هاست پرسرعت
خودرو

این ناکارآمدی صنعتی به یک ناترازی ملی وحشتناک منجر شده است. با مصرف روزانه بیش از ۱۴۰ میلیون لیتر و ظرفیت تولید داخلی حدود ۱۱۵ میلیون لیتر، کشور با کسری روزانه پایدار ۳۰ تا ۳۵ میلیون لیتری مواجه است. این شکاف عمیق، ایران را از یک تولیدکننده بزرگ نفت به یک واردکننده بنزین تبدیل کرده و یک آسیب‌پذیری استراتژیک بزرگ برای امنیت ملی ایجاد کرده است.

بخش ۲: یارانه پنهان؛ تخلیه خزانه ملی برای بنزین‌سوزها

هسته اصلی فاجعه اقتصادی در تفاوت قیمت خرید و فروش بنزین نهفته است. دولت بنزین را با نرخ جهانی (حدود ۵۰ هزار تومان به ازای هر لیتر) وارد می‌کند اما آن را با قیمت‌های یارانه‌ای ۱,۵۰۰ و ۳,۰۰۰ تومانی می‌فروشد. این مابه‌التفاوت که «یارانه پنهان» نام دارد، روزانه ۱,۲۰۰ میلیارد تومان و سالانه نزدیک به ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برای کشور هزینه دارد.

این یارانه به شدت ناعادلانه است. چرا؟ چون بر اساس مصرف توزیع می‌شود، نه نیاز. خانوارهای ثروتمندتر با خودروهای بیشتر و پرمصرف‌تر، سهم اصلی را می‌برند. طبق آمار، دهک بالای درآمدی ۲۵ برابر بیشتر از دهک پایین از یارانه بنزین بهره‌مند می‌شود. این سیاست در عمل، منابع ملی را از جیب فقرا برداشته و به باک خودروی ثروتمندان می‌ریزد و شکاف طبقاتی را عمیق‌تر می‌کند.

بخش ۳: از پمپ بنزین تا سفره مردم؛ چگونه این چرخه تورم می‌سازد؟

ارتباط میان خودروی ما و تورم، یک زنجیره علت و معلولی مستقیم و بی‌رحمانه است:

  • خودروهای ناکارآمد ← مصرف سوخت بالا
  • مصرف سوخت بالا ← نیاز به واردات گران‌قیمت بنزین
  • واردات گران‌قیمت ← هزینه یارانه پنهان ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی
  • هزینه یارانه ← کسری بودجه عظیم برای دولت
  • کسری بودجهاستقراض دولت از بانک مرکزی (چاپ پول)
  • چاپ پول ← افزایش نقدینگی و کاهش ارزش پول ملی
  • کاهش ارزش پولتورم سیستماتیک و پایدار

این فرآیند، یک «مالیات پنهان» به نام تورم را به تمام جامعه تحمیل می‌کند. درواقع هر ایرانی سالانه 5 میلیون تومان بابت ناکارآمدی خودروهای داخلی در مصرف سوخت به صورت پنهانی متضرر می‌شود. دولت هزینه ناکارآمدی صنعت خودرو را با پولی که تازه چاپ کرده پرداخت می‌کند، اما این پول تازه، قدرت خرید پولی که در دست من و شماست را از بین می‌برد. به عبارت ساده‌تر، دولت هزینه یارانه بنزین را با مصادره بخشی از ثروت و پس‌انداز مردم از طریق تورم تأمین می‌کند.

بخش ۴: هزینه فرصت؛ بودجه توسعه کشور در باک خودروها می‌سوزد!

تکان‌دهنده‌ترین بخش ماجرا اینجاست: هزینه سالانه ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی یارانه پنهان بنزین، دقیقاً معادل کل بودجه عمرانی کشور در سال ۱۴۰۳ است.

تفاوت اینجاست که یارانه بنزین به طور کامل پرداخت می‌شود، اما از بودجه عمرانی در بهترین حالت تنها ۲۵ درصد محقق می‌گردد. ما عملاً آینده‌فروشی می‌کنیم؛ توسعه کشور فدای تأمین سوخت خودروهای از رده خارج می‌شود.

با این پول چه کارهایی می‌توانستیم انجام دهیم؟

  • ساخت مترو: با هزینه سالانه یارانه بنزین می‌شد هر سال ۶۷ کیلومتر خط متروی جدید ساخت و حمل‌ونقل عمومی در کلان‌شهرها را متحول کرد.
  • ساخت بیمارستان: این مبلغ معادل هزینه ساخت ۴۰۰ بیمارستان ۱۰۰ تخته جدید در هر سال است که می‌توانست نظام بهداشت و درمان کشور را دگرگون کند.

سیاست فعلی، یک حلقه بازخورد منفی ایجاد کرده است: با ندادن بودجه به حمل‌ونقل عمومی، مردم را به استفاده از خودروی شخصی وابسته نگه می‌داریم و این وابستگی، مصرف بنزین و هزینه یارانه را بیشتر کرده و بودجه‌ای برای توسعه باقی نمی‌گذارد.

بخش ۵: نقشه راه خروج از بحران؛ سه گام حیاتی

شکستن این چرخه معیوب نیازمند یک استراتژی سه‌جانبه و شجاعانه است:

۱. انقلاب در خط مونتاژ (اصلاح منشأ):

  • اجرای استانداردهای سختگیرانه مصرف سوخت برای خودروسازان داخلی و اجبار به استفاده از تکنولوژی‌های نوین و هیبریدی
  • ارائه مشوق‌های مالیاتی و حمایتی برای تولید و استفاده از فناوری‌های مدرن (توربو، GDI، هیبرید).
  • اجرای یک طرح اسقاط خودروی فرسوده قدرتمند و واقعی با مشوق‌های جذاب برای حذف یا جایگزینی میلیون‌ها خودروی پرمصرف از جاده‌ها.

۲. سرمایه‌گذاری در جایگزین‌ها (توسعه حمل‌ونقل پاک):

  • سرمایه‌گذاری عظیم در حمل‌ونقل عمومی، خصوصاً مترو و اتوبوس‌های تندرو (BRT).
  • احیای صنعت CNG به عنوان یک سوخت جایگزین پاک و ارزان.
  • ایجاد زیرساخت و مشوق‌های واقعی برای ترویج خودروهای هیبریدی و برقی.

۳. اصلاح هوشمندانه قیمت (مصرف منطقی):

  • حذف تدریجی و قابل پیش‌بینی یارانه‌ها به صورت هوشمند.
  • تخصیص شفاف درآمدهای حاصل به دو بخش: پرداخت نقدی مستقیم به خانوارها برای جبران هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری مستقیم در حمل‌ونقل عمومی. این رویکرد، اصلاحات را از یک «هزینه» برای مردم به یک «معامله بزرگ» برای بهبود رفاه و خدمات عمومی تبدیل می‌کند.

تورم مزمن در ایران یک معمای پیچیده نیست؛ بلکه نتیجه قابل پیش‌بینی یک سیاست صنعتی و انرژی معیوب است. زنجیره علیت از خط مونتاژ ناکارآمد خودروسازان شروع شده، از پمپ بنزین‌ها عبور کرده و در نهایت به شکل تورم بر سر سفره‌های مردم فرود می‌آید. بنابراین، مهار تورم و دستیابی به ثبات اقتصادی بدون نوسازی صنعت خودرو و انقلاب در سیستم حمل‌ونقل کشور، یک هدف دست‌نیافتنی است. راه رسیدن به یک اقتصاد باثبات، از بهبود فناوری موتور خودروها و گسترش خطوط مترو می‌گذرد.

نظر شما چیست؟ آیا خودروسازان داخلی با چشم‌پوشی از سود تولید خودروهای با تکنولوژی قدیمی، از آسیب بیشتر به اقتصاد کشور دست خواهند کشید؟ یا نیاز به قوانین محکم و شجاعانه برای تحقق این امر هستیم؟

حتما بخوانید :

نمایش بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا