بازیهای شوتر اول شخص فراموش شده؛ گلولههای زنگ زده
بازیهای شوتر اول شخص فراموش شده؛ گلولههای زنگ زده
امروز قصد داریم نگاهی داشته باشیم به برخی از آثار و فرنچایزهای شوتر اول شخص که سالیان سال است به فراموشی سپرده شده و نسخهی تازهای دریافت نکردهاند.
ژانر شوتر اول شخص را میتوان یکی از شلوغترین ژانرهای دنیای بازیهای ویدیویی تلقی کرد که طیف گستردهای از عناوین مختلف را در خود جای داده است، از آثار آرکید گرفته تا عناوین تکتیکال و واقعگرایانه همگی به نوعی در این ژانر به تصویر کشیده میشوند. در بین این بازیها، عناوین بسیاری وجود داشتند که با وجود آن که ایدههای جذابی را در دل خود حفظ کرده و حتی بعضا تجربههای مطلوبی را نیز ارائه میدادند سالیان سال است که به فراموشی سپرده شدهاند و دیگر نسخهای تازه از آنها عرضه نشده است از همین رو امروز قصد داریم یادی کنیم از برخی از این تجربههای خاطره انگیز که مدتهاست زیر نور توجه نبودهاند.
Medal of Honor
عجب مجموعهی تراژیکی است این Medal of Honor؛ یکی از سکانداران عناوین مدرن این ژانر که با عرضهی نسخهی ابتدایی آن روی PS1 موجی عظیم از ستایش ایجاد شد و بسیاری آن را برترین اثر شوتر آن نسل نامیدند، پس از آن عناوینی همچون Frontline این موفقیت را به نسل ششم منتقل کرده و اثری عمیق و تجربهای به یادماندنی ارائه داد و از طرف دیگر نسخهی Allied Assault کاربران و گیمرهای PC را عاشق خودش کرد.
وقتی صحبت از مجموعههای با اصالت گیمینگ میشود به نظر من Medal of Honor به راستی یک مدال افتخار در این زمینه دریافت میکند چرا که برای مدتها یکی از برترین و با کیفیتترین تجربههای شوتر را ارائه میداد.
اما متاسفانه EA در حق این فرزندش به شدت کم لطفی کرد، زمانی که عناوین Battlefield شروع به رشد و شکوفایی کردند این ناشر فراموش کرد که آیپی دیگری را نیز در اختیار دارد که خود پدر معنوی این سری محسوب میشود و نیازمند توجه بیشتری است از همین رو آخرین نسخههایی که زیر پرچم این مجموعه عرضه شدند تجربههای مطلوبی نبودند و زیر وزن سایهی سنگین بردارد کوچکشان له شدند.
از آن پس تا به امروز EA آن چنان رمقی به بازگشت گسترده به Medal of Honor نشان نداده است و صرفا به عرضهی یک نسخهی ضعیف واقعیت مجازی از آن بسنده کرده است که شخصا به نظر من نمکی روی زخم طرفدارانی بود که سالیان سال است انتظار یک نسخهی تازه را میکشیدند.
Red Faction
سری Red Faction را میتوان یک مجموعهی هیبرید در ژانر شوتر در نظر گرفت به طوری که هم آثار اول شخص را در خود جای داده است و هم تجربههای سوم شخص را به پلیرها ارائه میدهد. دو نسخهی ابتدایی این فرنچایز و مخصوصا اولین قسمت آن جزو برترین عناوین شوتر اول شخص PS2 به شمار میآمدند و بسیاری از منتقدان و طرفداران اعتقاد دارند که این عناوین جزو برترین تجربههای شوتر داستان محور آن دوران بودند.
با این وجود پس از مدتی Volition و THQ تصمیم گرفتند ایدههای تازهای را در این فرنچایز پیاده سازی کرده و رویکرد تازهای را پیشه کنند از همین رو Red Faction: Guerrilla با رنگ و لعابی تازه، یک دنیای بزرگ و هدفمند برای جست و جو و همچنین زاویه دوربین سوم شخص عرضه شد و توانست موفقیتهای بسیاری به دست بیاورد. Red Faction: Armageddon در حالی که لزوما یک اثر ضعیف نبود اما نتوانست موفقیتهای نسخهی پیشین خودش را تکرار کند و فروش بسیاری پایینی را تجربه کرد.
از همین رو THQ پس از عرضهی این عنوان به طور رسمی اعلام کرد که تمام برنامههایی که برای نسخهی آیندهی این مجموعه داشته است کنسل شده و دیگر قرار نیست یک نسخهی تازه از آن عرضه کند. این دقیقا در زمانی رخ داد که THQ با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد و طبق گزارشات موجود Red Faction: Armageddon باعث شد این ناشر در آن سال مالی مبلغی معادل ۳۸.۴ دلار را از دست بدهد و ضرر زیادی را متحمل شود. در نهایت پس از اعلام ورشکستگی این کمپانی، لایسنس این مجموعه توسط THQ Nordic تصرف شد اما تا امروز هیچ خبری از عرضهی یک نسخهی تازه از آن نیست.
شخصا فکر میکنم این مجموعه پتانسیل زیادی برای بازگشت داشته و میتواند دوباره در قالب یک اثر اول شخص به دنیای گیمینگ بازگردد و حتی از آن جایی که هرگز سرنوشت Parker در نسخهی ابتدایی مشخص نشد میتوانند دوباره به این کاراکتر و بازهی زمانی مجموعه بازگشته و آن را ادامه دهند. THQ Nordic ناشری است که امروزه انعطاف پذیری زیادی از خود نشان داده و آثار مختلفی را پشتیبانی و عرضه میکند از همین رو احتمال آن که روزی تصمیم به احیای این مجموعه بگیرد آن قدر دور از ذهن نیست.
Resistance
Resistance نه تنها یکی از عناوین شوتر اول شخص فراموش شده محسوب میشود بلکه یکی از خاصترین آیپیهای سونی نیز به شمار میآید که نسخهی ابتدایی آن با یک پیچش جذاب روی دنیا و رویدادی که در حال روایت آن بود توانست یکی از برترین تجربههای PS3 را در روزهای ابتدایی زندگیاش به ارمغان بیاورد و یک جامعهی طرفداران پایبند را نیز به دنبال خود بکشاند. عنوان Resistance: Fall of Man یکی از آثار زمان لانچ کنسول PS3 محسوب میشد که توسط استودیوی Insomniac Games توسعه یافته بود در دنیایی موازی و در سال ۱۹۵۱ روایت میشد.
بازه زمانی و ساختار جنگ جهانی این اثر و ترکیب آن با المانهای Sci-fi و بیگانگان یک تجربهی تازه و جذاب را به ارمغان میآورد که بسیار بین مخاطبان آن کنسول مورد توجه قرار گرفت و از همین رو سه نسخهی شمارهای موفق دیگر نیز آن را دنبال کردند و علاوه بر آنها دو نسخهی فرعی نیز برای کنسولهای دستی PSP و PS Vita عرضه شدند که البته یکی از آنها آن چنان موفق ظاهر نشد.
با این وجود میتوان گفت Resistance مجموعهای موفق بود که تجربهای خاص را در این ژانر ارائه میداد اما آن طور که به نظر میرسد نه کمپانی سونی و نه استودیوی Insomniac علاقهای به ساخت یک نسخهی دیگر از آن را ندارند و به همین دلیل است که الان بیش از یک دهه است که این سری فراموش شده است.
البته سازندگان به شدت نسبت به عرضه نشدن یک نسخهی دیگر از این سری شفاف سازی کرده و آن طور که مشخص است قرار نیست شاهد یک اثر دیگر از Resistance باشیم. به گفتهی کارگردان Resistance 3 آقای Marcus Smith، این استودیو فرنچایزهای مختلفی را در نظر دارد که علاقمند به ادامهی آنها و گسترششان است اما Resistance یکی از آنها نیست.
همچنین مدیر عامل استودیوی Insomniac یعنی آقای Ted Price نیز اظهار داشته است که این استودیو قصد ساخت یک اثر دیگر در این مجموعه را ندارد. Colin Moriarty ادیتور رسانهی IGN نیز اظهار داشته است که منابع او در این استودیو اطلاع دادهاند که یک ایده برای قسمت چهارم Resistance را به سونی ارائه دادهاند اما این کمپانی با ساخت آن مخالفت کرده است. مایه تاسف است که در آیندهی نزدیک نمیتوانیم منتظر یک تجربهی تازه از فرنچایز Resistance باشیم چرا که قطعا مجموعهای است که پتانسیل بسیار زیادی برای بهرهگیری از قدرت سختافزار تازه و ارائهی تجربههای خاص در این ژانر را دارا است.
TimeSplitters
مجموعهای که میخواهیم دربارهاش صحبت کنیم با وجود آن که سالیان سال از آخرین نسخهی آن میگذرد و در طول این مدت فراز و نشیبهای زیادی را به عنوان یک آیپی تجاری طی کرده است اما آیندهی آن بسیار امیدوار کنندهتر از آثار و فرنچایزهایی است که تا به اینجای کار از آنها سخن گفتیم. TimeSplitters را میتوان یکی از خاصترین، سرگرمکنندهترین و خلاقانهترین آثار شوتر اول شخص دانست که هر سه نسخهی آن بازیهایی خوش ساخت و تجربههایی به یادماندنی بودند. کلیت ایدهی TimeSplitters حول محور سفر در زمان و مبارزه در دوران و مکانهای مختلف تاریخ بود به طوری که نسخهی ابتدایی آن در یک بازهی صد ساله روایت میشد و حدود ۱۸ کاراکتر مختلف را به تصویر میکشید.
آخرین نسخهی TimeSplitters در سال ۲۰۰۵ عرضه شد و از آن پس این فرنچایز رنگ یک بازی جدید را ندیده است، از همین رو بسیاری به کلی فراموش کردهاند که اصلا این فرنچایز وجود داشته است. آیپی TimeSplitters نیز فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است که در عرضه نشدن یک نسخهی تازه در حدود دو دههی اخیر بیتاثیر نبوده است.
عنوان TimeSplitters: Future Perfect بر خلاف دو اثر پیشین، کمپانی EA را به عنوان پشتیبان و ناشر خود پشت خود داشت و با وجود آن که توسط منتقدان و پلیرها مورد ستایش قرار گرفت اما فروش موفقیت آمیزی را تجربه نکرد. David Doak یکی از خالقان این مجموعه پس از عرضهی این نسخه طی مصاحبهای اظهار داشت که «این اثر موفق نبود چرا که EA آن را دفن کرد». به گفتهی او یکی از مقامهای بالای EA قبل از عرضه اظهار داشت که بودجهی مارکتینگ زیادی به این عنوان تعلق نخواهد گرفت چرا که آنها قصد دارند روی عنوان GoldenEye: Rogue Agent تمرکز کرده و روی آن سرمایهگذاری کنند!
پس از این موضوع استودیوی Free Radical Design تصمیم به ساخت قسمت چهارم این سری گرفت و این مسئله حتی به طور رسمی در سال ۲۰۰۷ تایید شده بود اما متاسفانه این بازی موفق به یافتن یک ناشر نشد و پس از آن زمانی که این استودیو تحت تصرف Crytek در آمد این پروژه به کلی وارد حالت معلق شد.
اما همانطور که در ابتدا گفتم، آیندهی این سری بسیار روشن است چرا که بالاخره پس از حدود ۱۵ سال از عرضهی آخرین نسخهی آن، در سال ۲۰۲۱ کمپانی Deep Silver اعلام کرد که خالقان این مجموعه از جمله Steve Ellis و David Doak را بازگردانده است و قرار است استودیویی تازه تاسیس کنند که هدف آن «بازگرداندن TimeSplitters به زندگی است» و این استودیو Free Radical Design نام دارد! با وجود آن که از آن پس هیچ اطلاعاتی از پروسهی ساخت نسخهی چهارم در دسترس قرار نگرفته است اما میتوان امیدوار بود که در آیندهای نزدیک میتوانیم دوباره به پای تجربهی یک بازی TimeSplitters بنشینیم.
Call Of Juarez
پیش از آن که Red Dead Redemption به یک نماد و استاندارد برای آثار برگرفته از غرب وحشی تبدیل شود، آثار مختلفی از جمله Gun تجربههایی بسیار مطلوب را در این قالب ارائه میدادند اما در این بین یک نام به سرعت خودش را به گوش گیمرها رساند و آن هم Call Of Juarez بود. نسخهی ابتدایی این مجموعه در سال ۲۰۰۷ عرضه شد و توانست حسابی برای خودش در بین طرفداران غرب وحشی اسم و رسمی پیدا کند و به یک محبوبیت نسبی دست یابد.
پس از آن قسمت دوم آن، Call of Juarez: Bound in Blood توانست پا را فراتر بگذارد و در نگاه پلیرها و منتقدان نه تنها به یک اثر بهبود یافته تبدیل شود بلکه همچنان توسط بسیاری به عنوان یکی از برترین تجربههای تعاملی در غرب وحشی تلقی میشود. موفقیتهای زیاد نسخهی دوم باعث شد در سال ۲۰۱۱ خبر ساخته شدن قسمت سوم این مجموعه با نام Call of Juarez: The Cartel ساخته شود و قرار است در زمان حال در جریان باشد.
آها! فراموش کردم اشاره کنم که یوبیسافت نقش ناشر را ایفا میکرد و همگی میدانیم وقتی یوبیسافت در جایی موفقیتی به دست میآورد طولی نمیکشد که به دلیل رویکردهای افراطی و غیر بهینهاش صرفا در راستای سودآوری بیشتر، آن موفقیت را با یک شکست سهمگین جبران کند.
Call of Juarez: The Cartel به دلیل به تصویر کشیدن کارتلهای مواد مخدر به شدت حاشیه ساز شد به طوری که بسیاری قبل از عرضهی بازی شروع به انتقاد از آن کردند به طوری که حتی مسئولان شهرهای Juarez در مکزیک و El Paso در آمریکا از این بازی به دلیل تبدیل کردن خشونت کارتلهای مواد مخدر و همچنین زجر ناشی از آنها به سرگرمی به سختی انتقاد کردند! در نهایت حتی به دور از این حواشی، Call of Juarez: The Cartel چه در نگاه منتقدان و چه در نگاه طرفدارن این سری نتوانست موفق ظاهر شود و به یک بازی متوسط بدل شد.
پس از این شکست در سال ۲۰۱۳ یوبیسافت باری دیگر به سراغ Call Of Juarez رفت و نسخهی Gunslinger را عرضه کرد که دوباره توانست محبوبیت را به این مجموعه بازگرداند اما با این وجود حالا حدودا یک دهه است که هیچ صحبتی از آن شنیده نمیشود و با توجه به وضعیت حال حاضر یوبیسافت و عدم توانایی او در مدیریت آیپیهای بزرگترش، بعید است حالا حالاها شاهد عرضهی یک قسمت تازه از Call Of Juarez باشیم.
Killzone
آخرین نسخهی Killzone به سال ۲۰۱۳ و اوایل عرضهی PS4 بازمیگردد، زمانی که Killzone Shadow fall به عنوان یکی از آثار زمان لانچ این کنسول روانهی بازار شد و با وجود آن که بازی «خوبی» به شمار میآمد اما هرگز موفق به تکرار موفقیتهای دو نسخهی پیشین خود مخصوصا قسمت دوم در نگاه طرفداران نشد.
البته شخصا این اثر را حدودا یک سال پیش به پایان رساندم و حقیقتا به نظرم یکی از خوش چهرهترین آثاری بود که سونی در تمام طول عمر PS4 عرضه کرده بود به طوری که حتی از برخی از آخرین آثار عرضه شده روی این کنسول نیز گرافیک بهتری را به نمایش میگذاشت اما با این وجود میتوان گفت هدف این نسخه نیز همین بود، یک دموی گرافیکی برای به تصویر کشیدن قدرت سختافزاری کنسول نسل جدید سونی و همین مسئله باعث میشد بسیاری از آن به عنوان یک تجربهی فراموش شدنی یاد کنند.
بخش عمدهای از انتقادهای وارده به این اثر به دلیل داستان خام و نه چندان جذابش بود که شخصا کاملا با آنها موافقم، در حالی که ایدهی کلی داستان بازی مناسب بود اما در زمینهی پیادهسازی و روایت آن غیر بهینه عمل میکرد به طوری که شخصیتهای بازی هرگز نتوانستند به آن نقطهی اوج خود دست یابند. به نظرم سونی آن قدر روی ظاهر این بازی تمرکز کرد که باعث شد محتوای آن را در اولویت دوم خود قرار دهد و همین مسئله این نسخه را پایین کشید.
پس از افت نسبی این قسمت نسبت به آثار پیشین فرنچایز و همچنین مشغول شدن Guerrilla Games به توسعهی اثر بعدی خود Horizon Zero Dawn، یک دهه از آخرین نسخهی این مجموعه میگذرد. البته موفقیتهای Horizon Zero Dawn نیز در این مسئله بیتاثیر نبود چرا که به سرعت به اولویت این استودیو و کمپانی سونی برای ساخت و سرمایهگذاری روی پتانسیل آن تبدیل شد. در حالی که نسخهی دوم Killzone همچنان یکی از برترین تجربههای ژانر شوتر اول شخص محسوب میشود و این فرنچایز به طور کلی نیز همچنان پتانسیل بسیار زیادی برای ارائهی یک تجربهی شوتر قدرتمند را دارد اما مشخص نیست که چه زمانی سونی دوباره نیم نگاهی به آن خواهد انداخت.
شخصا فکر میکنم Killzone از توانایی و انعطاف پذیری بالایی برای تبدیل شدن به یک رقیب مناسب برای فرنچایزهای نام دار این ژانر از جمله Battlefield و Call of Duty برخوردار است و مایهی تاسف است که چنین آیپی جذابی یک دهه است که زیر گرد و غبار فراموش شده است.
سخن پایانی
تقریبا تمامی نامهایی که امروز از آنها یاد کردیم در بازهای از تاریخ، تجربههای بسیار خاطرهانگیز و جذابی ارائه دادهاند اما متاسفانه زمانه آن چنان روی خوش به آنها نشان نداده است به طوری که در بین امواج تغییرات این صنعت گم شدند و این طور که به نظر میرسد کسی هم در پی یافتن آنها نیست. این در حالی است که فرنچایزهایی همچون Perfect Dark در حال آماده شدن برای بازگشت به آغوش طرفدارانشان هستند و شخصا بسیار برای این اثر هیجان زدهام. لازم به ذکر است که مجموعههای دیگری از جمله Turok نیز قرار بود در این مقاله حضور داشته باشند اما از آن جایی که حجم مقاله محدود است به همین یادآوری کوچک بسنده میکنیم.
شما علاقهمند هستید که شاهد بازگشت کدامیک از این آیپیهای جذاب باشید؟