معرفی کتاب ابزارهای کمدی نویسی | تفاوت کمدی و بانمک بودن!
معرفی کتاب ابزارهای کمدی نویسی | تفاوت کمدی و بانمک بودن!
کمدی بدون شک یکی از محبوبترین ژانرها در سینما، ادبیات و هنر است. حتی اگر اهل این حوزههای پرطرفدار هم نباشیم، همهی ما بهنوعی در زندگیمان با شوخی و خنده سروکار داریم و داشتهایم. همهی ما خاطراتی داریم که بهدلیل بانمک و بامزه بودنشان در ذهنمان نقش بستهاند. به سینما، ادبیات و هنر بازگردیم. در زمانهای زندگی میکنیم که سریالهای کمدی (مثلا سیتکامها) به چنان درجهای از پرطرفدار بودن رسیدهاند که نهتنها هواداران پروپاقرص خودشان را دارند، بلکه توسط بعضی از این هواداران بیش از دهها مرتبه تماشا میشوند. از دورانی صحبت میکنم که استندآپ کمدی یکی از پرطرفدارترین دورههای خود را سپری میکند.
بسیاری از کمدینها اسپشیالهای جدید خود را در کانال یوتیوب شخصیشان منتشر میکنند و دیگر به سراغ شبکههایی مانند نتفلیکس و اچبیاو نمیرود. در دورانی هستیم که کمدینی مثل لوییس سی.کی شوهای خود را روی وبسایت شخصی خود و با سازوکار موردتایید خودش بهدست طرفدارانش میرساند. تا همین چند سال پیش بود که شبکهها به سراغ کمدینها میرفتند و از آنها درخواست میکردند تا سریالی براساس جهانبینی خاص خودشان بسازند؛ مسئلهای که نشان از اهمیت کمدی و کمدین جماعت دارد. فکر میکنم همه میتوانیم روی این ادعا که «کمدی بیاندازه پرطرفدار است» به توافق برسیم. در ادامه قرار است راجع به کتابی دربارهی کمدی صحبت کنیم.
استیو کاپلان، نویسندهی کتاب ابزارهای کمدینویسی؛ مسئلهی جدی بانمک بودن در پیشگفتار این کتاب میگوید بخش مهمی از زندگیاش را به پژوهش عمیق دربارهی هنر و کمدی و راههای ارتقاء دادن آن اختصاص داده است. کاپلان تجربیاتش در کمدی را بهلطف کار کردن با افراد برجستهای مانند دیوید کرین (یکی از خالقین Friends) و همکاری با کمدینها و استودیوهای مشهور بهدست آورده است. او در دانشگاهها تدریس و بهعنوان مشاور با دیزنی، دریمورکز و اچبیاو همکاری کرده است. او بنیانگذار تماشاخانهای بوده که برخی از کمدینهای مشهور کارشان را از آنجا شروع کردهاند و خلاصه اینکه به نظر خودش تجربه خوبی در زمینه کمدی دارد.
همهی ما احتمالا حداقل یکبار این گفتهی معروف که کمدی را نمیتوان آموزش داد به گوشمان خورده است، یا حتی شاید خودمان هم به این موضوع اعتقاد داشته باشیم. با نظر مخالف آن که پیروانش معتقدند کمدی امری آموختنی است هم آشنایی داریم. بدیهی است که کاپلان از دستهی دوم است. به عقیدهی او کمدی امری آموختنی است. او میگوید شاید نتوان استعداد داشتن را آموزش داد اما در عوض میتوان «توانایی دقیقتر و عمیقتر مشاهده کردنِ روش کار، زیباییشناسی، هنر و دانش کمدی را تدریس کرد.» کاپلان میگوید میتوان آموخت که چرا یک سکانس کمدی جواب نمیدهد. او تاکید میکند که ابزارهایی برای اصلاح چنین سکانسهایی وجود دارند؛ ابزارهایی که میتوان آنها را شناخت و کارکرد درستشان را هم فرا گرفت.
استیو کاپلان کمدی را به شرح پیشرو تعریف میکند «کمدی هنر گفتنِ حقیقت است درباره اینکه انسان بودن چطور چیزی است.» او معتقد است کمدی به ما کمک میکند با آنچه که هستیم کنار بیاییم. کاپلان ادامه میدهد «نکته این است که کمدی همهی نقصها، نقطهضعفها و شکستهایمان را میبیند و همچنان از ما به خاطر آنها متنفر نمیشود. چون داشتن نقطهضعف یعنی انسان بودن.»
