بررسی سریال The Witcher: Blood Origin | آشفته و ضعیف
بررسی سریال The Witcher: Blood Origin | آشفته و ضعیف
دومین تلاش سرویس آنلاین نتفلیکس برای گسترش فرنچایز The Witcher اصلا موفقیتآمیز نبوده است.
سرویس آنلاین نتفلیکس با ساخت سریال ویچر (The Witcher) سعی داشت اثر فانتزی برجستهای همانند سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) را برای خودش شکل بدهد که توجه مخاطبان زیادی را جلب کند و طرفداران پروپاقرصی داشته باشد.
نتفلیکس تقریبا با سریال «ویچر» به اهداف خود رسید و فصل اول سریال نیز با وجود تغییراتی که نسبت به منابع اصلی داشت، توانست به موفقیت دست پیدا کند و حالا بینندهها و طرفداران مشتاقانه منتظر فصل سوم آن هستند، فصلی که آخرین حضور هنری کویل در نقش گرالت خواهد بود.
نتفلیکس در راستای توسعه و گسترش این فرنچایز، قدم اول را با ساخت انیمهای سینمایی به نام ویچر: کابوس گرگ (The Witcher: Nightmare of the) برداشته بود. حالا نیز پیشدرآمدی برای سریال اصلی ساخته که به عنوان سریال ویچر: منشأ خون (The Witcher: Blood Origin) شناخته میشود.
داستانی مهم ولی ضعیف
اتفاقات سریال «ویچر: منشأ خون» در حدود ۱۲۰۰ سال قبل از رویدادهای سریال اصلی جریان دارد و سازندگان آن هدف خود را بازگو کردن داستان شکلگیری اولین ویچر و همچنین نشان دادن رویدادهای منتهی به ادغام کُرهها یا پیوند جهانها قرار دادهاند.
فرض داستانی سریال «ویچر: منشأ خون» مطمئنا برای بسیاری از بینندههای سریال اصلی و همچنین طرفداران این فرنچایز بسیار جالبتوجه به نظر میرسد. این داستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است چراکه میتواند به بسیاری از سوالات بیپاسخ طرفداران جواب بدهد.
با وجود اهمیت بسیار زیاد داستان، این مینیسریال نتوانسته آن طور که باید این رویدادها را به نمایش در بیاورد و پاسخگوی سوالات باشد. داستان اولین ویچر به شکلی ساده به تصویر کشیده میشود و سریال در این زمینه تقریبا هدف خود را برآورده کرده اما در راستای به نمایش گذاشتن پیوند جهانها اصلا خوب عمل نکرده و این رویداد مهم را به خوبی توضیح نداده است.
تعداد کم قسمتها
جدا از ضعف نویسندگان سریال «ویچر: منشأ خون» در داستانسرایی جذاب و گیرا و همچنین الهام از آثار آندره ساپکوفسکی، تعداد اندک قسمتهای سریال که پس از فیلمبرداری نیز از ۶ به چهار قسمت کاهش پیدا کردند، در عدم جذابیت و موفقیت داستان این مینیسریال نقش زیادی داشته است.
در حقیقت، سازندگان در طی این چهار قسمت فرصت اندکی برای پرداختن به کاراکترها، پسزمینههای آنها و همچنین توسعه دو داستان بسیار مهم اولین ویچر و پیوند جهانها داشتند و همین نیز سبب شده که این رویدادهای مهم به شکلی نه چندان جذاب به نمایش در بیایند.
عدم توسعه مناسب کاراکترها
این در حالی است که تعداد کم قسمتها به کاراکترها نیز صدمه زده است. تعداد زیاد کاراکترهای اصلی و همچنین وجود رویدادهای بسیار زیاد در داخل داستان، سبب شده تا سازندگان فرصت کافی برای توسعه مناسب کاراکترها نداشته باشند. همین نیز باعث شده تا بینندهها نتوانند به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنند. البته عدم توانایی نویسندهها نیز در این زمینه بیتاثیر نبوده است.
سازندگان سریال «ویچر: منشأ خون» موفق نشدند تا آن احساسات لازم را درون داستان خود بگنجانند. در حقیقت، آنها سعی داشتند تا با جای دادن داستانی عاشقانه و همچنین مسائل دیگری همچون فداکاری، عواطف را به زور به کاراکترها و داستان خود اضافه کنند اما این اتفاق رخ نداده است و بیننده اصلا آن جنبه احساسی و عاطفی را حس نمیکند.
دیالوگهای ناشیانه
دیالوگ های سرراست و مبتدیانه نیز یکی دیگر از نقاط ضعف سریال «ویچر: منشأ خون» به شمار میرود. سازندگان و نویسندهها فرصت کافی یا توانایی لازم برای اینکه بتوانند داستان را به شکلی جذاب به تصویر بکشند، نداشتهاند و قادر نبودند تا بینندهها را به خوبی با این جهان آشنا کنند؛ همین نیز سبب شده تا آنها به شکلی مبتدیانه، حقایق و مسائل مختلف را مستقیم در دل دیالوگها جای بدهند. این کار نه تنها سبب شده تا بیننده از این سریال زده شود بلکه تاثیری منفی روی جذبه کاراکترها نیز داشته است.
سریال «ویچر: منشأ خون» از نواقص متعدد در داستان و کاراکترهای خودش برخوردار است و خود سازندگان نیز از این موضوع آگاه بودند و سعی داشتند تا با ارائه صحنههای اکشن جالبتوجه این نواقص را جبران کنند. طراحی صحنه و لباس عالی نیز در این زمینه به آنها کمک کرده است اما باید گفت که این صحنههای اکشن به اندازه جذابیت سریال اصلی نیستند.
عدم حضور هیولاهای متعدد و همچنین عدم احساس خطر واقعی در صحنههای اکشن سبب شده تا از جذابیت آنها کاسته شود. حتی نبرد نهایی و مهم سریال نیز بسیار سریع و بدون هیچ گونه هیجانی به پایان میرسد. از سوی دیگر، با وجود تلاش بازیگران مختلف سریال، آنها آن جذبه و گیرایی لازم برای نقشهای خودشان را نداشتند.
جذبه کم بازیگران
در حقیقت، سریال اصلی از وجود بازیگری همچون هنری کویل در نقش اصلی خودش بهره میبرد که جذابیت خاصی به این اثر داده ولی سریال «ویچر: منشأ خون» از حضور چنین بازیگری محروم است و همین نیز به آن لطمه زده است. از سوی دیگر، این مینیسریال گواهی بر آن است که سریال اصلی «ویچر» در فصل چهارم و پس از خروج هنری کویل در پایان فصل سوم با مشکل روبهرو خواهد شد.
در پایان، سریال «ویچر: منشأ خون» فرض داستانی بسیار مهم و جذابی را برای خودش انتخاب کرده و سعی کرده با همین موضوع بینندهها و طرفداران را به خودش جلب کند اما عدم توانایی نویسندهها در الهام از آثار آندری ساپکوفسکی سبب شده تا این مینیسریال به اثری ناموفق تبدیل شود.
کسانی که با فرنچایز «ویچر» آشنایی دارند، ممکن است از بازگشت به این جهان در مینی سریال «ویچر: منشأ خون» لذت ببرند اما آنها نیز میتوانند به سادگی از کنار این اثر بگذرند و منتظر فصل سوم سریال اصلی باشند. از سوی دیگر نیز بینندههایی که به دنبال پاسخی برای سوالات خود هستند، از تماشای این اثر جوابهای زیادی نخواهند گرفت.
سریال «ویچر: منشأ خون» تلاش بسیاری برای جلب توجه بینندهها و طرفداران کرده اما در به نمایش در آوردن داستانهای مهم خود ناموفق بوده است. نظر شما درباره این سریال چیست؟
امتیاز: ۵ از ۱۰
منبع: gsxr