حقایق جالب فیلم The Girl with the Dragon Tattoo | سرد مثل زمستان سوئد
حقایق جالب فیلم The Girl with the Dragon Tattoo | سرد مثل زمستان سوئد
باز هم دیوید فینچر و باز هم یک فیلم جنایی و معمایی فوقالعاده دیگر. فیلم The Girl with the Dragon Tattoo بهقدری صریح کثافتی را که ممکن است در اطراف همه درحال رخ دادن باشد را بهتصویر میکشد که اگر قبل از شروع فیلم با عبارت «براساس داستانی واقعی» روبهرو میشدیم، هیچکس به آن شک نمیکرد. دختری با خالکوبی اژدها احتمالا تنها فیلمی خواهد بود که میزان رک بودن و کثافت موجود در داستانش آن را شگفتانگیز کرده است. فیلمی که در آن میتوانید با تکتک اعضای وجودتان حس درد شخصیتها و کثافت داستان آن را لمس کنید. فیلمی که تماشا کردن آن بدون شک برای همه مناسب نیست.
داستان فیلم درباره روزنامهنگاری به نام میکائیل بلومکویست جریان دارد که بهخاطر کنجکاویهای سیاسی خودش و همچنین سروگوش آب دادن در موضوعات مختلف شغلش را از دست داده است. او همیشه بهدنبال حقیقت میگردد و همین موضوع مشکلات زیادی را برای او بهوجود میآورد. بهدلیل همین خصوصیت اخلاقی او یک میلیونر به نام هنریک ونگر او را استخدام میکند تا سرنخهای مفقود شدن برادرزادهاش را در سال ۱۹۶۶ دنبال کند و همین موضوع به خط اصلی داستان فوقالعاده جذاب این فیلم تبدیل میشود. در این مقاله تصمیم گرفتیم تا نگاهی کنیم به حقایق جالب فیلم The Girl with the Dragon Tattoo؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
«توجه: مطالعه این مقاله ممکن است قسمتهایی از داستان فیلم دختری با خالکوبی اژدها را برای شما اسپویل کند»
۱- از محل اقتباس تا مراحل تولید
فیلم دختری با خالکوبی اژدها را نهتنها میتوانیم یکی از دقیقترین اقتباسهای سینمایی از روی یک رمان بدانیم که میتوانیم آن را یکی از بهترین فیلمهای دیوید فینچر قلمداد کنیم. بااینحال تبدیل کردن رمان Män som hatar kvinnor که به انگلیسی معنی Men Who Hate Women یا همان «مردهایی که از زنان تنفر دارند» میدهد، به فیلمی که ما در سال ۲۰۱۱ تماشا کردیم بههیچوجه کار ساده و راحتی نبوده و چالشهای سخت و زیادی را سر راه سازندگان آن و بهخصوص سر راه دیوید فینچر و استیون زایلیان قرار داده است.
همانطور که از داستان فیلم هم بهراحتی میتوان متوجه شد داستان این اثر در کشور سوئد جریان دارد و رمان محل اقتباس آن پر شده از اصطلاحات، عبارتها و المانهایی که برای مردم سوئد بسیار ملموستر از مردم سایر نقاط جهان هستند. دیوید فینچر قصد داشت تا این فیلم را برای مردم سراسر دنیا تولید کند و یکی از مهمترین چالشها برای او و تیم نویسندگان این فیلم تبدیل کردن این المانها به المانهایی ملموستر برای مردم بهشمار میرفت.
