نگاهی به دلایل افت کیفیت محصولات هالیوود
نگاهی به دلایل افت کیفیت محصولات هالیوود
هالیوود در طی یک دهه گذشته به سبب بهرهگیری از برخی مسائل با افتی شدید کیفیت محصولاتش دچار شده است.
در طی دهههای گذشته به سبب آن که در مقاطع مختلف شاهد روند و جریانهای گوناگونی در دنیا بودیم، هالیوود نیز به تبعیت از آنها وارد موضوعات و مسائل مختلفی شد که حتی منجر به خلق آثاری منحصر به فرد و ماندگار از دورههای پیشین این مدیوم نیز گشته است.
در حالی که پیشرفت تکنولوژی و اختصاص دادن بودجههای هنگفت، این ذهنیت را به وجود آورده بود که هالیوود در مسیری بسیار بزرگ و مثبتی قدم خواهد گذاشت اما رویهای که این صنعت در طی یک دهه گذشته در پیش گرفته است نه تنها در بحث کیفیت آثار نتیجه مثبتی نداشته است، بلکه این نگرانی را ایجاد کرده که آینده بسیار شوم و تاریکی در انتظار سینماگران خواهد بود.
پیشرفت تکنولوژی زمینهساز خلق آثاری سخیف، بیروح و تنها پر زرق و برقی شده که تنها و تنها هالیوود را در مسیر سودآوری قرار داده و این مسئله ضربه جبرانناپذیری به آثار برجسته و هنری سینما زده است. به همین دلیل نیز تصمیم گرفتیم تا در این مقاله، نگاهی به دلایل افت کیفیت شدید آثار مرتبط با هالیوود داشته باشیم.
وابستگی به اعداد و ارقام باکسآفیس و تعداد بینندگان
در صنعت هالیوود از آغاز تاکنون همیشه شاهد رویارویی هنر و تجارت بودهایم که امروزه کفه ترازو تمام و کمال به سمت اعداد و ارقام سنگینی کرده است.
به سبب تبلیغات پر سر و صدا و بهرهگیری از کلیشههای مورد علاقه عام مردم، شاهد این مسئله هستیم که آینده فیلمها و سریالهای تلویزیونی تنها و تنها به میزان فروش در باکسآفیس یا تعداد بینندگانشان در سرویسهای استریم محدود شده است. موضوعی که سبب شده تا تهیهکنندگان و سازندگان سینما تنها به سمت ساخت آثاری گرایش پیدا کنند که بتواند این اعداد و ارقام را بزرگ و دهن پر کن، جلوه دهد و عملاً هنر و خلاقیت جای خود را به پروژههای سودآوری داده که هیچ نبوغ و جذابیتی در آنها یافت نمیشود. به راحتی میتوان گفت که هالیوود، هنر و کیفیت خود را به مشتی دلار و الگوریتمهای پر زرق و برق باخته که مایه تاسف میباشد.
تاثیر منفی رسانههای اجتماعی بر آثار بلاک باستر
رسانههای اجتماعی به مانند یک شمشیر دو لبه عمل میکند که در عین رساندن صدای اعتراضات بینندگان، میتواند منجر به خلق آثاری اضافی و بدون برنامهریزی شدهای نیز بشود.
ما در حالی شاهد فیلم موفق و جذاب Ghostbusters: Afterlife بودیم که رسانههای اجتماعی مملو از انتقادات تند و تیز حول محور پروژه قبلی بود که با گنار گذاشتن المانهای همیشگی این مجموعه، به تمام طرفدارانش توهین کرده بود. از سوی دیگر اما صدای اعتراضات طرفداران جنگ ستارگان بر سر ساخته رایان جانسون به حدی بالا گرفت که شاهد نتیجه فاجعهباری به نام Star Wars: The Rise of Skywalker بودیم که توهینی مستقیم به تمام آثار پیش از خود بود و صدای انتقادات طرفداران به اتفاقی بسیار بدتر منجر شد. Zack Snyder’s Justice League نیز برآوردی از حواشی زک اسنایدر با کمپانی برادران وارنر بود که منجر به خلق کمپینهای دروغین و کورکورانه طرفدارانی شد که نه تنها خواسته مورد نظرشان در سرویس HBO Max به موفقیت بزرگی دست پیدا نکرد، بلکه بودجه 370 میلیون دلاری این پروژه هیچ بازگشتی نداشت و در این میان تنها زک اسنایدر بود که با ایجاد حواشی و شهرتی که به هم زده بود، موفق از میدان خارج شد.
بازیسازیها و اقتباسهای نوستالژیک فاجعهبار
سران هالیوود به چنان پولپرستیای دچار شدهاند که حتی به ساختههای خاطرهانگیز گذشته نیز رحم نکرده و با بازیسازیها و اقتباسهای فاجعهآمیز، ضربهای جبران ناپذیر به فرنچایزهای قدیمی خود میزنند.
کمپانیهای فیلمسازی در رقابت با یکدیگر و برای به دست آوردن سودهای کلان حتی به گذشته خود نیز رحمی نکرده و تمام دار و ندار خود را به معرض فروش در گیشه گذاشتهاند. پارک ژوراسیک، شرلوک هولمز، هرکول پوآرو و یا هالووین از جمله آثاری هستند که مورد اقتباسهای جدید گرفته و نه تنها آثار جدیدشان هیچ حرفی برای گفتن نداشته است، بلکه با سوءاستفاده از المانهای نوستالژی، مخاطبین را به سینما کشانده و تمامی خاطرات گرانبهای آنها را با خاک یکسان میکنند. بماند که بازسازی آثار محبوب حتی نتیجه فاجعهبارتری داشته و منجر به پروژههای توهینآمیزی مثل بنهور، مومیایی، پینوکیو و مولان شده که حتی ارزش یکبار تماشا را هم نخواهد داشت.
خلق دنیاهای سینمایی به تقلید از دنیای سینمایی مارول
فارغ از بحث کیفی و کلیشههای دنیای سینمایی مارول اما برنامهریزی دیزنی و مارول یک دهه پیش منجر به خلق اثری به نام The Avengers شد که به خودی خود قابل ستایش است.
با این حال فروش سرسامآور آثار دنیای سینمایی مارول، باقی کمپانیهای فیلمسازی را وادار کرده تا از هر فیلم و سریال سادهای، یک دنیای سینمایی تشکیل بدهند که نه تنها قابل رقابت با MCU نبوده است، بلکه اصلاً برخی از این آثار پتانسیل بسط داده شدن به عنوان یک دنیای سینمایی را ندارند. در حالی که دنیای سینمایی دیسی هنوز هم تکلیفش با خودش مشخص نیست، شاهد دنیای هیولامحوری از کمپانی برادران وارنر هستیم که دست و پا شکسته به کار خود ادامه داده و هیچ تضمینی بابت آینده آن وجود ندارد. کمپانی سونی پیکچرز نیز در بیبرنامگی کامل اصرار دارد که دنیای سینمایی حول محور شخصیتهای کمیکهای مرد عنکبوتی خلق نماید که تمام پروژههای آن به فجایعی عجیب و غریب منتهی گردیده و در کمال شگفتی، دنیای سینماییای که حول محور مرد عنکبوتی خلق شده است، هنوز از هیچ مرد عنکبوتیای بهره نمیبرد. گل سرسبد دنیاهای سینمایی هم که دارک یونیورس بود که با فیلم The Mummy در سال 2017 نیامده به پایان رسید.
تاسفبار است که کمپانیهای میلیارد دلاری هالیوود از دنیای سینمایی مارول، تنها عنوانش را درک کردهاند و هیچ توجهی به میزان برنامهریزی صورت گرفته توسط مارول و دیزنی نداشته و یک شبه قصد پیمودن راه صد ساله را دارند.
خلق فرنچایزهایی شکست خورده
همانطور که پیشتر گفتیم، موضوع خلق یک جهان مشترک منجر به فدا کردن کیفیت و برنامهریزی شده است. با این حال ضربهای که این مسئله به کیفیت آثار هالیوود زده بسیار جای بحث دارد!
کمپانیهای فیلمسازی بدون توجه به ماهیت خلق دنیاها و فرنچایزهای سینمایی، آثار مورد نیاز برای پایهریزی این دنیا را فدای کلیتی کردهاند که هنوز حتی شکل هم نگرفته است. کمپانی سونی پیکچرز فرنچایز The Amazing Spider-Man را که میتوانست به سهگانهای منحصر به فرد منتهی گردد را تمام و کمال فدای دنیای سینمایی خود کرد که منجر به فروپاشی The Amazing Spider-Man 2 شد. با این حال در کمال شگفتی آنها نه تنها درس نگرفتند، بلکه Morbius را روانه بازار کردهاند که با افتخار میتوان گفت که فاجعهبارترین ساخته ژانر ابرقهرمانی در طی یک دهه اخیر بوده است. حتی دنیای سینمایی مارول نیز به این مسئله دچار شده و فاز چهارم آنها مملو از آثار سخیف و مبتذلی شده است که حتی یکبار تماشای پروژههای آن نیز میتواند عذابآور جلوه نماید.
مرگ آثار هنری با بودجههای نه چندان کلان
البته که تمام تقصیرات تنها معطوف به کمپانیهای فیلمسازی نبوده و خود بینندگان نیز در وضعیت فعلی هالیوود سهیم هستند؛ زیرا وقت، پول و تمام توجه خود را برای آثاری یکبار مصرف هزینه کردهاند.
زمانی که مردم بیشتر توجه خود را صرف آثاری میکنند که هیچ ارزش هنری نداشته و تنها سودهای کلان را به جیب سازندگانش وارد میکند، واضح است که کمپانیهای فیلمسازی نیز از خواسته اکثریت مردم تبعیت کرده و عملاً هزینه چندانی برای فیلمهای باکیفیت و هنری نخواهند کرد. زمانی که هر ساله شاهد تعداد بیشماری فیلم و سریال خوش ساخت و با کیفیت در سینما و تلویزیون بودیم، امروزه به وضعیتی دچار شدهایم که این دست از آثار به تعداد انگشتشماری تنزل پیدا کرده که همانها هم یا فروش درست و حسابی نداشته یا تعداد بینندگان کفاف تمدید فصلهای بیشتر را نمیدهد. عملاً تنوع و کیفیت در هالیوود با مرگی مواجه شده که آثار ابرقهرمانی تمام این صنعت را تحت سلطه خود درآورده و شاهد فروش سرسامآور پروژههای مبتذلی همچون Thor: Love and Thunder، Captain Marvel و یا Black Panther هستیم.
سقوط آثار انیمیشنی مخصوصاً ساختههای پیکسار
انیمیشنها وظیفه دارند تا در بستری فانتزی و کارتونی به وقایعی آموزنده و جذاب بپردازند که نه تنها درسهای مهمی را به کودکان بیاموزد، بلکه مخاطبین بزرگسال را نیز به سمت خود جذب نماید.
با این حال پس از شیوه همهگیری ویروس کرونا و باب شدن حواشی و موضوعات مبتذل در انیمیشنها شاهد افت کیفیت محسوس این مدیوم هستیم که حتی نام بزرگی همچون پیکسار را به نابودی کشانده است. همچنین به سبب اخراج و نادیده گرفته شدن سیل عظیمی از انیماتورهای باسابقه و حرفهای توسط کمپانیهای دیزنی و برادران وارنر، شاهد ساخته شدن آثار بیکیفیت و مبتدیانهای هستیم که به هیچ وجه نمیتواند با آثار انیمیشنی چند دهه گذشته رقابت کرده و به همین دلیل نیز بینندگان دلیلی برای صرف هزینه و مشاهده این دست از آثار نخواهند داشت. نمونه بارز این مشکلات را میتوان در 5 اثر اخیر استودیو پیکسار مشاهده کرد که یکی از یکی فاجعهبارتر و غرق شدن در حواشی و موضوعاتی که هیچ ربطی به دنیای معصومانه انیمیشنها نداشته است.
جلوههای ویژه فاجعه آمیز
با وجود این که پیشرفت تکنولوژی و به کارگیری روشهای نوین برای خلق جلوههای ویژه میتواند به اثری تماشایی و منحصر به فرد همچون Avatar: The Way of Water منتهی شود اما در سمت مقابل شاهد ساخت و پخش دهها اثر بیکیفیت نیز هستیم.
به سبب این که هیچ اتحادیهای برای متخصصات جلوههای ویژه وجود ندارد تا از حق دستمزد آنها دفاع نماید، شاهد فشار بیش از حد کمپانیهای فیلمسازی بر روی این مختصصان هستیم که در ازای دریافت کمترین دستمزد، بیشترین بازدهی از آنها به کار گرفته میشود. بیرحمانهترین وضعیت این روزها نیز در قبال دنیای سینمایی مارول میباشد؛ زیرا عملاً با متخصصان این حوزه به مانند برده رفتار کرده تا حدی که شاهد بروز نارضایتیها و حواشی بسیاری حول محور استودیوهای مرتبط با مارول و دیزنی هستیم. دنیای سینمایی مارول که یک زمانی از جلوههای ویژه تماشایی و منحصر به فرد بهره برده بود، به چنان ذلتی دچار شده که شاهد پروژههای زشت و مبتدیانهای همچون She-Hulk: Attorney at Law و Thor: Love and Thunder هستیم.
وابستگی بیش از حد به سرویسها و تبلیغات آنلاین
به لطف بر روی کار آمدن سرویسها و تبلیغات آنلاین رسانههای اجتماعی، رسانههای فیزیکی با مرگی زودرس مواجه شدهاند که میتواند تبعات فاجعهباری برای آینده هالیوود داشته باشد.
فروش فیزیکی فیلمها و سریالها و حضور مرجعهای مختلف حول محور این حوزه طی دو دهه گذشته کمک بهسزایی در سودآوری آثار سینمایی و تلویزیونی داشته که به مرور نقش آنها کمرنگ شده است. این مسئله همچنین باعث شده تا انحصار گرایی نیز افزایش پیدا کند؛ زیرا یک کمپانی به مانند نتفلیکس با خرید حق پخش بسیاری از فیلمها، بینندگان را مجبور کرده تا از تنها یک سرویس برای مشاهده آثار مورد علاقهشان استفاده کرده و عملاً مراجع زیر دست به نابودی کشیده شدهاند.
خلق محتوای یکبار مصرف
یکی از بزرگترین ضرباتی که کمپانیهایی مثل نتفلیکس بر هالیوود وارد کردهاند، عادیسازی موضوعی تحت عنوان “فرهنگ محتوا” میباشد.
این فرهنگ باعث شده تا شاهد فیلم و سریالهای به شدت ساده و کمیت محوری باشیم که تنها به درد یکبار تماشا خورده و خیلی زود از یادها فراموش میشوند. تنها فایده این موضوع برای کمپانیای مثل نتفلیکس در ارائه آمار پر سر و صدایی است که به ظاهر نشان از موفقیت اثر دارد اما در باطن به مانند یک تبلیغ گذرایی بوده که دیگر مخاطب هیچگاه به سراغش نخواهد آمد. این طرز فکر شاید که در کوتاه مدت سود کلانی را برای کمپانیهای هالیوود در پی داشته باشد اما در بلند مدت نه تنها کیفیت کلی سینما و تلویزیون را دچار فروپاشی خواهد کرد، بلکه مخاطب را نیز خسته کرده و آثاری همچون Red Notice به مرور دیگر هیچگاه دیده نخواهند شد.
آیا از رویه فعلی هالیوود در سینما و تلویزیون رضایت دارید؟ به عقیده شما چه عواملی باعث شده تا این اتفاق برای هالیوود رقم بخورد؟ دنیای سینمایی مارول و رویه کمپانیهایی همچون نتفلیکس چقدر در این مسئله مقصر بودهاند؟ برای جبران این مشکلات چه راهکاری در نظر دارید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR