نگاهی به انیمیشن Elemental | عشق آب و آتش
نگاهی به انیمیشن Elemental | عشق آب و آتش
انیمیشن Elemental یکی از آثار منتشر شده در سال ۲۰۲۳ است که به سرعت محبوب شده و مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.
اگر شما هم از علاقهمندان به انیمیشن و یا حتی شاید سینما هستید حتما در این روزها نام انیمیشن Elemental به گوشتان خورده و یا عکسهای آن را در صفحات مجازی دیدهاید.
Elemental انیمیشنی کمدی و محصول سال ۲۰۲۳ به کارگردانی پیتر سون میباشد. پیتر سون پیش از این نیز کارگردانی انیمیشن The Good Dinosaur را بر عهده داشت.
حال او یک ماجراجویی – کمدی جدید ساخته است که در آن قصه یک عشق متناقض را در کنار برخی مفاهیم دیگر پیگیری میکند.
انیمیشن Elemental در شهری به نام شهر عناصر رخ میدهد که در آن عناصر مختلفی در نقاط مختلف زندگی میکنند.
در ابتدا با برنی و سیندر دو آتش آشنا میشویم که قصد ورود به شهر عناصر را دارند. از همان ابتدا انیمیشن تکلیف خود را روشن میکند که شاید این شهر چندان مناسب اشخاص آتشین نبوده و زندگی برای آنها دشوارتر از سایرین خواهد بود.
Elemental خیلی سریع از برنی و سیندر و سالهای ابتدایی زندگی آنها در این شهر عبور میکند که البته تصمیم درستی است. چرا که قصه و دغدغه اصلی انیمشین از جایی آغاز میشود که فرزند دختر برنی و سیندر، یعنی امبر به نوجوانی رسیده است. حال در خلال تماشای زندگی امبر، پدر و مادر و اطرافیان او بیشتر به مخاطب معرفی میشوند.
امبر قرار است تا پس از کسب آمادگی مدیریت مغازه و فروشگاه خانوادگی خود را به دست گیرد تا پدر پیرش بتواند دوران بازنشستگی را سپری کند. اما ظاهرا چیزی در ناخودآگاه او مدام به امبر یادآوری میکند که مناسب این کار نبوده و در جای دیگری استعداد دارد که شاید هنوز خود متوجه آن نیست.
در سمت دیگر ماجرا با عنصر دیگری یعنی آب مواجه هستیم که شخصیت وید را به ما معرفی میکند. وید که ذاتا از آب است شخصیتی مهربان، دلسوز و فوقالعاده احساسی دارد که این مورد آخر کاملا نقطه مقابل شخصیت امبر است.
آشنایی امبر و وید بر اثر عدم توانایی امبر در کنترل عصبانیتش رخ میدهد. او بر اثر عصبانیت زیاد باعث انفجاری در لولههای زیرزمینی میشود که این اتفاق وید را بر سر راه او قرار میدهد. عصبانیتی که به طور پنهانی ناشی از چیزی در درون امبر است.
روایت Elemental هوشمندانه نوشته شده است. امبر که در ناخودآگاه خود از کار و زندگیاش راضی نیست، با عصبانیت بیش از حد شرایطی را فراهم میکند که وید وارد زندگی او شود. شخصی که در ادامه زندگی امبر را تغییر داده و مسیر پیش روی او را روشن میکند.
انیمیشن Elemental در مدت زمان یک ساعت و چهل دقیقهای خود به مفاهیم مختلفی میپردازد. از عشق حرف میزند، آن هم عشقی به ظاهر نشدنی و غیر ممکن، از دنبال کردن رویاها میگوید و از در اولویت دادن خواستههای خود و تلاش برای ساخت زندگی که خود شخص در آن آرامش و عشق داشته باشد.
با وجود آنکه تمام مفاهیم مورد بحث Elemental توانایی شعاری شدن را دارند و همواره این خطر آن را تهدید میکند، اما Elemental با ظرافت و روایتی دلنشین از این خطر دوری میکند.
اشتباه برداشت نشود، شاید انیمیشن Elemental خط حرکتی کلیشهای داشته باشد، اما به دام شعار نمیافتد.
کلیشه به خودی خود موضوع مورد ایرادی نیست، به شرط آنکه پرداخت به آن کلیشه متفاوت بوده و اثر در چگونگی به تصویر کشیدن آن موفق باشد.
Elemental قصه و اتفاقاتی قابل پیشبینی و کلیشهای دارد از همان ابتدا عشق بین امبر و یک آبزاده کاملا واضح است، اما این اثر در پرداخت به این مورد موفق است و با وجود قصه کلیشهای همچنان تماشای روند اتفاقات جذاب بوده و میتواند احساسات مخاطب را درگیر کند.
در واقع همین مهمترین عامل یک اثر است، برانگیختن حس در مخاطب. در روند شکلگیری عشق بین امبر و وید این احساسات کاملا درگیر شده و ما با شخصیتها همراه میشویم. عشقی که در ظاهر غیر ممکن است و آب و آتش مایه نابودی یکدیگر هستند، اما وید و امبر ثابت میکنند که عشق میتواند حتی فراتر از قوانین هستی عمل کند.
اما جدا از عشق، انیمشین Elemental مفاهیم دیگری را بررسی میکند. همانطور که پیشتر گفته شد، Elemental هوشمندانه نوشته شده است. خانواده امبر را میتوان به عنوان نماینده یک خانواده سنتی در نظر گرفت. آنها از قبل برنامهریزی زندگی خود را داشتهاند و امبر تا کنون حتی یک بار هم به انجام کاری جز مدیریت مغازه فکر نکرده است.
از طرف دیگر برنی و سیندر معتقدند که امبر باید با یک آتشزاده مثل خودش آشنا شده یا ازدواج کند. تمام این تفکرات با یک تنافض برهم میریزد، با حضور وید.
وید در واقع با حضور خود در زندگی امبر بخشی از ناخودآگاه او را روشن میکند که امبر اصلا علاقهای به این مسیر مقدر شده در زندگیاش ندارد. انیمیشن از این نظر نشان میدهد که ناخودآگاه را نیز متوجه میشود.
از طرف دیگر با نوعی عذاب وجدان نیز طرف هستیم. امبر این احساس عذاب وجدان را دارد که چون پدر و مادرش برای آن فروشگاه بسیار زحمت کشیدهاند، او نمیتواند به این زحمات پشت کرده و همه چیز را نادیده بگیرد. او در واقع نوعی بار سنگین را بر روی دوشش حس میکند.
این بار سنگین با یک پلان بسیار عالی از روی دوش او و مخاطب همراه او برداشته میشود. لحظهای که او به پدرش تعظیم کرده و پدرش نیز همین حرکت را تکرار میکند. این پلان را میتوان پلان برتر انیمشین Elemental نامید.
در پایان باید گفت انیمیشن Elemental اثری است ظریف و دلنشین که به مسائل بسیار مهمی پرداخته و با این وجود به ابتذال و شعار نمیافتد.
Elemental مفاهیم خود را بیان کرده و از همه مهمتر توانایی درگیر کردن مخاطب را با قصه و شخصیتهای خود دارد.