هاست پرسرعت
خودرو

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

در این مطلب قصد داریم به بزرگ‌ترین فرصت‌سوزی‌ها در تاریخ خودروسازی نگاهی داشته باشیم و خودروهای ناکامی را معرفی کنیم که می‌توانستند موفق شوند.

آنچه در این مطلب می‌خوانید:

در قسمت قبلی این مطلب با چهارده خودروی ناامیدکننده‌ای آشنا شدیم که پتانسیل موفقیت را داشتند اما به دلایل مختلفی شکست خوردند و فرصت‌سوزی کردند. در این قسمت نیز با تعداد دیگری از این خودروها آشنا خواهیم شد.

کادیلاک سیمارون سال ۱۹۸۲

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

جنرال موتورز در اوایل دههٔ ۸۰ بهترین راه برای تصاحب بازار خودروهای لوکس اروپایی کوچک‌تر مثل ب‌ام‌و و مرسدس بنز را پوشاندن لباس کادیلاک بر تن شورلت کاوالیر دید اما ارائهٔ تجهیزات بیشتر به‌صورت استاندارد و دو برابر کردن قیمت استراتژی درستی نبود و خریداران روی خوشی به سیمارون نشان ندادند.

ایسوزو پیاتزا سال ۱۹۸۶

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

ایسوزو که با سابقهٔ تولید کامیون و آفرودر در کارنامه خود، شرایط ایده‌آلی برای ساخت یک خودروی اسپرت نداشت ولی این جلوی مدیران شرکت برای ورود به این بخش را نگرفت. نتیجهٔ این تصمیم اما خودرویی با پرفورمنس ضعیف و کابین پلاستیکی بود. علاوه بر این، پیاتزا از پیشرانهٔ یکی از ون‌های جنرال موتورز استفاده می‌کرد که کارکرد خشنی داشت. بااین‌حال، به لطف تلاش‌های ایتال‌دیزاین، این ماشین از ظاهر بسیار زیبایی برخودار بود.

کادیلاک آلانته سال ۱۹۸۷

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

مرسدس بنز SL از زمان عرضه به بازار در دههٔ ۵۰ به خودروی بسیار محبوبی تبدیل شد و کادیلاک که بخشی از این محبوبیت را می‌خواست، کانورتیبل لوکس آلانته را به بازار فرستاد. این خودرو اما نه‌تنها محرک جلو بود بلکه چنان فرایند تولید پیچیده‌ای داشت که امکان فروش آن با قیمتی رقابتی میسر نبود. بدنهٔ آلانته در ایتالیا توسط پینین‌فارین ساخته می‌شد و سپس با بوئینگ ۷۴۷ مخصوص به دیترویت فرستاده می‌شد تا جنرال موتورز آن را تکمیل کند.

آئودی V8 سال ۱۹۸۸

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

آئودی تا دههٔ ۸۰ سدان‌های مطلوبی تولید کرده بود اما با مدل V8 وارد قلمروی جدیدی یعنی بازار سدان‌های سطح بالا شد. آئودی برای این خودرو یک پیشرانهٔ V8 کاملاً جدید طراحی کرد و همان نام را روی سدان پرچم‌دار جدید خود گذاشت زیرا این اولین محصول هشت سیلندر آئودی بود. V8 همچنین اولین آئودی بود که سامانهٔ چهارچرخ محرک کواترو را در کنار گیربکس اتوماتیک ارائه می‌کرد. هرچند آئودی V8 خودرویی سریع، لوکس و زیبا بود اما نتوانست در برابر مرسدس بنز S کلاس و ب‌ام‌و سری ۷ عرض‌اندام کند.

وکتور W8 سال ۱۹۹۰

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

هوراچیو پاگانی و کریستین فون کونیگزگ ثابت کردند که اگر به‌درستی عمل کنید می‌توانید برند سوپرکاری ایجاد کنید که بسیار محبوب شده و توان رقابت با بزرگان را داشته باشد اما زمانی که «گری ویگرت» سعی کرد با شرکت خود بنام وکتور با فراری و لامبورگینی رقابت کند همه‌چیز را اشتباه انجام داد. این پروژه در سال ۱۹۷۸ آغاز شد اما تا سال ۱۹۹۰ هنوز به ثمر ننشسته بود. در آن زمان جهان بسیار پیشرفت کرده بود و به همین دلیل ویگرت نتوانست بیش از ۱۷ دستگاه از سوپرکار ۴۰۰ هزار دلاری W8 خود را به فروش برساند.

نیسان سرنا سال ۱۹۹۲

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

مینی‌ون‌ها در طول دههٔ ۹۰ بسیار محبوب شدند. برخی از این خودروها به شکل درخشانی طراحی شده بودند اما تعداد زیادی از مینی‌ون‌ها صرفاً ون‌های باری بودند که پنجره‌هایی به آن‌ها اضافه شده بود. نیسان سرنا در دستهٔ دوم قرار داشت و با کابین سطح پایین، ظاهر بی‌روح و پرفورمنس ضعیف، خودروی وحشتناکی بود. نسخهٔ ۲ لیتری دیزلی تنفس طبیعی این مینی‌ون ژاپنی یکی از کندترین خودروهای آن زمان محسوب می‌شد به‌گونه‌ای که ۳۵ ثانیه طول می‌کشید تا از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت برسد و حداکثر سرعت آن تنها ۱۳۰ کیلومتر بر ساعت بود.

کادیلاک سویل سال ۱۹۹۷

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

زمانی که نسل پنجم کادیلاک سویل در سال ۱۹۹۷ وارد بازار شد یاد گذشته را زنده کرد. در زمانی که رقبا فهمیده بودند برای موفقیت یک خودرو باید در همهٔ زمینه‌ها سرمایه‌گذاری شود، جنرال موتورز هزینه‌ها را کاهش داد و درنتیجه، خریداران خیلی زود پی بردند که سویل کابین ارزان و پویایی پایینی دارد و رقبای اروپایی به‌راحتی می‌توانند آن را مغلوب کنند.

جگوار S تایپ سال ۱۹۹۹

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

جگوار در دههٔ ۹۰ واقعاً باید خود را از نو می‌ساخت زیرا این برند با طراحی‌های رترو نزد خریداران به‌عنوان شرکتی قدیمی شناخته می‌شد. چیزی که جگوار واقعاً نیاز داشت طراحی جدیدی بود که نشان دهد این برند آمادهٔ ورود به قرن بیست و یکم است اما در عوض، جگوار سدان S تایپ را به بازار عرضه کرد که نه‌تنها نام آن از یک سدان دههٔ ۶۰ گرفته شده بود بلکه در طراحی هم دوباره از گذشته الهام گرفته بود؛ بنابراین، باید تا سال ۲۰۰۸ صبر می‌کردیم تا بالاخره در نسل اول XF ظاهر جدیدی را در یک جگوار ببینیم.

جگوار X تایپ سال ۲۰۰۱

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

دو سال پس از اینکه S تایپ با ظاهر دهه شصتی راهی بازار شد، جگوار همین فرمول را با یک سدان کوچک‌تر بر اساس فورد موندئو تکرار کرد. طبق برنامه‌ریزی‌ها قرار بود سالانه ۱۰۰ هزار دستگاه از X تایپ فروخته شود اما در بهترین سال فروش این خودرو جگوار به نصف رقم مذکور رسید. X تایپ بیشتر به دلیل استفاده از پلت‌فرم موندئو مورد تمسخر قرار می‌گرفت اما پلت‌فرم فورد اصلاً بد نبود و این سدان بریتانیایی به دلیل طراحی رترو و قابلیت اطمینان پایین شکست خورد.

