تاریکترین نسخههای خلق شده از شوالیه تاریکی
تاریکترین نسخههای خلق شده از شوالیه تاریکی
شوالیه تاریکی که به عنوان یکی از محبوبترین و نمادینترین قهرمانان تاریخ دنیای کمیک شناخته میشود، از نسخههای متعدد و بعضاً شوکهکنندهای بهره برده است.
بروس وین، مردی که در کودکی شاهد کشته شدن والدینش به دست تبهکاری بیرحم بود، قسم خورد تا شهر گاتهام را از جنایتکارات و تبهکاران پاک نموده تا دیگر کودکی شاهد مرگ والدینش به دست آنها نباشد. قسمی که مسبب تولد قهرمانی بزرگ و نمادین به نام بتمن/شوالیه تاریکی شد که در تمامی مدیومهای سرگرمی همچون کمیک، سینما و بازیهای ویدیویی از محبوبیتی بیسابقه بهره برده و وقایع جذاب و به یاد ماندنی بسیاری حول محور وی به تصویر کشیده شده است.
به سبب ذات دنیای کمیک، شاهد خلق نسخههای متفاوتی از شوالیه تاریکی بودهایم که هر یک ویژگیهای منحصر به فرد و متفاوتی را برخوردار بوده است. با این حال در این بین نسخههایی را نیز شاهد بودهایم که از روایتی بسیار تاریک و خشن بهره برده و عملاً شوالیه تاریکی بیرحم و شوکهکنندهای را در مقابل دیدگان مخاطبین به تصویر کشیده است.
مسئلهای که سبب شده تا در این مقاله به معرفی ۱۰ نسخه متمایز و بسیار تاریکی برویم که به راحتی میتواند هر مخاطبی را با بهت و حیرت مواجه نماید. پس در ادامه با ما همراه باشید.
بتمن
علیرغم این که سوپرمن نخستین ابرقهرمان تاریخ دنیای کمیک و دیسی به شمار میرود اما شاید بتوان گفت که این شوالیه تاریکی بوده که طی دهههای اخیر به نماد کمیکهای دیسی بدل گشته است.
شوالیه تاریکی که در اکثر داستانهای مهم دیسی شاهد حضور نسخه مشهور وی بودهایم، به هیچکس اعتماد نداشته و حتی نقشه نابودی تک تک اعضای لیگ عدالت را نیز از پیش آماده کرده تا در صورت نیاز از شرارت آنها جلوگیری نماید. علیرغم آن که بروس وین از کشتن دشمنانش دست کشیده اما ابایی از لت و پار کردن آنها نداشته و این مسئله موجب ایجاد ترس و وحشت بسیاری حول محور وی شده است. شوالیه تاریکی زندگی خود را وقف نابودی جنایتکارانی کرده که در کودکی مسبب قتل والدینش را فراهم کرده بودند و این مسئله از او قهرمانی بسیار تاریک، غیرقابل پیشبینی، باهوش و دوست داشتنی ساخته است.
شوالیه تاریکی اهریمنی
در یکی از داستانهای کمیکهای شوالیه تاریکی، پلیس شهر گاتهام ۳ تا از مامورین خود را برای بر عهده گرفتن لقب بتمن برگزید که مسئولیت و مشقتهای چنین قهرمانی به حدی زیاد بود که هر ۳ تای آنها به دیوانگی کشیده شده و ۲ تا از آنها دستگیر شدند.
سومین نفر آنها برای سالها ناپدید شد تا این که دیمین وین لقب شوالیه تاریکی را بر عهده گرفت و این مسئله موجب شد تا سر و کله بتمن اهریمنی پیدا شود. کسی که وظایف و مسئولیتهای چنین لقبی ذهن وی را کاملاً نابود کرده بود و به یکی از سردستههای تبهکاران گاتهام بدل گشت و نقشه نابودی این شهر را برنامه ریزی کرده بود که در نهایت توسط دیمین وین متوقف شد و به تیمارستان آرکهام فرستاده شد. نکته حائز اهمیت درباره این نسخه، در این است که نشان میدهد مسئولیت شوالیه تاریکی تا چه اندازه سنگین بوده و بروس وین تا چه اندازه فشار روحی و روانی را متحمل میشود ولی هیچگاه تاکنون در برابر این مسئله تسلیم نشده و همیشه قدرتمندانه به مبارزه بر علیه ستمکاران و ابرشروران پرداخته است.
شوالیه تاریکی دیک گریسون
در آرک داستانی “گیفت” نوشته شده توسط تام کینگ، بوستر گلد به گذشته سفر کرد، والدین بروس وین را از مرگ نجات داد و مانع تولد شوالیه تاریکی همیشگی کمیکهای دیسی شد.
مسئلهای که شهر گاتهام را به نابودی کشاند و این دیک گریسون بود که مجبور شد تا برای مبارزه بر علیه بیعدالتی، نقاب شوالیه تاریکی را بر چهره بزند. با این حال به سبب عدم حضور بروس وین و آلفرد، شخصیت دیک گریسون به فروپاشی شخصیتی دچار شد و برای رویارویی با تبهکاران به استفاده از انواع و اقسام سلاحهای گرم روی آورد و هیچ ابایی از کشتن دشمنانش نداشت. فروپاشی شخصیتی او تا حدی پیش رفت که عملاً دست به کشتاری خونین در شهر گاتهام زد که از دیک گریسون هیولایی غیرقابل مهار ساخت و این آرک نشان داد که بدون حضور خود شخص بروس وین، شهر گاتهام هیچگاه رنگ و بوی آرامش را به خود نخواهد دید و حتی شخصیتهای اطراف وی نیز در نبود وی به جنون کشیده خواهند شد.
بازگشت شوالیه تاریکی
آرک داستانی “بازگشت شوالیه تاریکی” فرانک میلر، دنیای کمیک را برای همیشه دگرگون کرد و نشان داد که بروس وین برای تحقق خواستههای خود حتی در بدترین شرایط جسمی نیز غیرقابل مهار خواهد بود.
بروس وین در بازگشت شوالیه تاریکی از آرمانهای فاشیسی برخوردار شده بود و به سبب افزایش سن و تجربیات تلخی که در تمام این سالها به دست آورده بود، به فردی بسیار بیرحم، خودمختار و افراطی بدل گشته بود. علیرغم این که صرفاً نمیتوان این نسخه از بتمن را خبیث و قاتل خطاب کرد اما او به حدی وحشیانه با دشمنانش رفتار میکرد که شاید مرگ برای آنها بهترین اتفاق ممکن جلوه میکرد. بروس وین The Dark Knight Returns برای نخستینبار در دنیای کمیک پا را فراتر از هر داستان دیگری گذاشت و برای رسیدن به خواسته و آرمانهای خود در برابر سوپرمن ایستاد و با وی وارد نبردی جذاب و حماسی شد. وقایعی بسیار تاریک و تلخ که وجهه شوالیه تاریکی را برای همیشه در دنیای کمیک دگرگون کرد.
امگا
شوالیه تاریکی به تصویر کشیده شده در کمیک Batman: The Last Knight On Earth (بتمن: آخرین شوالیه بر روی زمین) به حدی هولناک بود که حتی سر زنده شخصیت جوکر را نیز با خود حمل میکرد.
در این دنیای خلق شده توسط اسکات اسنایدر، سیاره زمین وارد فضایی پسا-آخرالزمانی شده بود و بتمن جزو معدود انسانهای باقی مانده در چنین شرایطی بود که اخلاقیات و رفتارهای وی تمام و کمال دگرگون کرده بود. او سعی داشت تا کسی که باعث نابودی جهان شده را پیدا کند که فردی به نام امگا بود. امگایی که در نهایت مشخص شد کسی نیست جز خود بتمن اصلی که دارکساید را به قتل رسانده، سر وی را قطع کرده و کنترل تمامی نیروهای وی را بر عهده گرفته تا به شکلی بیرحمانه بر دنیا حکمرانی نماید.
رد دث
به لطف ایده جهانهای موازی شاهد حضور نسخههای بسیاری از شوالیه تاریکی هستیم که برخی همچنان قهرمان باقی مانده و برخی دیگر تسلیم قدرت شده و به نابودی کشیده شدهاند.
یکی از شوکهکنندهترین آنها دنیای به نام دارک مولتیورس بود که افرادی به نام شوالیههای تاریکی بارباتوس که بتمن نیز جزوی از آنها بود، تمامی اعضای لیگ عدالت را به قتل رسانده و قدرتهایشان را تصاحب کردهاند و به هیولاهای وحشتناک و غیرقابل کنترلی بدل گشتهاند که قدرتمندترین آنها شخصیتی به نام رد دث نام گرفت که همان بتمن خودمان است. او بری آلن را به اسارت گرفت و تمام قدرتهایش را از بدنش خارج کرد و در نهایت نیز وی را به قتل رساند. قطعاً تماشای شوالیه تاریکی بیرحم و دیوانهای که به اسپید فورس دسترسی داشته باشد، بدترین اتفاقی است که هر کسی حتی بتواند تصورش را نماید.
شوالیه تاریکی خونآشام
بتمن و خونآشامها تاریخچه عجیب و پر فراز و نشیبی با یکدیگر داشتهاند که در آرک داستانی Batman And Dracula: Red Rain (بتمن و دراکولا: باران سرخ) این مسئله به اوج خودش رسیده است.
جایی که بتمن در شکست دراکولا ناتوان ماند و راضی شد تا خود تبدیل به یکی از خونHشامها شده تا بلکه بتواند نیروی لازم برای توقف وی را به دست بیاورد. او میپنداشت که پس از شکست دراکولا میتوان راه درمان خود را پیدا نماید؛ مسئلهای که برخلاف انتظارات وی پیش رفت و تبدیل به موجودی بسیار خونخوار و وحشی شد که شهر گاتهام را به ورطه نابودی کشاند تا جایی که دوستانش برای مقابله با تشنگی بیامان وی با یکدیگر متحد شده تا بلکه شانسی برای نجات وی و شهر گاتهام پیدا نمایند. این آرک داستانی جذاب نشان داد که بروس وین نیز میتواند در محاسباتش دچار اشتباه شود و هیچ تضمینی نیست که از پس انجام هر کاری بربیاید.
گریم نایت
بتمن از قانونی سفت و سخت پیروی میکند که عدم استفاده از هر گونه سلاح کشندهای میباشد. چیزی که والدینش را از وی گرفت و او در تمام طول عمر خود از چنین چیزی تنفر داشته است. با این حال چه میشود اگر که روزی بتمن قانون خود را زیر پا بگذارد؟
پاسخ این سوال را میتوان در شخصیتی به نام گریم نایت پیدا کرد. بتمنی که تصمیم گرفت از سلاح برای حفظ امنیت و مبارزه بر علیه بیعدالتی استفاده نماید و در نهایت نیز به فردی قاتل و بیرحم بدل گشت که تمامی آرمانهای اخلاقی را پشت سر گذاشت. فروپاشی شخصیتی گریم نایت تا حدی پیش رفت که تسلیم موجودی ترکیبی از بروس وین و جوکر (که در ادامه مورد اشاره قرار خواهد گرفت) شد تا به بتمن اصلی حمله نماید و به سبب بهرهگیری از هوش و ذکاوت و سلاحهای کشندهای، به حریفی بسیار قدرتمند و کابوسوارانه بدل گشت که تنها بتمن اصلی میتوانست در برابر وی شانس پیروزی داشته باشد.
بتمن فلشپوینت
جف جانز در آرک داستانی فلشپوینت نه تنها یکی از جذابترین داستانهای تاریخ کمیک را به ارمغان آورد، بلکه بتمنی بسیار منحصر به فرد و در عین حال خشن و دردمند را نیز برای مخاطبین به تصویر کشید.
در دنیای فلشپوینت، این بروس وین جوان بود که در یکی از کوچههای شهر گاتهام به قتل رسید. مرگی دردناک که مارتا را به جنون کشاند و توماس نیز برای گرفتن انتقام مرگ فرزند خود، به شوالیه تاریکی وحشتناک و غیرقابل مهاری بدل گشت که به راحتی میتوانست دریایی از خون را در کوچه و خیابانهای گاتهام به راه بیندازد. نکته تاثیرگذار ماجرا در این است که بتمن توماس وین ذاتاً خبیث و شرور نبود، بلکه به حدی رنج و سختی کشیده بود که دیگر هیچ خط قرمزی برای اعمالش قائل نمیشد و عملاً حاضر بود تا تمام دنیا را برای نجات فرزند خود قربانی نماید. زمانی که از قضیه جهانهای موازی خبردار شد، با تمام توان به بری آلن کمک کرد و حتی در جریان وقایعی همچون “فلشپوینت زمین” با اتفاقاتی مرگآور دست و پنجه نرم کرد تا در برابر شرارتهای دارکساید ایستادگی کرده و دنیا را از نابودی حتمی نجات دهد.
بتمنی که میخندد
در نهایت میرسیم به وحشتناکترین و تاریکترین نسخه از شوالیه تاریکی که حتی اسمش میتوانست لرزه بر اندام هر موجود زندهای بیندازد که دلیل خوبی هم برای این کار وجود دارد.
بروس وین در چندجهانی تاریک در نهایت جوکر را میکشد اما به ویروس او مبتلا شده و چون راهی برای درمان خود پیدا نمیکند، به “بتمنی که میخندد” تبدیل میشود. تصور کنید که هوش و ذکاوت جوکر و بتمن با یکدیگر اقدام شده و موجود جدیدی خلق شود که نه تنها به بیشمار تکنولوژی و قابلیت دسترسی دارد، بلکه دست به نابودی جهان خود زده و حتی رابینها را نیز به سمت خود کشانده و آنها را نیز به سمت شرارت سوق میدهد. در نهایت نیز وارد زمین اصلی شده و دست به کشتار موجودات خداگونه و نیمه خداگونه بسیاری میزند تا حدی که عملا جهانهای موازی در شرف نابودی قرار میگیرند. بتمنی که میخندد به حدی وحشی، خبیث، قدرتمند، باهوش و غیرقابل مهار است که ابرشرورانی همچون دارکساید عملاً شانسی در برابر شرارتهای وی نخواهند داشت و توقف دیوانگیهای وی به حدی سخت و مشقتبار است که علیرغم نابودیاش اما خسارتهای جانی و مالی بسیاری به زمین اصلی وارد میشود و بتمن دنیای اصلی را در مقابل نسخههای شرور متعددی از خود قرار میدهد که پیشتر نیز به آن اشاره کرده بودیم. بتمنی که میخندد نشان میدهد که ترکیب جوکر و بتمن تا چه اندازه میتواند مهلک و وحشتناک باشد و عملاً خود بتمن میتواند عامل دنیای دنیایش باشد.
به عقیده شما دلیل محوبیت بتمن در مقایسه با سایر شخصیتها و قهرمانان دنیای کمیک در چیست؟ دوست دارید که کدام یک از نسخههای معرفی شده در این مقاله را روزی بر پرده سینما مشاهده نمایید؟ آیا نسخه دیگری را سراغ دارید که به این اندازه وحشتناک و شوکهکننده جلوه کرده باشد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR