بدترین بازیهای سال 2022؛ از CrossfireX تا Diablo Immortal
بدترین بازیهای سال 2022؛ از CrossfireX تا Diablo Immortal
علی رغم سال بسیار خوبی که برای بازیهای ویدیویی داشتیم، در 2022 شاهد عرضهی بازیهای بد زیادی از جمله Diablo Immortal و CrossfireX هم بودیم. در ادامه قصد داریم بدترینهای سالی که گذشت را معرفی کنیم.
مهم نیست که در طول یک سال چند بازی فوقالعاده و شاهکار عرضه شوند، همیشه میتوان در این میان چندین بازی افتضاح هم پیدا کرد. این بازی میتواند یک اثر با هایپ زیاد باشد که نتوانسته در حد و اندازهی انتظارات ظاهر شود؛ شاید هم صرفا آن قدر از نظر گیمپلی، داستان یا گرافیک بد است که صرفا باید به آن اشاره کرد و از کنار آن رد شد. در هر صورت، در این مقاله قصد داریم تا نگاهی به بدترین بازیهای سال 2022 بیندازیم. این شما و این 14 بازی سرافکندهی سال 2022:
CrossfireX
بازی CrossfireX که بر اساس شوتر رایگان استودیوی Smilegate توسعه یافته، توانست به خاطر نام سازندهی بخش داستانی آن یعنی استودیوی Remedy توجه زیادی را به خود جلب کند. با این حال، بخش داستانی آن صرفا دو ماموریت کوتاه با داستان بسیار بد، گیمپلی کلیشهای و هوش مصنوعی افتضاح بود و امضای خاص Remedy ابدا در این بازی حضور نداشت. البته موتور گرافیکی Northlight Engine بدون شک از نظر بصری جذابیتهای خود را داشت. بخش چندنفره بازی هم چندان چیز جدیدی برای ارائه نداشت.
Gungrave G.O.R.E
نتیجهی سالها در چرخهی توسعه بودن چیزی مثل Gungrave G.O.R.E میشود. جلوههای بصری زشت و طراحی هنری کلیشهای بازی، از شخصیتها تا طراحی مراحل گرفته، باعث شده تا هر سبک و سیاقی که Overdose سالها پیش داشت، اصلا به چشم نیاید. داستان بازی پتانسیل تبدیل شدن به یک B-movie سرگرمکننده را دارد، اما در نهایت تبدیل به کشمکشی گیجکننده و اتلاف وقت میشود. در زمینهی گیمپلی هم باید گفت که ایرادات در انیمیشنها، سیستم حرکتی و مبارزات بازی بیش از حد قابل قبول هستند.
Source of Madness
روی کاغذ Source of Madness بازی بسیار جالبی به نظر میرسد. این عنوان از توسعهی تدریجی برای خلق هیولاها و کابوسهای لاوکرفتی و از هوش مصنوعی Neural Network برای طراحی انیمیشنهای آنها استفاده میکند. متاسفانه، نتیجه دشمنانی غیر قابل پیشبینی هستند که به طرز ناعادلانهای به درجهی سختی دشوار بازی میافزایند. حتی اگر بتوان از جلوههای بصری و ظاهر بازی تعریف کرد، باسفایتهای افتضاح و سیستم پیشرفت نه چندان دلچسب، باعث میشوند تا نتوان از این بازی لذت چندانی برد.
Winter Ember
به عنوان یک بازی فانتزی تاریک در ژانر مخفیکاری، Winter Ember قطعا به لطف 30 نوع تیر و کمان متفاوت خود، 70 مهارت فعال و غیر فعال و گیمپلی آزادانه اثر جاهطلبانهای است. با این حال، هوش مصنوعی ضعیف، سیستم مبارزات بد و چرخهی گیمپلی تکراری باعث شده تا جلوههای بصری جالب بازی چندان به چشم نیایند. حتی طراحی صوتی که بخشی اساسی از یک بازی مخفیکاری است هم تعریف چندانی ندارد.
XEL
یک ماجراجویی علمی-تخیلی الهام گرفته از Zelda با سبک هنری دلنشین فرمول مطمئنی برای موفقیت به نظر میرسد. با این حال، XEL ثابت میکند که رسیدن به این موفقیت آسان نیست. تعداد زیاد باگها و مشکلات فنی از همان اول شما را دلسرد میکنند. سیستم مبارزات و جلوههای بصری میتوانند تا حدی درگیرکننده باشند، اما داستان و روایت افتضاح به این دو المان هم ضربه میزنند. تکراری بودن و عدم وجود نوآوری هم میخ آخر به تابوت XEL است.
The Last Oricru
این بازی قرار بود یکی از عناوین چشمگیر لیبل جدید Prime Matter باشد. The Last Oricru با الهام از عناوین سولزلایک ساخته شده، اما این بازی در نهایت تقلیدی کورکورانه و نابلدانه است که به خاطر دلایل غلط در ذهن شما ماندگار میشود. این دلایل شامل شخصیت اصلی آزاردهنده، رابط کاربری مفتضح، کنترلهای ناکارآمد و جلوههای بصری از مد افتاده میشوند. The Last Oricru اثری نیست که بخواهید بازی، تماشا یا حتی به آن فکر کنید.
Dolmen
همانند The Last Oricru، بازی Dolmen هم یک اثر سولزلایک اما با المانهای علمی-تخیلی و وحشت کیهانی است. همانند The Last Oricru، با یک بازی افتضاح طرف هستیم. سیستم مبارزات بازی فاقد بسیاری از ویژگیهای ابتدایی چنین عناوینی هستند و مبارزات تنبهتن هم اصلا تعادل لازم را ندارند. علیرغم ایدهی علمی-تخیلی و ظاهر جذاب، Dolmen در باطن خود چیزی برای ارائه ندارد.
MX vs ATV Legends
بازی MX vs ATV Legends آن قدر بد نیست که اثری حقیقتا افتضاح باشد، اما با عنوانی طرف هستیم که به طرز آزاردهندهای متوسط است. چندین نوع وسیلهی نقلیه برای مسابقه؟ خوب. هوش مصنوعی بیبرنامه و کنترلهای لغزنده؟ بد. جنبهی جهان باز بازی؟ خوب. عدم وجود هیچ فعالیت جذاب در این جهان؟ بد. این چرخه را میتوانیم تا فیزیک، طراحی صدا و جنبهی فنی بازی هم ادامه دهیم.
Diablo Immortal
شاید این بازی روی موبایل سرگرمکننده باشد، اما Diablo Immortal روی PC یک فاجعهی انسانی است. رابط کاربری بازی با تبلیغات Pop-up دائم، خصوصا در جریان گیمپلی، افتضاح است. سیستم مبارزات بازی هم یک نسخهی سادهتر از Diablo 3 محسوب میشود. کمپین بازی ارزش تجربه را دارد و داستان آن هم میتواند درگیرکننده باشد، اما سیستم پیشرفت بازی بسیار کند است. شدت پرداختهای درون برنامهای بازی هم منزجرکننده به حساب میآید؛ تا حدی که بسیاری از فعالیتهای پایان بازی برای بازیکنانی که پول نمیدهند قفل خواهند ماند.
Blackwind
در یک جهان موازی، بازی Blackwind میتوانست یک اثر اکشن نقشآفرینی با کیفیت باشد. متاسفانه در جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، ایدهی جالب بازی نمیتواند جلوی داستان افتضاح، سیستم پیشرفت و گشت و گذار خستهکننده و مبارزات بسیار بد آن بایستد. گلیچها و کنترلهای ضعیف هم مطمئن میشوند که قادر به لذت بردن از این بازی نباشید.
IKAI
بازی IKAI میتوانست علیرغم بودجهی بسیار محدود خود، به بازی ترسناک با کیفیت و جمع و جوری با الهام از فولکلور ژاپنی تبدیل شود؛ اما متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. بازی بیش از حد کوتاه بوده و داستان آن هم چندان با عقل جور در نمیآید. این داستان خیلی ناگهانی و بدون نتیجهگیری هم به پایان میرسد. از طرفی، گیمپلی بازی خیلی محدود بوده و وحشتهای آن هم چیزی جز جامپاسکرهای توخالی نیستند.
ELEX 2
من به شخصه چندان طرفدار ELEX نبودم، اما نقشآفرینی علمی-تخیلی استودیوی Piranhabytes توانست پس از عرضه به اثری کالت تبدیل شود و طرفداران خاص خود را جذب کند. ELEX 2 میتوانست فرصتی خوب برای استفاده از این موقعیت و ارائهی اثری بهتر باشد. متاسفانه این بازی پر از مبارزات از مد افتاده، داستان خستهکننده، طراحی جهان باز یکنواخت و ماموریتهای جانبی تکراری است. وقتی این همه باگ در بازی وجود دارد، قابلیت پرواز با یک جتپک چندان به چشم نمیآید.
LEGO Brawls
یک فایتر پلتفرمی بر اساس اسباببازیهای لگو روی کاغذ ایدهی بسیار خوبی به نظر میرسد. با این حال، اجرای درست این ایده، داستان متفاوتی است. LEGO Brawls که اصالتا در سال 2019 برای iOS منتشر شده بود، امسال راه خود را به کنسولها و PC پیدا کرد. گیمپلی بازی خیلی زود خستهکننده میشود و شخصیتها تفاوت چندانی با هم ندارند. همچنین، باز کردن این شخصیتها مدت زمان بسیار زیادی را میطلبد و محتوای بازی هم ابدا کافی نیست.
Monark
کارنامهی استودیوی Lancarse امسال لکهدار بوده و هر کسی که The DioField Chronicle را تجربه کرده باشد، این موضوع را تایید میکند. بسیاری چشم به بازی Monark دوخته بودند که توسط تعدادی از توسعهدهندگان سابق سری Shin Megami Tensei ساخته شده است. این بازی شامل بسیاری از المانهای سری SMT و Persona مثل یک مدرسه و جهانی دیگر برای گشت و گذار هم میشود. با این حال، المانهایی که فارغ از SMT هستند، شامل گیمپلی تکراری، شخصیتپردازی ضعیف و محیطها و جلوههای بصری توخالی میشوند. با وجود چندین نقشآفرینی ژاپنی خوب مثل Xenoblade Chronicles 3، به سختی میتوان Monark را به عنوان یک بازی قابل قبول در سال 2022 توصیه کرد.
Babylon’s Fall
یکی از عجیبترین شکستها در سال 2022، عنوان Babylon’s Fall بود. استودیوی پلتینیوم گیمز آثار فوقالعادهای را در کارنامۀ خود دارد، اما Babylon’s Fall قطعاً به عنوان یک لکۀ ننگ در فهرست عناوین آنها ثبت خواهد شد. گیمپلی تکراری، دیزاین بصری نامناسب و سرویسمحور بودن بازی بدون پشتیبانی مناسب، باعث شد تا این بازی در عرض چند روز سقوط کند.
نظر شما در این باره چیست؟