بیوگرافی مایکل فاسبندر | از بازیگری تا مسابقات اتومبیلرانی
بیوگرافی مایکل فاسبندر | از بازیگری تا مسابقات اتومبیلرانی
مایکل فاسبندر یکی از تواناترین بازیگران حال حاضر هالیوود میباشد که به هیچ عنوان پتانسیلهای وی مورد توجه فیلمسازان قرار نگرفته است.
مایکل فاسبندر در تاریخ ۲ آوریل ۱۹۷۷ (۱۳ فروردین ۱۳۵۶) در شهر هایدلبرگ واقع در کشور آلمان غربی چشم به جهان گشود. خانواده او را مادرش ادل، پدرش یوزف و خواهرش کاترین تشکیل میدهند که بنا بر برخی گزارشات غیررسمی، با رئیس ارتش ملی ایرلند یعنی مایکل کولینز نسبت خونی از سمت مادریاش دارد. فردی انقلابی و تاثیرگذار که در جایگاه فعلی ایرلند امروزی تاثیر به سزایی داشته است.
زمانی که مایکل تنها ۲ سال سن داشت، خانواده او به شهر کیلارنی واقع در کشور ایرلند مهاجرت کرده تا رستورانی خانوادگی را اداره نمایند که این مسئله سبب شد تا او از فضای صنعتی آلمان فاصله گرفته و در کشوری سرسبز و مملو از طبیعتی بکر روزهای کودکی خود را سپری نماید.
او که تحت تعالیم کاتولیک مشغول سپری کردن روزهای خود بود، تا سن ۱۷ سالگی به تحصیل در مدرسه پرداخت تا این که به عرصه بازیگری علاقه پیدا کرد و مصمم شد تا این حرفه را آغاز نماید. به همین سبب نیز ۲ سال بعد خانه و خانواده خود را ترک کرد تا به شهر لندن انگلیس مهاجرت کرده و بتواند دوران آموزش حرفهای خود را سپری نماید. با این حال در سال ۱۹۹۹ از آن جا انصراف داد تا آرزوی خود را دنبال نماید.
مایکل فاسبندر در سن ۲۲ سالگی وارد عرصه تئاتر و نمایشهای زنده شد و با گروهی نه چندان شناخته شده به اجرای نمایش سه خواهر اثر آنتوان چخوف پرداخت و برای نخستینبار اجرای نقش را تجربه نمود. با این حال در آن سن و سال هنوز حرفه بازیگری را جدی آغاز نکرد بود و به همین سبب نیز روزگار خود را به عنوان متصدی رستوران، مامور پست و کارگری میگذارند تا بتواند زندگی مستقل خود را مدیریت نماید.
پس از تحمل سختی و مشقتهای فراوان در دوران جوانی بالاخره در سال ۲۰۰۱ موفق شد تا وارد حوزه تلویزیون شده و ایفای نقش یکی از شخصیتهای سریال جنگی و درام Band Of Brothers (جوخه برادرلان) را برای شبکه HBO بر عهده بگیرد. او در همان سال به ایفای نقش در سریال Hearts and Bones (قلبها و استخوانها) نیز پرداخت و به عنوان مدل نیز در موزیک ویدیوهای مختلفی در برابر دوربین حاضر شد.
تا سال ۲۰۰۷ مایکل فاسبندر تمام توجه خود را معطوف مدیوم تلویزوین کرده بود و ایفای نقشهای متفاوتی را در سریالهایی همچون Holby City (شهر هالبی)، Sherlock Holmes and the Case of the Silk Stocking (شرلوک هلمز و پرونده جوراب ابریشمی)، Hex (هکس)، Murphy’s Law (قانون مورفی) و Trial & Retribution (محاکمه و مجازات) بر عهده داشت و موفق شد تا علیرغم فرصتهای کمی که در اختیار وی داده شده بود اما هنرنمایی چشمگیری را از خود به معرض نمایش بگذارد.
پس از حضوری چندین ساله در حوزه تلویزیون، زک اسنایدر یکی از نقشهای فرعی فیلم ۳۰۰ را برای مایکل فاسبندر در نظر گرفت که در سال ۲۰۰۷ سرانجام وارد سینما شود. اثری فانتزی و اکشن که علیرغم انتقادات بسیار اما فروش نسبتاً جالب توجهی را در گیشه به دست آورد. فیلم درام و عاشقانه Angel (فرشته) نیز دومین پروژه او در همین سال بود که چندان مورد توجه مخاطب عام سینما قرار نگرفت و هنرنمایی مایکل فاسبندر عملاً دیده نشد.
با این حال در سال ۲۰۰۸ با همکاری استیو مککوئین اثری بیوگرافی و درام تحت عنوان Hunger (گرسنگی) را به ارمغان آورد که هنر بازیگری وی را تمام و کمال به معرض نمایش گذاشت. اثری که وی را مجبور کرد تا در ۲۴ روز به مصرف تنها ۶۰۰ کالری کفایت کرده تا به وزن ۵۷ کیلوگرم دست پیدا نماید. تلاشی سخت و چالشبرانگیز که مورد توجه منتقدین قرار گرفت و در جشنواره فیلم مستقل بریتانیا برنده نخستین جایزه هنری خود شد.
هنرنمایی تماشایی مایکل فاسبندر در فیلم Hunger درهای موفقیت را به روی وی باز کرد و تا سال ۲۰۱۱ به ایفای نقشهای متفاوتی در فیلمهای Fish Tank (تنگ ماهی)، Centurion (سنتورین) و Jonah Hex (جونا هکس) پرداخت و همکاری وی با کوئنتین تارانتینو در فیلم Inglourious Basterds (حرامزادههای لعنتی) نیز موجب تحسین منتقدین شد و علیرغم حضور در سکانسهایی کوتاه اما قدرت بازیگری خود را در حضور بازیگران مطرحی همچون برد پیت و کریستوف والتس به رخ کشید.
در حالی که تا پایان سال ۲۰۱۰ میلادی مایکل فاسبندر توانسته بود تا علیرغم پروژه شکست خوردهای همچون Jonah Hex قدرت بازیگری خود را به تصویر بکشد؛ در سال ۲۰۱۱ شاهد دگرگونی کارنامه هنری این بازیگر در ژانرهایی گوناگون بودیم که موجب شهرتی بیسابقه برای وی شد و نامش را به عنوان یکی از ستارگان نوظهور صنعت سینما در جهان درخشان کرد.
مایکل فاسبندر سال ۲۰۱۱ را با اقتباسی سینمایی از رمان درام و عشاقانه Jane Eyre شروع کرد. فیلمی به کارگردانی کری فوکوناگا که شیمی جذاب او و میا واشیکوفسکا منجر به خلق فیلمی زیبا و تماشایی شد که هنوز هم از جذابیتی منحصر به فرد برخوردار بوده و تبدیل به اثری کالت در ژانر خود شده است. همچنین پس از شکست فاجعهبار فیلم X-Men: The Last Stand (مردان ایکس: آخرین ایستادگی) کمپانی فاکس مجبور شد تا یک بازنگری نسبت به فرنچایز مردان ایکس داشته باشد که این مسئله پای متیو وان را به داستان باز کرد.
متیو وان در تصمیمی پر سر و صدا در سال ۲۰۱۱ تصمیم گرفت تا فرنچایز مردان ایکس را به نوعی ریبوت کرده و از شخصیتهایی کاملاً جدید و جوان برای به تصویر کشیدن دنیای جهش یافتهها بهره ببرد. نتیجه خلق فیلم تحسین شده و جذاب X-Men: First Class (مردان ایکس: کلاس اول) شد که مایکل فاسبندر ایفای نقش شحصیت اریک لنشر/ مگنیتو را بر عهده گرفت و استادانه این نقش را به تصویر کشید تا جایی که این نقش از زیر سایه بازیگر بزرگی همچون ایان مککلن خارج شد.
او در ادامه با فیلمهای A Dangerous Method (یک روش خطرناک)، Shame (شرم) و Haywire (بیاستفاده) سالی موفق و به یاد ماندنی را در کارنامه خود به ثبت رساند که در جایگاه عمومی وی نیز تاثیر به سزایی داشت و فیلم Shame نیز به حدی از بازی هنرمندانه وی بهره میبرد که نامزدی در جشنوارههای بزرگی همچون بفتا و گلدن گلوب را برایش به همراه داشت و تا به امروز نیز یکی از به یاد ماندنیترین نقش آفرینیهای وی لقب گرفته است.
این رویه موفقیتآمیز باعث شد تا در سال ۲۰۱۲ ریدلی اسکات او را برای ایفای نقش یکی از شخصیتهای فیلم Prometheus (پرومتئوس) در نظر بگیرد که جلوهای متفاوت از بازیگری وی را به معرض نمایش گذاشت. یک سال بعد در ۲۰۱۳ نیز در همکاری دوباره با ریدلی اسکات فیلم پرستاره The Counselor (مشاور) را به ارمغان آورد. اثری که علیرغم بهره بردن از بازیگران تراز اولی همچون کامرون دیاز، برد پیت، پنلوپه کروز و خاویر باردم اما از روایتی انتقادآمیز بهره میبرد که منجر به شکستی بسیار عجیب برای چنین اثر پرمدعایی شده بود.
شکست The Counselor اما در سال ۲۰۱۳ چندان توفیقی برای مایکل فاسبندر نداشت. زیرا او در همان سال نقشی استادانه را در فیلم Years a Slave 12 (دوازده سال بردگی) به کارگردانی استیو مککوئین به معرض نمایش گذاشت که به حدی چشمگیر و تماشایی ظاهر شد که نامزدی در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد را در جشنواره اسکار برایش به همراه داشت.
رویه موفقیتآمیز عرصه بازیگری برای مایکل فاسبندر در سال ۲۰۱۴ نیز اوجی دوباره گرفت. زیرا از یک سو در فیلم مستقل Frank (فرانک) هنرنمایی عجیب و تحسینبرانگیزی را به معرض نمایش گذاشت و سپس باری دیگر ایفای نقش در قامت مگنیتو را در فیلم پر سر و صدا و خاطرهانگیز X-Men: Days of Future Past (مردان ایکس: روزهای گذشته آینده) بر عهده گرفت و برخی از به یاد ماندنیترین سکانسهای ژنر ابرقهرمانی تاریخ سینما را به ارمغان آورد.
مایکل فاسبندر با ۳۸ سال سن نشان داده بود به راحتی میتواند هر نقشی را استادانه بر پرده سینما به تصویر بکشد و این مسئله را در سال ۲۰۱۵ بیش از پیش به رخ مخاطبینش کشید. سالی که با ۳ فیلم کاملاً متفاوت Slow West (غرب آهسته) در ژانر وسترن، Macbeth (نکبث) در ژانر درام و تاریخی و Steve Jobs (استیو جابز) در ژانر بیوگرافی به استقبال طرفدارانش آمد و ۳ اثر بسیار زیبا، تماشایی و ارزشمند را از خود به یادگار گذاشت.
نخست کریستین بیل برای ایفای نقش شخصیت استیو جابز در نظر گرفته شده بود که پس از کنارهگیری وی قرعه به نام مایکل فاسبندر افتاد که بخشهای مهمی از زندگی این فرد تاثیرگذار فناوری و تکنولوژی را به تصویر بکشد. نتیجه، خلق فیلمی تماشایی و مخاطبپسندی شد که مهمترین دستاورد هنری وی را در حوزه بازیگری برایش به همراه داشت: نامزدی در رشته بهترین بازیگر مرد در جشنواره اسکار سال ۲۰۱۵.
او سال ۲۰۱۴ میلادی را با ایفای دوباره نقش مگنیتو در فیلم X-Men: Apocalypse (مردان ایکس: آپوکالیپس) آغاز کرد. اثری که گرفتار مشکلات پشت صحنه شد و کمپانی فاکس با عدم برنامهریزی مناسب تمامی رشتههای متیو وان را برای احیای مجدد فرنچایز مردان ایکس رشته کرد و شاید که هنرنمایی تاثیرگذار مایکل فاسبندر در قبال جهش یافتهای دردمند و سختی کشیده، یکی از تنها معدود نکات مثبت فیلم به شمار رفت که مخاطبین را برای کشاندن به سمت سینماها ترغیب مینمود.
در کنار شکست X-Men: Apocalypse او در اقتباس سینمایی از بازیهای ویدیویی Assassin’s Creed (اساسینز کرید) نیز به ایفای نقش پرداخت و پس از Macbeth باری دیگر با ماریون کوتیار همبازی شد که این پروژه نیز به شکست دیگری در کارنامه هنری وی تبدیل شد که حتی طرفداران این فرنچایز را نیز خشمیگن کرده بود و چنین انتقاداتی در گیشه نیز فاجعه به بار آورد تا کمپانی یوبسافت برای همیشه از ساخت اقتباسهای Assassin’s Creed در حوزه سینما فاصله بگیرد.
مایکل فاسبندر این سال جنجالی را با فیلم عاشقانه The Light Between Oceans (نور میان اقیانوسها) به پایان رساند. فیلمی مستقل که در خارج از حوزه ژانرهای ابرقهرمانی و اقتباس از بازیهای ویدیویی توانست نقش آفرینی زیبایی را از این بازیگر به معرض نمایش گذاشته و مسبب آشنایی او با آلیسیا ویکاندری شود که آتش رابطه عاشقانه آن را شعلهور کرد.
از ۲۰۱۶ تا پیش از آغاز همه گیری ویروس کرونا در سال ۲۰۱۹ مایکل فاسبندر به ایفای نقش در پروژههایی نظیر Song to Song (ترانه به ترانه)، Alien: Covenant (بیگانه: کاوننت) و The Snowman (آدم برفی) پرداخت که هیچکدام موفقیت چندانی را برای وی به همراه نداشتند. همچنین پس از خریداری کمپانی فاکس توسط دیزنی، آخرین فیلم مردان ایکس تحت عنوان Dark Phoenix (دارک فینکس) نیز پروسه تولید جنجالی و پرحاشیه خود را سپری کرد و در سینما به نمایش درآمد که عملاً اثری به شدت ضعیف، متبذل و فراموش شدنی در نزد مخاطبین جلوه کرد که این بار حتی هنرنمایی مایکل فاسبندر نیز توفیقی در نزد بینندگان حاصل نکرد و پرونده این فرنچایز محبوب فاکس به طرزی دردناک برای همیشه بسته شد.
مایکل فاسبندر ۴۶ ساله به عنوان بازیگری بیحاشیه، دوست داشتنی و توانمند به شهرت رسیده و در سال ۲۰۱۷ با معشوقه خود آلیسیا ویکاندر ازدواج نمود که نتیجه این ازدواج تولد نخستین فرزند آنها در سال ۲۰۲۱ میلادی بوده، علیرغم فاصله گرفتن از سینما در بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ اما با دستی پر برای سال ۲۰۲۳ حاضر شده که در یکی از مورد انتظارترین فیلمهای امسال نیز هنرنمایی کرده است.
در حالی که فیلمهای Next Goal Wins (هدف بعدی پیروزی است) و Kung Fury 2 (کونگ فیوری ۲) به کارگردانی تایکا وایتیتی و دیوید سندربرگ پروسه تولید خود را پشت سر میگذارند اما همکاری مایکل فاسبندر با دیوید فینچر برای فیلم اکشن و نوار The Killer (آدمکش) حسابی مورد توجه سینماگران و خبرگزاریها قرار گرفته که امید میرود این بازیگر آلمانی بتواند باری دیگر مخاطبین سینما را با هنرنمایی ستودنی خود به وجد بیاورد.
مایکل فاسبندر خارج از عرصه بازیگری به اتومبیلرانی نیز علاقه داشته و در سالهای ۲۰۱۷، ۲۰۱۸، ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ با کمپانیهای بزرگی همچون پورشه وارد همکاری شد و در مسابقات بزرگی شرکت کرد که تاکنون در این عرصه دستاوردهای موفقیتآمیزی داشته و بارها در رقابتهایی بینالمللی ره رتبههای قابل توجهی دست پیدا کرده تا نشان که در خارج از هالیوود نیز حرفهای بسیاری برای گفتن خواهد داشت.
منبع: gsxr