سال ۲۰۲۲ بازیهای کوچک و بزرگ زیادی منتشر شدند و ماهم تصمیم گرفتیم تا در قالب دو مقاله، بهترین بازیهای مستقل سال و بهترین بازیهای سال بهطور کلی را انتخاب کنیم. این بازیها با رای اعضای تحریریه gsxr انتخاب و رتبهبندی شدهاند. در ادامه میتوانید فهرست ۱۰ بازی برتر مستقل سال را مشاهده کنید:
بهترین بازی های مستقل ۲۰۲۲
۱۰- بازی Sifu
در رتبه دهم، بازی Sifu را از استودیو اسلوکلپ داریم. داستان بازی از شبی آغاز میشود که استادِ شخصیت اصلی بازی دربرابر چشمان او کشته میشود و همین آتش انتقام را در این شخصیت برمیانگیزد. سیفو داستان خیلی پیچیدهای ندارد ولی همین ماجراهای بهنسبت ساده را هم به شکلی دوستداشتنی برای مخاطبش روایت میکند و تمرکز اصلی خود را هم روی ارائه گیمپلی چالشبرانگیز، درگیرکننده و حتی میتوان گفت سخت گذاشته است.
مبارزهها در Sifu پیچیدگی شیرینی دارند و با اینکه شاید ظاهر بازی مخاطب را گول بزند و وعده تجربهای شبیه به فیلمهای بروسلی را بدهد، اما در عمل خبری از قهرمان بازی و لت و پار کردن ساده دشمنان نیست. در نبردهای بازی باید همیشه برنامه مشخصی داشته باشید تا بین دشمنان محاصره نشوید؛ مخصوصا که بازی یک سری المان روگلایک مانند هم دارد و با هر بار کشته شدن، سن شخصیت اصلی بالا میرود و با رسیدن به عددی خاص، باید کار را از ابتدا آغاز کنید. تنوع حرکات مبارزهای بالا است و یاد گرفتن و درست اجرا کردن آنها، رمز موفقیت در بازی خواهد بود.
Sifu همینطور از حیث طراحی بصری و هنری هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد و همه اینها درکنار هم، باعث شدهاند تا شاهد تجربهای سرگرمکننده باشیم.
۹- بازی The Stanley Parable: Ultra Deluxe
بازی The Stanley Parable، یک بار در سال ۲۰۱۳ و زمانیکه نسخه اوریجینال آن منتشر شد، گیمرها را شگفتزده کرد و تبدیل به یک اثر مستقل درجهیک و شدیدا پرُ سروصدا شد. زمانیکه نسخه Ultra Deluxe بازی معرفی شد، خیلیها تصور کردند که تجربه نهایی صرفا یک ریمستر با مواردی چون گرافیک بهبودیافته خواهد بود و نباید انتظار زیادی از آن داشت؛ بااینحال نتیجه نهایی اثری است که به قول رضا حاج محمدی در بررسی بازی، «نسخهی دیلاکسِ «استنلی پارابل» برخلافِ چیزی که با ظاهرِ غلطاندازش تظاهر میکند (و درست همانطور که از بازی ساختارشکنانه و ناقلایی مثل خودش انتظار میرود) یک ریمسترِ مرسومِ خشک و خالی نیست، بلکه شامل محتواهای جدیدی میشود که بازی کردنِ آن را حتی برای کسانی که نسخهی اورجینال را بلعیدهاند نیز واجب میکند.»
فارغ از اینکه قبلا استنلی پارابل را بازی کرده باشید یا خیر، هنوز هم گشتن در راهروها و قسمتهای مختلف بنایی که افراد بهطرز عجیبی در آن ناپدید شدهاند جذابیت بالایی دارد و محتوای جدید، باعث شده تا حتی آنهایی که در زمان نسخه اصلی زمان طولانی درگیر پیدا کردن حالتهای مختلف به پایان رساندن بازی بودند هم بتوانند دوباره بهسراغش بروند. اما برای آنهایی که قبلا این اثر را تجربه نکردهاند، بازی کردن The Stanley Parable: Ultra Deluxe یک باید واقعی است؛ به هر حال با اثری طرف هستیم که هر لحظه میتواند تمام انتظاری را که از یک ویدیو گیم دارید در هم بشکند و مخاطب را با این سؤال مواجه کند که آیا واقعا من در حال بازی کردن این اثر هستم یا این سازندههای آن هستند که با منِ مخاطب بازی میکنند! اگر نمیدانید این اتفاق چطور رخ میدهد، پیشنهاد میکنم حتما خودتان The Stanley Parable: Ultra Deluxe را بازی کنید که جزو بهترین بازیهای مستقل سال از نگاه gsxr است.
۸- بازی Tunic
Tunic یکی از شگفتانگیزترین بازیهای ۲۰۲۲ بود که با الهام از بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening توانست تجربهای سرگرمکننده ارائه دهد. داستان بازی در مورد روباهی است که در جهانی عجیب بیدار میشود و بهظاهر چیزی از گذشته بهیاد ندارد. در ادامه باید با گشتوگذار در محیط و پیدا کردن بخشهایی پراکنده از کمیکها، هم به اتفاقهای داستان پی ببرید و هم مکانیکهای مختلف گیمپلی را یاد بگیرید.
بدون شک جذابیت اصلی بازی Tunic در گیمپلی واقعا سرگرمکننده آن است که از گشتوگذار در محیطها و مبارزه با دشمنان تشکیل میشود. بازی راهنمایی خاصی بهصورت مستقیم برای مخاطب ندارد و باید خودتان با پیدا کردن کمیکها، به جزییات آن پی ببرید. شخصیت اصلی با استفاده از سلاحهایی مثل شمشیر و سپر و ترکیب آنها، به نبرد با دشمنان میرود. تنوع دشمنان و مبارزه با آنها واقعا بالا است و در برخی موارد بهسادگی میتوان آنها را شکست داد و دربرابر برخی هم باید جادو و سلاحها را ترکیب کنید تا نتیجه بگیرید. جهان بازی به شکلی بسیار زیبا و با تنوع محیطی بالا طراحی شده است و در گوشه و کنار آن، همیشه چیزی برای شگفتزده کردن مخاطب وجود دارد. علاوهبر دشمنان معمولی، باسهایی هم در بازی داریم که مبارزههای جذابی رقم میزنند.
سازندگان Tunic از موسیقی هم خیلی خوب در بازی استفاده کردهاند و این عنصر، نقش مهمی در انتقال احساسات بازی دارد. تمام اینها، Tunic را به پکیجی کامل تبدیل کردهاند که کاملا لایق قرار گرفتن در این فهرست است.
۷- بازی Signalis
در جایگاه هفتم، یک بازی ترسناک به نام Signalis داریم که حس و حال خاطرهانگیز و شیرین بازیهایی مثل نسخههای کلاسیک رزیدنت ایول یا Dino Crisis را تداعی میکند. داستان بازی در مورد یک اندروید به نام الستر است که بهدنبال همکار و رهبرش وارد محیطی مرموز میشود و در آنجا باید اتفاقهای وحشتناکی را پشت سر بگذارد؛ موجوداتی که تحت تاثیر اتفاقهایی دیوانه شدهاند و تشنه خون هر موجود دیگری هستند. Signalis از نظر داستان حرفهای زیادی برای گفتن دارد و پنج پایانبندی مختلف هم برای آن در نظر گرفته شده که بسته به عملکرد بازیکن، با آنها روبهرو خواهید شد و انگیزهای برای تجربه چندباره آن هستند.
طرفداران آثاری مثل نسخههای کلاسیک رزیدنت ایول، با دوربین ثابت آنها آشنا هستند و خب وجه شباهت Signalis با این بازیها هم در همین مورد است. بازی از دوربین ثابت برای هر محیط استفاده میکند و مخاطب باید ازطریق مبارزه با دشمنان با سلاحهای مختلفش و همینطور گشتوگذار در محیطها، در بازی جلو برود. گیمپلی Signalis سرشار از حس تنش و ترس نابی است که با اتمسفر خاص آن و استفاده درست از المانهای صوتی و همینطور گرافیک خاص ۸ بیتی بازی، میتواند حتی شجاعترین بازیکنان را هم بهچالش بکشد. سازندگان Signalis با شناخت خوب آثار قدیمی و فراموشنشدنی سبک ترس، موفق شدهاند عوامل موفقیت آنها را بهخوبی در بازی خودشان پیاده کنند که تجربهاش به علاقهمندان ژانر وحشت حسابی پیشنهاد میشود.
۶- بازی Vampire Survivors
Vampire Survivors تعریف کاملی از یک بازی مستقل جمع و جور است که ابتدا اوایل سال ۲۰۲۲ بهعنوان پروژهای انفرادی و ساخته لوکا گالانته در حالت ایرلی اکسس منتشر شد و انقدر مورد استقبال قرار گرفت که سازنده آن، تمام فعالیتهای دیگرش را تعطیل کرد و با جمع کردن یک تیم کوچک، بازی را سریعتر به فاز نسخه نهایی رساند.
در Vampire Survivors، همه جنبههای تشکیلدهنده یک ویدیو گیم، سادگی خاصی دارند ولی خب نتیجه نهایی ترکیب آنها با یکدیگر، منجر به اثری بینهایت سرگرمکننده شده است. داستان همان روایت آشنای حمله یک خون آشام و نیروهایش و تلاش شخصیتهای بازی برای مقابله با آنها است و تلاشی هم برای تبدیل شدن به چیزی فراتر از این نمیکند؛ چرا که پس از شروع بازی و درگیر شدن با آن، داستان آخرین چیزی خواهد بود که به آن اهمیت میدهید! روند کلی بازی هم همین سادگی را دارد و بازیکنان شخصیت اصلی را در حالی هدایت میکند که سیستم ضربه زدن و آسیب رساندن او به دشمنان حالتی خودکار دارد و مخاطب فقط باید شخصیت را حرکت دهد.
اما خب همین روند ساده، در عمل تجربهای واقعا چالشبرانگیز و درگیرکننده خلق میکند. مرگ در Vampire Survivors نقطه پایانی برای آن نوبت از بازی است و باید سعی کنید دوباره در نوبت بعدی، عملکرد بهتری داشته باشید. البته با دستاوردهایی که در نوبت قبل داشتید، میتوانید آپدیتهای مختلفی برای آیتمها داشته باشید و در نوبت بعدی، در صورت دستیابی به آنها، این آیتمها را به شکلی قویتر داشته باشید. فارغ از تمام این توضیحات، Vampire Survivors از آن بازیهایی است که همیشه پس از شکست خوردن در آن، حسی مخاطب را قلقلک میدهد که بیا یک نوبت دیگر هم بازی کنیم (!) و خب این یکی از شیرینترین احساساتی است که میتوان در یک ویدیو گیم داشت.
۵- بازی Rogue Legacy 2
بازی Rogue Legacy 2 از چند سال پیش در قالب نسخه ایرلی اکسس منتشر شد و سازندههای آن در این مدت آنقدر بازی را بهتر و بهتر کردند تا اینکه نسخه نهایی آن، به شکل یک تجربه واقعا ایدهآل در سبک روگلایت در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
Rogue Legacy 2 داستان خیلی پیچیدهای ندارد و روایتگر ماجراجویی شوالیهای است که باید به نبرد با دشمنان مختلفی برود. در گوشه و کنار جهان بازی نوشتههایی وجود دارند که با پیدا کردن آنها، بیشتر به رمز و رازهای این جهان پی خواهید برد. اما آنچه که بازی را تبدیل به اثری سرگرمکننده، اعتیادآور و ارزشمند میکند، گیمپلی و مخصوصا نحوه پیادهسازی المانهای روگلایت در آن است. مثل خیلی از بازیهای دیگر این سبک، در Rogue Legacy 2 هم مرگ بهمعنی بازگشت به نقطه شروع است؛ با این تفاوت که بازیکن تمام دستاوردهایش را از دست نمیدهد و میتواند در قالب کلاس شخصیتی جدید و با حفظ یک سری از ویژگیها، شانس خود را مجدد امتحان کند.
البته به مرور مواردی هم بهدست میآید که باعث میشود اجباری به طی کردن دوباره مسیرهای طولانی نداشته باشید و حتی مثلا همان قضیه کلاسهای تصادفی در هر نوبت هم با رسیدن به جایی خاص از بازی، سیستم جدید و باثباتتری پیدا میکند. اما آنچه که اهمیت دارد، این واقعیت است که تمام این ویژگیها درکنار هم، منجر به تجربهای شدیدا اعتیادآور میشوند؛ تجربهای که مهم نیست چند بار در آن کشته شوید؛ مبارزه با دشمنان و گشتوگذار در جهان Rogue Legacy 2 آنقدر جذابیت دارد که باز هم انگیزهای برای تجربه آن داشته باشید و خب اثری اینچنینی، قطعا لایق بودن در فهرست فعلی است.
۴- بازی Stray
در اینکه گربهها موجوداتی بینهایت دوستداشتنی برای خیلیها هستند، شکی نیست و خب چه چیزی بهتر از اثری با محوریت این موجودات؟ مخصوصا اگر این بازی صرفا یک شبیهساز فقط مفرح نباشد و داستانی درست و حسابی با گیمپلی خوب را ارائه دهد. اینها دقیقا همان ویژگیهایی هستند که Stray را به یکی از بازیهای موفق سال تبدیل کردهاند.
Stray در نقش یک گربه، بازیکنان را وارد جهانی میکند که در ابتدا همهچیز در آن معمولی بهنظر میرسد. بااینحال به مرور متوجه میشویم که معمولی صفت درستی برای توصیف این جهان نیست و این دنیا، رفته رفته عجیبتر میشود. تا جایی که پس از گذشت مدتی، حتی از سؤالهای ابتداییمان فاصله میگیریم و مفاهیم عمیقتری که در بازی پنهان شدهاند، پی میبریم. بازی Stray ازطریق روایت خاص خودش، ذهن مخاطب را درگیر پیچیدگیهایش میکند و به همین دلیل هم دل کندن از آن تا رسیدن به پاسخی مشخص، بسیار سخت میشود.
با اینکه Stray میتوانست از نظر گیمپلی پرجزییاتتر هم باشد، ولی در وضعیت فعلی هم میتوان کاملا از آن راضی بود. فرار از دست دشمنان، حل یک سری معما و سکوبازی مکانیکهای اصلی تشکیلدهنده روند کلی بازی هستند و در مجموع هم شاهد تجربهای چندان طولانی نیستیم. انصاف نیست اگر از Stray صحبت کنیم و اشارهای به اتمسفر واقعا گیرای آن نداشته باشیم؛ سازندهها با استفاده خوب و درست از عناصر صوتی و بصری، موفق به خلق فضایی شدهاند که گاهی حتی وادارمان میکند تا بیخیال بازی و چند دقیقهای صرفا غرق آن شویم. تمام اینها Stray را به اثری صمیمی و دوستداشتنی تبدیل کردهاند که مخصوصا طرفداران گربهها، لذت زیادی از آن میبرند.
۳- بازی Teenage Mutant Ninja Turtles: Shredder’s Revenge
لاکپشتهای نینجا شخصیتهایی محبوب و معروف هستند که خیلی از ما با تماشای انیمیشن آنها یا بازی کردن ویدیو گیمهای قدیمیشان خاطرات زیادی داریم. استودیو Dotemu پس از تجربه موفق بازی Streets of Rage 4، سراغ این کاراکترها رفت که نتیجه آن بازی موفق Teenage Mutant Ninja Turtles: Shredder’s Revenge بود. اثری در سبک بیتام آپ که درکنار تمام ویژگیهای مثبت و دوستداشتنی، کوتاه بودنش اصلیترین نقطه ضعف آن بود!
Teenage Mutant Ninja Turtles: Shredder’s Revenge در مجموع ۱۶ مرحله دارد که در جریان آنها، باید با خرابکاری شخصیتهایی مثل شردر روبهرو شویم. در مجموع هفت شخصیت قابل بازی در این اثر داریم که یکی از جذابیتهای اصلی آن، تفاوت این کاراکترها با یکدیگر و تنوع بالا در سبک مبارزه هریک از آنها است؛ عاملی که باعث میشود تا حتی مشکل کوتاه بودن گیمپلی هم کمی کمرنگتر شود و بتوان بارها با شخصیتهای متفاوت آن را تجربه کرد.
بازی همینطور گرافیک کلی مناسب و متناسبی با سبک و سیاق آن دارد و صد البته یکی از اصلیترین جذابیتهایش، زمانی خود را نشان میدهد که همراهبا دوست یا دوستانتان به سراغ آن بروید و هرکدام با در دست گرفتن هدایت یکی از کاراکترها، تجربهای شلوغ، هیجانانگیز و شدیدا مفرح داشته باشید. تمامی این عوامل باعث شدهاند تا Teenage Mutant Ninja Turtles: Shredder’s Revenge اثری ارزشمند و جذاب باشد که مخصوصا طرفداران این مجموعه، قطعا حسابی آن را دوست خواهند داشت.
۲- بازی Return to Monkey Island
در رتبه دوم، به بازی Return to Monkey Island میرسیم. مجموعه مانکی آیلند از آن آثاری است که هر زمان صحبت از سبک ادونچر اشاره و کلیک و دوران طلایی آن در دهه ۹۰ میلادی میشود، اسمی از آن هم به میان میآید و ران گیلبرت و یارانش در استودیو Terrible Toybox، پس از سالها توانستند دوباره آن حس و حال شیرین نسخههای اصلی مجموعه را تکرار کنند.
Return to Monkey Island روایتگر ماجراهای گایبراش تریپوود است؛ شخصیتی که دوباره ما را با روایت داستانی در مورد چگونگی رسیدن به جزیره میمون و کشف راز آن همراه میکند و خب بدون اغراق میتوان گفت هر آنچه که نسخههای کلاسیک این مجموعه را جذاب کرده بود، در این نسخه هم تمام و کمال دیده میشود. با اینکه بازی سبک گرافیکی جدیدی دارد، ولی فقط پس از مدتی کوتاه متوجه میشویم تمام آن تصوراتی که از نمایشهای قبل عرضه داشتیم، اشتباه است و ظاهر جدید بازی نهتنها حس و حال آن را خراب نمیکند، که کاملا مناسب بازی است.
از طرف دیگر Return to Monkey Island از حیث ارائه معماها هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛ معماها به نسبت نسخههای کلاسیک منطقیتر شدهاند و دو حالت بازی برای مخاطبان تازهوارد سبک و گیمرهای حرفهای آن در نظر گرفته شده است. اما درکنار تمامِ اینها، آنچه که Return to Monkey Island را واقعا دوستداشتنی کرده، حال خوبی است که از بازی کردن آن به مخاطب دست میدهد؛ طنز خاص و آشنای مانکی آیلند درکنار شخصیتهایی که همگی واقعا روح و هویت دارند، باعث میشود تا بازی را از ابتدا تا انتها با نهایت لذت دنبال کنیم و در انتها هم با حسی واقعا خوب، آن را به پایان برسانیم. نسخه جدید مانکی آیلند ثابت کرد که سبک ادونچر هنوز هم میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
۱- بازی Cuphead – The Delicious Last Course
بهترین بازی مستقل سال از دید اعضای تحریریه gsxr، Cuphead – The Delicious Last Course است. استودیو MDHR پس از گذشت پنج سال از عرضه نسخه اصلی کاپهد، این محتوا را تقدیم گیمرها کرد که بدون اغراق، چیزی فراتر از یک بسته الحاقی ساده است و حجم و کیفیت محتوایی که ارائه میدهد، نشانگر این است که سازندگانش چه وسواسی در تک تک بخشهای آن به خرج دادهاند و موفق به خلق اثری شدهاند که میتوان ساعتها غرق تجربه آن شد و از بازی کردنش فقط لذت برد.
Cuphead – The Delicious Last Course مثل نسخه اصلی، یک بازی ران اند گان است و درکنار دو کاراکتر نسخه اصلی، شخصیت خانم Chalice هم به بازی اضافه شده است؛ شخصیتی که مکانیکهای کاملا متفاوت و متمایزی دارد و همین باعث میشود تا بتوان تمام مراحل نسخه اصلی را هم با حال و هوایی کاملا جدید با این شخصیت تجربه کرد. اما فارغ از این موضوع، مراحل جدید The Delicious Last Course همگی با نهایت ظرافت و جزییات طراحی شدهاند؛ از جزییات بصری آنها که با دست کشیده شدهاند گرفته تا روند کلی مراحل که تنوع بالایی ارائه میدهند و همیشه چیزهایی برای شگفتزده کردن مخاطب در چنته دارند.
به اینها باید موسیقیهای درجهیک، باسهای جدید بازی و بخش چالشهای آن را هم اضافه کنیم که همگی عمق بیشتر و بیشتری به تجربه کلی The Delicious Last Course میدهند و آن را به اثری شدیدا لذتبخش و جذاب تبدیل کردهاند که در فهرست gsxr هم بهعنوان بهترین بازی انتخاب شده است.
در پایان لطفا نظرات خود را در مورد بازیها با gsxr بهاشتراک بگذارید و بگویید از نظر شما بهترین بازیهای مستقل سال کدامها هستند. بهزودی مقاله بهترین بازیهای سال ۲۰۲۲ هم منتشر خواهد شد.