
توجه: ارقام بر اساس دادههای موجود محاسبه و تخمین زده شدهاند. هزینه سالانه بر اساس قیمت تمامشده بنزین برای دولت (حدود ۲۵,۰۰۰ تومان) محاسبه شده است.
یارانه بنزین در ایران، که با هدف حمایت از معیشت مردم طراحی شده، به بزرگترین مانع بر سر راه یک سیاست انرژی منطقی و پایدار تبدیل شده است.
شکاف قیمتی در این بخش بسیار عمیق است. قیمت تمامشده هر لیتر بنزین برای دولت حدود ۵۰ سنت است 35 که با نرخهای فعلی به بیش از ۲۵,۰۰۰ تومان میرسد. این بنزین با قیمتهای یارانهای ۱,۵۰۰ تومان و آزاد ۳,۰۰۰ تومان به مصرفکننده عرضه میشود.35 حتی قیمت به اصطلاح «آزاد» نیز کمتر از ۱۵٪ قیمت واقعی آن است. این یارانه بار مالی عظیمی بر دوش دولت تحمیل میکند که سالانه ۹۵۴ هزار میلیارد تومان برآورد میشود؛ این رقم معادل ۶۳٪ از کل بودجه عمومی کشور است. این یک هزینه فرصت عظیم است که میتوانست صرف توسعه زیرساختها، بهداشت یا آموزش شود. علاوه بر این، تفاوت فاحش قیمت با کشورهای همسایه، انگیزه قوی برای قاچاق سوخت ایجاد میکند و با حذف سیگنال قیمتی، هرگونه انگیزه برای سرمایهگذاری در بهرهوری انرژی را از بین برده و باعث شده شدت مصرف انرژی در ایران دو برابر میانگین جهانی باشد.
بخش سوم: نقشه راه راهبردی برای برقیسازی در ایران: چالشها، فرصتها و توصیههای سیاستی
این بخش نهایی، درسهای جهانی و تحلیل وضعیت خاص ایران را ترکیب کرده تا یک نقشه راه مشخص، مرحلهای و واقعبینانه ارائه دهد. این نقشه راه، برقیسازی را نه به عنوان یک اقدام زیستمحیطی، بلکه به عنوان یک ضرورت راهبردی برای امنیت اقتصادی و انرژی کشور معرفی میکند.
۳.۱. چالشهای بنیادین: شبکه برق، زیرساخت و مدیریت چرخه عمر
پیش از هرگونه برنامه گسترده برای برقیسازی، ایران باید با سه چالش بنیادین زیرساختی مقابله کند.
شبکه برق: شبکه سراسری برق ایران با ظرفیت تولید حدود ۹۰,۰۰۰ مگاوات، هماکنون نیز با فشار شدید، به ویژه در زمان اوج مصرف تابستان، مواجه است. این سیستم از ناکارآمدی، کمبود سرمایهگذاری و وابستگی شدید به نیروگاههای حرارتی رنج میبرد. افزودن بار میلیونها خودروی برقی بدون یک استراتژی مدیریت جامع، منجر به بیثباتی گسترده و خاموشی خواهد شد.
زیرساخت شارژ: زیرساخت فعلی در مراحل ابتدایی قرار دارد و کمتر از ۱۵۰ ایستگاه شارژ در سراسر کشور وجود دارد که عمدتاً در شهرهای بزرگ متمرکز شدهاند. فقدان استانداردهای فنی مشخص برای شارژرها و خودروها نیز مشکلات سازگاری ایجاد کرده است.
مدیریت چرخه عمر باتری: در حال حاضر هیچ برنامه یا زیرساخت صنعتی برای بازیافت یا استفاده مجدد از باتریهای خودروهای برقی در ایران وجود ندارد. همانطور که در چین مشاهده میشود، این موضوع در صورت عدم رسیدگی پیشگیرانه، به سرعت به یک چالش بزرگ زیستمحیطی و مدیریتی تبدیل خواهد شد.
گلوگاه واقعی در مسیر برقیسازی ایران، نه در دسترس بودن خودرو، بلکه ظرفیت شبکه برق است. اولین و حیاتیترین سرمایهگذاری در یک راهبرد برقیسازی باید بر نوسازی شبکه، فناوریهای هوشمند (برای مدیریت زمان شارژ) و افزایش ظرفیت تولید، ترجیحاً از منابع تجدیدپذیر، متمرکز شود. برنامه فعلی دولت برای تکیه بر شارژ در ساعات غیر اوج مصرف، یک راهحل موقت است، نه یک استراتژی مقیاسپذیر.
یک مدل «باتری به عنوان خدمت» یا مدل تعویض باتری میتواند چندین چالش را به طور همزمان کاهش دهد. هزینه بالای اولیه خودروهای برقی عمدتاً به دلیل باتری است. مدلی که در آن دولت یا یک شرکت بزرگ مالکیت باتریها را در اختیار داشته باشد و آنها را به صاحبان خودرو اجاره دهد، میتواند قیمت خرید را به شدت کاهش دهد. این رویکرد همچنین مشکل چرخه عمر باتری را متمرکز کرده و جمعآوری و بازیافت را آسانتر میکند. ایستگاههای تعویض باتری (مدلی که در چین آزمایش میشود) میتوانند مشکل زمان طولانی شارژ را حل کرده و با شارژ کردن باتریها در ساعات غیر اوج مصرف و تعویض سریع آنها، فشار بر شبکه برق را کاهش دهند.
۳.۲. توجیه اقتصادی برقیسازی در یک محیط یارانهای
با وجود سوخت ارزان، یک تحلیل هزینه-فایده از دیدگاه دولت، ضرورت اقتصادی برقیسازی را به وضوح نشان میدهد.
این بخش یک مدل مستقیم هزینه-فایده ارائه میدهد.
هزینه وضع موجود: با استفاده از دادههای بخش دوم، هزینه سالانه تأمین سوخت یک تاکسی فرسوده برای دولت محاسبه میشود. با فرض مصرف روزانه ۲۱ لیتر و قیمت تمامشده ۲۵,۰۰۰ تومان برای هر لیتر، هزینه سالانه به بیش از ۱۹۰ میلیون تومان میرسد.
هزینه جایگزین برقی: هزینه سالانه شارژ یک تاکسی برقی برای پیمایش مسافت مشابه محاسبه میشود. یک خودروی برقی به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر حدود ۱۳ تا ۱۵ کیلووات ساعت برق مصرف میکند. با فرض پیمایش سالانه متوسط یک تاکسی (مثلاً ۶۰,۰۰۰ کیلومتر) و تعرفه برق تجاری، هزینه سالانه شارژ بسیار کمتر از هزینه سوخت بنزینی خواهد بود.
سود حاصل از برقیسازی: تفاوت بین این دو عدد، صرفهجویی سالانه دولت به ازای هر خودرو را نشان میدهد. این «سود» میتواند برای محاسبه دوره بازگشت سرمایه اولیه برای خرید خودروی برقی و زیرساخت شارژ آن استفاده شود.
برقیسازی یک نیروی ضد تورمی در برابر هزینههای یارانه است. هزینه یارانه بنزین مستقیماً به قیمت جهانی نفت و نرخ ارز وابسته است و یک بدهی مالی غیرقابل پیشبینی و فزاینده محسوب میشود. در مقابل، هزینه برق، اگرچه آن هم یارانهای است، اما تحت کنترل داخلی و باثباتتر است. بنابراین، انتقال مصرف از بنزین به برق، یک بدهی دلاری و نوسانی را با یک بدهی ریالی و باثباتتر جایگزین میکند و به ثبات اقتصادی کشور کمک میکند.
دوره بازگشت سرمایه برای جایگزینی ناکارآمدترین خودروها (مانند اتوبوسها و تاکسیهای فرسوده) سریعتر است. برنامهای که یک خودروی مدرن با مصرف ۸ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر را جایگزین میکند، دوره بازگشت بسیار طولانیتری نسبت به برنامهای دارد که یک خودرو با مصرف ۱۵ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر را هدف قرار میدهد. این یک توجیه روشن و دادهمحور برای توصیه سیاستی مبنی بر شروع از ناوگان عمومی و تجاری ارائه میدهد.
جدول تحلیل مقایسهای هزینه به ازای هر کیلومتر در ایران