چین چگونه خلا صنعت و بازار خودروی ایران را پر کرده است؟
چین چگونه خلا صنعت و بازار خودروی ایران را پر کرده است؟
ورود شرقیها به بازار ایران چه مزایای و معایبی برای مردم داشته است؟ آیا رابطه صعنت خودرو با آنها برای ما مفید تمام شده است؟
آنچه در این مطلب میخوانید:
مشکلات دیپلماتیک ایران با جهان غرب بر کسی پوشیده نیست. همه بهخوبی میدانیم که این مشکلات از مرز سیاست عبور کرده و به تمام عرصههای زندگی مردم رسوخ کرده است که از میان آنها میتوان به صنعت خودرو اشاره کرد. بنابراین نهتنها واردات خودرو از کشورهای غربی محدود شده بلکه استفاده از فناوری آنها هم برای ایران گران تمام میشود. این ماجرا فرصتی طلایی را برای رقیب بزرگ اقتصادی ایالاتمتحده، چین، به وجود آورده که چندسالی حضور اقتصادی خود را در کشورهای ضعیفتر افزایش داده است. اما آیا حضور «خیرخواهانه» اژدهای شرق در ایران برای ایرانیها هم سودمند بوده است؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا بدانیم چین چگونه به این جایگاه رسیده است؟
بسته شدن بازار غربی
حتی پس از انقلاب هم برندهای فرانسوی چون رنو، پژو، سیتروئن و… همچنان در بازار ایران فعالیت داشتند که متاسفانه با اجرای تحریمهای بیشتر از ۱۳۸۹، کمکم حضور خود را در بازار از دست دادند. البته که مدتی بعد برندهای کرهای جای مدلهای غربی را پر کردند اما با افزایش تورم و در پی آن، افزایش قیمت این خودروها، بخش میانی بازار خالیتر از قبل شد. همین مسئله یک فضای باز را ایجاد کرد. فضایی که با خودروهای ارزان، بیکیفیت و محدود ایرانی پر نمیشد و خودروهای کرهای هم در آن نمیگنجیدند. اینجا بود که چین بهلطف پیشرفت فناوریهایش در خودروسازی، روی بازار کشور ما تمرکز کرد.
بازی چین
چینیها رنگ تازهای به بازار خودروی ایران دادند؛ طراحی متنوع، ویژگیهای جدید، نامهای تازه و قیمتهای رقابتی. شرکتهایی چون جیلی، برلیانس اتوموتیو، چری، امویام و جک جزو نخستین برندهایی بودند که از این موقعیت استفاده کردند و بخش اعظمی از بازار خودروهای بهاصطلاح میانرده را از آن خود کردند. جیلی امگرند ۷، برلیانس H330، چری تیگو ۵، امویام X22 و جک S5 تنها تعدادی از فهرست بلندبالای خودروهای محبوب چینی در بازار ایران به شمار میروند.
موفقیت چین
از مهمترین عوامل موفقیت چشمبادامیها در ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- قیمتگذاری مناسب
شکی در آن نیست که قیمت خودروهای چینی از نمونههای غربی کمتر است؛ چه در بازار داخلی و چه در بازارهای بینالمللی. هرچند که این اختلاف در دو سال اخیر بهشدت کاهش پیدا کرده است اما همچنان نمیتوان آن را نادیده گرفت. با توجه به اوضاع نابهسامان اقتصادی کشور میتوان بهخوبی درک کرد که چرا مردم بهبدنبال محصولات ارزانتر میگردند. این رفتار طبیعی بازار قلمداد میشود. اما مشکل آن جایی به چشم میآید که به یاد میآوریم، قیمت کمتر کیفیت کمتری را هم بهارمغان میآورد.
- تنوع و تطبیق با بازار
برخلاف خودروسازان ایرانی که در تلاش بودند (و هستند) تا حتی پیچومهرههای خودروهایشان را هم داخلی کنند، خودروسازان چینی از سایر فرصتهای داخلی و خارجی استفاده کردند و با همان قیمتهای رقابتی، محصولات متنوعی را در کلاسهای مختلفی چون کراساوور، هاچبک، سدان، وانت، ون و… تولید کردند. مشتری ایرانی هم که تاکنون به رانا، سورن و… محدود شده بود، بهلطف این گستره وسیعتر انتخابها، احساس بهتری داشت.
چینیها برای ارزشگذای محصولاتشان پا را از آن هم فراتر گذاشتند و حاضر شدند محصولاتشان را با نیازهای مشتری ایرانی تطبیق بدهند؛ برای نمونه آنها را برای استفاده از سوخت محلی بهینه کنند، از باتریهای بهتر استفاده کنند یا برخی قطعات موتور خودروهایشان را بهبود ببخشند.
- کمکهای دولتی و پیشرفت
دولت چین از این مسئله غافل نماند، پس برای ارسال محصولات کشورش به ایران، به شرکتهای داوطلب از نظر مالی و سیاسی کمک کرد. افزایش رایزنیها میان ایران و چین در زمینههای مختلف نظامی، فرهنگی و نفتی هم از جمله همین کمکها به شمار میرفت که حضور شرقیها را در کشور ما افزایش داد و راه را برای دیگر خودروسازان چینی باز کرد.
نکته دیگر آن است که تنها روی بازار ایران متمرکز نبود، بلکه بازارهای دیگری چون بریتانیا و ایالاتمتحده را هم زیر نظر داشت؛ پس برای تطبیق با نیازهای آنها نیاز به پیشرفت بیشتر داشت. این نیاز، یکی از اصلیترین عوامل رشد چشمگیر و غیرقابلباور فناوری خودرو در چین بود.
احوال بازار ایران پس از ورود چین
ورود چین به ایران بیشک برای مردم ایران هم مزایایی را داشت. افزایش انتخاب یکی از آنها بود. مورد مهمی دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، ایجاد گستره یکپارچهتر قیمتگذاری است. هرچند در اوضاع کنونی این صنعت و بازارش اثری از «تثبیت» نیست اما خودروهای شرقی با ورود خود محدود ارزش خودروهای دیگر را مشخص کردند. امروزه تقریبا همه میدانند گرانترین خودروها، غربی هستند و بعد از آن محصولات کرهای و سپس چینی قرار دارند. محصولات ایرانی هم ارزانترین انتخاب محسوب میشوند.
چین درکنار خودرو، بخشی از فناوریهایش را هم به ایران آورد تا خودروسازان سختنظر کشور ما، ذرهای محصولاتشان را بهروزرسانی کنند. هرچند ظاهرا پر شدن بخش میانی بازار، خودروسازان داخلی را متقاعد کرده که نیازی به افزایش کیفیت ندارند و بخش کم درآمد جامعه از محصولاتی چون ساینا و پارس رضایت دارد.
با اینکه تقریبا همه از کیفیت خودروهای داخلی گلایه دارند، هنوز در میان مردم باورهای دوگانهای درباره محصولات چینی وجود دارد. برخی معتقدند مدلهای ارزان چینی شبیه محصولات ایرانی هستند و بهجز چند ویژگی جانبی و شمایل تازه، برتری خاصی نسبتبه آنها ندارند. در سوی دیگر، محصولات گرانقیمتی چون تیگو ۸، کیامسی T8 و… نظر بسیاری را به خود جلب کردهاند. رویهمرفته، اغلب کاربران ایرانی از کیفیت خودروهای چینی نگران هستند. کیفیت پایین استهلاک را افزایش میدهد و خریدار نیازمند خدمات پسازفروش میشود؛ متاسفانه شمار خودروهای چینی که خدمات پسازفروش مناسب ندارند کم نیست و این مردم ما هستند که قربانی فروش ناقص این محصولات شدهاند.
اما اخیرا سودای بازگشت برندهای غربی به ایران دوباره به گوش میخورد. انتظار میرفت باز شدن درهای واردات از شرکتهای کرهای و غربی (یا حداقل ادعای آن) روی جنگ قیمت در بازار ایران تاثیر بگذارد اما شواهد عرضه اولیه این خودروها، چیزی غیر از این را نشان میدهد؛ سود ۲.۵ میلیاردی از فروش نسل تازه اپتیما گواه بر این ادعا است. پس چینیها نهتنها فضای خالی محصولات بازار خودرو ایران را پر کردند، بلکه فضای قیمتی را هم پوشش دادند. با توجه به منطق قیمتگذاری داخلی، فعلا نمیتوان انتظار داشت خودروهای چینی اجازه ورود برندهای دیگر را به بازار میانردهها بدهند.
تجارت رفاقتی نداریم
نمیتوان از کشور دیگری انتظار دلسوزی داشت. هر ملت یا گروه بهدنبال نفع خود با دیگری معامله میکند. چین، روبهرشدترین اقتصاد جهان، هم از این قاعده مستثنا نیست. مسلما حضورش در بازار برای ما مزایا و معایبی داشته و بحث آن طولانیتری از مجال این مقاله است.
با بررسی جوانب مختلف ورود شرقیها به بازار ایران، جا دارد نگاهی به سوال ابتدایی خود بیاندازیم: آیا حضور خودروهای چینی برای ایرانیها مفید بوده است؟ میتوان گفت از یک دید بله! انتخاب بیشتر، افزایش رقابت و محصولات بهتر برای قشر متوسط به بالا، از مزایای ورود چشمبادامیها به شمار میرود اما این مزایا به قیمت کیفیت پایین در ازای پرداخت مبلغ بالا، بیکیفیت ماندن خودروهای ایرانی (با وجود ورود فناوری) و افزایش اختلاف قیمت محصولات داخلی و غربی تمام شده است. قطعا در یک معاهده نمیتوان صرفا به نیازهای خودمان توجه کنیم اما باید خواستههایمان در آن برطرف شود. آیا مشتری کیفیتمحور ایرانی فقط تنوع میخواهد؟ دیدگاه شما چیست؟
مجله خبری gsxr