چرا نینتندو یک بازیساز ماهر است؛ تلفیق عشق و خلاقیت
چرا نینتندو یک بازیساز ماهر است؛ تلفیق عشق و خلاقیت
در این مقاله به دلایل موفقیت چشمگیر نینتندو و محبوبیت بی حد و مرز آثار آن خواهیم پرداخت تا راز ثبات موفقیت این کمپانی را دریابیم.
کمپانی نینتندو یکی از قدیمیترین نامهای صنعت گیمینگ محسوب میشود و در طول دههها، نقش گستردهای در پیشرفت آن داشته و همچنین آثاری را خلق کرده است که ردپایی جاودانه بر پیکر تاریخچهی بازیهای ویدیویی بر جای گذاشتهاند. شاید برایتان سوال شده باشد که چرا به ندرت پیش میآید که شاهد یک اثر «ضعیف» از نینتندو باشیم؟ در این مقاله قصد داریم به برخی از خصوصیات برجستهی این کمپانی بپردازیم و دلایل آنها را دریابیم.
خلاقیت با نام نینتندو گره خورده است
یکی از مهمترین خصوصیات نینتندو در برابر غولهای دیگر این صنعت، نوآوری و خلاقیت بیپایان آن است. بیایید نگاهی به کنسولهای ده سال اخیر این کمپانی بیاندازیم. کنسول Wii U با وجود آن که یک شکست تمام عیار و اسفناک بود اما همچنان ایدهی بسیار جالبی را با خودش یدک میکشید که آن را از کنسولهای نسل هشتمی مایکروسافت و سونی متمایز میکرد.
کنترلر تبلت مانند و امکان تجربهی بازیها روی آن، به نوبهی خودش ایدهی بسیار جالبی بود که به درستی پیادهسازی نشده بود. با وجود آن که نینتندو در اوایل نسل هشتم به شدت زمین خورد اما باز هم روی پایش ایستاد و با وجود اینکه نزدیک به اواخر نسل کار خودش را با کنسول Nintendo Switch آغاز کرد، همچنان توانست شانه به شانهی رقبایش پیش برود و حتی در مواقعی از آنها پیشی بگیرد! دلیل این موفقیت چه بود؟ درست است، خلاقیت این کمپانی در خلق کنسولی متفاوت، تازه و در دسترس!
همانطور که خلاقیت در کنسولهای نینتندو جلوه میکند، در جای جای آثار انحصاری آن نیز به خوبی احساس میشود و این یکی از خصوصیاتی است که باعث میشود آثار نینتندو در حالی که بسیار ساده به نظر میرسند، درگیر کننده و به شدت سرگرم کننده باشند.
گیمرها احترام زیادی برای نینتندو قائل هستند، چرا که میتوان به جرات گفت این کمپانی تنها سازندهای است که هنوز به ماهیت اصلی بازیها پایبند مانده و آن، سرگرمی خالص است. این آثار با آرت استایل خاص، گیمپلی نوآورانه و روندی با ثبات، باعث میشوند که پلیر یک تجربهی ناب و فوقالعاده سرگرم کننده داشته باشد. همین نوآوری است که تجربههای تعاملی بازیهای نینتندو را متمایز میکند و از همین رو نیازی به ساخت آثاری با گرافیکهای فنی خیره کننده و روندی سینماتیک ندارد.
البته این موضوع به معنای بد بودن بازیهای دیگر کمپانیها نیست اما نینتندو از روز اول استایل و ساختار عناوین خودش را خلق کرد، به آنها پایبند ماند و در نهایت با آنها یکی شد و به همین دلیل است که درصد خاصی از ثبات در عناوین این کمپانی وجود دارد. میتوان گفت هیچ کمپانی دیگری نمیتواند آثاری مشابه با بازیهای نینتندو خلق کند.
به عنوان مثال اثری همچون Splatoon یک ساختار بسیار خاص دارد و شخصا به یاد ندارم چیزی مشابه به آن را روی پلتفرمهای دیگر مشاهده کرده باشم. Animal Crossing میتواند مثال دیگری باشد، با وجود آن که بسیاری از کمپانیها و بازیسازان از ساختار و هستهی گیمپلی این عنوان الگوبرداری کردهاند، هیچکدام نتوانستهاند به درستی این ساختار را پیادهسازی کنند.
البته این به آن معنا نیست که تمامی آثار نینتندو، عناوینی بینقص و صد در صد کامل هستند چرا که این کمپانی به نوبهی خود عناوین ضعیفی را نیز عرضه کرده است. به عنوان مثال بازی Mario Party Advance که برای کنسول Game Boy Advance عرضه شده بود، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت چرا که یکی از خصوصیات اصلی این فرنچایز یعنی امکان بازی چند نفره از آن حذف شده بود؛ با این وجود، همچنان بسیاری اعتقاد داشتند که ایدهی یک تجربهی تک نفره از Mario Party بسیار جالب است اما این اثر در پیاده سازی آن ضعیف عمل کرده است.
یا حتی Mario Strikers Battle League که اخیرا منتشر شده است به شدت از کمبود محتوا رنج میبرد و از همین رو مورد انتقاد بسیاری از طرفداران قرار گرفت.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نینتندو حتی در بازیهای ضعیف خود همچون کنسولهای ضعیفش، خلاقیت و ایدههای جالبی را به تصویر کشیده و همین نوآوری و خلاقیت یکی از دلایلی است که عناوین این کمپانی را در صنعت گیمینگ حتی در بدترین شرایط نیز متمایز میکند.
بزرگ یا کوچک، پیر یا جوان، گیم محدودیت نمیشناسد!
یکی از خصوصیات اصلی آثار نینتندو، در دسترس بودن آنها برای قشرها و سنین مختلف است. سعی نینتندو در طول تاریخ بر این بوده که به اصطلاح Family Friendly باشد و این مسئله باعث شده است که بسیاری از عناوین این کمپانی، جامعهی گستردهای از گیمرها را هدف قرار دهند و صرفا روی یک قشر «بزرگسال» یا «کودکان» تمرکز نکنند.
نینتندو و آثارش لزوما از گرافیک فنی فوقالعاده، داستانسراییهای سینماتیک و یا گیمپلی بسیار پیچیده برخوردار نیستند و دقیقا همین مسئله باعث میشود چه گیمرهای هاردکور و چه افرادی که صرفا گاهی به سراغ بازیهای ویدیویی میآیند، بتوانند بدون هیچ محدودیتی از آنها لذت ببرند.
یکی از دلایل موفقیت کنسول Nintendo Wii، همین رویکرد و خلاقیت نینتندو بود که در بخش قبلی دربارهاش صحبت کردیم. این کنسول در حالی که مخاطبان قدیمی نینتندو را راضی و پشتیبانی میکرد، پای مخاطبانی کاملا تازه در قشرهای پیر و جوان را به دنیای بازیهای ویدیویی باز کرد و با نوآوریهای خود در زمینهی کنترلر حرکتی، این امکان را فراهم کرد تا تجربههای تعاملی خانوادگی بسیار خوبی از جمله Nintendo Wii Sports روی این کنسول عرضه شوند.
قطعا این رویکرد نینتندو، کمک شایانی به گسترش محبوبیتش در جامعهی گیمینگ کرده است. حتی گیمرهای هاردکور نیز گاهی اوقات نیازمند آن هستند که کمی آرامش داشته باشند و از همین رو، نینتندو میتواند این تعادل را برای آنها به ارمغان بیاورد.
البته گاهی دیده میشود که طرفدران افراطی کمپانیهای رقیب، مخاطبان نینتندو را کودک یا بچه خطاب کنند و آنها را به دلیل علاقه به عناوین این کمپانی به سخره بگیرند، اما مسئله این است که نظرات این افراد نسنجیده و پوشالی بوده و نه تنها در این زمینه، بلکه در هر بحث دیگری فاقد اعتبار هستند؛ بنابراین اگر با چنین افرادی روبهرو میشوید وقتتان را صرف بحث کردن با آنها نکنید.
ثبات پروسهی ساخت و زمان کافی راز اصلی موفقیت آثار نینتندو است
خصوصیتی که میتوان گفت تقریبا تمامی آثار نینتندو در آن مشترک هستند، بینقص بودن آنها از نظر فنی و به اصطلاح Polished بودن آنهاست و دلیل آن، وجود زمان کافی برای ساخت و توسعهی بازی است بدون آن که سازندگان استرس رسیدن به زمان عرضه را داشته باشند. همچنین نینتندو نیز هیچگونه فشاری در راستای عرضهی هرچه سریعتر بازی روی سازندگان نمیگذارد.
طی مصاحبهای که یکی از سازندگان Animal Crossing: New Horizons با بلومبرگ داشته است به دلایل موفقیت زیاد این بازی اشاره کرده است. او اظهار داشته:
استودیوهای توسعهدهندهی بازیهای نینتندو، هر میزان زمانی که نیاز داشته باشند در اختیار دارند تا وقتی که از ساختهی نهایی و کیفیت بازی خود قبل از عرضه خوشنود باشند.
همچنین سالها پیش زمانی که از آقای Shigeru Myamoto سوال شد که چرا کنسول N64 سه ماه تاخیر خورد او چنین پاسخ داد:
یک بازی تاخیر خورده میتواند خوب باشد اما بازیای که عجولانه ساخته شود برای همیشه بد خواهد ماند.
Shigeru Myamoto
این مسئله نشان میدهد که نینتندو بیش از هر چیزی به کیفیت اهمیت میدهد و صرفا سودآوری موضعی را هدف خودش قرار نداده است. از بازیهای زیادی میتوان به عنوان گواهی برای اظهارات این سازنده استفاده کرد. یکی از برجستهترین آنها Legend of Zelda: Breath of The Wild است. ساخت این بازی بلافاصله پس از عرضهی Legend of Zelda: Skyward Sword آغاز شد، در سال 2013 معرفی و برای عرضه روی کنسول Nintendo Wii U برنامهریزی شده بود.
در طول مراسم E3 سال 2014، نینتندو عرضهی این بازی در سال 2015 را به اطلاع طرفدارانش رساند اما در نهایت این اثر در سال 2017 عرضه شد اما چرا؟ دلیلش واضح است، سازندهها زمان بیشتری برای ساخت یک اثر نمادین نیاز داشتند و نینتندو نیز این زمان را در اختیار آنها قرار داد و هیچ واهمهای از به تعویق انداختن زمان عرضهی بازی نداشت. البته دلیل دیگر این مسئله نیز ساخت کنسول Nintendo Switch بود و آنها میخواستند که این اثر یکی از بازیهای زمان عرضهی این کنسول باشد.
در آخر این عنوان پس از حدود شش سال گذراندن مراحل توسعه، برای هر دو کنسول Wii U و Nintendo Switch عرضه شد و ثابت کرد که انتظار طولانی طرفداران این فرنچایز، کاملا ارزش این تجربهی فوقالعاده را داشته است.
علاوهبر Legend of Zelda: Breath of The Wild، بازی Metroid Dread نیز سالها در دست توسعه قرار داشت و در آخر یکی از برترین تجربههای دو بعدی فرنچایز را به طرفداران ارائه داد. شخصا هر چقدر فکر میکنم نمیتوانم از این اثر اشکال خاصی بگیرم.
به طور کلی میتوان گفت اهمیت نینتندو به کیفیت محصولات و عناوینش خصوصیتی است که باعث شده است دائما شاهد بازیهای با کیفیت از سوی این کمپانی باشیم. اینکه اکثر بازیهای نینتندو امتیازهای بالایی میگیرند به این دلیل نیست که طرفداران زیادی دارند و یا چون نینتندو نامش روی کاور بازی ثبت شده است بلکه به دلیل آن است که این آثار هر کدام خصوصیات خاص و متمایز کنندهای داشته و به راستی تجربههای با کیفیتی محسوب میشوند. هر چند باز هم تاکید میکنم که این به معنای آن نیست که تمامی بازیهای نینتندو آثاری بینقص و «شاهکار» محسوب میشوند.
جامعهی طرفدارانی که با تمام وجود پشت این کمپانی ایستادهاند
وجود مورد قبلی بدون وجود این مورد امکان پذیر نبود. جامعهی طرفداران نینتندو به شدت صبور هستند و با این کمپانی راه میآیند. اگر بازیای تاخیر بخورد به سازندگان هجوم نمیبرند و پیامهای تهدید آمیز برای آنها ارسال نمیکنند چرا که میدانند اگر نینتندو عنوانی را تاخیر میزند قطعا روی آن کار میکند و به راستی این تاخیر در راستای بهبود آن اثر است. البته لازم به ذکر است که نینتندو نیز سهم خودش را از طرفداران افراطی و بیمنطق دارد اما بسیار کمتر از دو کمپانی دیگر هستند و کمتر به چشم میآیند.
زمانی که طرفداران مایکروسافت و سونی در حال جویدن خرخرهی یکدیگر در وسط میدان نبرد خونین جنگ کنسولی هستند، نینتندوییها قارچهای سوخاری خود را بر میدارند، عینکهای سه بعدی خود را بر چشمانشان میگذارند و با خیالی راحت به تماشای این جنگ از راه دور مینشینند چرا که به دور از این هرج و مرج، از آثار اختصاصی خود لذت میبرند و نیازی ندارند که چیزی را به یک دیگر اثبات کنند.
مهمترین دلیلی که باعث میشود طرفداران نینتندو در آرامش انتظار بازیهای انحصاریشان را بکشند، اعتماد به این کمپانی و احترام متقابل بین سازندگان و طرفداران است. بگذارید اشارهای به Cyberpunk 2077 و استودیوی CD Project Red بکنیم. طرفدارانی که سالیان سال با اشتیاق و صبر منتظر عرضهی این بازی بودند، وعدههای جاهطلبانه و تاخیرهای متوالی باعث میشد همهی طرفداران ایمان بیاورند که این استودیو قرار است یک شاهکار تمام عیار را تحویل دهد.
بسیاری در روز عرضهی این بازی از محل کارهای خود مرخصی گرفتند تا بتوانند در لحظهی عرضهی آن، به پای تجربهاش بنشینند اما در آخر چه شد؟ یک نجربهی ناقص و پر از مشکل تحویل طرفدارانی شد که با عشق منتظر تجربهی این عنوان بودند و اخیرا هم اعلام شده است که برخلاف وعدههای استودیوی سازنده، تنها یک بستهی الحاقی داستانی برای این بازی عرضه خواهد شد! این یک نمونهی بسیار واضح از نبود احترام از سوی سازندگان برای مخاطبان است.
به طور کلی میتوان گفت که نینتندو و مخاطبانش هر دو میدانند که از یکدیگر چه میخواهند. نینتندو از آنها درخواست صبر و حوصله میکند و مخاطبان نیز در ازای این صبوری، انتظار یک بازی و تجربهی فوقالعاده را از آنها دارند. همچنین نینتندو پس از اتفاقات حول محور کنسول Wii U، به خوبی میداند ناامید کردن و خیانت به اعتماد طرفداران چه پیامدهایی در پیش دارد.
استفادهی بهینهی نینتندو از فرنچایزهای بزرگش
یکی دیگر از موارد تاثیر گذار در ثبات موفقیت نینتندو، استفادهی بهینه و به جا از فرنچایزهایش است. همهی ما میدانیم که آیپیهای نینتندو جزو محبوبترین آثار صنعت گیمینگ به شمار میآیند. از Super Mario تا Metroid، از Legend of Zelda تا Kirby و Super Smash Bros همه و همه مجموعههای محبوب بین طرفداران هستند اما این مسئله باعث نمیشود که نینتندو هر سال یک نسخهی تازه از Legend of Zelda یا دیگر مجموعههای بزرگش منتشر کند.
همانطور که بالاتر اشاره کردم، بازی Legend of Zelda: Breath of The Wild حدودا 6 سال پس از نسخهی پیشین خود منتشر شد و به راستی یک جهش برجسته در این مجموعه محسوب میشد. Metroid Dread نیز به همین شکل بود چرا که طرفداران سالیان سال انتظار عرضهی آن را کشیدند و زمانی که بلاخره این اثر عرضه شد، نسخههای دو بعدی فرنچایز و به طور کلی Metroid را وارد فاز جدیدی از معیارهای کیفی کرد.
به عنوان مثال یوبیسافت، نمونهی استفادهی بیش از حد و بدون مدیریت یک کمپانی از آیپیهایش است. دوشیدن فرنچایزهایش تا زمانی که طرفداران را خسته کند، استراحت یک یا دو ساله، بازگشت قوی و تکرار سیاست و مراحل پیشین. این روند امروزه گریبانگیر فرنچایزهایی همچون Assassin’s Creed و آثار Tom Clancy این کمپانی شده است و هر چند که به نظر میرسد این کمپانی به تازگی رویکردی تازه را پیشه کرده است اما باید منتظر ماند و دید که این رویکردها به کجا ختم میشوند.
نینتندو نیز میتواند هر ساله یک نسخهی تازه از LOZ عرضه کند چرا که سودآوریاش تضمین شده است. اما اگر این رویه را پیش بگیرد نه تنها نوآوری در آثارش میمیرد بلکه باعث خسته شدن جامعهی طرفداران از آن اثر میشود از همین رو، هر چند سال یک بار یک اثر کامل و ارزشمند را عرضه میکند. اینگونه هم طرفداران بیشتر با دیدن یک نسخهی تازه از فرنچایز مورد علاقهشان هیجان زده میشوند و هم توسعه دهندگان زمان کافی برای بهبود مکانیزمهای پیشین و همچنین ارائهی تجربیات جدید خواهند داشت.
البته همانطور که گفتم این مسئله برای برخی از آثار همچون Mario Strikers Battle League صدق نمیکند اما همانطور که گفتم، به ندرت پیش میآید که شاهد چنین عملکردی از سوی نینتندو حداقل طبق کارنامهی او در چند سال اخیر باشیم.
سخن پایانی
در آخر باید گفت که نینتندو با وجود آن که بینقص نیست اما قطعا معیارها و استاندارهای حیاتیای را در راستای ساخت آثار خود مورد توجه قرار میدهد و همین موضوع باعث میشود کمتر شاهد عرضه عناوین «بد» یا «ضعیف» از سوی این کمپانی بودهایم.
نینتندو همیشه احساسی خاص را از طریق آثار خود به پلیرها انتقال داده است و اکثر عناوین او از یک میزان Polish مشخص و برجستهای پیروی میکنند که نشان از اهمیت این کمپانی با ساخت محصولات با کیفیت است. این کمپانی در این راه شکستهایی را تجربه کرده است ولی به جای اینکه آنها را به فراموشی بسپارد، از آنها درس گرفته و به عنوان درس، در کوله بار چند ده سالهی تجربیاتش قرار داده است و همواره راه خلاقیت و نوآوری را ادامه میدهد و از آزمون و خطا واهمهای ندارد و همین مسئله باعث میشود طرفداران نینتندو همیشه منتظر برنامههای آیندهی این کمپانی هستند.
نظر شما دربارهی نینتندو و عملکرد آن در چند سال اخیر چیست؟ آیا به نظر شما این کمپانی اورریتد است یا واقعا خلاقیت و نوآوری باعث محبوبیت آن شده است؟