کتاب سه بخش اصلی دارد: شناخت کمدی، ابزارهای پنهان کمدی نویسی و شاه بیت. در ادامه و به ترتیب برای آشنایی با کتاب توضیحاتی درباره محتوای هر یک این بخشها بهدست میدهیم. بخش اول یا «شناخت کمدی» به تلاش کاپلان برای روشن کردن موضعش نسبت به این ژانر محبوب، جایگاه آن در تاریخ و همچنین آموختنی/نیاموختنی بودن آن اختصاص دارد. او در این بخش میکوشد تا این موضوع را برایمان روشن کند: کمدی قابل آموزش دادن و قابل یاد گرفتن است. کاپلان در بخش مذکور همچنین دربارهی «باورهای غلط» راجعبه کمدی صحبت میکند؛ مثلا اینکه اگر در جوکتان سه شخصیت داشته باشید پس خندهدار بودنش تضمینی است. کاپلان در بخش «شناخت کمدی» خط بطلانی بر این باورهای -به قول خودش- غلط میکشد.
کاپلان در یکی از فصلهای بخش اول کتاب تمایزی خلاصهوار بین کمدی و بانمک بودن قائل میشود و همچنین یک «آزمون درک کمدی» برگزار میکند تا به این سؤال پاسخ بدهد که اصلا چه نسخه از یک جوک واقعا خندهدارتر است. او در همین بخش معادلهای کلی برای کمدی معرفی میکند تا بالاخره به ابزارهای کمدی برسد و شمایی کلی از آنها بهدست بدهد.
نویسنده در بخش دوم به سراغ ابزارهای پنهان و هشتگانهی کمدینویسی میرود. در این بخش هر فصل به معرفی یک ابزار و تبیین کارکرد آن در کمدی اختصاص دارد. کاپلان در هر یک از فصلها پس از بهدست دادن توضیحاتی در رابطه با ابزار مورد بحث به سراغ مثالهایی از آثار کمدی معروف میرود و درباره کاربرد آن ابزار در این مثالها صحبت میکند. پس اگر میخواهید این کتاب را بخوانید، بهتر از خودتان را برای مواجههی چندباره با اسامیای مانند وودی آلن، ساینفیلد و دیگران آماده کنید. کاپلان هم در این بخش از کتاب و هم در دیگر بخشهای آن سعی میکند برای انتقال مفاهیم و در مجموع برای صحبت دربارهی کمدی از زبانی طناز و پر از شوخطبعی استفاده کند. پس بهصورت خلاصه بخش دوم کتاب دربارهی معرفی ابزارهای کمدی به همراه ذکر چند نمونه برای هر یک است.
بخش سوم یا آخر کتاب «شاه بیت» است که به سوالات متدوال دربارهی کمدی اختصاص دارد. کاپلان در بخش آخر کتابش پس از ذکر موردی چهار دستاورد الزامی کمدی، توضیحاتی دربارهی هر مورد بهدست میدهد و در همین راستا مثالهای مختلفی از آثار کمدی هم به خواننده ارائه میکند. او درنهایت به سراغ سوالات متداول کمدی میرود و برای هر یک پاسخی بیان میکند. در بخش مذکور با سوالاتی نظیر «کمدینویسهای جوان چهطور وارد بازار کار شوند؟»، «لازمهی کمدینویس شدن چیست؟» و «بزرگترین اشتباه در کمدی کدام است؟» مواجه میشوید.
اگر اعتقاد دارید کمدی را میتوان آموخت و اصول خوب کمدی نوشتن را به دیگران انتقال داد، یا حتی اگر معتقید که خیر، کمدی امری آموختنی نیست و استعدادی است ذاتی؛ کتاب ابزارهای کمدی میتواند برایتان جذاب باشد. چراکه در حالت اول پیشفرض شما را در قبال کمدی تایید میکند و میکوشد آن را تحکیم کند و در حالت دوم پیشفرض شما را به چالش میکشد و شاید مهمتر از آن، این امکان را برایتان فراهم میکند که از زاویهای دیگر به کمدی نگاه کنید.
معادلهی کمدی این است:
کمدی دربارهی یک مرد یا زن معمولی است که با مشکلات حلنشدنی دستوپنجه نرم میکند، درحالیکه فاقد بسیاری از مهارتها و ابزارهای لازم برای موفقیت است، اما بااینحال هرگز امیدش را از دست نمیدهد.
– از متن کتاب