چگونه بازی ساز شویم؟
چگونه بازی ساز شویم؟
سلام به همراهان gsxr، امروز قرار است تا با هم در مورد بازیسازی صحبت کنیم و از آنجایی که میدانم بسیاری از شما سوالات بسیاری در این رابطه دارید؛ تصمیم گرفتم تا تجربیات خود را دربارهی ورود به این صنعت با شما به اشتراک بگذارم. اگر دوست دارید یک بازی ساز باشید، این مقاله برای شما نوشته شده است!
همانطور که میدانید، بازیهای ویدیویی در حال حاضر یکی از مهمترین صنایع دنیای دیجیتال بوده و از طرفی کاربران بسیاری در سراسر دنیا، مخاطب این سرگرمی هستند. همین امر باعث شده است تا افراد زیادی وارد این صنعت شوند و کمپانیهای بزرگی در این عرصه سرمایهگذاری کنند تا جایی که حتی شاهد پیادهسازی سیستمهای گیمینگ روی ماشینهای کمپانی تسلا نیز هستیم.
ممکن است برای بسیاری از شما اتفاق افتاده باشد که بعد از تجربهی یک اثر خاص، ایدههای جدیدی برای ساخت بازی در ذهنتان نقش بسته باشد و گاهی رویا پردازی کرده باشید که روزی بازی خود را وارد بازار کنید و از ایدههای خود برای ساخت بازی استفاده کنید.
راههای زیادی برای ورود به بازیسازی وجود دارد؛ برای تجربهی یکی از این راهها، می توانید به ترتیب مراحل زیر را دنبال کنید!
مرحلهی اول: انتخاب موتور بازیسازی
موتورهای بازیسازی مختلفی برای شروع کار وجود دارند؛ اما هریک از این گیم انجینها، ویژگی مثبت و منفی خودشان را دارند. معمولا اولین موتوری که برای افراد مبتدی پیشنهاد میشود، گیم میکر (Game Maker) است؛ اما من به شخصه مخالف این انتخاب هستم، چرا که امکانات این موتور بازیسازی بسیار محدود است! حتی اگر دوست داشته باشید تا یک بازی ساده بسازید، بهتر است از پایه با یک موتور قدرتمندتر به انجام این کار بپردازید تا بتوانید سریعتر وارد بازار کار شوید.
پیشنهاد من انتخاب بین یکی از موتورهای Unity و یا Unreal Engine است. مهمترین دلیل پیشنهاد این موتورهای گرافیکی، وجود آموزشهای زیاد در رابطه با این دو موتور بازیسازی در اینترنت است. به طور خلاصه، منابع بسیار زیادی برای یادگیری در اختیار خواهید داشت.
از طرفی، این دو موتور بازیسازی دارای Asset store، آبجکتها و کدهای آمادهای هستند که میتوانند فرایند یادگیری شما را بهبود ببخشند و از این رو دست شما برای ساخت بازی در این دو انجین بسیار باز خواهد بود.
این که بین این دو موتور بازیسازی کدام یک را انتخاب کنیم تا حدودی بستگی به سلیقه و هدف شما از بازیسازی دارد. برای مثال موتور آنریل انجین گرافیک بهتری را به شما ارائه میدهد؛ در حالی که یونیتی برای ساخت بازیهای دو بعدی ابزار بیشتری دارد. از طرفی، یونیتی در بخش AR و VR تجربهی بیشتری داشته است اما برای ساخت بازیهای AAA امکانات موجود برای استفاده در موتور آنریل انجین کاملتر است.
در این میان، مهمترین نکته آن است که به هیچ وجه نباید خود را به یک موتور بازیسازی محدود کنید، چرا که در آینده برای مشارکت با استودیوهای مختلف مشخص نیست که با چه موتور بازیسازیای مواجه خواهید شد. به عبارتی، باید بر موتورهای بازیسازی مختلف مسلط باشید.
مرحلهی دوم: یادگیری اصول پایه
حال که موتور مورد نظر خود را انتخاب کردید، رسما وارد دنیای بازیسازی شدهاید. پیشنهاد من در این مرحله آن است که اصول پایهی تمامی بخشهای ساخت یک بازی را یاد بگیرید. همانطور که میدانید، هر استودیو از بخشها و گروههای مختلفی تشکیل شده است که هر یک وظیفهی یک قسمت از پروسهی ساخت را در دست میگیرند. برای مثال، تیم نویسندگی در بخش نوشتن دیالوگها و داستانبازی، لول دیزاین در طراحی مراحل و برنامهنویسان نیز در طراحی بخشهای مختلفی مانند کاراکتر کنترلرها و غیره فعالیت میکنند.
هر یک از این گروهها نیز به بخشهای کوچکتری تقسیم میشوند که وظایف تخصصیتری را برعهده خواهند گرفت. از آنجا که تمامی این قسمتها به هم مرتبط هستند و کارکنان هر بخش باید به صورت تیمی باهم کار کنند تا ساخت یک بازی را جلو ببرند، بهتر است که یک نگاه کلی به هر یک از این بخشها داشته باشید.
نظر من این است که مبانی برنامه نویسی انجین خود (زبان ++C برای آنریل انجین و C# برای یونیتی) را یاد بگیرید، چرا که در فرایند ساخت هر یک از بخشها، ممکن است به برنامهنویسی احتیاج پیدا کنید و از طرفی پس از یادگیری این زبانها، خواهید توانست با کارکنان این بخش راحتتر ارتباط برقرار کنید.
بعد از یادگیری مبانی برنامهنویسی، میتوانید سری به بخشهای اولیهی لول دیزاین، ساخت محیط، استفاده از موسیقی در بازی و گرافیک بزنید و بعد از آن که تا حدودی با هر یک از این بخشها آشنا شدید، وارد مرحلهی بعد شوید.
مرحلهی سوم: کار بر روی پروژههای مستقل
حال که تا به این جای کار پیش آمدهاید و اصول کلی ساخت یک بازی را یاد گرفتهاید، میتوانید وارد ساخت پروژههای کوچک و مستقل بشوید. هدف این مرحله آن است که ایدههای خود را در قالب بازیهای ساده پیاده کنید تا تواناییهای شما ارتقا پیدا کند.
برای شروع میتوانید با جستوجو در اینترنت، پروژههای پیشنهادی برای ساخت یک بازی را پیدا کنید. بازیهایی مانند Chicken Invaders و یا Counter-Strike الگوهای مناسبی هستند و خواهید توانست با الهام از آنها، یک بازی با ماهیت مشابه خلق کنید. در ادامه سعی کنید در طی زمان به ویژگیهای بازی خود و امکانات موجود در آن بیفزایید.
اگر قصد دارید بیشتر روی برنامهنویسی بازی وقت بگذارید، اما توانایی ساخت آبجکتها و موسیقیهای آن را ندارید و یا این که میخواهید از نرم افزارهایی مانند 3D Max و Maya برای ساخت آبجکتها استفاده کنید و سمت برنامه نویسی نروید، میتوانید از آبجکتها یا کدهای آمادهای که در انجینها موجود است کمک بگیرید.
یکی از ویژگیهای مفیدی که موتور یونیتی در اختیار شما میگذارد، Asset store است که خواهید توانست از طریق این منبع، به تعداد بیشماری آیتم و آبجکتهای رایگان و پولی دست پیدا کرده و از آن ها در ساخت بازی خود استفاده کنید. از طرفی، Unreal Engine Blueprint نیز ابزاریست که شما را تا حد زیادی از برنامه نویسی در این انجین بینیاز خواهد کرد.
ویژگی مهم این مرحله، سوالات و اشکالاتی است که در هنگام ساخت بازی گریبانگیر شما خواهد شد! در هنگام وقوع این موارد، اینترنت بهترین دوست و یاور شما خواهد بود و مطمئن باشید که در اکثر مواقع، پاسخ تمامی سوالات شما با یک سرچ ساده در اینترنت پیدا خواهد شد.
ساخت پروژههای مختلف و همچنین جست و جوی مداوم برای رفع اشکالات بازی همواره تواناییهای شما را ارتقا خواهد داد و به شما در به دست آوردن تجربیات مختلف در این صنعت کمک شایانی خواهد کرد و کم کم برای ورود به مرحلهی چهارم آماده خواهید شد.
مرحلهی چهارم: ورود به بخشهای تخصصی
تبریک! اگر به این مرحله رسیدهاید، یعنی شما یک بازیساز مستقل در سطح متوسط هستید و توانایی خلق آثار کوچک را دارید. حال این شما هستید که باید انتخاب کنید قصد دارید تا به صورت مستقل به ساخت و توسعهی بازیها بپردازید یا این که میخواهید وارد پروژههای AAA شوید.
اگر تمایل دارید به عنوان یک بازیساز مستقل وارد بازار کار شوید، باید گفت که شما همین حالا توانایی این کار را دارید و باید ساخت پروژههای کوچک را ادامه دهید و هیچگاه از یادگیری و جست و جو در اینترنت غافل نشوید. مطمئن باشید که در طول زمان حتما در این کار پیشرفت خواهید کرد.
اما اگر میخواهید وارد استودیویهای بزرگتر شوید، باید بدانید که پروژهها و بازیهایی که به صورت AAA ساخته میشوند، آنقدر پیچیده هستند که نتوان با تیمهای کوچک ساختشان را به پایان رساند و لذا باید یکی از بخشهای بازیسازی را انتخاب و در آن فعالیت کنید.
در ادامه با هم به بررسی هر یک از این موارد خواهیم پرداخت:
- Designer: دیزاینر یا طراح، عضوی از تیم است که وظیفهی طراحی سبک گیمپلی، روایت، محتوا، شخصیتها و طرح کلی بازی را برعهده دارد. اگر ایدهپرداز خوبی هستید و به طراحی علاقه دارید، میتوانید وارد این بخش شوید.
- Artist: آرتیست یا هنرمند وظیفه دارد تا روی جلوههای بصری بازی کار کند. برای مثال بازی Ori زیبایی بصری خود را مدیون آرتیستهای استودیوی Moon Studios است.
- Programmer: برنامهنویسها در بازیسازی نقشهای گوناگونی دارند. برای مثال برخی از آنها در بخش طراحی رابط کاربری (UI)، برخی در ساخت فیزیک بازی و عدهای دیگر در بخش هوش مصنوعی فعالیت دارند. این بخش پردرآمدترین بخش بازیسازی محسوب میشود و یک انتخاب خوب برای ورود به این صنعت است.
- Level designer: وظیفهی لول دیزاینر، طراحی مراحل بازی است و اگر دوست دارید در این بخش فعالیت کنید، باید به ساخت و طراحی موارد موجود در مراحل، مسیرها و روند مراحل بازی بپردازید. شما در این تیم باید خود را در جای گیمر قرار دهید و پیشبینی کنید که در هر مرحله چه اتفاقاتی ممکن است رخ بدهد و راههای مختلف برای ایجاد محدودیت و یا آزادی در بازی را بررسی و در آن اعمال کنید.
- Sound Engineer: آخرین بخش، مهندسی صداست که در این قسمت شما وظیفهی تولید جلوههای صوتی مختلف در بازی و برنامهنویسی آنها و همچنین مدیریت صدای بازیگران و موسیقی را دارید.
مرحلهی آخر: ورود به بازار کار
حال که بخش مورد نظر خود را انتخاب کردهاید یا ترجیح دادید به صورت مستقل به ساخت بازیها بپردازید، نوبت آن رسیده تا به عنوان یک بازیساز مشغول به کار شوید. بسیاری از بازیسازان از این بخش هراس دارند، اما باید این را بدانید که در صورت وجود تخصص، ورود به بازار کار در هیچ رشتهای غیرممکن نیست.
در صورتی که تمامی مراحل بالا را به درستی دنبال کرده باشید و با انجام تمارین و کار روی پروژههای مستقل و به خصوص جستوجو در اینترنت تواناییهای شما در ساخت بازی پیشرفت کرده باشد، خواهید توانست به کسب درآمد برسید.
پنج نکتهی مهم در مورد بازیسازی
اول: شاید شما هم با من هم نظر باشید که اکثر بازیهای امروزی دیگر آن حس هیجان و جذابیت بازیهای قدیمی را ندارند. به نظر من یکی از دلایل این امر، توجه استودیوهای بزرگ به منافع خودشان است؛ برای آنها پول حرف اول و آخر را میزند و در انتها نظر مخاطب هیچ اهمیتی ندارد. به یاد داشته باشید که اگرچه کسب درآمد یکی از موارد مهم در این صنعت است، اما هیچگاه فراموش نکنید تا به نظرات مخاطبان نیز اهمیت بدهید.
دوم: مورد دیگری که باید به آن اشاره کنم و به خصوص در مرحلهی آخر به آن احتیاج پیدا خواهید کرد، آن است که در این رشته، قویترین ابزار شما بعد از مهارت، صبر است! باید بدانید که هیچ اتفاقی طی یک روز رخ نخواهد داد و مداومت و تلاش است که در نهایت برگ برندهی شما در این بخش خواهد بود. مواظب باشید که تلاشهای خود را تا به اینجای کار به وسیلهی ناامیدی از دست ندهید!
سوم: سعی کنید تا ایدههای خود را هرچند غیر منطقی، روی کاغذ یادداشت کنید؛ چرا که در یک بازی ویدیویی غیرممکن وجود ندارد و چهبسا همین ایدهها در آینده به شما در این مسیر کمک بسیاری کنند. لازم به ذکر است که ایدهی شخصیت فعلی کریتوس در یک رستوران به ذهن چارلی ون رسید و از آن جایی که کاغذ به همراه نداشت، آن را روی یک دستمال کاغذی طراحی کرد!
چهارم: خلاقیت مهمترین دارایی شما در ساخت یک بازی است! در دنیایی که بازیهای ویدیویی متشکل از ریمسترها و ریمیکهای غیرضروری و یا بازیهای سرویسمحور نهچندان جذاب و تکراری هستند، خلاقیت میتواند منجر به خلق آثاری شود که شاید خیلی بزرگ نباشند اما بتوانند مخاطب خود را سرگرم کنند.
پنجم: بازیسازی یک کار گروهی است و اگر قصد دارید تا در استودیوهای بزرگ کار کنید، به یاد داشته باشید که یک بازی خوب نتیجهی فعالیتهای یک تیم خوب و منظم است. سعی کنید تا با اعضای گروه به خوبی کنار بیایید، چرا که با تکروی در ساخت یک بازی، نتیجهای جز یک اثر شکست خورده نخواهید داشت.
حرف آخر
هیچگاه خودتان را دست کم نگیرید! اگر سری به سرگذشت بازیسازهای بزرگ بزنید، خواهید دید که آنها نیز از صفر شروع کردهاند و صرفا با تلاش زیاد توانستهاند آثار بزرگی را خلق کنند. امیدوارم که شما نیز بتوانید با ورود به این صنعت موفقیتهای بسیاری را کسب کنید. از این که تا انتهای این مقاله همراه من بودید سپاسگزارم!