آخر هفته چه فیلمی ببینیم: زیبایی موسیقی کانتری و درخشش فیلیپ سیمور هافمن
آخر هفته چه فیلمی ببینیم: زیبایی موسیقی کانتری و درخشش فیلیپ سیمور هافمن
gsxr در شمارهی ۲۷۶ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» سراغ چهار فیلم رفته است که واقعیت را از زاویهی دید درستی میبینند و آن دید را با مخاطب به اشتراک میگذارند. آینه فقط واقعیت را بازتاب میدهد و بسیاری از متون تاریخی فقط بهدنبال ثبت دقیق حقیقت هستند. اما سینمای داستانی وقتی به سراغ حوادث واقعی میرود، گاهی میتواند صرفا بازتابدهنده نباشد. فیلمها میتوانند تا حدی اجازهی تنفس هوای پیرامون شخصیتها را به ما بدهند؛ نه اینکه تنها آنها را مقابل چشمهای ما بگذارند.
آثاری که در ادامه خواهید دید، سبکهای روایی متفاوتی دارند و با درجههای سنی مختلفی قصه میگویند. وجه اشتراک آنها چیزی نیست جز تلاش برای نمایش معنادار و تأثیرگذار اتفاقات واقعی.
Coal Miner’s Daughter (1980)
ازدواج در سن پایین، رسیدن به این باور که توانایی استفاده از استعداد خود را ندارد و پیدا کردن فرصتی برای زندگی کردن واقعی. این خلاصهای از داستان تبدیل شدن لورتا وب به شخصی مهم در دنیای موسیقی کانتری است. او بهعنوان فرزند یک کارگر معدن در نگاه خیلیها هیچ شانسی برای پرورش دادن تواناییهایش نداشت، اما با پشتیبانی همراه خود رشد کرد و خوش درخشید. Coal Miner’s Daughter دربارهی کمک کردن یک انسان به یک انسان دیگر با خوشقلبی و امید است.
زیبایی این قصه ارتباط تنگاتنگی با ذات موسیقی کانتری دارد. گوش سپردن به موسیقی کانتری، مساوی با شنیدن همین قصهها است؛ قصههایی تلخ و شیرین که یک نفر میتواند در جمع کنار آتش بنشیند، گیتار بزند و آن را روایت کند. این درام موزیکال، یک تجربهی سینمایی قابل احترام را به مخاطب هدف خود ارائه میدهد.
The Last Emperor (1987)
وقتی نئورئالیزم ایتالیا در حال فتح کردن سینما بود، او کودکی میکرد. اما جسارت و احساسات انسانی آن جریان سینمایی محترم را به دوش و در آغوش کشید و نوع فیلمسازی خود را پرورش داد. برناردو برتولوچی، فیلمساز شهیر ایتالیایی بهدنبال قانونشکنیهای زیادی در جهان هنر هفتم بود. او که در سال ۲۰۱۸ میلادی از دنیا رفت، آثاری را به سینما هدیه داد که هنوز در رابطه با بسیاری از آنها بحث میشود.
چرا این نویسنده و کارگردان متولد شهر پارما تصمیم گرفت داستان زندگی پادشاهی را روایت کند در چین طی سه دورهی زمانی سلطنت کرد و درنهایت زندگی وی بهعنوان یک شهروند عادی به پایان رسید؟ نمیدانیم. اما نتیجه اثری مهم است که بدون خواندن اطلاعات اضافه باید به سراغ دیدن آن رفت.
American Splendor (2003)
هنر در موقعیتهای مختلف رشد میکند و از ذهن و قلب انسانهای مختلف بیرون میآید. American Splendor دربارهی یک داستانگوی خسته از ابرقهرمانهای تخیلی است؛ فردی که میخواهد سختی و چالشبرانگیزی زندگی روزمره را در آثار خود به نمایش بگذارد. او احساس میکند کامیکها به اندازهی کافی شجاعت و سختکوشی انسانهای واقعی و عادی را پررنگ نمیکنند.
فیلم American Splendor به مانند اولین اثری که در این مقالهی معرفی فیلم سینمایی دیدید، سعی میکند بین هنر شخصیت اصلی و نوع داستانگویی خود ارتباط برقرار کند. به همین خاطر موقع تماشای آن با قابهایی مواجه میشویم که اِلِمانهای کامیکبوکی زیادی دارند.
Capote (2005)
شاید هیچکس نمیتوانست نقش ترومن کاپوتی، نویسندهی کتاب ماندگار و غیر داستانی «در کمال خونسردی» (In Cold Blood) را در حد و اندازهی فیلیپ سیمور هافمن بازی کند. او با درک این حقیقت که نقش سپردهشده به وی پر از جزئیات اغراقآمیز است، اجازه میدهد آسیبپذیری و هویت انسانی او پشت این ویژگیهای ظاهری مخفی نشود. حتی استفادهی هافمن از صدای خاصی که هنرنمایی در نقش این کاراکتر به آن احتیاج دارد، بین دغدغههای روانی کاراکتر گم میشود و در ذوق نمیزند.
داستان دربارهی فردی است که چند سال از عمر خود را به تحقیق دربارهی یک پروندهی قتل اختصاص میدهد. پس از مدتی او ارتباط عجیبی با قاتلها پیدا میکند و همین اتفاق سبب میشود که روایت وی از ماجرا به طرز ویژهای تکاندهنده باشد.