The Red Door

ابتدا به سراغ ایده ساخت فیلم Insidious: The Red Door برویم. ایده‌ای که به نظر چندان محکم و قوی نبوده و ظاهرا بیشتر بر پایه و با تکیه بر روی دو نسخه اول این مجموعه ساخته شده است.

فیلم در واقع تماما غرق در نوستالژی است. مدام به اتفاقات گذشته رجوع می‌کند و سعی دارد تا آن‌ها را در ذهن مخاطب بازسازی کند و هیچ قصه یا ایده نویی از خودش ندارد. فیلم در واقع ابدا اثری مستقل نیست و وابستگی آن به آثار پیش از خود سینمایی نبوده بلکه نوعی سواستفاده از حس نوستالژی را در درون خود دارد.

فیلم Insidious: The Red Door دو قصه دارد. یکی قصه مربوط به اتفاقات ترسناک فیلم می‌باشد و دیگری قصه درامی که بین شخصیت‌ها می‌گذرد. در قصه دوم فیلم تا لحظاتی موفق است اما با ورود دالتون به دانشگاه ناگهان همه چیز متوقف می‌شود، در حالی که مخاطب در انتظار موارد بیشتری از نظر دراماتیک می‌باشد.

مخاطب قصه ترسناک فیلم را می‌داند، شخصیت‌ها حافظه خود را از دست داده‌اند اما مخاطب با کلیت قصه ترسناک آشنا است و فیلم باید در بخش‌های درام خود بسیار بیشتر تلاش می‌کرد تا همچنان جذابیت را برای مخاطب زنده نگه دارد.

در واقع کلیت ایده Insidious: The Red Door خام و ناپخته است و جذابیت و رمز و راز چندانی برای مخاطب ندارد.

اما عملکرد فیلم Insidious: The Red Door در ترساندن چگونه است؟ فیلم در ترساندن از همان ابتدا به تکرار می‌افتد. به آن معنا که از لحظه‌ای که اتفاقات ترسناک آغاز می‌شوند، فیلم مدام یک نوع ترس را تا لحظه‌ای مشخص دنبال کرده و رها می‌کند. در واقع ترس در فیلم با پیش رفتن فیلم، تغییری نمی‌کند و همیشه در لحظه‌ای شخصیت‌ها به حالت عادی بازمی‌گردند.

تبلیغات
نقد و بررسی فیلم Insidious: The Red Door

می‌توانیم ترس را به سه قسمت تقسیم کنیم. این سه قسمت عبارتند از تعلیق، دلهره و وحشت.

دلهره زمانی رخ می‌دهد که هنوز اطلاعات چندانی در فیلم بروز داده نشده است و همه چیز برای مخاطب و کاراکتر مرموز است. اکثر آثار ترسناک در ساخت دلهره موفق هستند و فیلم Insidious: The Red Door نیز می‌تواند دلهره بسازد اما این دلهره بسیار نحیف و ضعیف است.

تعلیق به آن معنا است که اطلاعاتی به مخاطب داده می‌شود که کاراکتر از آن ناآگاه است. معمولا با کیفیت‌ترین نوع انتقال ترس از تعلیق می‌آید چرا که مخاطب که چیزی را می‌داند، حرص کاراکتری را می‌خورد که بی‌اطلاع است و این اوج اضطراب می‌باشد. برای ایجاد تعلیق دانش استفاده درست از دوربین و تجربه بالا در کارگردانی لازم است.

اما وحشت هنگامی است که فیلم برای مخاطب و کاراکتر رو می‌کند که با چه چیزی طرف هستند. اکثر آثار ترسناک در قسمت وحشت موفق نیستند و به همین دلیل دوباره به دلهره بازمی‌گردند.

از نظر کیفیت ترس، فیلم Insidious: The Red Door اثری است که کمی در ایجاد دلهره موفق می‌شود و دیگر هیچ. فیلم در برخی موارد رو به jump scare می‌آورد که یقینا بی‌کیفیت‌ترین نوع ترساندن است.

پرتاب یک شخصیت ترسناک به جلوی دوربین با حجم زیاد موسیقی تنها مخاطب را از جای خود می‌پراند و او برای چند لحظه هیجان را تجربه می‌کند و نه ترس.

ترس باکیفیت ترسی است که در متن و روایت فیلم قرار داشته باشد و در یک هیجان لحظه‌ای و بالا رفتن ضربان قلب برای چند ثانیه خلاصه نشود.

نقد و بررسی فیلم Insidious: The Red Door

فیلم Insidious: The Red Door منطق روایی نیز ندارد و خاطرات دالتون را با نقاشی پیوند زده و سپس از آن برای بستن درب قرمز استفاده می‌کند. البته که خط داستانی دالتون در دانشگاه همچنان از جاش در خانه بهتر است. حداقل خط داستانی او با یک نقاشی و عمیق شدن در خود پیوند خورده است که باعث یادآوری خاطرات تاریک گذشته می‌شود.

Insidious: The Red Door فیلمی است اضافه که ظاهرا فقط برای فروش ساخته شده است. اثری بدون روایت درست در بخش درام و وحشت که نمی‌تواند حتی ذره‌ای مخاطب را درگیر کرده و باعث ارتباط او با اثر شود. فیلم تنها سعی دارد تا از هر چه نسخه‌های قبل کاشته بودند، بخورد و حتی کمی هم به آن‌ها نزدیک نمی‌شود. فیلم از نظر ترساندن و کیفیت ترس نیز یک اثر شکست خورده است تا بتوانیم نتیجه بگیریم که شاید بهتر است سری فیلم‌های insidious همینجا پایان یافته و دیگر ادامه نیابند.

Alan WakeفیلمبازRichmanDARKSIRENmeysamb

مجله خبری gsxr

نمایش بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا