هاست پرسرعت
بازی

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

در این قسمت بنا است به چند مورد دیگر از فداکاری‌ها و جانفشانی‌های در بازی های ویدیویی بپردازیم که در قسمت پیشین حضور نداشتند.

تبلیغات

در قسمت پیشین توانستیم به برخی از بزرگ‌ترین فداکاری‌هایی که توسط کاراکترهای مختلف بازی‌های ویدیویی به تصویر کشیده شده بود بپردازیم اما همچنان همانطور که همیشه گفته‌ایم این گونه مقالات قطعا حجم کافی برای پرداختن به تمام موارد ممکن را ندارند از همین رو امروز تصمیم گرفتیم که از برخی دیگر از کاراکترهایی یاد کنیم که به قسمت پیشین راه نیافتند.

  • بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت اول)

صنعت گیمینگ شاید تنها مدیومی است که می‌تواند چنان پل و اتصالی را بین فرد و یک کاراکتر ساختگی در بعد عاطفی و احساسی بسازد به طوری که پلیر با کاراکتر داستانی که در حال تجربه‌اش است یکی می‌شود و دردها، غم‌ها، خوش‌حالی‌ها و تمام احساسات دیگر او را احساس کرده و در نهایت در صورت مرگ او به شدت سرخورده و ناراحت می‌شود.

به همین دلیل است که همیشه در سینما محیط برای بازگرداندن یک کاراکتر خاص با نقش آفرینی بازیگری تازه در حالی که عموما کاراکترهایی که در بازی‌ها می‌میرند هرگز تکرار نخواهند شد. بیایید یادی کنیم از چند شخصیت جذاب دیگر و جانفشانی‌های آنان.

لازم به ذکر است که در ادامه‌ی این مقاله اسپویلرهای گسترده برای عناوین مختلف نام برده شده وجود دارد و اگر دوست ندارید سرنوشت کاراکترهای خاص این عناوین را بدانید از خواندن مقاله اجتناب کنید.

InFamous 2 – Cole

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

شاید کسانی که از طریق تجربه‌ی آثار اخیر InFamous همچون Second Son و first Light با این فرنچایز آشنا شده‌اند گاها از خود بپرسند چرا دیگر از کاراکتر دو قسمت ابتدایی استفاده نشد؟ مگر چه بر سر او آمد؟ از آن جایی که الان نام او را در این مقاله مشاهده می‌کنید قطعا متوجه شده‌اید که چرا این کاراکتر از پس از نسخه‌ی دوم دیگر در آثار InFamous ظاهر نشد. در نسخه‌ی دوم نیز همچون InFamous: Second Son انتخاب‌هایی در اختیار پلیر قرار می‌گرفت که نه تنها تاثیرات قدرتی و توانایی محور برای Cole داشت بلکه به طور مستقیم بر داستان و پایان‌بندی بازی نیز تاثیر می‌گذاشت.

فداکاری بزرگ Cole در راستای نجات انسان‌ها نیز یک روند داستانی خاص است که بر اساس انتخاب شما شکل می‌گیرد، در پایان بازی شما با این انتخاب روبه‌رو می‌شوید که آیا می‌خواهید انسان‌ها را نجات دهید یا تصمیم به خیانت به آن‌ها گرفته و اجازه می‌دهید روند تباهی خود را طی کنند.

همچنین لازم به ذکر است که انسان‌ها در حال مبتلا شدن به بیماری خاصی به نام Ray Field Plague هستند بنابراین در صورتی که پلیر تصمیم به نجات انسان‌ها بگیرد باید در این راستا Ray Field Inhibitor یا به اختصار RFI را فعال کند و تنها یک Conduit وجود دارد که می‌تواند تمام انرژی آن را جذب کند و آن شخص Cole است. زمانی که Cole اقدام به فعال‌سازی RFI می‌کند سیگنالی قدرتمند ارسال شده و از اتمسفر عبور می‌کند. Cole جان خود و بسیاری دیگر از هم نوعانش را فدا می‌کند تا نسل انسان‌ها را نجات دهد.

لازم به ذکر است که در ابتدا تصور می‌شد این سیگنال ارسال شده تمامی Conduitها را از بین برده است اما این مسئله صحت ندارد و در واقع تعدادی از آن‌ها در این پروسه نابود شدند. در هر صورت این پایان رسمی Cole در این فرنچایز است و سازندگان توانستند به خوبی ماهیت قهرمانانه‌ی او را با این جانفشانی به تصویر بکشند.

Metal Gear Solid 3: Snake Eater – The Boss

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

در واقع The Boss در کنار Grey Fox در ویرایش‌های اولیه‌ی قسمت پیشین حضور داشت اما در نهایت تصمیم به جایگزینی او گرفتم با این وجود حتما دلم می‌خواست به نوعی از او و فداکاری‌اش یاد کنم چرا که شخصا اعتقاد دارم یکی از هدفمندترین و ناراحت کننده‌ترین فداکاری‌هایی محسوب می‌شود که در این مدیوم می‌توان پیدا کرد. همیشه اظهار داشته‌ام که فرنچایز Metal Gear و کاراکترهای آن در حالی که لزوما در یک سناریوی بسیار متمایز کننده یا خاص قرار ندارند اما از عمق، پیچش و اهداف مشخصی برخوردارند که باعث می‌شود حتی دنیایی که این مجموعه خلق می‌کند نیز به واسطه‌ی آن‌ها عمق و پیچیدگی بیشتری پیدا کند.

Metal Gear Solid 3 نه به عناوان تنها یکی از برترین آثار این فرنچایز شناخته می‌شود بلکه می‌توان گفت داستان‌سرایی، جزئیات، گیم‌پلی و در نهایت شخصیت‌پردازی‌های آن نیز بسیار جذاب و متمایز کننده هستند. این بازی ما را به داستان چگونگی خلق Big Boss می‌برد که در ابتدا با عنوان Naked Snake یا مار برهنه شناخته می‌شد. The Boss در حالی که استاد Snake به شمار می‌آید اما ارتباط بین آن‌ها فراتر از ارتباط استاد و شاگرد است، احترام و ارزش این دو کاراکتر برای یک‌دیگر نه لزوما از منظر عاشقانه بلکه به عنوان دو انسان بسیار بالا است و این مسئله به درستی در قسمت سوم به تصویر کشیده می‌شود.

طی این بازی ما مشاهده می‌کنیم که The Boss به آمریکا خیانت کرده و به شوروی می‌پیوندد و تقریبا می‌توان گفت آمریکا و شوروی فاصله‌ی زیادی تا یک جنگ تمام عیار اتمی ندارند، در همین حین Snake برای متوقف کردن جنرال Volgin اعزام می‌شود و در همین حین باید استاد قدیمی خودش را نیز از پا در بیاورد. در طول داستان بازی این دو کاراکتر چندین بار با یک‌دیگر برخورد کرده و درگیر می‌شوند و اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که Boss بسیار سعی بر محافظت غیر مستقیم از Snake را دارد.

موضوع زمانی بسیار ناراحت کننده می‌شود که شما به پایان بازی رسیده و متوجه می‌شوید که آخرین باس بازی استاد سابقتان است، در همین مشخص می‌شود که Boss در واقع قصد خیانت به آمریکا را نداشته و در واقع در حال جاسوسی از Volgin و عملیاتش بوده است و در واقع تمام این مدت در درون یک وطن پرست واقعی بوده است اما برای آن که نام آمریکا حفظ شده و این داستان باور پذیر به نظر برسد او تصمیم می‌گیرد بزرگ‌ترین فداکاری را انجام دهد و آن هم مرگ به دست شاگردش Snake است.

بر خلاف بسیاری از باس‌فایت‌ها که پلیر بسیار مشتاقانه به سمت دشمن برای شکست او هجوم می‌برد، شخصا در این مقابله بسیار دل چرکین بودم چرا که می‌دانستم این حق واقعی این کاراکتر نیست و فکر می‌کنم این دقیقا احساسی است که Snake در این لحظات داشته است. در نهایت Boss خودش را فدا می‌کند تا نام کشورش پاک باقی بماند و همچنین شاگردش بتواند لقب او را دریافت کند.

Halo: Reach – Jorge

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

در طول سال‌ها بارها و بارها از Halo Reach و روایت خاص آن در بین نسخه‌های مختلف این فرنچایز سخن گفته‌ایم، Reach داستان شجاعت، دلاوری، پایداری و مهم‌تر از همه فداکاری است. داستان بازی به شکلی روایت می‌شد که پلیر به سرعت آگاهی پیدا می‌کرد که ماموریتی که تیم Noble در این بازی دارد قرار نیست یک پایان خوش داشته باشد، این ماموریتی بود که تقریبا تک تک افراد این تیم را به زانو در آورد. این نسخه از عناوین Halo تصویری واقع‌گرایانه‌تر از یک جنگ تمام عیار و همچنین سقوط یک سیاره را به نمایش می‌گذاشت و همین داستان، روند و کاراکترهای خاص آن هستند که این اثر را برای بسیاری از طرفداران متمایز می‌کنند.

در بین تمام فداکاری‌هایی که سربازان تیم Noble انجام دادند می‌خواهیم به فداکاری Jorge اشاره کنیم؛ Jorge در بخشی از بازی به دلیل از خراب شدن تایمر بمب ساعتی که در یکی از سفینه‌های Covenant کار گذاشته شده بود تصمیم گرفت داخل این سفینه بماند و آن را به صورت دستی فعال کند. او قبل از مرگ به Noble-6 می‌گوید که سیاره‌ی Reach همیشه با او خوب بوده است و حالا زمان آن رسیده است که لطفی که این سیاره به او داشته است را جبران کند.

در این حین یک موسیقی حماسی به عنوان یک مکمل برای این صحنه عمل کرده و باعث می‌شود به راستی این فداکاری خاص و بزرگ به نظر برسد. اما می‌دانید بخش دردناک ماجرا کجاست؟ یکی از خصوصیات اصلی Halo Reach آن است که سعی نمی‌کند یک روایت قهرمانانه کلیشه‌ای را به تصویر بکشد و این مسئله زمانی به خوبی احساس می‌شود که درست پس از این جانفشانی بزرگ Jorge برای سیاره‌اش شاهد آن هستیم که گروهی از کشتی‌های Covenant وارد فضای اطراف سیاره شده و تقریبا این تلاش و فداکاری صادقانه‌ی Jorge در راستای نجات سیاره‌ی Reach را خنثی می‌کنند.

با وجود آن که در نهایت این فداکاری ثمره‌ای نداشت اما مسئله آن است که تمام سربازان Noble از جمله Jorge تا آخرین نفس برای خانه‌شان و عشقی که به آن داشتند جنگیدند و در این راستا فداکاری تک تک آن‌ها همیشه به یاد پلیرها و طرفداران این مجموعه خواهد ماند.

BioShock Infinite: Burial At Sea Episode II – Elizabeth

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

شخصا به شدت از عنوان Bioshock Infinite لذت بردم و حقیقتا در ابتدا به هیچ عنوان تصور نمی‌کردم بدان شکل برایم تاثیرگذار، جذاب و به یادماندنی شود و بسیاری از این تاثیرگذاری به دلیل روایت داستان و ارتباط بین Booker و Elizabeth بود اما سازندگان تنها به این داستان اتکا نکردند و با محتوای اضافه‌ی خود به پرورش دنیا و کاراکترهای خاصی که خلق کردند ادامه دادند.

طی جریانات قسمت دوم بسته‌ی الحاقی Burial At Sea شما در نقش Elizabeth بازی خواهید کرد و داستان آن دقیقا پس از اپیزود ابتدایی در جریان است و پلیر را با این کاراکتر در Rapture همراه می‌سازد تا Sally را پیدا کرده و نجات دهد. در این راستا Elizabeth باید Ace in the Hole را پیدا کرده و به Atlas تحویل دهد تا او نیز در ازای آن Sally را آزاد کند. با این وجود در نهایت با وجود آن که Atlas اجازه‌ی آزادی Sally را می‌دهد اما با استفاده از یک آچار Elizabeth را تا سر حد مرگ می‌زند.

در لحظات پایانی زندگی‌اش Elizabeth صحنه‌هایی از آینده را مشاهده می‌کند، زمانی که Jack به Rapture می‌رسد، Sally را نجات داده و درمان می‌کند و همراه با دیگر خواهران کوچک نجات داده و به دنیای بیرون می‌برد. در همین حین Sally دست او را در دست داشته و موسیقی La Vie En Rose را برای او می‌خواند تا زمانی که Elizabeth از دنیا برود.

چیزی که باعث تاثیرگذاری بسیار زیاد این فداکاری می‌شود آن است اراده‌ی این کاراکتر برای نجات دخترک و همچنین ایمان او به آینده است، آینده‌ای که او لزوما قرار نیست زنده باشد و شاهدش باشد اما می‌داند که این فداکاری او روزی ثمره خواهد داد و سرانجام Sally نجات پیدا کرده و به آرامش خواهد رسید. Bioshock Infinite به راستی اثری بود که به هیچ عنوان در راستای روایت داستانی زیبا و تاثیرگذار از طریق کاراکترهای جذاب کم و کاستی ندارد و این جانفشانی غم‌انگیز Elizabeth نیز به راستی در ذهن تمام پلیرهایی که این اثر و بسته‌ی الحاقی آن را تجربه کردند باقی خواهد ماند.

The Last of Us – Tess

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

قسمت ابتدایی The Last of Us خصوصیات روایی بسیار خوبی را در خود جای داده بود و به همین دلیل توانسته بود از دل یک سناریوی کلیشه‌ای داستانی را روایت کند که برای همیشه در خاطر پلیرهایش باقی خواهد ماند. یکی از این خصوصیات استفاده‌ی هدفمند از شخصیت‌های مختلف از جمله Tess بود. در طی داستان بازی این شخصیت یکی از اولین کاراکترهایی است که با او آشنا می‌شوید که از قضا در ساعات ابتدایی و در راستای رساندن Ellie به Fireflies شما را همراهی می‌کند.

زمانی که سرانجام به مکانی می‌رسند که افراد گروه Fireflies قرار بود Ellie را از آن‌ها تحویل بگیرند متوجه می‌شوند که تمام این افراد کشته شده‌اند. در اینجا Tess و Joel وارد یک بحث با یک‌دیگر می‌شوند تا زمانی که Tess از مبتلا شدنش به ویروس خبر داده و مکان گاز گرفته شدنش را به Joel نشان می‌دهد. او به اثر گاز گرفتگی Ellie اشاره می‌کند و آن را با زخم خود مقایسه می‌کند تا به Joel بفهماند که به راستی ممکن است Ellie راهی برای نجات انسان‌ها باشد و از همین رو از او می‌خواهد که از Tommy در این راستا کمک بخواهد.

د همین حین گروهی از دشمنان به آن مکان هجوم آورده و از آن جایی که Tess نمی‌خواهد به یک مرده‌ی متحرک تبدیل شود تصمیم می‌گیرد با ایستادن و مقاومت کردن در مقابل آن‌ها امکان فرار را برای Joel و Ellie فراهم کند. پس از این سکانس در حالی که شما به سمت طبقه‌ی بالا حرکت می‌کنید صدای بالا گرفتن تیراندازی و سکوت ناگهانی را می‌شنوید که نشان از تمام شدن کار Tess در این دنیا است. در پایان زمانی که به طبقه‌ی بالا می‌رسید می‌توانید جسد Tess را در کنار چندین سربازی که موفق به کشتنشان شده بود مشاهده می‌کنید که به راستی مرگی دردناک اما هدفمند و برای هدفی والاتر بود.

Gears Of War 3 – Dominic Santiago

بزرگ‌ترین فداکاری‌ها در بازی های ویدیویی (قسمت دوم)

Dom کاراکتری بسیار تراژیک بود که بسیاری از کسانی که برایش ارزشمند بودند را از دست داده بود و از همین رو فداکاری و به آرامش رسیدنش وزن بیشتری را حمل می‌کرد. طی بخشی از روند قسمت سوم Gears of War گروه Delta به شهر Mercy می‌رسد که از قضا ارزش زیادی برای Dom دارد چرا که شهر همسر فقیدش Maria محسوب می‌شود. زمانی که در حال گذر از این شهر هستند ناگهان توسط ارتش Lambent و Locust قرار گرفته و تقریبا هیچ راه فراری ندارند.

حین همین درگیری Dom آرامگاه خانواده‌ی Maria را می‌بیند و گردنبند او را نیز روی آن می‌گذارد و پس از آن تصمیم می‌گیرد کاری را بکند که برای بقای گروه و دوستانش نیاز است از همین رو به سمت کامیونی که در آن جا قرار دارد حرکت می‌کند، آن را از تونل خارج می‌کند و می‌چرخاند. در نهایت زمانی که می‌داند که نمی‌خواهد دوباره کسی را در زندگی‌اش از دست بدهد پایش را روی گار فشار داده و با سرعت خودش را به کامیون حامل بنزین می‌کوبد.

در این حین حتی موسیقی Mad World نیز به آرامی در پس زمینه در حال پخش است در حالی که در راستای انفجار بزرگی که رخ داده است دشمنان تکه پاره شده و همچنین Marcus و دیگر افراد گروه سرانجام فرصت و راهی برای فرار پیدا می‌کنند. فداکاری Dom و روند پیشرفت بازی تا رسیدن به آن نقطه‌ی اوج بسیار معنادار و غم‌انگیز بود و به همین دلیل است که تا همین امروز همیشه از این مرگ با عنوان یکی از ناراحت کننده‌ترین مرگ‌ها در تاریخ گیمینگ یاد می‌شود.

Dom زخم‌های روحی بسیاری را با خود حمل می‌کرد و همچنین مرگ Maria به شدت برای او سهمگین بود از همین رو او نمی‌خواست دوستانش را نیز از دست داده و بار بیشتری را روی دوشش یدک بکشد بنابراین با این فداکاری نه تنها شانسی برای زندگی به کسانی داد که برایش ارزش داشتند بلکه در آخر توانست پس از پشت سر گذاشتن تراژدی‌های مختلف در کنار همسرش برای همیشه به آرامش برسد.

سخن پایانی

و در نهایت به پایان یک قسمت دیگر از آیتمی بسیار غم‌انگیز رسیدیم اما شاید یاد کردن و مرور دوباره‌ی این لحظات صرفا غم‌انگیز نباشند بلکه به ما معنا و ارزش‌هایی را نشان دهند که هر یک از این کاراکترها آن‌ها را دنبال کرده و در نهایت برای محافظت از آن کشته شدند. در نهایت زیبایی بازی‌های ویدیویی نیز همین است شخصیت‌هایی که بوجود می‌آیند، رشد و پرورش پیدا می‌کنند و در طی پستی و بلندی داستانی که سعی بر روایتش دارند چیزهایی را نیز به ما یاد می‌دهند.

در آخر کدامیک از این جانفشانی‌های برای شما دردناک‌تر و غم‌انگیزتر بودند و همچنین دلیل آن اثر سهمگین برای شما چیست؟

simple gamerAli_pxEAGAMERPeter Parkerlul-bookAlbert Weskerinfernoshh(Lee everett)هادی صفائیجان قمارباز77IliyaCameraManDota2meysambKratosPS Gamer🅹🄰🆅🄰🅳 6҉ 2҉masoud pc gamero0ashil0omore

مجله خبری gsxr

نمایش بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا