آیا میتوان با فورد موستانگ GT500 در مسابقه ماراتن پیروز شد + ویدئو
آیا میتوان با فورد موستانگ GT500 در مسابقه ماراتن پیروز شد + ویدئو
مسابقه زمانی با یک خودروی عضلانی ۹۳۷ اسب بخاری در قلب نیویورک، چالشهای خاص خود را دارد.
در سال ۱۹۶۶ مجموعه خودروهای کرایهای «هرتز» و برند شلبی در همکاری با یکدیگر به مردم این اجازه را دادند تا بتوانند یک خودروی اصطلاحا مسابقهای را کرایه کنند و تجربه سواری آن را داشته باشند؛ این خودرو یک موستانگ GT350H بود. ایده اصلی این روش تبلیغاتی متعلق به کارول شلبی، موسس برند شلبی، بود که میخواست امکان ایجاد سواریهای بهصرفه و کرایهای در سراسر کشور آمریکا، خودروهایش را به گستره بیشتری از مردم بشناساند و مشتریان بالقوه بیشتری را جذب کند.
این روند همکاری بار دیگر در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۶ تکرار شد و محصولات شلبی ازطریق این مرکز در اختیار مردم قرار گرفت. اما شرکت کرایه خودرو یادشده برای بار چهارم فورد موستانگ شلبی GT500 تقویتشده را در اختیار عموم قرار داده است تا بتوانند با پرداخت روزانه ۳۹۹ دلار، از رانندگی و سفر با آن لذت ببرند.
همکاری مجموعه هرتز و شلبی به موستانگ شخصیتی تازه داده است؛ استفاده از رنگ بدنه مخصوص هرتز موسومبه «شادو بلک» بههمراه طرح خط به رنگ طلایی لمان یکی از دو رنگ موجود برای این خودرو به شمار میرود. از ۲۵ دستگاه موستانگ قابل کرایه در این مرکز، ۱۹ دستگاه سیاهرنگ و باقی سفید هستند. تغییرات به بدنه ختم نشده و نیروگاه پرخوران ۲.۷ لیتری جای خود را به یک کیت کامل سوپرشارژر ویپل ۳.۸ لیتری داده است. سیستم خنککننده و سوخترسانی هم تقویت شدهاند. همه این دگرگونیها رویهمرفته باعث شده موتور ۵.۲ لیتری V8 این خودرو ۹۳۷ اسب بخار قدرت و ۸۶۱ نیوتنمتر گشتاور تولید کند.
به این ترتیب، موستانگ GT500 هرتز از یک فراری ۸۱۲ سوپرفست قدرتمندتر است. انرژی سوخت از سیلندرهای موتور که زیر کاپوت فیبرکربنی قرار گرفتهاند به جعبهدنده ۷ سرعتی دو کلاچه خودکار از برند «ترمک» میرسد و سپس به چرخهای عقب منتقل میشود تا نهایتا صدای غرش اگزوزهای «بورلا» به گوش مردم چند کوچه دورتر هم برسد. نتیجه این تغییرات را میتوان در واژه «خارقالعاده» خلاصه کرد.
وقتی کسی پشت فرمان چنین خودرویی بنشیند، نخست به راندن آن در یک پیست فکر میکند اما مرکز کرایه هرتز، ویراستار مجله «تاپگیر» از انجام هرگونه مسابقه با موستانگ بلک شادو منع میکند؛ چه از نوع حضور در پیست باشد یا رویدادی چون «سیلور استیت کلاسیک». بنابراین «جک ریکس» تصمیم میگیرد تا خود را با یک چالش خلاقانه درگیر کند. آیا موستانگ شلبی GT500 میتواند مسیر ماراتن نیویورک را سریعتر از قهرمان آن طی کند؟ قهرمان مرد این رقابتها موفق شده تا این مسیر ۴۲.۵ کیلومتری را درعرض ۲ ساعت و ۴ دقیقه و ۵۸ ثانیه طی کند. ماموریت این کوپه ۹۰۰+ اسب بخاری جنگ با ترافیک و پیروزی بر انسان است؛ درست مانند همان چالشهای کلاسیک و دوستداشتنی کلارکسون، هموند و می در تاپگیر قدیم.
مسیر ماراتن این شهر از جزیره «استیتن» آغاز میشود و با گذر از مناطق مشهوری چون «بروکلین»، «کویینز» و «برانکس» به «منهتن» میرسد و در «پارک مرکزی» به پایان میرسد. یک جستجو ساده در این بخشهای شلوغ نشان میدهد این رقابت نزدیک خواهد بود. جک مسابقه خیالی خود را ساعت ۹ صبح آغاز میکند. هرچند نمای زیبای آسمان را از دست میدهد اما بهجای آن از صدای خروجی پرطنین GT500 لذت میبرد.
۱.۶ کیلومتر نخست، ۱ دقیقه به درازا میکشد. طبق محاسبات جک، برای رسیدن به مقصدش بدون درنظر گرفتن موانع و حداکثر سرعت ۲۸۸ کیلومتر بر ساعتی موستانگ شلبی، تنها به هشتونیم دقیقه زمان نیاز دارد.
او از همان ابتدا متوجه میشود که شلبی برای خیابانهای نیویورک بیشازاندازه بزرگ است و با وجود بهرهمندی این خودرو از فنرهای «مگنیراید» و تنظیمات نرم، همچنان تمام زخمهای خیابانهای نیویورک به بدن راننده منتقل میشود. جعبهدنده هم در سرعتهای پایین ضربه میزند و سرعتهای بالا و جاده باز را طلب میکند. او پس از گذر از ترافیک، بخشی از بزرگراه را در جهت اشتباه میپیماید اما فرصت پیدا میکند تا به محور عقب شلبی سیاه اجازه آزادی بدهد.
موستانگ GT500 شلبی هرتز با صدای موتور V8 خشمگین و هوادارش رویای هر کسی را به تصویر میکشد که به خودروهای عضلانی علاقهمند است و از قرار گرفتن قدرت و گشتاور بیشتر در آنها واهمهای ندارد. حتی جک هم در بخشهای مختلف سفر خود شیطنت کرده و پا را روی gsxr گاز میفشارد تا با درست کردن مخلوط دود و صدا، مردم اطراف خود را به کوپه درنده فورد خیره کند.
او در میانه راه متوجه میشود که نمیتواند زمان دونده مرد را بشکند پس یک زمان مسابقه «اشتون کوچر»، بازیگر و فیلمساز هالیوود، را در نظر میگیرد: ۳ ساعت و ۵۴ دقیقه و ۱ ثانیه. جک با گذر مکانهای مشهوری چون «برج ترامپ» و… ماراتن نیویورک خود را در عرض ۳ ساعت و ۵ دقیقه به اتمام میرساند. از این شکست و پیروزی همزمان میتوان یک نتیجه گرفت: شاید خودرو در شکست دادن ورزشکاران ناکام مانده باشد اما هنوز توانایی شکست دادن بازیگران را دارد! هنوز هم موتور تپنده و غران V8، خیابانها را به لرزه میاندازد و نگاهها را به خود جذب میکند و از همه مهمتر، هنوز هم میتوان با یک خودرو ارتباط گرفت… .
مجله خبری gsxr