
این بازگشت به گذشته در حالی است که میانگین مصرف سوخت خودروهای داخلی با حدود ۱۰ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر، اختلاف فاحشی با میانگین جهانی (حدود ۷ لیتر) دارد. یارانهی سنگین بنزین و ناتوانی در اجرای راهکارهای مدرنتر مانند تولید خودروهای کممصرف یا توسعهی زیرساخت خودروهای برقی، سیاستگذاران را به انتخاب سادهترین و البته ناکارآمدترین گزینه سوق داده است.
تکرار یک سیاست سردرگم
این اولین بار نیست که دولت برای حل مشکل بنزین به سراغ گاز میرود. در دههی ۸۰ و بهویژه در دولت نهم، با برنامههای بلندپروازانهی وزیر وقت صمت، علیاکبر محرابیان، تلاشی گسترده برای گازسوز کردن اجباری تمام خودروها صورت گرفت که در نهایت به دلیل نبود زیرساخت کافی و عدم استقبال بازار، به پروژهای نیمهتمام بدل شد. این سردرگمی در سیاستگذاری طی سالهای اخیر نیز ادامه داشته است؛ از تاکید بر خودروهای برقی در دولت سیزدهم تا چرخش ناگهانی و بازگشت دوباره به CNG، شاهد نبود یک استراتژی پایدار هستیم.
چرا سوختهای جایگزین محبوب نمیشوند؟
اما چرا پروژهی سوخت جایگزین در ایران هر بار با شکست مواجه میشود؟ کارشناسان دلایل متعددی را برمیشمرند که مهمترین آنها عبارتند از:
- نبود انگیزهی اقتصادی: به دلیل قیمت پایین و یارانهای بنزین، تفاوت هزینه برای مصرفکننده آنقدر چشمگیر نیست که سختیهای استفاده از سوخت جایگزین را بپذیرد.
- کمبود زیرساخت: کشور هم با ناترازی گاز و هم با ناترازی برق مواجه است. کمبود جایگاههای CNG در برخی مناطق و نبود شبکهی شارژ برای خودروهای برقی، مانع اصلی توسعهی این خودروهاست.
- مقاومت صنعت خودرو: خودروسازان داخلی به دلیل زیانده بودن و عدم دسترسی به فناوریهای نوین، تمایل و توانی برای سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه برای تولید خودروهای کممصرف ندارند.