بهترین پایان های مخفی بازیها؛ حقیقت پشت پرده
بهترین پایان های مخفی بازیها؛ حقیقت پشت پرده
در این مقاله قصد داریم نگاهی به بهترین پایان های مخفی بازیها بیندازیم؛ پایانهایی که در عین غیرقابل پیشبینی بودن، جذاب هم هستند.
بازیهای ویدیویی با چند پایان، از جمله عناوین محبوب این روزها به حساب میآیند. بعد از پیشرفت داستانسرایی در بازیها، بازیسازان و نویسندگان زیادی دست به خلاقیتهای جدیدی زدند. این نویسندگان تصمیم گرفتند که به جای ساخت یک پایان و نتیجهگیری واحد، پایانبندی بازی خود را به چندین شاخه تقسیم کنند. سبک Interactive Storytelling یا داستانسرایی تعاملی، معمولا اصلیترین میزبان این شیوه داستاننویسی بوده است. با این حال، برخی نویسندگان دست به خلاقیتهای به مراتب بیشتری زدند؛ خلاقیتی که حس کنجکاوی گیمرها را قلقلک میداد.
آنها تصمیم گرفتند که یک پایان مخفی برای بازی خود طراحی کنند. برای انجام چنین کاری، سازندگان گزینههای مخفی زیادی در گیمپلی بازی خود طراحی میکنند که در پی این امر، حس کنجکاوی بازیکن برای انجام کارهای غیراجباری تحریک میشود. بعد از انجام کار مدنظر، یک پایان مخفی بهصورت ایستراگ نمایش داده میشود که خارج از جریان اصلی داستان، یک نتیجهگیری جالب و بامزه را به مخاطب نشان میدهد. با gsxr و ادامه این مقاله همراه باشید.
هشدار: مقاله پیش رو پایانبندی برخی از بازیها را اسپویل میکند، بنابراین اگه عنوانی را تجربه نکردید، از خواندن متن آن صرف نظر کنید.
Silent Hill 2
بازی Silent Hill 2 نه تنها توسط طرفداران به عنوان ترسناکترین بازی تاریخ شناخته میشود، بلکه دارای داستانی بود که حتی پس از گذشت سالها، کماکان در یاد و خاطره گیمرها باقی مانده است. جدا از پایان عجیب و فوقالعاده این بازی، سازندگان یک پایان مخفی هم برای این عنوان طراحی کردند. روایت و هیولاهای وحشتناک بازیهای Silent Hill الهامبخش عناوین ترسناک بیشماری بودند و کابوسهایی زیادی را برای طرفداران ایجاد کردند. در Silent Hill 2، اتمسفر پرتنش و مکانیکهای ترسناک بازی، در تضاد کامل با یکی از عجیبترین پایانهای مخفی سری است.
به این پایان مخفی، اغلب “پایان سگ” گفته میشود. بازیکنان برای رسیدن به این پایان، باید بازی را سه بار تمام کرده و یک کلید را از خانه سگ بازیابی کنند تا قفل اتاق Observation باز شود. در این اتاق، یک نوار VHS، سگی را نشان میدهد که به طرز ماهرانهای با یک صفحه کنترل کار میکند و به این معنی است که در تمام مدت، مسئولیت اتفاقات رخ داده در بازی را بر عهده داشته است. این یک پایان بسیار خندهدار برای یک بازی ترسناک بقا است و روحیات بامزه ژاپنیها را به نمایش میگذارد.
تصورش را بکنید که تمام اتفاقات بازی یک برنامه از پیش نوشته شده باشد، چه حسی به شما دست میدهد؟ مطمئنا این پایان یکی از جالبترین پایانهای مخفی تاریخ صنعت گیم است. حتی در بازی ترسناکی مثل Silent Hill 2، سازندگان ژاپنی در به نمایش گذاشتن شوخطبعی خود شکست نمیخورند!
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
مگر میشود از خلاقیت بازیسازان در طراحی پایانهای مخفی صحبت کنیم و نامی از هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) به میان نیاوریم؟ هرکس که با این اسطوره بازیسازی ژاپن آشنا باشد، میداند که کوجیما چقدر به قرار دادن رمز و راز در عناوین خود علاقه دارد. بازیهای Metal Gear Solid نه فقط به خاطر گیمپلی مخفیکاری و شخصیتهای بهیادماندنی، بلکه به خاطر پایانهای مخفیشان که اغلب به سختی به دست میآیند، شناخته میشوند. حتی منفورترین بازی سری نیز از این قائله مستثنی نیست.
در حالت چند نفره Metal Gear Solid V، یک پایان مخفی وجود دارد؛ تنها زمانی میتوان قفل آن را باز کرد که تمام سلاحهای هستهای بازی خلع سلاح یا از بین بروند. سالها طول کشید تا بازیکنان هزاران پایگاه را تصاحب کرده و بازی را متقاعد کنند که تمام سلاحهای اتمی را خلع سلاح کردهاند. هنگامی که آنها به این دستاورد به ظاهر غیرممکن رسیدند، یک ویدیو کوتاه نشان داده میشود که در آن Big Boss و تیمش با افتخار اعلام میکنند که تمام سلاحهای هستهای را با موفقیت خنثی کردهاند.
کل نتیجهگیری و فرآیند باز کردن قفل پایان مخفی و کاری که تعداد زیادی از بازیکنان انجام دادند، پیامی عمیق در مورد جنگ و همکاری است. اشتباه نکنید، کوجیما برای تلاش شما هیچ پاداش خاص و بزرگی آماده نکرده است؛ این شما هستید که باید پاداش خود را از دل این پیام عمیق دریافت کنید.
Days Gone
بازی Days Gone قطعا یکی از بحث برانگیزترین عناوین منتشر شده توسط سونی در چند سال اخیر است. از همان ابتدای انتشار بازی، گیمرها به دو دسته تقسیم شدند. برخی از بازیکنان هرگز نتوانستند با ساختار این بازی ارتباط برقرار کنند و برخی دیگر، آن را محصولی باکیفیت و سرگرمکننده خطاب کردند. با تمام این تفاسیر، Days Gone به فروش نسبتا خوبی دست پیدا کرد.
شرکت بِند استودیوز (Bend Studios) یک پایان مخفی جالب برای بازی خود طراحی کرده بود. شخصیت Deacon John پس از زنده ماندن از دست زامبیهای ترسناک و اتحاد مجدد با دوستانش، کاری برای انجام دادن جز لذت بردن از پایان خوش خود نداشت. تعداد اندکی از بازیکنان، تمام ماموریتهای NERO را تکمیل کردند و متوجه شدند که این داستان، پایانی تاریکتر دارد. شخصیت O’Brien، دانشمندی که از ابتدای بازی با Deacon همکاری میکرد، در میدانی با قهرمان داستان ملاقات میکند و در آن مکان، ماسکی را که در طول بازی روی صورت خود گذاشته بود، برمیدارد. او فاش میکند که نسخه پایدارتری از زامبیها است و NERO از همان ابتدا همه چیز را در مورد ویروس میدانست.
طرفداران فقط میتوانند امیدوار باشند که دنبالهای برای نتیجهگیری این پیچش داستانی جالب در دست ساخت باشد، هرچند بعید بهنظر میرسد. سازندگان اصلی Days Gone از تیم بِند جدا شدند و شرکت سازنده هم وضعیت خوبی را سپری نمیکند. چندین و چند پروژه این استودیو توسط سونی رد شد و حتی ریمیک The Last of Us Part 1 نیز در اواسط ساخت، از دست استودیو بِند خارج شد. هرچند این شرکت تایید کرد که در حال حاضر روی پروژه جدیدی کار میکند، پروژهای که به احتمال 90 درصد Days Gone 2 نخواهد بود.
یکی از دلایل مقاومت سونی در ساخت این بازی، نمرات ضعیف و غیرقابل قبول نسخه اول بود. همه میدانیم که سونی توجه زیادی به امتیاز متاکریتیک عناوین خود و نمره منتقدین دارد. باید دید این شرکت ژاپنی روزی به ساخت نسخه دوم Days Gone چراغ سبز خواهد داد یا خیر.
Cyberpunk 2077
بازی Cyberpunk 2077 دیگر عنوان جنجالی این لیست است؛ محصولی که با وعده و وعیدهای زیادی عرضه شد، اما نتوانست بسیاری از آنها را به ثمره بنشاند. علیرغم وضعیت بد بازی در زمینه فنی، Cyberpunk 2077 کماکان یک بازی RPG با قدرت انتخاب دیالوگ است. وقتی صحبت از انتخاب دیالوگ به میان میآید، ذهن ناخودآگاه به شاخههای مختلف روایت و پایانهای متفاوت فکر میکند. Cyberpunk 2077 هم جدا از اینکه چند پایان اصلی در اختیار دارد، دارای یک پایان مخفی است که شنیدنش برای طرفداران این بازی خالی از لطف نیست.
وقتی بازیکنان به مرحله پایانی بازی Cyberpunk 2077 میرسند، جذابترین گزینههای ممکن به آنها ارائه نمیشود. برای از بین بردن شرکت بزرگ آراساکا، آنها باید دوستی را برای همراهی با خود انتخاب کنند. در بیشتر سناریوها، دوست شما میمیرد، اما ظاهرا راهی وجود دارد که بتوان آنها را نجات داد. اگر بازیکنان در طول بازی، رابطه خود را با Johnny Silverhand تقویت کنند، میتوانند به تنهایی و بدون کمک کسی، به آراساکا حمله کنند. بازیکنان فقط باید چند دقیقه صبر کنند تا جانی این سوال را مطرح کند، سپس به سادگی آن را بپذیرند و به تنهایی به سختترین مرحله بازی بروند.
این بدان معناست که هیچ کس مجبور نیست خود را برای هدف V قربانی کند و او میتواند تمام مهارتهای خود را در نبرد هیجانانگیز پایانی به نمایش بگذارد. جالب است که بازی هرگز توضیحی برای این پایان متفاوت به شما ارائه نمیدهد و شما هستید که با هوش و ذکاوت خود، مسیر متفاوتی را انتخاب خواهید کرد. آیا شما موفق به نجات همراه خود شدید؟
Far Cry 4 & 5
سری Far Cry همواره با آنتاگونیستها یا شخصیتهای منفی بازیهای خود معروف بوده است. اگر شخصیت اصلی بازیهای این فرانچایز را شخصیتهای منفی این سری خطاب کنیم، بیراه نگفتیم. بازیهای Far Cry با اینکه اغلب روایت و پایانبندی سرراستی داشتهاند، اما سازندگان گاهی اوقات از پایانهای مخفی زیادی در بازیهای خود استفاده میکنند. Pagan Min یکی از نمادینترین آنتاگونیستهای فرنچایز Far Cry است. این پادشاه ظالم در Far Cry 4 حضور دارد، جایی که قهرمان داستان، Ajay Ghale، قصد دارد او را سرنگون کند. بازیکنان به جای گرفتار شدن در یک جنگ داخلی، میتوانند تمام خشونتها را رها کرده و بازی را تنها در 15 دقیقه تمام کنند!
پس از اینکه Ajay به مقصد میرسد، Pagan او را به مقر خود دعوت میکند. او با خوشرویی عذرخواهی میکند و میگوید که کارهای ناتمامی دارد که باید به آنها رسیدگی کند، اما چند دقیقه دیگر برمیگردد. اگر بازیکنان به جای ترک ساختمان منتظر بازگشت Pagan باشند، این فرد خبیث برمیگردد و به Ajay کمک میکند و عملا بازی به پایان میرسد. این یک پایان مخفی لذت بخش و خندهدار برای فرنچایزی است که اغلب به موضوعات جدی میپردازد و البته که آخرین باری نبود که سازندگان سری از آن استفاده کردند.
در بازی Far Cry 5 نیز اتفاق مشابهی رخ میدهد و میتوان بازی را در همان دقایق ابتدایی به اتمام رساند. Joseph Seed، شخصیت منفی اصلی بازی Far Cry 5 است، دیکتاتوری که خود را در این نسخه در قلب طرفداران جا داد. شما در ابتدای بازی به نزد این شخصیت میرسید و قصد دستگیر کردن او را دارید. در همان لحظه، Joseph Seed دستانش را به جلو میآورد و خود را تسلیم شما میکند. اگر در این صحنه هیچ کاری انجام ندهید، شخصیت اصلی از اقدام خود پشیمان شده و محل را ترک میکند. به این ترتیب بازی در عرض چند دقیقه تمام میشود!
Inside
بدون شک Inside یکی از بازیهای مستقل برتر چند سال اخیر است. این بازی توانست با داستانسرایی و فضاسازی بینظیر و درگیرکننده خود، بسیاری از گیمرها را مجذوب خود کند. وقتی صحبت از یک بازی داستانی باکیفیت به میان میآید، قطعا با نویسندگانی خلاق طرف هستیم. این نویسندگان خلاق یک راز جذاب را در بازی خود قرار دادند که به یک پایان مخفی ختم میشود.
داستان پیچیده Inside به موضوعات مرگ و کنترل روی افراد میپردازد و بازیکنان را از مزارع با کرمهای انگلی به شهرهایی با انسانهای زامبیمانند میبرد. پایان اصلی بازی بسیار پیچیده است و بازیکنان را با سوالات بیشتری مواجه میکند. با این حال، پایان مخفی Inside بسیار رضایت بخشتر است. بدیهی است که باز کردن قفل این پایان مخفی، کار آسانی نیست. یک سری مراحل عجیب و غریب وجود دارد که شامل یک غار و یک دستگاه VHS است.
در پایان، همه چیز ارزشش را دارد، زیرا بازی نشان میدهد که قهرمان داستان، کلاه خود (که برای کنترل ذهن استفاده میشود) را برمیدارد و دور میشود. این اتفاق نشان میدهد که شخصیت اصلی در نهایت از کنترل بازیکن آزاد شده است و مبارزات او در کل بازی ارزشش داشته است. استودیو پلیدد (Playdead)، سازنده این بازی، سالهاست که پروژه جدیدی را معرفی و به بازار عرضه نکرده است. بازیهای Limbo و Inside از این شرکت به قدی خوب بودند که بعد از انتشارشان، صدها بازی مستقل دیگر با الگوبرداری از آنها ساخته شدند. باید دید پلیدد چه آشی برای ما پخته است. برای معرفی محصول بعدی این استودیو، صبر نداریم.
Shenmue
بازی Shenmue شاید یکی از منحصر بهفردترین بازیهایی بود که در زمان خود منتشر شد. شاید میتوان Shenmue را اولین بازی با شیوه روایت quick-time خطاب کرد. پایان اصلی فقط پلی برای هدایت بازیکن به داستان Shenmue II است، اما اگر به دلایلی مایل به تجربه این دنباله نیستید، شما میتوانید داستان Ryo را با کشته شدن توسط Lan Di، کسی که پدر شخصیت اصلی را در ابتدای بازی به قتل رساند، به اتمام برسانید.
برای رسیدن به این پایان تلخ، باید تا 15 آوریل 1987 در بازی منتظر بمانید. Lan Di برای توهینآمیزتر کردن عمل خود، Ryo را تقریبا به همان روشی که پدرش را کشت، به قتل میرساند. اگر میخواهید تجربه خوبی از Shenmue داشته باشید، توصیه میشود که این مسیر را طی نکنید. مطمئنا هیچ بازیکنی دوست ندارد که مرگ شخصیت اصلی بازیها را در انتهای داستان مشاهده کند، مگر اینکه بینهایت از آن شخصیت متنفر باشد!
Max Payne 2
سری Max Payne همواره یکی از بهترین روایتهای داستانی را ارائه داده است. شیوه روایی بازیهای این سری، مانند یک فیلم سینمایی جذاب، درام و اکشن است. بدون شک امضا و قلم سم لیک (Sam Lake) به وضوح در دو نسخه ابتدایی دیده میشود. معمولا از شوتر خطی مانند Max Payne 2 انتظار نمیرود که پایانی مخفی داشته باشد، اما بازیهای رمدی (Remedy) موفق شدند اینکار را انجام دهند.
تمام کردن بازی در بالاترین درجه سختی که میزان سیوهای موجود را محدود میکند، پایان شادابتری نسبت به پایان اصلی و افسرده بازی ارائه میدهد. با این حال، Max Payne 3 این پایان را به عنوان یک نتیجهگیری غیرمعتبر تایید میکند و توجهی به آن ندارد. این محصول سال 2003 به قدری خوب است که شخص را فقط برای دسترسی به این پایان، مشتاق به تجربه دوباره بازی میکند. کشف آن را به خودتان میسپارم!
Returnal
بازی Returnal توانست بعد از سالها، تحول بزرگی در سبک روگلایک ایجاد کند. این تغییر منجر به افزایش طرفداران این سبک شد. خیلی از گیمرها که هرگز به این سبک علاقه نداشتند، با تجربه Returnal به عناوین روگلایک علاقهمند شدند. بازی مذکور سبک داستانسرایی خاصی را مدنظر قرار داد، بهطوری که برخلاف بازیهای همسبک، تمرکز ویژهای روی داستان دارد. ماجراجوییهای Selene در سیاره آتروپوس به طرز گیجکنندهای به پایان رسید.
پایان اصلی، Selene را نشان میدهد که در حال رانندگی، با یک فضانورد تصادف میکند. پایان مخفی، همان صحنه پایان اصلی را نشان میدهد، اما این بار از منظر فضانوردی که معلوم میشود او نیز Selene است. این یک صحنه کوتاه است که سوالات بیشتری در مورد داستان ایجاد میکند.
اگر آن فضانورد همان Selene است، آیا او کسی بود که سفینه فضایی خودش را نابود کرد؟ او چگونه درحالی که ماشین را میراند به صورت همزمان در جاده ایستاده است؟ این باعث میشود که بازیکنان در ماهیت واقعی داستان Atropos و Selene تجدید نظر کنند. شاید در دنبالهای برای این بازی، به پاسخ این سوالات برسیم. موفقیت هوسمارک (Housemarque) در خروجی نهایی، باعث شد سونی این استودیو را خریداری کند. مدیران سونی بارها ابراز علاقه خود به Returnal را نشان دادند، همین امر احتمال ساخت نسخه دوم این بازی را بالا میبرد.
شما چه پایانهای مخفی دیگری را در بازیها تجربه کردید؟ آیا به تنهایی موفق به کشف آنها شدید؟ خاطراتتان از تجربیات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.