سری Assassin’s Creed نمیتواند برای همیشه به گذشته تکیه کند
سری Assassin’s Creed نمیتواند برای همیشه به گذشته تکیه کند
Assassin’s Creed Mirage یک ادای احترام است به فرمولی قدیمی که یوبیسافت (Ubisoft) به دلایلی آن را پشت سر گذاشته بود.
یکی از مهمترین نکات مثبت بازی Assassin’s Creed Mirage، شباهت آن به نسخه اصلی سال ۲۰۰۷ است. ما این بازی را به عنوان یک بازگشت جسورانه به فرم، ستایش میکنیم. چیزی که من را گیج میکند، این است که Assassin’s Creed اصلی از نظر ساختار گیمپلی چندان خوب، منحصر به فرد و کامل نبود. البته از لحاظ طراحی بصری و روایت در آن زمان خیره کننده به نظر میرسید، اما حتی نقدهای آن دوره هم در رابطه با ساختار ماموریتهای تکراری و سیستمهای مخفیکاری بیرحمانه بودند. منتقدان باور داشتند که این مکانیزمها، به جای دادن احساس آزادی به مخاطب، او را محدود میکنند.
با این حال، به نظر میرسد Mirage به تمام آن موارد تکیه کرده است، به طوری که حتی شاهد نشستن قهرمان داستان، باسم (Basim)، روی نیمکتی برای پنهان شدن از چشم دشمنان هستیم. تمام موارد کلاسیک این نسخه مشتاق است به ما یادآوری کند که میخواهد بازگشتی به ریشهها داشته باشد. ریشههایی که این فرنچایز به دلایل خوبی از آنها فاصله گرفته بود.
عنوان Assassin’s Creed 2، نقطهای است که بالاخره این فرمول خودش را پیدا کرد، اما حتی بعد از گذشت یک دهه به تکامل نرسید. بر خلاف الطایر، اتزیو به شکل ناشیانهای به شهرهای جدید هدایت نمیشد و اگر میخواست، میتوانست یک ماموریت را بارها و بارها تکرار کند تا در نهایت به هدفش برسد. آزادی بیشتر و استفاده بیشتر از ابزارهایی که از قاتلان حرفهای انتظار دارید در این نسخه به چشم میخوردند.
در بازی نخست، نبردها تنها شامل دو مورد میشدند: «استفاده از هیدن بلید (Hidden Blade)» یا «انتظار برای مقابله در برابر حملات»؛ هر چیز دیگری حکم فنا را داشت. عدم تکمیل ماموریتها نیز به شیوهای خاص مانع پیشرفت شما میشد، بنابراین منطقی به نظر میرسید که برای جلوگیری از به بنبست خوردن، کارهایی را انجام دهید که بازی از شما انتظار دارد.
اگر Mirage هر یک از این موارد را تکرار کند، اثر رویاییای نخواهد بود که بسیاری انتظارش را دارند.
یوبیسافت گفته که هدف اصلی از این نسخه، جشن گرفتن پانزدهمین سالگرد سری است. گفته میشود که کمپین این بازی تنها ۲۰ ساعت طول میکشد و بیشتر آن در یک شهر بزرگ و حومهاش رخ خواهد داد. از سوی دیگر، پروژههای Red و Hexe هر دو بخشی از پلتفرم Assassin’s Creed Infinity هستند و به عنوان ماجراجوییهای بزرگی برای تکامل هر چه بیشتر سه عنوان اخیر عرضه خواهند شد. این آثار احتمالاً با هدف چندین سال پشتیبانی و بهروزرسانی ساخته شدهاند که به جای اولویت دادن به یکپارچگی هنری، تنها حفظ بازیکن را تضمین میکنند. این مسئله به تنهایی میتواند Mirage را برای ما جذابتر کند. البته که Mirage را نیز میتوانیم به پیشغذایی سبک تشبیه کنیم؛ پیشغذایی که تهیه شده تا عطش نوستالژی ما را رفع کرده و از این طریق ما را آماده دریافت غذای اصلی کند. پایان این داستان از هر نظر مأیوس کننده است. حتی اگر عناوین جدید برخلاف چند نسخهی اخیر نوآورانه باشند، ما باز هم به دلیل نبود آن فرمول قدیمی غمگین خواهیم بود.
یوبیسافت در موقعیتی ناخوشایند قرار گرفته که برای بیرون آمدن از آن یا تصمیم میگیرد تلاشهای کوچک اینچنینی (Mirage) را با جامعهی بزرگ بازیکنان متعادل کند، و یا این که در نهایت مجبور به ساخت پلتفرمی (Infinity) میشود که هیچکس در آن خوشحال نیست.
Infinity به عنوان پلتفرمی برای میزبانی آنچه که سری Assassin’s Creed قرار است به آن تبدیل شود – هم از طریق بازیهای فشردهتر و هم از طریق بازیهای سرویس محور که با تغییر مداوم جهانهای باز تعریف میشوند – ارائه شده. همه چیز در مورد محتوا است. دیدگاه سازنده آنقدر گیجکننده و متناقض به نظر میرسد که نه میداند Assassin’s Creed چه چیزی میخواهد باشد و نه درکی از ابتدا و گذشتهی این سری دارد.
من واقعاًَ طرفدار فرنچایزهایی هستم که از غیرقابل پیشبینی بودن نمیترسند، اما عبارت «غیرقابل پیشبینی بودن» برای این مجموعه و استودیوی سازندهاش به شکل دیگری معنا شده. نادیده گرفتن رویکرد بدبینانه یوبیسافت نسبت به این سری روز به روز سختتر و سختتر میشود. به نظر میرسد تا زمانی که این سری به درآمدزایی ادامه دهد، ما نیز به تکرار تاریخ و حرکت به سمت آیندهای نامعلوم ادامه خواهیم داد.
Mirage میتوانست عالی باشد، اما در حال حاضر هیچ تاثیری بر آیندهی این سری ندارد، بلکه فقط میراث آن را به سرقت میبرد.
منبع: TheGamer