برای مثال داستان جنایی این فیلم باتوجهبه فرهنگ مردم سوئد خلق شده و بهاحتمال بسیار زیاد بسیاری از مردم دنیا با فرهنگ این کشور و جنایتهای رخ داده در آن آشنایی ندارند. بههمیندلیل دیوید فینچر و استیون زایلیان مدت زمان زیادی را صرف این موضوع کردند تا فرهنگ غالب بر داستان رمان محل اقتباس این فیلم را به فرهنگی عامیانهتر و ملموستر تبدیل کرده و باید میان عناصر موجود در این فیلم که به کشور سوئد مربوط میشدند و عناصری که قصد داشتند آن را تغییر دهند، بالانس مناسبی ایجاد کنند. دیوید فینچر در مصاحبهای با رسانه هالیوود ریپورتر درباره این موضوع توضیحات جالبی داد و گفت:
روند اصلی داستان رمان محل اقتباس این فیلم برای مردم سراسر جهان به احتمال بسیار زیاد میتوانست کمی عجیب باشد و راستش را بخواهید برای خود من هم اینطوری بود. کثافت این داستان جنایی و دلهرهآور باید بهگونهای بهتصویر کشیده میشد که برای مردم جهان قابل لمس باشد. بههمیندلیل پس از بررسیهای فراوان همراهبا استیون زایلیان به این نتیجه رسیدیم که اگر داستان فیلم درنهایت درباره یک مرد و یک خانم و شکلگیری یک رابطه میان آنها جریان داشته باشد میتواند روند داستان را به شکل محسوسی قابل لمستر کند و این موضوع به کلید اصلی نوشتن فیلمنامه این فیلم تبدیل شد.
۲- حضور دنیل کریگ
حضور دنیل کریگ در فیلم The Girl with the Dragon Tattoo ارتباطی بسیار مستقیم با توضیحات مورد قبلی دارد. از آن جایی که سازندگان فیلم تصمیم گرفتند رابطه میان شخصیت مایکل و لیسبت به پایه اساسی داستان این فیلم تبدیل شود، آنها تمام تلاش خودشان را به کار گرفتند تا بهترین گزینه و بهترین بازیگر ممکن را برای نقشآفرینی در نقش مایکل و لیسبت انتخاب کنند. بههمیندلیل معتقد بودند انتخاب بازیگرانی با بهترین شیمی بسیار بهتر از انتخاب بازیگرانی بسیار محبوب خواهد بود.
درابتدا بازیگران برجستهای مانند برد پیت و جورج کلونی گزینههای اصلی برای بازی در نقش مایکل بهشمار میرفتند ولی اسکات رادین، تهیهکننده این فیلم سینمایی اعتقاد داشت شیمی میان این بازیگران و شخصیت مایکل مناسب نخواهد بود و بههمیندلیل درانتها وظیفه نقشآفرینی در این نقش برعهده دنیل کریگ قرار گرفت. بااینحال دنیل کریگ در آن زمان در مراحل تولید فیلم اسکایفال حضور داشت و برای حضور در فیلم دختری با خالکوبی اژدها زمانبندی برنامه کاری خودش را به میزان بسیار زیادی فشرده کرد تا بتواند در هر دو فیلم حضور داشته باشد چراکه پس از مطالعه فیلمنامه خیلی سریع به نقش مایکل علاقه پیدا کرد و قصد نداشت شانس حضور در این فیلم را از دست بدهد.
یکی از نکات جالب درباره حضور دنیل کریگ در این فیلم سینمایی دلیل مهمی بهشمار میرود که این بازیگر محبوب پس از آزمون بازیگری این نقش را پذیرفت. او در مصاحبهای با رسانه The Sun درباره این موضوع گفت: «بسیاری از فیلمها موضوعات حساسی را بهتصویر میکشند ولی سعی میکنند تا با ملایمتر کردن آنها فیلم خودشان را از ردهبندی سنی R دور نگه دارند. همین مسئله باعث میشود تا مشکلاتی که این فیلمها قصد نمایش آنها را دارند، بهخوبی به بیننده منتقل نشود».
وی در ادامه افزود: «موضوعی که من را خیلی تحت تاثیر قرار داد این بود که مسئله ردهبندی سنی فیلم The Girl with the Dragon Tattoo برای سازندگان آن خیلی اهمیت نداشت. آنها میخواستند کثافتی که در اطراف ما وجود دارد را به صریحترین شکل ممکن بهتصویر بکشند. موضوعاتی مانند خشونت علیه زنان، تجاوز و طرفداری از نازیها، المانهایی نیستند که برای تماشا کردن با تمام اعضای خانواده مناسب باشند ولی بااینحال در این فیلم بهطوری صریح وجود دارند. سازندگان فیلم قصد نداشتند خودشان را سانسور کنند و این موضوع واقعا توجه من را جلب کرد».
۳- انتخاب رونی مارا
به نقش لیسبت سالاندر با نقشآفرینی شگفتانگیز رونی مارا برسیم. نقشآفرینی رونی مارا بهقدری در این فیلم فوقالعاده بود که بدون شک نمیتوانیم این شخصیت را بازی بازیگر دیگری تجسم کنیم. رونی مارا برای حضور در این نقش اقدامات فوقالعادهای انجام داد و تعهد بینظیری به این نقش داشت که در ادامه مقاله بهطور کاملا مفصل به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
دقیقا مانند شخصیت مایکل، برای ایفای نقش در نقش شخصیت لیسبت نیز بازیگران بسیار برجستهای در ذهن سازندگان The Girl with the Dragon Tattoo قرار داشتند. بازیگرانی مانند اسکارلت جوهانسون، ناتالی پورتمن، جنیفر لاورنس، اما واتسون، یولاندی ویسر، کری مولیگان، کریستین استوارت و الیوت پیج بازیگران محبوبی بهشمار میروند که همگی آنها جزو افرادی بودند که میتوانستند در نقش لیسبت بازی کنند ولی حضور هرکدام از آنها در این فیلم به دلایل مختلفی نهایی نشد.
مهمترین دلیل برای این تصمیم این موضوع بهشمار میرفت که شیمی میان بسیاری از آنها و دنیل کریگ نمیتوانست همان چیزی باشد که دیوید فینچر و استیون زایلیان درنظر داشتند. چراکه بازیگر نقش مایکل در آن زمان انتخاب شده بود و باتوجهبه انتخاب دنیل کریگ باید بازیگر نقش لیسبت انتخاب میشد. دیوید فینچر درنهایت وظیفه نقشآفرینی در این نقش را به رونی مارا سپرد که قبل از این فیلم در فیلم The Social Network سابقه همکاری با او را داشت.
نکته بسیار جالب درباره انتخاب رونی مارا به این موضوع مربوط میشود که خود دیوید فینچر در یک مصاحبه گفته بود که درابتدا بهطور کامل اطمینان نداشت که رونی مارا بتواند شخصیت لیسبت را بهخوبی ایفا کند ولی بهخاطر روحیه سرکش و غیرقابل کنترلی که در ذات رونی مارا قرار گرفته بود و دیوید فینچر از آن آگاهی داشت، تصمیم گرفت این نقش را به او بدهد و رونی مارا نیز این وظیفه را بدون نقص انجام داد. وقتی که توضیحات مربوطبه اقدامات رونی مارا برای حضور در این فیلم را مطالعه کنید با این روحیه سرکشِ او خیلی خوب آشنا خواهید شد.
۴- تعهد رونی مارا به نقش لیسبت
در توضیحات مورد قبل به این نکته اشاره کردیم که از مهمترین دلایل انتخاب رونی مارا برای نقشآفرینی در نقش لیسبت سالاندر، روحیه سرکش، خصوصیات اخلاقی خاص و تعهد فوقالعاده او به این نقش قلمداد میشدند. موضوعی که در این مورد بهطور مفصل به توضیح آنها خواهیم پرداخت ولی اجازه دهید قبل از شروع توضیحات این بخش به مصاحبه دنیل کریگ درباره انتخاب رونی مارا و ایفای نقش او در نقش شخصیت لیسبت اشارهای داشته باشیم که حضور مارا در این فیلم را بهخوبی توصیف کرده است. فیلم دختری با خالکوبی اژدها در آن زمان پس از فیلمهای جیمز باند مهمترین فیلم دنیل کریگ بهشمار میرفت و پس از انتخاب او بهعنوان بازیگر نقش مایکل در انتخاب بازیگر نقش لیسبت نیز حضور پررنگی در آزمونهای بازیگری بازیگران مختلف داشت.
دنیل کریگ در مصاحبهای با رسانه Page Six درباره رونی مارا و انتخاب او در نقش لیسبت گفت: «رونی مارا از لحاظ فیزیکی برای نقش لیسبت بینقص بود و انتخاب او توسط دیوید فینچر یکی از بهترین تصمیمهای او تلقی میشد. مارا زمانیکه هودی خودش را میپوشد و کاپشن چرمی شخصیت لیسبت را به تن میکند گویا یک پسر ۱۴ ساله بود و زمانیکه در فیلم لباس معمولی برتن داشت یک خانم زیبا و جذاب بهشمار میرفت. این ترکیب برای نقش لیسبت نهتنها فوقالعاده است که شباهت بسیار زیادی نیز با شخصیت لیسبت در کتاب محل اقتباس این فیلم سینمایی دارد».
اما به اقداماتی برسیم که رونی مارا برای حضور در این فیلم سینمایی انجام داد و باور کنید بازیگران بسیار کمی وجود دارند که حاضر هستند درباره این کارها برای تنها یک نقش فکر کنند؛ انجام دادن آنها به کنار. رونی مارا قبل از شروع مراحل فیلمبرداری فیلم زودتر از سایر بازیگران فیلم به سوئد رفت و مدت زمان نسبتا بلندی را در این کشور و در یک شهر کوچک گذراند تا با محیط آن کشور آشنایی بیشتری پیدا کند و با آشنایی با فرهنگ مردم سوئد بتواند شخصیت لیسبت را در واقعیترین شکل ممکن و در نزدیکترین حالت ممکن به فرهنگ سوئد ایفا کند.
قبل از این فیلم سینمایی رونی مارا هیچ پیرسینگی روی صورت خودش نداشت و دیوید فینچر نیز به او پیشنهاد کرده بود تا گوشوارهها و پیرسینگ روی دماغ شخصیت لیسبت را بهطور موقت و با گریم روی صورت او پیاده کنند ولی این موضوع با مخالفت رونی مارا مواجه شد. او تصمیم گرفت تا چهار سوراخ روی هر گوش خود ایجاد کند و دماغ و لب خودش را سوراخ کند تا تیم گریم این فیلم سینمایی بتوانند از پیرسینگها و گوشوارههای کاملا واقعی روی صورت او استفاده کنند. وی همچنین موهای خودش را دقیقا مانند مدل موی شخصیت لیسبت کوتاه کرد تا در مراحل فیلمبرداری از کلاه گیس استفاده نکند و مهمتر از همه تصمیم گرفت برخی از خالکوبیهای این شخصیت را بهطور واقعی روی بدن خود انجام دهد.
مارا در مصاحبهای با رسانه Allure درباره این موضوع گفت: «پیش خودم فکر کردم وقتی شخصیت لیسبت در کتاب این المانهای ظاهری را دارد، در فیلم هم باید همانطور باشد ولی بهطور واقعی. اینگونه شخصیت لیسبت به واقعیترین شکل ممکن جلوی مخاطب قرار میگرفت و مخاطب خیلی بهتر و راحتتر میتوانست با او ارتباط برقرار کند».
اگر فکر میکنید این تمام ماجرا بود، در اشتباه هستید. دیوید فینچر در مصاحبهای به این نکته اشاره کرده بود که رونی مارا برای اینکه کمی به دختر و پسرهای نوجوان شبیهتر باشد و شبیه آنها راه برود، در کلاسهای اسکیتبورد شرکت کرد و مدتی را در یک آموزشگاه اسکیت سپری کرد. خود رونی مارا در مصاحبه با رسانه Verity با اشاره به این موضوع به طرفداران این فیلم گفت که این موضوع خیلی گستردهتر از کلاس اسکیت بوده است.
او در این مصاحبه گفت: «من تمام تلاشم را کردم تا لیسبت را همانطوری که در فیلمنامه آمده، به بیننده نشان دهم. اگر لیسبت در موتورسواری خوب بود، من هم باید در موتورسواری خوب میبودم. من در کلاسهای مربوطبه اسکیتبورد، کیکبوکس، موتورسواری و کمی هم در کلاسهای مربوطبه کارهای کامپیوتری شرکت کردم و در تمام این کلاسها زمان مناسبی را سپری کردم تا بتوانم این کارها را در شرایطی استاندارد جلوی دوربین انجام دهم». تعهد رونی مارا به نقش لیسبت نهتنها شگفتانگیز و تحسینبرانگیز است که نقشآفرینی فوقالعاده او در این نقش بهراحتی یکی از مهمترین دلایل موفقیت و ماندگاری این فیلم سینمایی بهشمار میرود.
همچنین بهخاطر صورت لاغر رونی مارا تیم گریم این فیلم توانستند گریمهای بسیار زیادی را مخصوصا برای چشمان او امتحان کنند. سرپرست تیم گریم این فیلم با اشاره به این موضوع گفته بود که بیش از ۲۰۰ گریم مختلف را روی صورت رونی مارا امتحان کردند. رونی مارا نهتنها از این موضوع گلهای نکرده بود که با شوق بسیار زیاد بهدنبال بهترین گریم برای شخصیت لیسبت میگشت و در تمام این مدت خودش تیم گریم این فیلم را تشویق میکرد تا طرحهای بیشتری را روی صورتش امتحان کنند!
۵- مشکلات و باگهای داستانِ فیلم
فیلم The Girl with the Dragon Tattoo با تمام فوقالعاده بودنش، بینقص نیست؛ کماکه هیچ فیلمی در تاریخ سینما پیدا نمیشود که کاملا بینقص باشد. در این مورد قصد داریم به چند مشکل کوچک در این فیلم و در داستانش اشاره کنیم که اگر وجود نداشتند میتوانستند این فیلم را به بینقص بودن نزدیکتر کنند.
- حقایق جالب فیلم Gone Girl
- حقایق جالب فیلم Zodiac
- حقایق جالب فیلم The Curious Case of Benjamin Button
برای مثال درابتدای فیلم شخصیت لیسبت به یک ایمیل نگاه میکند که تاریخ ایمیل اینگونه نوشته شده است: 02.01.06. این تاریخ میتواند هم دوم ژانویه را نشان دهد و هم روز نخست فوریه که در فیلم مشخص نمیشود این تاریخ متعلق به کدامیک از این دو روز است. بااینحال در سکانس بعدی شاهد جشن روز کریسمس هستیم که چند روز قبل از هر دوی این تاریخها رخ میدهد و از لحاظ تاریخی منطقی نیست.
مثل مثال قبلی این مثال نیز به کارهای مربوطبه کامپیوتر ربط دارد. از آنجایی که کامپیوتر نقش بسیار پررنگی در داستان فیلم و اتفاقات آن دارد توجه به چنین جزییاتی باعث میشود تا خورههای فیلمهای سینمایی مشکلات کمتری را در فیلم پیدا کنند. در یکی از سکانسهای فیلم شخصیت مایکل با لپتاب مکبوک پرو خود درحال کار کردن است و سیستمعامل آن بهطور واضح به نسخه Mac OS X Lion آپدیت شده ولی در سکانس بعدی لپتاب او دارای سیستمعامل قدیمیتر Mac OS X Tiger است. باتوجهبه مدل مکبوک پروی مایکل، این امکان برای داونگرید کردن سیستمعامل در آن وجود ندارد.
این موضوع بهاینخاطر رخ داده که به احتمال زیاد در سکانس دوم از یک لپتاب دیگر که در محل فیلمبرداری وجود داشته، استفاده شده و لپتابهایی که شخصیت مایکل در دو سکانس پشتسرهم از آنها استفاده میکند، یکی نیستند. این موضوع را هم میدانیم که او تنها یک لپتاب همراه خودش به آن خانه در آن جزیره برده است.
مشکل بزرگ دیگر این فیلم مربوطبه بازه زمانی تحقیقات مایکل در آن جزیره میشود. زمانیکه او تحقیقات خودش را آغاز میکند از سرما درحال یخ زدن است و مشخصا در فصل زمستان تحقیقات خودش را آغاز کرده است. بااینحال در چند سکانس بهطور واضح میتوانیم مشاهده کنیم که رنگ برگ برخی درختان سبز و در برخی از سکانسها نارنجی هستند. این یعنی داستان فیلم در آن سکانسها در فصل تابستان یا پاییز جریان دارد و در پایان فیلم بار دیگر شاهد بارش شدید برف هستیم و هیچ برگی روی درختان نمیبینیم. بااینحال باتوجهبه روند داستان فیلم تحقیقات مایکل و لیسبت در آن جزیره یک سال طول نکشیده و این موضوع هم میتواند یکی دیگر از بیدقتیهای جزیی سازندگان فیلم تلقی شود.
نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت gsxr درباره فیلم The Dragon with the Dragon Tattoo چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت gsxr به اشتراک بگذارید.