هاست پرسرعت
بازی

نقد فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 | زنگ خطر برای مارول

نقد فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 | زنگ خطر برای مارول

وقتی دنیای مارول کار خود را در سینما آغاز کرد مخاطبان با دنیای جدید و متفاوتی روبرو شدند که چیز‌های زیادی را برای گفتن داشت؛ اما این فرنچایز‌ها رفته رفته رنگ و بوی ثروت افزونی را به خود گرفتند و همین مسئله باعث شد تا حتی سرگرمی آن نیز به ابتذال کشیده شود. سرگرمی که دیگر هیچ چیز جدیدی برای اضافه کردن ندارد و فقط مارول را از اینی که هست، شلوغ‌تر می‌کند و اصلا به جزئیات دقت نمی‌کند چرا که تبلیغات آن فروش‌اش را تضمین می‌کند. حال فیلم جدید نگهبانان کهکشان مثل همیشه اثری شلوغ است که به هیچ عنوان به جزئیاتش توجه کافی نشده و صرفا همه‌چیز در فیلمنامه سریع نگارش شده است. فیلم جدید مارول حتی سرگرمی معمول خود را هم ندارد و مارول کم کم دارد سقوط می‌کند.

تبلیغات
 "نقد فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 | زنگ خطر برای مارول"

معمولا وقتی مقابل این نوع از فیلم‌ها می‌ایستیم و از آن‌ها تعریف نمی‌کنیم، مخاطب احساس می‌کند که مقابل آن‌ها ایستاده‌ایم و از همین رو بسیاری از منتقدین صراحت خود را در نقد از دست می‌دهند. واقعیت این است که بسیاری از مخاطبین این فیلم را پسندیده‌اند و من اصلا نمی‌دانم چرا. آیا به راستی در این جامعه مصرفی و تبلیغ زده، مخاطب مبتذل پسند شده است؟ چگونه می‌شود از فیلم‌هایی مانند مرد آهنیِ یک به چنین چیز‌هایی برسیم و همچنان از توهین مارول به مخاطب دفاع کنیم؟ آن از فیلم مرد مورچه‌ای جدید، این هم از نگهبانان کهکشان که فقط با چند صحنه احساسی راکونی سعی می‌کند مخاطب را گول بزند که مثلا با یک ایده جدید و متفاوت به میدان آمده است. در ادامه نقد دلایل خود را عنوان خواهم کرد که چرا مارول رو به افول است.

 "نقد فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 | زنگ خطر برای مارول"

در همان ابتدای شروع فیلم یک ابرقهرمان جدید به نگهبانان کهکشان حمله می‌کند. او لباس کاپیتان مارول را کپی کرده و در گریم بسیار سطحی، صورتش را برنزه کرده‌اند. او حتی قدرت‌های معینی ندارد و اصلا معلوم نیست که قدرت ویژه او چیست؟ این ضعف در خلق ابرقهرمان جدید از چه چیزی ناشی می‌شود؟ چرا مارول نمی‌تواند ابر قهرمان جدید خلق کند؟ خب جواب بسیار ساده است، او هیچ ایده‌ای ندارد و مجبور است قهرمان‌های قدیمی خود را در یکدیگر میکس کند تا ابرقهرمان جدیدی خلق شود. شما به بدمن یا شخصیت منفی توجه کنید. دقیقا چه چیزی در ظاهر و حتی تیپ‌سازی او جدید است؟ او می‌خواهد دنیا را نابود کند و جهانی آرمانی و جدید بسازد که چه؟ مگر ما قبلا تانوس را برای این نداشتیم؟ مگر ده‌ها شخصیت شرور دنیای مارول چنین نبودند؟ نمونه‌اش همین مرد مورچه‌ای که چند ماه قبل اکران شد. فرق شخصیت منفی آن با نگهبانان کهکشان در چیست؟ هر دو سیاه پوست، هر دو با قدرت‌های نامعین، هر دو با لباس‌های تقریبا بنفش و هر دو با بازیگرانی افتضاح. شخصیت شرور نگهبانان کهکشان عقیم است. کنش مند نیست و اصلا چرایی درباره شخصیت او وجود ندارد. او فقط داد می‌زند و می‌خواهد دنیای آرمانی جدید بسازد. اما گویی این مسائل برای مخاطب امروز مهم نیست و چون برای مخاطب امروز مهم نیست برای مارول هم مهم نیست، چرا که مارول فقط می‌خواهد بفروشد حال به هر قیمتی که شده؛ مثلا از آوردن سیلوستر استالونه گرفته تا اضافه کردن بُعد احساسی به فیلم. اما خود این بُعد احساسی راکون هم به زور به فیلم پیچانده شده است. شما دقت کنید که فیلم با پلات و طرح اصلی همین راکون با بُعد احساسی‌اش شروع می‌شود اما خود این مسئله در جزئیات ناقص است. بر فرض مثال چرا دوستان راکون کشته شدند؟ فیلم در این باره هیچ توضیحی نمی‌دهد چرا که می‌خواهد با همین اخاذی احساسی از مخاطب داستانش را پیش ببرد. حتی برای وارد کردن نگهبانان کهکشان به درون مهلکه هم جیمز گانِ فیلمساز دلیل خاصی ندارد و از همین رو در یک گره داستانیِ سطحی می‌گوید یک کد لازم است تا راکون عمل شود وگرنه می‌ترکد؛ و یا اینکه چرا راکون ما اینقدر باهوش است؟ دلیل چیست؟ وقتی این دلایل به مخاطب داده نمی‌شود بسیار سخت است تا بشود با این کاراکتر همذات پنداری کرد. اما فیلم با چند دوربین از بالا به سوژه و با چند صحنه احساسی بی‌کُنش سعی می‌کند تا مخاطب را وادار به احساسی شدن کند.

 "نقد فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 | زنگ خطر برای مارول"

از تمامی این‌ها که بگذریم می‌رسیم به اکشن فیلم که معمولا همه می‌گویند اکشن خوبی داشت! اکشن این فیلم تمام دیجیتالی و به نوعی کاریکاتوریزه بود. همه‌چیز با یک موسیقی جاز ترکیب شده بود و قهرمانان داستان ما به راحتی هرچه تمام دشمنان خود را کتک می‌زدند و این هیچ حس اکشنی را در منِ مخاطب به وجود نمی‌آورد. همه‌چیز مدیون پرده سبز است و حتی بدلکاری هم در کار نبوده. در اصل اگر قرار باشد از کسی در این فیلم تعریف کنیم باید از تیم پرده سبز تشکر کنیم که گویا یک هم‌وطن ایرانی هم در این تیم حضور داشته است.

حال تمامی این نقد‌ها دلیلی بر افتضاح بودن این فیلم است؟ نه. فیلم تا مرز سقوط به افتضاحی رفت اما برگشت و فیلم این برگشت خود را مدیون کمدی خود است. کمدی که بار اصلی آن بر دوش کریس پرت بود که با حرکات بدن و چهره‌اش کمدی به‌جایی را خلق کرده بود. درکنار او باتیستا کمدی خوبی را بازی کرد و برخلاف قسمت‌های قبلی، کاراکتر باتیستا به خوبی ظاهر شده بود و حرکات‌ بامزه او به راستی جذاب بود و این شاید تنها چیزی باشد که کلیشه‌ مخصوص مارول را نداشت. در کنار این دو کاراکتر، کاراکتر منتیس جذابیت ویژه‌ای داشت که در ترکیب خود با کاراکتر درکس (باتیستا) جذاب‌تر هم می‌شد. اما در کل، فیلم و شاخه‌های آن به صورت مستقل جذاب هستند و در درون فیلم به این می‌ماند که همه‌چیز با چسب کنار هم نگه داشته شده است. مثلا باز هم برگردیم به بُعد احساسی فیلم یعنی راکون. راکت راکون سرگذشت تلخی دارد که به راستی هم تراژیک است و مخاطب را احساسی می‌کند اما این موضوع و آن دوستان بامزه و مظلوم راکون به صورت مستقل از فیلم زیبایی خود را حفظ می‌کنند. برای مثال چرا شخصیت شرور فیلم بعد از این همه سال به سراغ او آمد؟ چگونه او را پیدا کرد؟ قبل از این کجا بود؟ تمام این‌ها سوالاتی است که فیلمنامه در پاسخگویی به آن قادر نیست چرا که فیلمساز به جزئیات هیچ توجهی نکرده است.

 "نقد فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 | زنگ خطر برای مارول"

در پایان می‌شود گفت که فیلم‌ نگهبانان کهکشان با فیلمنامه پاره پاره خود، اثری شلوغ و کلیشه‌ای است که اصلا به جزئیات خود توجهی نکرده است و اکشن آن نیز از جذابیت کافی برخوردار نیست، اما به هر حال اثری است که شاید مخاطب کمی با آن کنار بیاید و شاید حتی آن را دوست داشته باشد؛ اما هرچه هست مارول بعد از مرگ تانوس بیشتر جذابیت داستانی خود را از دست داده و اکنون همه‌چیز رنگ و بوی تکراری بودن به خود گرفته است.

پاتریکKratosKRATOS THE GREATMastermarioAhmad_bkشادمن 3UMK3

مجله خبری gsxr

نمایش بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا