راهکارهایی برای افزایش IQ (بهره هوشی) و قدرت ذهن
راهکارهایی برای افزایش IQ (بهره هوشی) و قدرت ذهن
تاکنون به این مسئله فکر کردهاید هنگامی که احساس میکنید زندگی برایتان سخت شده، دنیا به شما پشت کرده و دیگر توان مقابله و ادامه دادن ندارید، چگونه میتوانید خود را از ناامیدی نجات داده و به سمت جلو حرکت کنید.
واکنش طبیعی ذهن و جسم شما به چنین شرایطی، آشفتگی و نگرانی است. بیایید سعی کنیم به جای فرار از چنین موقعیتی، با آن روبرو شویم. احساس خستگی، ناامیدی، یاس و آشفتگی همه بر عملکرد ذهن و مغز شما اثر میگذارند و نه تنها اجازه نمیدهند به جلو حرکت کنید بلکه مانع این میشوند که در شرایط ویژه، واکنش صحیح داشته باشید.
احتمالا همه ما با این موضوع موافق هستیم که اساس زندگی بر حرکت رو به جلو است. بارها افرادی را دیدهایم که همه چیز خود را از دست داده و پس از مدتی دوباره از صفر شروع کرده و به موفقیت رسیدهاند. حتی اگر در شرایط بسیار آشفتهای قرار دارید؛ اوضاع تحصیلتان به خوبی پیش نمیرود، از لحاظ مالی در مضیقه هستید، اختلافاتی در روابطتان دارید که فکر میکنید قابل حل شدن نیستند؛ باید بدانید که اینها همه جزیی از فرایند زندگی و روند رو به رشد شماست.
بسیاری از بزرگترین اندیشمندان جهان معتقدند که تفاوت اصلی میان کسانی که در زندگی پیشرفت میکنند و در برابر هر گونه سختی جا نمیزنند، در مقابل کسانی که با مواجه شدن با کوچکترین مسائل، تسلیم میشوند، قدرت ذهنی آنهاست.
قدرت ذهنی، به انسان انعطاف پذیری و توانایی روحی میبخشد. این قدرت همچون معجزهای میماند که حتی در شرایط بسیار سخت؛ روزهایی که تنها کور سوی امید نیز در زندگی افراد خاموش شده است، همه چیز را رها نکنند و همچنان رو به جلو حرکت کنند.
اهمیت ارتقای قدرت روحی چقدر است؟
افرادی که از لحاظ ذهنی قوی هستند، از روز اول تصمیم میگیرند که شرایط حاکم بر زندگیشان را نادیده بگیرند و هر طور شده به جلو رفتن ادامه دهند. هنگامی که همه چیز در هم گره خورده و همچون یک کلاف سر در گم شده است، آنها سعی میکنند فارغ از در نظر گرفتن سختیها، زندگی روزمره و تلاشهایشان را از سر بگیرند. آنها همچون بقیه عقب میمانند، شکست میخورند و روزهای بدی را پشت سر میگذارند اما پس از چندی اشکهای خود را پاک میکنند و از چالشها به عنوان فرصتهایی برای اثبات خود به همه استفاده میکنند. این افراد همیشه در پی آن هستند که به جای فرار از شرایط سخت، به دشواریها غلبه کرده و از خود فردی قویتر بسازند. فردی که با طوفانهای زندگی به راحتی از میدان به در نشود.
خوشبختانه قدرت ذهنی یک ویژگی ذاتی نیست. این توانایی کاملا اکتسابی و قابل ارتقا است. شما میتوانید خود را در معرض چالشهای جدید قرار دهید و تلاش کنید با انجام آنها هم در افزایش قدرت ذهنی خود بکوشید و هم قابلیت مورد نیاز برای چالش مورد نظر را کسب کنید.
لحظهای فکر کنید و برای خود یک چالش در نظر بگیرید که باید بر آن غلبه کنید. برای موفقیت در این چالش، چه ویژگیهایی باید داشته باشید؟
اغلب افراد ارزش واقعی خود را نمیدانند. آنها شناخت درستی از خودشان ندارند و نمیدانند تا چه اندازه هر یک از استعدادهایشان قابل رشد و بهبود است. علاوه بر این، حاضر نیستند با قرار گرفتن در موقعیتهای پیچیده و گاه مشکل، درد و سختی رشد را بچشند.
باید بپذیریم که زندگی همیشه مطابق میل و برنامه ما جلو نمیرود. و این ماییم که باید برای همه چیز حاضر باشیم و با شرایط موجود خود را وفق دهیم. همیشه این را در نظر داشته باشید که اگر زندگی سخت است، ما چرا سختتر نباشیم؟ هر بار پس از هر شکست با خود تکرار کنید که زندگی ارزش یک بار دیگر تلاش کردن را دارد.
چرا به دست آوردن قدرت ذهنی دشوار است؟
ذهن شما یک ابزار قدرتمند است. این بدان معناست که ذهن شما میتواند بهترین دوست شما یا بدترین دشمن شما باشد. صداهایی که در پس زمینه ذهن شما به گوش میرسد میتوانند بهترین مشوق شما و یا سر سختترین منتقد شما باشند.
گاهی اوقات افکار ناخوداگاه به جای این که با شما همدردی کند و یا امید دهنده باشد، شروع به تضعیف روحیه و دلسرد کردن شما میکند. این افکار به شما این احساس را منتقل میکند که کنترل زندگی از دستانتان خارج شده، شما به اندازه کافی قوی نیستید، دیگر نمیتوانید این شرایط را تاب بیاورید، شما برای این زندگی ساخته نشدهاید و به کل موجب افسردگی میشود و ناراحتی و عدم میل به تحرک و پویایی را برایتان به ارمغان میآورد.
متأسفانه بسیاری از مردم تسلیم این افکار درونی خود میشوند و اجازه میدهند این افکار و احساسات بر آنها مستولی شود. حتی در مواردی دیده شده است که افراد در شرایط روحی بد، خودشان به صورت آگاهانه به این عواطف منفی شاخ و برگ میدهند و آن را میپذیرند. تنها کاری که شما میتوانید انجام دهید این است که صداهای درونتان را ساکت کنید و به آنها به دید احساسات منفی زود گذر نگاه کنید.
بسیاری از مردم در دام این تصور میافتند چرا که اکثر افراد تمایل زیادی به خود تخریبی دارند و ویژگیهای منفی خود را سریعتر از استعدادهایشان باور میکنند و به آن دامن میزنند.
در حقیقت منتقد واقعی شما، کودک درون شماست. روانشناسان بر این باورند که این افکار و صداها بقایای تجربیات دوران کودکی ما هستند. اغلب افراد این افکار و رویدادهای منفی را که درونشان رخ میدهد، نادیده میگیرند و هیج اقدامی برای باز شدن این گرهها نمیکنند.
منتقد درونیتان به بدترین شکل ممکن قصد کمک کردن به شما را دارد. این افکار ناخوداگاه فقط برای این در ذهن شما تکرار میشوند که گرههای ذهنتیتان را یادآور شوند و موجب اصلاح آن و بهبود کارکرد مغز شما شوند. اما اگر به جای مبارزه و فرار بخواهید با آنها رو به رو شوید، باید چه رویکردی را در پیش بگیرید؟
از طریق تبدیل منتقد درونی خود به یک مشاور روحیه بخش، به خودتان کمک کنید. در حالی که یک منتقد شما را سرکوب میکند، یک مشاور شما را برای یافتن راه حلها مناسب به چالش میکشد و اعتماد به نفس را برای مواجهه با موانع جدید بهبود بخشیده و شجاعت و عزم را در شما تقویت میکند.
وقت آن رسیده است که سیگنالهای ندای درونتان را مثبت فرض کنید و در جهت رشد خود به کار بگیرید. زیبایی زندگی در این است که در هر لحظه شما توانایی از نو نوشتن داستان خود را دارید و همیشه میتوانید تبدیل شوید به انسانی که پیش از آن نبودید.
موفقیت یک بازی ذهنی است. همانطور که تونی رابینز میگوید:
80 درصد موفقیتها به دلایل روانشناسی، ذهنیت، باورها و احساسات حاصل میشوند و تنها 20 درصد به دلیل استراتژی و گامهای خاصی است که برای دستیابی به نتیجه طی میشوند.
مهم نیست که هدف شما تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفهای، غلبه بر آسیب، یا داشتن یک شخصیت انعطاف پذیرتر باشد؛ قدرت ذهنی، بلیطی است که همیشه به شما کمک خواهد کرد.
اعتماد به نفس بینظیری را در خود ایجاد کنید
هیچ کس با اعتماد به نفس بالا متولد نمیشود. اعتماد به نفس از ویژگیهای اکتسابی است که با خود باوری حاصل میشود و قابل افزایش و بهبود میباشد.
وقتی در زندگی به مشکل بر میخورید، اعتماد به نفس شما ممکن است کاهش یابد. اگر شما به توانایی خود برای غلبه بر مشکلاتی که بر سر راهتان قرار می گیرند اعتقاد نداشته باشید، در اولین مواجه با دشواریها، شکست خواهید خورد.
ماکسول مالت میگوید:
“زندگی کردن با اعتماد به نفس کم، مانند رانندگی کردن با ترمز دستی کشیده شده است.”
قدرت ذهنی چیزی است که به شما اجازه میدهد تا موانع را پشت سر بگذارید و به جلو حرکت کنید. به طوری که حتی اگر در این مسیر آسیب ببینید، هرگز شکست نمیخورید.
هر کس میتواند اعتماد به نفس خود را تقویت کند. اما مسئله این است: “چگونه برای حفظ اعتماد به نفس خود حتی در مواقعی که احساس ضعف میکنیم تلاش کنیم؟
همه ما برخی مواقع در زندگی از خود شکایت داریم. با این حال، افراد موفق به خود اجازه نمیدهند که احساسات منفی عملکرد آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
موفقیت در زندگی به توانایی ایجاد و حفظ باورهای مثبت در هر روز است. شما باید اعتقاد داشته باشید که بهتر از باورهای محدود خود هستید. هنگامی که شک دارید، احساسات منفی را نادیده بگیرید تا به خود باوری برسید. هنگامی که باور کردید که شما شگفت انگیز و قادر به دستیابی به هر چیزی هستید، به طور طبیعی اعتماد به نفس خود را افزایش داده و سبب تقویت روحیه خود شدهاید.
مسئولیت زندگی خود را، خودتان بر عهده بگیرید
هنگامی که احساس میکنید همه کائنات دست به دست هم دادهاند تا در کارتان گره بیندازند، راحتترین راه حل موجود، سرزنش کردن اطرافیان و گله و شکایت از شرایط موجود است. با این حال، اتخاذ این اندیشه فقط باعث خدشهدار شدن روحیه و عواطف شما میشود.
اگر شما دائما میگویید “همیشه چیزهای بد برای من اتفاق میافتد”، زندگی همواره برای شما همانند یک مبارزه و صحنه نبردی واقعی احساس خواهد شد. جهان بازتاب افکار و حرفهای شماست. پس مراقب آن چه در ذهنتان میگذرد و بر زبانتان جاری میشود، باشید.
منتظر نباشید کسی پیدا شود که دست شما را بگیرد و مشکلاتتان را حل کند. مسئولیت زندگی شما بر عهده خودتان است. این شمایید که این زندگی را میسازید و مسئول همه اتفاقات آن، چه زشت و چه زیبا هستید.
هیچ شخص و یا اتفاق معجزه آسایی برای نجات شما وجود ندارد. هرچه زودتر به این حقیقت برسید و شروع به تلاش برای ساختن زندگی خود کنید، به نفعتان است.
نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل کنید
شکستها و عقبگردهای زندگی دائمی نیستند. در حقیقت، زمانهایی وجود دارد که از دست دادن و زمین خوردن در زندگی بسیار ضروری است. شاید به نظر غیر عقلانی برسد اما پشت این طرز فکر، استدلالهای کاملا منطقی وجود دارد.
گاهی اوقات قبل از اینکه شما در صدد این برآیید که زندگی خود را تغییر دهید، لازم است به نقطه عطف زندگی خود برسید و یا عقب ماندن از مسیر را لمس کنید. اگر احساس میکنید که شما در حال حاضر در پایینترین نقطه قرار دارید، خبر خوب این است که دیگر نمیتوانید پایینتر بروید. تنها راه، حرکت و رشد به سمت بالا است!
شکست خوردن و مواجهه با ناکامیها، همچون یک کاتالیزور برای تحول شخصی و پایهای عمل میکند که هرکس میتواند با انگیزهها و درسهای حاصل از آن، زندگی خود را بازسازی کند.
عقب ماندنها در زندگی، نشانههایی هستند که برای بیدار شدن ما وجود دارند. ناپایداری، فرصتهای بزرگی برای هدایت و تمرکز بر روی زندگی در اختیارمان قرار میدهد. نگرش ما در تبدیل تهدیدها به فرصتها کلید پشت سر گذاشتن همه این ناخوشایندیهای زندگی است. بنابراین از این پس چالشهای خود را به عنوان فرصتی برای رشد و شکوفایی ببینید.
دفعه بعد که به نظر رسید هیچ چیز سر جای خودش قرار ندارد و موانع زندگی شما را کلافه کرده است، به مسیرتان نگاه کنید و از خودتان این سؤالها را بپرسید: ” چالشی که اکنون در آن قرار گرفتهام، میخواهد چه چیز را به من یاد دهد؟ چه فرصتی در میان این سختی پنهان شده است؟
هر مشکلی که پیش میآید، یک مزیت برایتان دارد و یک توانایی جدید را به شما میآموزد. این هنر شماست که آن را پیدا کنید و از آن بهره بجویید. بهتر است یاد بگیرید چطور چالشهای زندگی را در آغوش بکشید و آنها را به یک چشم انداز روشن تبدیل کنید.
کنترل احساسات
وقتی همه زحمات و تلاشهایتان از بین میرود، چگونه واکنش نشان میدهید؟ آیا وحشت زده میشوید و کنترل خود را از دست میدهید، یا سعی میکنید آرام باشید و به ارزیابی وضعیتتان بپردازید؟
شما نمیتوانید کنترل کنید که چه احساسی داشته باشید اما میتوانید کنترل کنید که چگونه به احساساتتان پاسخ دهید و عکس العملهایتان حساب شده باشد.
ممکن است قادر به عوض کردن نتیجه نباشید، اما کنترل همه چیز دست شما نیست و نباید بیهوده نگران شوید. اگر بر احساسات خود تسلط پیدا نکنید، آنها به شما تسلط خواهند یافت.
روانشناس، لیزا فلدمن برت، در کتاب خود “How the Emotions Made: The Secret Life of the Brain” نشان میدهد که احساسات ما بدون اراده ما اتفاق نمیافتند. بلکه ما با استفاده از تجربیات گذشته، احساساتمان را ایجاد می کنیم.
این نوع تفکر از این جا نشات میگیرد که شما خالق واقعیت خود هستید و بدان معنی است که شما قادر به کنترل زندگی و احساسات خود هستید و همیشه بر آن اثر گذارید.
بهترین راه برای کنترل بیشتر پاسخهای احساسی، این است که در طول روز بیشتر با عقل و منطق خود جلو بروید. این امر به آگاهی بیشتر شما از خود، تجارب شما و نحوه مشارکت آنها با تصمیم گیریها و عواطف حال حاضرتان کمک میکند.
بنابراین هرگاه احساس کردید خود را در حال غرق شدن و استیصال میبینید، نفس عمیق بکشید و مرکز احساسی خود را آرام کنید. به خودتان وقت و فضا بدهید تا انتخاب کنید که چگونه واکنش نشان بدهید.
هنگامی که شما یاد میگیرید چگونه احساسات خود را از پاسخهای احساسی جدا کنید، میتوانید به جای مواجهه مستقیم با چالشهای زندگی و پاسخهای انفعالی، مقابله با چالشها را آغاز کنید.
خارج شدن از منطقه امنتان
یک نظریه معروف روانشناسی میگوید:
راحتی دشمن پیشرفت است.
منطقه راحتی شما یک مکان امن برای آرامش و سکون است، اما هیچ رشدی در آن جا حاصل نمیشود. اشتباه نکنید، عدم آرامش و اطمینان، پیشرفت را سبب نمیشود. اما برای حرکت رو به جلو، گاهی اوقات خطر کردن و فاصله گرفتن از منطقه ایمنتان، ضروری است.
با این حال، اگر تمایل دارید که به لحاظ ذهنی قویتر شوید، باید آماده باشید که با شکست نیز مواجه شوید.
تحقیقات جدیدی که در دانشگاه ییل انجام گرفته نشان میدهد احساس عدم اطمینان، یک سیگنال برای مغز برای شروع سریع فرایند یادگیری ارسال میکند. این بدان معنی است که شرایط ناپایدار که موجب ناراحتی شما میشوند برای توانایی شما در رشد و موفقیت بسیار مهم هستند.
آیا شما فکر میکنید که موفقترین افراد دنیا با استراحت و پا روی پا انداختن، به جایگاهی که امروز دارند رسیدهاند؟ قطعا خیر!
آنها به طور خستگی ناپذیر کار کردهاند، به شدت خطر کرده و بارها زمین خوردهاند تا رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند. این گونه افراد به رغم ترسهایشان، اقدامات عظیم انجام دادهاند و خود را به قله رساندهاند. اکنون بیاندیشید که اگر شما به ترسهایتان غلبه کنید؛ به کجا خواهید رسید؟
شما به این جهان نیامدهاید که در حاشیه زندگی بنشینید و فقط تماشاگر باشید. شما موهبتهایی در درون خود دارید که جهان در انتظار آن است. تواناییهای خود را به شکوفایی برسانید و اطمینان داشته باشید که شما نیز میتوانید از افراد الهام بخش این جهان باشید. پس تصمیم خود را بگیرید و هرچه سریعتر از پناهگاه امن خود خارج شوید.
توانایی و قدرت ذهنی شما بیشتر از هر مانعی است. شما میتوانید انتخاب کنید که در زمین بازی بمانید و نقش قربانی را بازی کنید، یا میتوانید بلند شوید و نقاط ضعف خود را به موفقیت تبدیل کنید.
این جمله معروف را در خاطرتان داشته باشید که :
“بزرگترین دیواری که شما باید از آن عبور کنید، همان چیزی است که در ذهنتان قرار دارد.”
فارغ از هر اتفاقی که به وقوع میپیوندد، به حرکت ادامه دهید و متوقف نشوید تا به قله برسید.
آیا برای شروع آماده هستید؟