لینکلن بلک‌وود سال ۲۰۰۲

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

پیکاپ‌ها در ایالات‌متحده بسیار محبوب هستند زیرا به لطف فاصلهٔ زیاد از زمین و سامانهٔ چهارچرخ محرک می‌تواند هرجایی بروند و به لطف اتاق بار بزرگ می‌توانند هر چیزی را حمل کنند اما لینکلن بلک‌وود با حداقل فاصله از زمین، انتقال قدرت صرفاً محرک عقب و اتاق بار لوکسی که با یک کاور پرزرق‌وبرق پوشیده شده بود، تقریباً همهٔ موارد استفادهٔ اصلی پیکاپ‌ها را از دست داده بود. به همین دلیل، بلک‌وود فقط یک سال تولید شد و دو سال طول کشید تا نمونه‌های ساخته‌شدهٔ آن فروخته شوند.

رنو آوانتیم سال ۲۰۰۲

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

رنو آوانتیم خودرویی هم‌اندازهٔ مینی‌ون اسپیس بود و با وجودی که به‌عنوان یک خودروی لوکس چهارنفره در نظر گرفته شده بود اما بیشتر مثل یک ۲+۲ به نظر می‌رسید. جانمایی داخلی این ماشین به‌اندازهٔ کیفیت ساختش ضعیف بود و وزن زیاد نیز باعث کاهش پرفورمنس و افزایش مصرف سوخت می‌شد. البته این ایدهٔ درخشانی بود که هنوز هم سرها را برمی‌گرداند اما رنو نتوانست به‌خوبی آن را اجرا کند.

ساترن آیون سال ۲۰۰۳

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

هنگامی‌که در سال ۱۹۸۵ جنرال موتورز برند ساترن را تأسیس کرد، قصد رقابت با مدل‌های وارداتی ارزان‌قیمت ژاپنی را داشت و به همین دلیل محصولات ساترن مدل‌هایی جمع‌وجور و مقرون‌به‌صرفه بودند. مدل آیون اما که در سال ۲۰۰۳ به بازار آمد، طراحی و رانندگی ضعیفی داشت و از مشکلات ارگونومی رنج می‌برد. این خودرو همچنین به خاطر ده‌ها فراخوان به‌عنوان یکی از دلایل اصلی نابودی ساترن شناخته می‌شود که در سال ۲۰۱۰ آن را به تعطیلی کشاند.

دوج کالیبر سال ۲۰۰۶

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

کرایسلر شرکتی نبود که به ساخت هاچ‌بک‌های جمع‌وجور جذاب شهرت داشته باشد و به همین دلیل زمانی که دوج کالیبر به بازار آمد از مشکلات مختلفی رنج می‌برد. تناسب و دقت ساخت کالیبر به‌اندازهٔ رانندگی آن ضعیف بود و درحالی‌که سواری سفتی داشت، در پیچ‌ها بادی‌رول و حرکات گهواره‌ای زیادی از خود نشان می‌داد. دوج حتی نسخهٔ اسپرت کالیبر SRT4 را هم برای رقابت با گلف GTI معرفی کرد اما امروز هیچ‌کس آن را به یاد نمی‌آورد.

آلفارومئو ۴C سال ۲۰۱۳

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت دوم)

آلفارومئو در طول سال‌ها فرصت‌های زیادی را از دست داده که جدیدترین آن‌ها ۴C است. ساخت چنین خودرویی برای برندی مثل آلفارومئو باید بسیار آسان می‌بود. یک خودروی اسپرت با بدنهٔ فیبر کربنی، پیشرانهٔ دور بالا و ظاهر زیبا اما سیستم تعلیق ۴C هرگز به دستی تنظیم نشده بود و به همین دلیل هندلینگ بی‌نقصی نداشت. همچنین تولید فقط با گیربکس دوکلاچه نیز خریدارانی که به دنبال لذت رانندگی با گیربکس دستی بودند را فراری داد.

فرصت‌سوزی‌های بزرگ، خودروهای ناکامی که پتانسیل موفقیت داشتند (قسمت اول)

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۲۳ رای

منبع

Autocar

مجله خبری gsxr

نمایش بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا