۱۰ دنباله در گیمینگ که شخصیتهایی ضعیف را به قهرمانانی فراموش نشدنی تبدیل کردند
۱۰ دنباله در گیمینگ که شخصیتهایی ضعیف را به قهرمانانی فراموش نشدنی تبدیل کردند
تغییر نظر مخاطبین راجع به یک شخصیت خاص، فارغ از نوع مدیوم، هیچگاه کار آسانی نیست. در این مقاله به معرفی بازیهایی خواهیم پرداخت که موفق به انجام این مهم شدهاند.
تجربه ثابت کرده که تغییر دیدگاه ابتدایی که پیرامون یک شخصیت در ذهن مخاطبین جا خوش میکند، یک فرایند بسیار مشکل محسوب میشود. در چنین شرایطی، تبدیل برخی از شخصیتهایی که بازیکنان در ابتدا احساس خوبی نسبت به آنها نداشتهاند، به کسانی که مخاطبین برای آنها اهمیت قائل شوند، نمایانگر تلاش بالای استودیوهای بازیسازی است. برخی از شخصیتها، برخلاف خواستهی ابتدایی توسعهدهندگان، موفق به جلب رضایت گیمرها نشدند و تعدادی دیگر، از همان ابتدا نیز قرار بوده تا روح و روان مخاطبین را آزار دهند. با همهی این اوصاف، در دنبالهی برخی بازیهای ویدیویی، دیده شده است که سازندگان به صورت جسورانه، تصمیم به تغییر قوس شخصیتی کسانی داشتهاند که در نسخهی ابتدایی بازی مورد نظر، گیمرها هیچ علاقهای به آنها نداشتهاند. این حقیقت که تغییر خصوصیات رفتاری و عملکردی برخی شخصیتها تا اندازه بسیار زیادی با نسخههای ابتدایی متفاوت بوده، نمایانگر این است که سازندگان ریسک بالایی به خرج داده و از اینکه شخصیت جدید با اقبال بازیکنان مواجه خواهد شد، اطمینان بالایی داشتهاند.
۱۰ شخصیتی که در ادامه به ذکر نام آنها خواهیم پرداخت، همه برخلاف نسخههای ابتدایی خود، به افرادی با توانایی بالا، با اعتماد به نفس و در عین حال سرسخت تبدیل شدند و بازیکنان، شاید بسیاری از آنان را به عنوان یک قهرمان به خاطر بیاورند.
دقت داشته باشید که در متن زیر شامل اسپویل داستانی برای بازیهای مربوطه میشود
۱۰. Barry Burton – Resident Evil 3: Nemesis
هیچکس نمیتواند منکر این حقیقت شود که بری برتون (Barry Burton)، یکی از شخصیتهای ناخوشایند نسخه اورجینال Resident Evil محسوب میشد. با اینکه شکل و شمایل شیک این شخصیت، باعث تمایز او از دیگر اعضای تیم S.T.A.R.S شده بود، این دیالوگهای اعصابخردکُن او بود که منجر به عدم علاقهی بازیکنان به او شد. جملات یک خطی مشهور این شخصیت از قبیل ساندویچ جیل (Jill Sandwich) و اشاره به اینکه او قادر است تا هر قفلی را بگشاید (Master of Unlocking)، باعث شدند تا بازیکنان به عنوان یک شخصیت بامزه و لطیفهگوی به وی نگاه کنند. با این وجود، هیچکس بری برتون را جدی نگرفته و به عنوان یک قهرمان او را در نظر نداشت. از سوی دیگر، ماجرای کمک او به وسکر (Wesker)، آن هم در شرایطی که از طریق باجگیری مجبور به اینکار شد، یکی دیگر از موضوعاتی بود که کمکی به قوس شخصیتی وی نکرد. با اینحال، بازگشت دوبارهی بری برتون توسط هلیکوپتر در پایان Resident Evil 3، برای نجات جان جیل ولنتاین (Jill Valentine) پیش از مورد حمله اتمی در Raccoon City، این شخصیت را به یک قهرمان تبدیل نمود.
۹. Alyx Vance – Half-Life 2: Episode one
روی کاغذ، شخصیت الکس ونس (Alyx Vance) از بازی Half Life 2، با توجه به استانداردهای صنعت گیمینگ در اوائل دهه ۲۰۰۰ میلادی، یک قهرمان محسوب میشد. طرز پوشش خاص این شخصیت، عزم و ارادهی او برای پیشبرد امور به صورت عملی و نقشی که در توسعهی داستان بازی داشت، همه و همه باعث شده بودند تا الکس ونس به یک شخصیت مکمل جذاب برای گوردُن فریمن (Gordon Freeman) تبدیل شود. با این وجود، سکانسهایی که این شخصیت در آنها حضور داشت، باب میل بازیکنان نبود چرا که شما به صورت دائم باید اقدام به مخافظت از او مینمودید. اسکورت نمودن یک شخصیت و محافظت از جان او، میتواند منجر به خلق لحظات جذابی شود؛ با اینحال، هوش مصنوعی پایین الکس ونس باعث شد تا تجربه این مراحل، برای بازیکنان ناخوشایند باشد. خوشبختانه، ولو (Valve)، به انتقادات پیرامون این شخصیت توجه نموده و نقش برجستهتری را به او در دنباله Half Life داد. در این بازی، الکس ونس در از بین بردن زامبیها به شما کمک زیادی کرده و هوش مصنوعی وی نیز به مراتب بهتر از گذشته شده است؛ به طوری که دیگر به صورت مداوم، در مسیر شما قرار نگرفته و برای شما مزاحمت ایجاد نمیکند. تغییر خصوصیات شخصیتی الکس ونس، موضوع دیگری بود که باعث اقبال بازیکنان از تغییراتی شد که ولو در Half Life 2 ایجاد نمود. باید خاطر نشان کرد که الکس ونس، از ابتدا نیز از پتانسیل بالایی برخوردار بود و ولو با ایجاد برخی تغییرات کوچک، موفق شد تا از این شخصیت به نحو احسن در دنباله بازی خود استفاده نماید.
۸. Princess Zelda – The Legend of Zelda: Ocarina of Time
زلدا (Zelda)، نام شاهزادهای است که در مجموعه بازیهای Zelda از نینتندو، وظیفه دارید تا در قالب لینک (Link)، جان او را نجات دهید. نکته مهم راجع به شخصیت زلدا در نسخههای ابتدایی فرنچایز Zelda این است که بازیکن هیچ درک مناسبی راجع به ویژگیهای شخصیتی وی نداشته و او هرگز توسط سازنده، به خوبی معرفی نمیشود. این روند، با عرضهی بازی Ocarina of Time تغییر نمود. در این بازی، بازیکنان با شخصیت جذابی به نام شیک (Sheik) آشنا میشوند که گاه و بیگاه، به لینک کمک کرده و به او برای یافتن زلدا یاری میرساند. در پایان، شما درمییابید که شیک در واقع خود زلدا بوده و خود را از دید شما مخفی نموده است. اتفاقی که از لحظات به یاد ماندنی فرنچایز Legend of Zelda محسوب میشود. با همهی این اوصاف، نسخههای اخیر این مجموعه محبوب، تلاشی برای معرفی ابعاد بیشتری از شخصیت زلدا نکردند. به نظر میرسد که در دنبالهی Breath of the Wild، زلدا یکی از شخصیتهای قابل بازی خواهد بود. باید صبر کرد و منتظر ماند که آیا نینتندو واقعا قصد انجام این کار را خواهد داشت یا خیر.
۷. Luigi – Mario Kart 8
لوئیجی (Luigi)، که برادر کوچکتر ماریو (Mario) محسوب میشود، بیشتر به خاطر سادهدل بودنش شناخته میشود. همانطور که در سری Luigi’s Mansion شاهد آن بودهایم، ترس او از اشباح، باعث شد تا او در نهایت تصمیم به شکار آنها بگیرد. این شخصیت، برخلاف میل خود، بارها و بارها در بازیهای مختلف به جنگ اشباح رفت؛ با اینحال، ترسو بودن لوئیجی، موضوعیست که به صورت مکرر توسط نینتندو در عناوین مختلف به آن اشاره شده است. این رویه، برای مدت طولانی ادامه داشت تا اینکه بازی Mario Kart 8 همهچیز را تغییر داد. یکی از میمهای معروف این بازی که با نام نگاه مرگبار لوئیجی (Luigi Death Stare) شناخته میشود، در جریان مسابقات Mario Kart 8 توجه بازیکنان را به خود جلب کرد. از بین بردن ماشینهای دیگر توسط لوئیجی در حالت اسلوموشن به همراه نگاه جالب لوئیجی، عاملی بود که باعث شد تا طرز فکر بازیکنان نسبت به این شخصیت تا حدودی تغییر کند. با این وجود، چهره وحشتزدهی لوئیجی در کاور هنری Luigi’s Mansion 3، نمایانگر این بوده که دوران اعتماد به نفس داشتن او یک بار دیگر به سر آمده است.
۶. Leon Kennedy – Resident Evil 4
با توجه به نجات از وقایع آخرالزمانی Resident Evil 2، اینکه از لئون کندی (Leon Kennedy) به عنوان یک شخصیت ترسو یاد کنیم، منصفانه نیست؛ اما نسخه اورجینال این بازی، لئون را به صورت جوانی تازهکار و خام نمایش داد که شاید به صورت بیش از حد، سودای عشق ایدا وانگ (Ada Wong) را در سر داشت. پس از انتشار Resident Evil 4، او به شخصیت شجاع و نترسی تبدیل شد که برای نجات جان دختر رئیس جمهور، عازم ماموریتی غیر ممکن شد. در این بازی، لئون کندی به پروتاگونیست بیباکی تبدیل شد که تعدادی از برترین سکانسهای تاریخ فرنچایز Resident Evil را خلق کرد و تا حد زیادی موفق شد تا طرز فکر بازیکنان نسبت به خود را تغییر دهد. با اینکه در پایان RE 4، لئون درخواست ارتباط با اشلی (Ashley) را رد کرد، این تصمیم او با اقبال طرفداران مواجه شد؛ چرا که تعهد کاری بالای وی را نشان میداد.
۵. Tails Prower – Sonic 3 & Knuckles
یکی از شخصیتهای جانبیای که در بازی Sonic the Hedgehog 2 معرفی شد، تیلز پراور (Tails Prower) نام داشت. حتی اگر از اسم عجیب او گذشت کنیم، مزاحمت و مداخله این شخصیت در هنگام نبرد با باسها، عاملی بود که باعث خشم و غضب بازیکنان شد. در بازی Sonic 3، شما در صورت جمعآوری ۱۴ عدد Chaos Emerald، میتوانید این شخصیت اعصابخردکن را به Super Tails تبدیل کنید. در این حالت، تیلز از صدمات دشمنان محفوظ مانده و با سرعت بیشتری حرکت میکند. همچنین او به لطف پرندگان کوچک و زرد رنگی به نام فلاکیز (Fluckies)، میتواند مسافت بیشتری را پرواز نموده و صدمه زیادی به دشمنان وارد کند.
۴. Liara T’Soni – Mass Effect 2 & 3
لیارا (Liara)، به راحتی یکی از شخصیتهاییست که هیچ گونه اهمیتی برای بازیکنان در Mass Effect 1 پیدا نمیکند. او که دارای روابط اجتماعی ضعیفی است، در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارد. شاید به همین دلیل است که برای اوغات فراغت خود، وارد چاهی ترسناک میشود. در Mass Effect 2، لیارا یک دلال اطلاعات در ایلیوم (Illium) است که برای رسیدن به اهدافش از انجام هیچ کاری ابایی ندارد. در Mass Effect 3، لیارا ریاست Shadow Broker را به عهده داشته و این موضوع، او را به نیرومندترین دلال اطلاعات در کهشان تبدیل میکند. آرک شخصیتی لیارا، احتمالا در بین کلیه اسامی موجود در این فهرست، بهترین مسیر را طی کرده و او را در پایان به یکی از شخصیتهای به یادماندنی سه گانه Mass Effect تبدیل مینماید.
۳. Ezio Auditore Da Flirenze – Assassin’s Creed: Brotherhood & Revelations
اتزیو (Ezio)، پروتاگونیست بهترین نسخههای فرنچایز Assassin’s Creed محسوب شده و مانند لیارا، قوس شخصیتی او نیز به سادگی از ذهن بازیکنان پاک نمیشود. اتزیو که در یک خانواده اشرافی متولد میشود، پس از مرگ پدر و برادرانش به دلیل یک توطئهی سیاسی، خود را در موقعیتی بغرنج میبیند. با وجود اینکه اهداف اتزیو و حس انتقام این شخصیت قابل درک است، اما غرور بیجا و رفتار خودخواهانهی او باعث میشود تا شاید در ابتدا برای برخی بازیکنان از محبوبیت بالایی برخوردار نشود. اما همهچیز با عرضهی Assassin’s Creed Brotherhood تغییر کرد. او که برای آزادی رُم و کمک به مردم این شهر راهی سفری پرمخاطره میشود، از هیچ تلاشی برای رسیدن به اهدافش فروگذار نیست و تغییر شخصیت او در این نسخه، به وضوح قابل مشاهده است. در نسخهی Revelations، بازیکنان کنترل اتزیو را در میانسالیاش به عهده میگیرند. در این بازی، دیده میشود که حس انتقام، دیگر قوهی محرک این شخصیت نیست و در پایان او تصمیم میگیرد تا به دوران فعالیتش به عنوان یک قاتل پایان دهد. بیدلیل نیست که اتزیو، از دید همگان، به عنوان بهترین شخصیت تاریخ فرنچایز Assassin’s Creed شناخته میشود؛ چرا که بازیکنان در طول سه نسخه، ماجراجوییها و بلوغ رفتاری او را به خوبی مشاهده کرده و با همهی وجود، تصمیمات وی را درک مینمایند؛ موضوعی که به ندرت در دیگر عناوین ساخته شده توسط یوبیسافت (Ubisoft) به آن توجه میشود.
٢. Raiden – Metal Gear Solid 4 : Guns of the Patriots
شخصیت ریدن (Raiden)، هرگز نتوانست به پروتاگونیست مورد علاقهی بازیکنان در Metal Gear Solid 2 تبدیل شود. بسیاری از گیمرها انتظار داشتند تا در این بازی، کنترل سالید اسنیک (Solid Snake) را به عهده بگیرند.
شکل و شمایل خاص و نحوهی شخصیتپردازی ریدن، هرگز باب میل بازیکنان نبود و آنها در طول بازی، همواره منتظر بودند تا کنترل اسنیک را به عهده بگیرند. شرایط با عرضهی Metal Gear Solid 3 برای ریدن بغرنجتر گردیده و سیل انتقادات بیشتری از سوی بازیکنان به سوی این شخصیت روان شد؛ اما با انتشار Guns of the Patriot، هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) موفق شد تا ریدن را در نهایت به رستگاری برساند.
در MGS 4، ریدن در قالب یک نینجای جذاب در بازی ظاهر شده و سکانس مبارزهی او با Vamp، از زیباترین لحظات بازی را تشکیل میدهد. در یکی از نقاط عطف داستان، ریدن تا آستانهی فدا کردن جان خود برای Old Snake پیش میرود. نقش هیدن در MGS 4، آنقدر برجسته بود که این شخصیت در ادامه اسپینآفی به نام Metal Gear Rising: Revengeance را دریافت کرد. با توجه به اینکه یاداوری حضور ناامیدکنندهی ریدن به عنوان شخصیت اصلی در MGS 2، هنوز هم برای طرفداران این فرنچایز دردناک است، اینکه او موفق به اعادهی حیثیت در ادامه شد، چیزی کمتر از یک معجزه نیست.
۱. John MacTavish – Call of Duty: Modern Warfare 2
در بخشهای زیادی از بازی Modern Warfare، شما کنترل فردی به نام جان مکتویش را به عهده دارید. با اینکه مکتویش هرگز شخصیت بدی محسوب نمیشود، با اینحال در قیاس با کاپیتان پرایس (Captain Price)، به طور مشخص حرفی برای گفتن ندارد. در جریان ۳ ماموریت پایانی در بازی Modern Warfare 2، شما کنترل مکتاویش را به عهده گرفته و با کمک کاپیتان پرایس، وظیفه دارید تا ژنرال شپرد (General Shepherd) خائن را از بین ببرید. مکتاویش که در جریان Modern Warfare یک شخصیت تک بعدی و یکنواخت محسوب میشد، جذابترین لحظهی Modern Warfare 2 را برای بازیکنان رقم زده و با پرتاب خنجر خود به سوی ژنرال شپرد، او را از پا درآورد.
متاسفانه مکتویش، در Modern Warfare 3 کشته شد اما با توجه به لحظات جذابی که این شخصیت در نسخه قبلی خلق نموده بود، سکانس مرگ او به یکی از لحظات تاثیرگذار بازی مبدل شد.