نگاهی به پیامهای مخفی ولی آموزنده انیمیشنهای دیزنی
نگاهی به پیامهای مخفی ولی آموزنده انیمیشنهای دیزنی
انیمیشنهای دیزنی در باطن حاوی پیامهایی تاثیرگذار و آموزنده هستند که ذهن مخاطبین خود را به چالش میکشند.
هر چقدر باقی آثار سینمایی و تلویزیونی دیزنی که دنیای سینمایی مارول را نیز شامل میشود، به ابتذال کشیده شده و حتی جنبه سرگرمی ساده خود را هم از دست داده است اما انیمیشنهای ساخته شده توسط این کمپانی که آثار پیکسار نیز جزوی از آنها میباشد، حاوی مطالب و پیامهای آموزنده و بسیار جالبی نه تنها برای کودکان، بلکه برای مخاطبین بزرگسال خود نیز میباشد.
پیامهای آثار انیمیشنی دیزنی که جنبههای مختلفی از زندگی انسانها را به معرض نمایش میگذارد، بار روانشناختی جالبی داشته و بعضاً حاوی مسائل مهمی میباشد که امروزه در جوامع مختلف شاهد سر و کله زدن با آنها هستیم.
به همین سبب نیز تصمیم گرفتیم تا در مقالهای تحت عنوان “نگاهی بر پیامهای مخفی ولی تاثیرگذار انیمیشنهای دیزنی” به بررسی پیامهای مخفی برخی از این انیمیشنها پرداخته و ببینیم که چگونه میتوانیم از روایات آنها مطالب و درسهای آموزندهای را کسب نماییم.
بررسی احساسات و سلامت روان در انیمیشن Inside Out
شاید که کودکان و مخاطبین کم سن و سال انیمیشن Inside Out (درون و بیرون) در درک مفاهیم عمیق و روانشناسانه این اثر ناتوان باشند اما افراد بالغ کاملاً متوجه مطالبی که حول محور سلامت روان است را درک خواهند کرد.
این انیمیشن جذاب و آموزنده قصد دارد تا به تک تک احساسات درونی ما انسانها، شخصیتی متفاوت و منحصر به فرد را القا کرده و از این طریق این پیام را به ما برساند که باید یاد بگیریم تا احساساتمان را درک کرده و هر چه که هست، چه خوب و چه بد، آن را بپذیریم و به دنبال درمان کمبودهای خود باشیم. نکته جالب توجه درباره نگرش Inside Out در این است که به ما نشان میدهد برای داشتن احساسی ایدهآل، باید تمامی احساسات خود را حتی ویژگیهایی که ممکن است خجالتبار یا ناراحت کننده باشد را نیز تقویت کرده و تحت مراقبت قرار دهیم.
بیان مسائل مهم و حیاتی جامعه توسط انیمیشن Turning Red
در طول زندگی هر یک از ما مردها و زنها و به سبب بزرگسالی شاهد وقایع و رخدادهایی خواهیم بود که Turning Red (قرمز شدن) به ما یاد میدهد تا از بابت آنها احساس شرم و خجالتزدگی نداشته باشیم.
انیمیشن Turning Red در کنار این که بر روی رابطه نزدیک بین اعضای خانواده مخصوصاً مادرها تمرکز دارد و بیان میکند که باید صمیمیت و اعتماد در میان تک تک اعضای خانواده جریان داشته باشد تا کودکان بتوانند بلوغ جسمی و ذهنی مناسبی را تجربه کنند، بدون هیچ ترس و ابایی به مخاطبین خود مسائلی را نشان میدهد که جزوی از زندگی روزمره انسانها بوده و باید یاد بگیریم که با یک دید منطقی و بالغانه نسبت به آنها تفکر و اندیشه داشته باشیم. حتی در سادهترین مثال ممکن شاهد این موضوع هستیم که رنگ قرمزی که در بسیاری از فرهنگها و کشورها به عنوان نماد بدشگونی و زشتی یاد میشود اما در کشوری مانند چین نماد خوشبختی و خوش شانسی بوده و از همین رو نیز باید یاد بگیریم که دید و نگرش خود را نسبت به حتی سادهترین مسائل ممکن نیز گسترش دهیم.
پذیرش و درک تفاوتها در انیمیشن Frozen
در انیمیشن Frozen (یخ زده) شاهد دختری به نام السا هستیم که به سبب قدرتها و تواناییهای متفاوتش نسبت به باقی انسانها، گوشهگیر شده و از باقی جامعه خود را دور کرده است؛ مسئلهای که افراد زیادی در اطراف ما ممکن است تا به این مشکل دچار شده و توسط ما نادیده گرفته شوند.
پیام مهم و اصلی انیمیشن Frozen در این است که هیچ انسانی شبیه به دیگری نخواهد بود؛ هر یک از ما انسانها شامل ویژگیها و تواناییهای متفاوت و منحصر به فردی هستیم که امکان دارد تا توسط جامعه یا اطرافیانمان نادیده گرفته شده و یا حتی مورد تمسخر قرار بگیریم. این مسئله سبب شده تا علیرغم حفظ ظاهر اما در باطن افسردگی و پوچی به سراغ ما آمده و در صورت بیمحلی و نادیده گرفتن شدن توسط عزیزانمان میتوانیم به ورطه نابودی کشیده شویم. دیزنی به زیبایی تفاوت بین ما آدمها را به تصویر کشیده و باید یاد بگیریم که نسبت به این تواناییها و تفاوتها احترام گذاشته و از کمبودها و احساس افسردگی عزیزانمان مراقبت نموده و در کنارشان حضور داشته باشیم.
الهام از داستانهای دینی در انیمیشن Snow White and the Seven Dwarfs
انیمیشن زیبا و فراموش نشدنی Snow White and the Seven Dwarfs (سفیدبرفی و هفت کوتوله) در ظاهر حول محور دختر جوان و زیبایی است که از دست ملکه شرور به گروهی از کوتولهها پناه برده و ناخواسته سیب سمیای را میل میکند که تباهی و نابودی را برایش در پی خواهد داشت.
با این حال شاید جالب باشد تا بدانید که دیزنی از داستان آدم و حوا برای ساخت این پروژه بهره گرفت تا درسهای دینی و عرفانی آن را در غالب یک انیمیشن برای کودکان به ارمغان آورده و آنها را نسبت به خطرات انجام دادن گناه، آگاه سازد. کودکان در هنگام تماشای انیمیشن Snow White and the Seven Dwarfs با این مسئله مواجه میشوند که سفید برفی روی به خوردن سیبی میآورد که نه تنها به او گفته شده بوده که خطرناک خواهد بود، بلکه جسم و روح او را در معرض نابودی قرار داده و بدیها و شرارتهای ملکه به راحتی دامنگیر او میشود. در سال 1937 و تنها چند سال پیش از آغاز ویرانگرترین جنگ تاریخ بشریت، ما شاهد بودیم که چنین مسائل آموزنده و مهمی از طریق انیمیشنی ساده و زیبا برای کودکان به تصویر کشیده شده است.
راستیگرایی و تحول انسانها در انیمیشن Pinocchio
شاید که بزرگترین درد و مشکل بشریت، دروغ گفتن و پنهان کردن حقیقت باشد که برای قرنهای بسیار، زمینهساز بزرگترین مشکلات و بدبختیها برای بشریت بوده است؛ مسئلهای که دیزنی از جنبه متفاوتی آن را در انیمیشن Pinocchio (پینوکیو) به تصویر میکشد.
پینوکیو کودک معصوم و سادهلوحی است که توسط یک معجزه، جان گرفته و فرصت زندگی کردن را پیدا میکند. با این حال او در دام دروغها و پنهانکاریهای بسیاری گرفتار شده و به صورت نمادین برای نجات جان پدر ژپتو در شکم یک نهنگ گرفتار میشود. با این حال او دچار تحولی شخصیتی شده و با آموختن زیانهای دروغ و پنهانکاری، به عنوان یک پسر واقعی و سرزنده از شکم نهنگ نجات پیدا میکند. انیمیشن Pinocchio به صورت نمادین و بسیار تاثیرگذار نشان میدهد که دروغ و فریبکاری تا چه اندازه میتواند انسانها را پست و حقیر نموده و در صورتی که چنین ویژگیهای زشت و تاریکی را کنار بگذاریم، به مانند انسانی تازه متولد شده خواهیم بود که فرصت جدید و بسیار درخشانتری برای زندگی خواهیم داشت.
دست گذاشتن بر روی مسئله بلوغ توسط انیمیشن Peter Pan
انیمیشن Peter Pan (پیتر پن) در حالت کلی حول محور پسری است که از بزرگ شدن و تبدیل شدن به یک مرد بالغ فراری و هراسان بوده و در پذیرش این واقعیت با مشکل بزرگی روبرو میباشد.
او برای فرار از مسئولیتها و واقعیاتی که در بزرگسالی باید با آنها دست و پنجه نرم نماید، به سرزمینی خیالی فرار میکند تا در آنجا بدون هیچ نگرانی و فکر و خیالی به یک زندگی خوش و خرم بپردازد. با این حال او حتی در آن مکان خیالی هم نتوانست تا واقعیت بلوغ خود را پنهان نماید؛ موضوعی که جزوی از طبیعت تک تک ما انسانها با هر جنسیتی میباشد. شاید که فرار از واقعیتها و وابستگی به خانواده و علایق دوران کودکی و نوجوانی تا حدودی بتواند پذیرش بلوغ را با تاخیر مواجه کند اما نه تنها این فرار و پنهانکاریها نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت، بلکه میتواند تبدیل به غدههای سرطانی همچون کمبود، خشم و تنهایی شده و عملاً تمام زندگی آینده فرد را به نابودی بکشاند. ما انسانها باید یاد بگیریم که با بلوغ و تبعات آن به مرور کنار آمده و خود را برای پذیرفتن زندگی بزرگسالی و مسئولیتهای آن از همان سنین کودکی آماده نماییم.
بیان مسئله “کتاب را از جلد روی آن نباید قضاوت کرد” توسط انیمیشن Shrek
موضوع قضاوت نا به جای ما انسانها مخصوصاً در شبکههای مجازی به چنان معضل بزرگی تبدیل شده که گاهاً زندگی بسیاری از انسانها را از هم پاشیده است؛ موضوع مهم و تاثیرگذاری که انیمیشن Shrek (شرک) به طرزی جالب آن را مورد کنکاش قرار داده است.
در یک سو ما شاهد غولی زشت و کریه به نام شرک هستیم که تمام انسانها از وی فراری هستند و او را موجودی خبیث و شر خطاب میکنند. با این حال او نه تنها موجود بدی نبوده است بلکه جان خود را برای نجات شاهزاده قصهها به خطر انداخته و او را از نجات میدهد. با این حال این شاهزاده نیز خود تبدیل به غولی شبیه شرک شده و در دنیایی سراسر قضاوت و بیرحمی، این شاهزاده و شرک هستند که میتوانند یکدیگر را درک کرده و عشقی جذاب و تماشایی را نسبت به یکدیگر رقم بزنند. Shrek که توسط استودیو دریمورکس خلق شده است (ربطی به دیزنی نداشته و به صورت افتخاری در این مقاله جای گرفته است) به زیبایی هر چه تمام موفق میشود تا به موضوع قضاوتهای نا به جا پرداخته و نشان دهد که هیچ کتابی را نباید تنها از روی جلد آن قضاوت نمود؛ زیرا هیچ یک از ما نمیدانیم که در باطن باقی انسانها چه احساسات و مسائلی جریان دارد.
پرداختن به موضوع “والدین هلیکوپتری” توسط انیمیشن Sleeping Beauty
- پیش از بررسی این موضوع بهتر است تا اصطلاح والدین هلیکوپتری را برای شما شرح دهیم: والدین هلیکوپتری به افرادی گفته میشود که بیش از حد معمول و منطقی، درگیر زندگی خصوصی فرزندانشان هستند و عملاً فرصت انجام هیچ کار مستقلی را به آنها نمیدهند.
انیمیشن Sleeping Beauty (زیبای خفته) با استفاده از روایتی فانتزی و منحصر به فرد و به وسیله المانی به نام “چرخ نخریسی” به موضوع “والدین هلیکوپتری” پرداخته و نتایج زیانبار آن را به مخاطبین نشان میدهد؛ مخاطبینی که امید میرود والدین نیز شاملشان باشند.
در انیمیشن Sleeping Beauty شاهد دختر زیبا و دوستداشتنی به نام آرورا هستیم که در خردسالی توسط یک پری نفرین شده و اگر که با سوزن چرخ نخریسی کوچکترین برخوردی داشته باشد، برای همیشه به خوابی ابدی فرو خواهد رفت. این مسئله سبب میشود تا تمام زندگی او تحت تاثیر و مراقبت اطرافیانش مورد صدمه قرار گرفته و عملاً هیچ استقلال و فضایی برای خود نداشته باشد. این مسئله نه تنها زندگی او را به نابودی میکشاند، بلکه در نهایت نیز شاهد به دام افتادن او توسط سوزنی ساده هستیم که نمایانگر زندگی بسیاری از ما در جوامع امروز میباشد. والدین به واسطه ذهنیت غلط خود سعی دارند تا در کوچکترین مسائل خصوصی فرزندان خود دخالت داشته و عملاً روز و شب آنها را تحت سلطه خود در بیاورند؛ عملی که به ظاهر از روی دلسوزی بوده اما در باطن نه تنها زندگی آن فرد را به تباهی خواهد کشاند، بلکه به والدین این ذهنیت و احساس را القا میکند که حق دارند تا به جای فرزند خود زندگی کرده و کمبودهای دوران جوانی خود را در غالب او جبران نمایند.
آموختن و درک تفاوت اندیشهها و خواستهها در انیمیشن Encanto
با قاطعیت میتوان گفت که انیمیشن Encanto (افسون) میزبان دهها پیام و موضوع مهم و آموزنده در خود میباشد که عملاً به مانند یک جلسه رواندرمانی 109 دقیقهای میباشد.
انیمیشن Encanto با استفاده از روایتی تحسینبرانگیز سعی دارد تا به موضوع تفاوتها بین اعضای خانواده بپردازد. خانوادههای جوامع امروزی عقیده دارند که تمام فرزندان و نزدیکانشان باید احساسات و عقایدی شبیه به آنها داشته باشند و اگر که خلاف این موضوع رخ بدهد، از طریق رویه “والدین هلیکوپتری” وارد عمل شده و زندگی باقی اعضای خانواده را به تباهی میکشند. Encanto بسیار حساب شده و دقیق این ذهنیت غلط را مورد نقد قرار داده و نشان میدهد که هر یک از اعضای خانواده میتواند در زمینههای مختلفی که حتی تاکنون سابقه نداشته است، توانا باشد و باید به آنها اجازه دهیم تا این تواناییها و فرصتهای جدید را گسترش داده و به نتیجه برسانند. همان گونه که میرابل و خواهرش هیچ وجه شباهتی با یکدیگر ندارند، ما انسانها در بین خانوادههایمان نیز ممکن است تا دچار تفاوتها و ذهنیتهای گوناگونی باشیم که باید به آنها احترام گذاشته شود و خطوطی قرمز در دخالتهای نا به جای بین اعضای خانواده تعیین بگردد.
پذیرش محدودیتها و کاستیها در انیمیشن Finding Dory
انیمیشن Finding Dory (در جستجوی دوری) در ظاهر یکی از زیباترین و فراموش نشدنیترین ساختههای استودیو پیکسار میباشد که در باطن سعی دارد تا به مخاطبین خود بفهماند که محدودیتها، معلولیتها و کاستیهای انسانها را درک کرده و به آنها احترام بگذاریم.
شخصیت اصلی این انیمیشن دوری نام دارد؛ ماهی دوستداشتنی ولی معلولی که از حافظه بسیار کوتاه مدتی رنج میبرد که همین مسئله زمینهساز وقایع و گاهاً دردسرهای بسیاری برای وی میشود. در طول انیمیشن Finding Dory شاهد پذیرش این محدودیت توسط دوری هستیم که سعی دارد تا آن را برطرف کرده و باقی موجودات آبزی نیز در تلاش هستند تا آرامش و احساس دلپذیری را برای وی به ارمغان بیاورند. رفتار مناسب و محترمانه اطرافیان دوری به وی میآموزد که برای کاستیهای خود هیچ نیازی به عذرخواهی و احساس سرافکندگی نبوده و این مسائل جزوی از ویژگیهای درونی وی میباشد که نه تنها ایراد و مشکلی به حساب نمیآید، بلکه اتفاقاً اطرافیان وی باید با حواسی جمع و محترمانه با او برخورد داشته باشند. Finding Dory به ما انسانها یاد میدهد که معلولیتها، محدودیتها و کاستیهای خود را بپذیریم؛ همچین اگر که فردی را با چنین ویژگیهایی مشاهده کردیم، نسبت به او احترام گذاشته و در حد توان هیچ کمکی را دریغ ننمایم. باید بیاموزیم که هیچ انسانی کامل نبوده و هر یک از ما دچار کمبودها و کاستیهایی هستیم که جزوی از ویژگیهای ما میباشند و هیچ عذرخواهی و ندامتی از بابت آنها نباید از خود بروز دهیم.
آیا ویژگی منحصر به فرد دیگری را از انیمیشنهای نام برده شده، آموختهاید؟ آیا باقی انیمیشنهای ساخته شده در طول تاریخ نیز از چنین پیامهای آموزنده و مهمی برخوردار هستند که بتوانید آنها را با ما به اشتراک بگذارید؟ آیا با چنین مسائلی در طول زندگی خود روبرو شدهاید؟ نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR