رتروگیم؛ نگاهی به Castlevania و حقایق جالب آن
رتروگیم؛ نگاهی به Castlevania و حقایق جالب آن
در این قسمت از رتروگیم، به یکی از محبوبترین فرنچایزهای کلاسیک صنعت گیمینگ یعنی Castlevania خواهیم پرداخت و برخی از حقایق عجیب و جذاب آن را بررسی خواهیم کرد.
Castlevania را میتوان یکی از تاثیرگذارترین فرنچایزهای صنعت گیمینگ تلقی کرد. این مجموعه به همراه Metroid ساختاری تازه را برای آثار دو بعدی خلق کردند که در نهایت به ژانر Metroidvania ختم شد. آثار دو بعدیای فوقالعاده جذاب و عمیق، که توانستند یکی از تجربیات انقلابی صنعت بازیهای ویدیویی را به ارمغان بیاورند. حال بیایید دوباره سوار بر ماشین زمان رتروگیم شویم، به چند دههی قبل سفر کنیم و ببینیم که Castlevania چه حقایق و داستانهای جالبی را در خود پنهان کرده است.
Simon Belmont در ابتدا قرار بود Peter Dante نام داشته باشد
اگر نسخههای مختلف از جمله دو نسخهی ابتدایی این مجموعه را تجربه کرده باشید، قطعا با خانوادهی Belmont و Simon آشنایی دارید. Leon Blemont شوالیهای بود که برای اولین با Dracula مبارزه کرد و او را شکست داد و از آن پس این روند به یک چرخه در خانوادهی Belmont تبدیل و نسل به نسل به نوادگان Leon منتقل شد.
لازم به ذکر است که Leon در نسخهی Castlevania: Lament of Innocence حضور داشته است که در واقع از نظر داستانی نسخهی ابتدایی محسوب میشود. Simon نیز یکی از نوادگان Leon محسوب میشود که ما در نسخهی اول شاهد حضور او بودیم و میتوانیم بگوییم نام این فرنچایز با Simon Belmont گره خورده است چرا که او به سرعت به یکی از کاراکترهای محبوب طرفداران تبدیل شد.
حال بد نیست بدانید که در واقع قرار نبود کاراکتر اصلی Simon Belmont نام داشته باشد بلکه در طراحیهای اولیه نام این کاراکتر Peter Dante بود! این نام قرار بود ادای احترامی به دو شخص خاص باشد، اولین نفر Peter Cushing بود که در فیلمهای Dracula نقش Abraham Van Helsing را ایفا میکرد و نفر دوم نیز کسی نیست جز Dante Alighieri، یکی از نویسندههای نام دار ایتالیایی قرن چهاردهم که کتاب معروف Divine Comedy و شعر Inferno را نوشته بود.
هر دوی این افراد الگوهای برجستهای برای سازندگان این فرنچایز بودند و از همین رو آنها میخواستند با نام گذاری Peter Dante برای کاراکتر اصلی بازیشان، ادای احترامی به هر دوی این افراد کرده باشند اما پس از مدتی تصمیم به تغییر نام او و انتخاب نام Simon Belmont گرفتند.
یکی از الگوهای سازنگان در طراحی Simon، افسانهی رومانیایی، Făt-Frumos بود. او یک شوالیه قهرمان در داستانهای رومانیا است که از خصوصیات برجستهای همچون جذابیت ظاهری، قدرت بدنی و استحکام معنوی، انصاف و عشق و اشتیاق عمیقی برخوردار بود و از همین رو از او با نام Prince Charming یاد میشود. در آخر Simon Belmont همچون الگوی خود به یک کاراکتر افسانهای اما در صنعت گیمینگ تبدیل شد.
خوشگذرانی Simon و Dracula در بازی Snatcher!
داستان پشت این موضوع به اندازهی خودش عجیب و جالب است. قبل از اینکه Hideo Kojima با بازی Metal Gear Solid اسم و رسمی برای خودش پیدا کند، در سال 1988 روی اثری با نام Snatcher کار میکرد که در نهایت توسط کونامی برای کنسولهای PC-8801 و MSX2 در ژاپن عرضه و سالها بعد برای کنسولهای PlayStation و Sega CD نیز منتشر شد. این اثر شباهتهای بسیار زیادی به فیلم Blade Runner داشت و حتی تا حدودی میتوان از آن به عنوان یک کلون از Blade Runner یاد کرد.
پلیر در بخشی از این عنوان به یک کلاب میرود و در آن جا به وضوح قابل مشاهده است که Simon Belmont و Dracula در حال لذتبردن از نوشیدنیهایشان و خوشگذارنی هستند! در آن دوره این ایستراگ به شدت برای پلیرها جالب بود و دلیل پشت آن نیز این بوده است که Kojima یکی از طرفداران فرنچایز Castlevania و مخصوصا نسخهی ابتدایی بوده است و از همین رو قصد داشته در بازیاش به آنها اشارهای کرده و ادای احترام بکند که حقیقتا راه بسیار جالبی برای آن پیدا کرده است.
لازم به ذکر است که Kojima سالها بعد در ساخت Castlevania: Lords of Shadow همکاری کرده است.
خالق Castlevania پس از اخراج از کونامی برای همیشه ناپدید شد!
آقای Akamatsu Hitoshi خالق فرنچایز Castlevania یک انسان خلاق بود که علاقهی بسیار زیادی به آثار سینمایی داشت و از همین رو او تا حدودی سعی کرد که نسخهی اول این مجموعه را به یک تجربهی سینماتیک در آن دوره تبدیل کند و با توجه به محدودیتهای سختافزاری آن دوره، تا حدودی نیز موفق بود. این کارگردان ایدههای بزرگی برای فرنچایز در سر میپروراند و علاوهبر نسخهی ابتدایی دو دنبالهی آن یعنی Simon’s Quest و Dracula’s Curse را نیز کارگردانی کرد اما متاسفانه این دو نسخه نتوانستند همچون نسخهی اول، فروش بسیار زیادی را تجربه کنند.
پس از عملکرد ضعیف این دو اثر در زمینهی فروش، کونامی آقای Akamatsu را کسر مقام کرد و میتوان گفت این واکنش از سوی کونامی بسیار برای او ناراحت کننده بوده است و از آن به عنوان یک بی احترامی یاد میکرد. به گفتهی او کونامی بیشتر از استعداد و به سودآوری فکر میکرد و دلیل این رویکرد کمپانی نیز همین بود.
پس از مدتی او تصمیم به استعفا گرفت و برای همیشه از کونامی جدا شد و پس از آن گویی به کلی از صنعت بازیهای ویدیویی و حتی دنیا ناپدید شده است! بسیاری از رسانههای خبری تا به امروز سعی بر پیدا کردن Akamatsu Hitoshi به قصد انجام مصاحبه با او را داشتند اما هیچ یک موفق به پیدا کردن او نشدند. تنها چیزی که از این شخص به جا مانده است نام او، مجموعه Castlevania و چند عکس بسیار تار در سطح اینترنت است!
از همین رو بسیاری شروع به ساخت تئوریهایی در این باره کردند و برخی اعتقاد دارند اصلا شخصی به نام Akamatsu Hitoshi وجود نداشته است! برخی دیگر نیز میگویند که این نام تنها یک نام مستعار برای آقای Igarashi Koji بوده است که همزمان با استعفای Akamatsu با کونامی شروع به همکاری کرده بود که شخصا فکر میکنم تئوری غیر منطقیای است. به طور کلی این موضوع یکی از عجیبترین مسائل حول و محور این فرنچایز محسوب میشود.
Castlevania قرار بود یک نسخهی انحصاری برای Dreamcast داشته باشد
Castlevania از آن جایی که در ابتدا راه خودش را با کنسولهای نینتندو آغاز کرده بود، ارتباط بسیار نزدیکی با این کمپانی داشت اما پس از چند سال کونامی تصمیم گرفت به سراغ کنسولهای سگا نیز برود و از همین رو یک نسخهی اختصاصی با نام Castlevania: Bloodlines را برای کنسول Sega Genesis عرضه کرد. علاوهبر آن کنسول Sega Saturn نیز یک پورت از Castlevania: Symphony of The Night را دریافت کرد که از قابلیت تغییر کاراکتر قابل بازی به Mia و همچنین یک بخش کاملا جدید برخوردار بود.
پس از این همکاریهای کونامی و سگا، به نظر میرسید قرار است شاهد عناوین بیشتری از این فرنچایز دوست داشتنی روی کنسولهای سگا باشیم چرا که با عرضهی کنسول جدید سگا یعنی Sega Dreamcast، کونامی تصمیم به ساخت یک نسخهی انحصاری با نام Castlevania: Resurrection گرفت. این عنوان قرار بود داستان دو کاراکتر را دنبال کند، اولین نفر Sonia Belmont، تنها عضو رسمی مونث خاندان Belmont بود که در گذشته در عنوان Castlevania Legends که برای کنسول دستی Gameboy عرضه شده بود نیز حضور داشت. نفر دوم هم یک کاراکتر کاملا جدید به نام Victor Belmont بود.
متاسفانه با وجود آن که این اثر مراحل زیادی از توسعه را پشت سر گذاشته بود به دلیل مرگ ناگهانی کنسول Dreamcast هیچ وقت نتوانست رنگ روز عرضه را ببیند و کونامی نیز به دلایل نامشخص هیچوقت دست به انتشار آن روی PlayStation 2 نزد. شما میتوانید بخشی از گیمپلی این بازی را از طریق این لینک تماشا کنید.
در ابتدا نام این فرنچایز قرار نبود Castlevania باشد
با اینکه بسیاری از ما با نسخهی کارتریجی Castlevania برای کنسول NES آشنایی داریم اما جالبه بدانید که این بازی در ابتدا روی فلاپی دیسکها در ژاپن عرضه شده و برای استفاده از آنها نیازمند Famicom Disk System بودید که در واقع یک دستگاه وابسطه به کنسولهای نینتندو بود و قابلیت اجرای فلاپی دیسکها را داشت.
نسخهای که برای این دستگاه در قالب فلاپی دیسک منتشر شد Castlevania نام نداشت بلکه نام آن Akumajō Dracula که ترجمهی آن به انگلیسی Demon Castle Dracula بود. از همین رو معاون ارشد وقت نینتندو آقای Emil Heidkamp نام نسخهی غربی آن را به Dracula’s Satanic Castle تغییر داد اما به دلیل نگرانی از حساسیت مذهبی مردم آمریکا و وجود کلمهی Satanic در اسم بازی، تصمیم گرفت نام آن را به کلی تغییر دهد و اینجا بود که این اثر با نام Castlevania در آمریکای شمالی عرضه شد.
آقای Heidkamp اظهار داشت که نام Caslevania از transylvania و قلعهی Bran گرفته شده است که در واقع ارتباط مستقیم با افسانهی Dracula دارد و از آن جایی که این بازی نیز در قلعهی Dracula در جریان است بسیار با این نام هماهنگ است.
فرنچایز Castlevania به دلیل دوری از توهین به عقاید دستخوش تغییرات شده است
همانطور که در بخش قبلی نیز به آن اشاره کردیم، نینتندو برای جلوگیری از توهین به عقاید و حساسیتهای مذهبی، بارها نسخههای مختلف این مجموعه را دستخوش تغییرات کرده است. به عنوان مثال شعبهی آمریکایی این کمپانی تغییرات زیادی در زمینهی به تصویر کشیده شدن خون و یا برهنگی در عناوین این فرنچایز ایجاد کرده است. در نسخههای غربی این سری روی مجمسمههای برهنه ردا کشیده شده بود و همچنین رنگ خون نیز به رنگهایی بجز قرمز تغییر میکرد.
علاوهبر این موارد، نینتندو حتی انیمیشنهای مربوط به مکانیزم Hire کاراکترها در نسخهی سوم را نیز تغییر داده بود به طوری که در نسخهی ژاپنی کاراکترها جلوی Trevor Belmont زانو میزدند و دست او را میبوسیدند در حالی که در نسخههای غربی این انیمیشن به یک دست دادن عادی خلاصه میشود!
یکی دیگر از نمونههای سانسور در این سری، به بازی Castlevania II: Belmont’s Revenge که برای کنسول دستی Gameboy عرضه شده بود باز میگردد. در این نسخه تمامی موسیقیها و ترکها از نامهایی همچون Evil Gods، New Messiah و یا Sons of Satan برخوردار بودند که ممکن بود برای برخی افراد توهین آمیز باشد از همین رو تمامی این نامها در نسخهی آمریکایی به Boss 1، Boss 3 و BGM 1 تغییر کردند و این مسئله برای دیگر ترکهای موسیقی این نسخه نیز صدق میکند.
موسیقی پنهان نسخهی PS1 بازی Castlevania: Symphony of The Night
این مورد، ایستراگ بسیار هوشمندانه و جالبی محسوب میشود. همانطور که میدانید، بازیهای کنسول PlayStation 1 به صورت CD عرضه میشدند و برخی از این CDها قابلیت اجرا به عنوان محتوای صوتی در یک دستگاه CD Player عادی را نیز دارا بودند. به نظر میرسد در آن زمان کونامی به طور کلی از این قابلیت استفاده کرده است و یک ایستراگ بسیار جذاب را درون دیسک Castlevania: Symphony of The Night قرار دادند.
اگر شما دیسک این عنوان را درون یک CD Player قرار دهید صدای Alucard را خواهید شنید! او به شما گوشزد میکند که این یک دیسک PlayStation 1 است و یکی از ترکهای روی آن دارای فایلهای دیتای بازی است و نباید آن را اجرا کنید اما میداند که شما به حرف او گوش نخواهید داد. اگر آن ترک مذکور را اجرا کنید موسیقیای اجرا خواهد شد که در واقع در هیچ یک از بخشهای بازی وجود ندارد!
به راستی که در آن زمان همه چیز بسیار خلاقانهتر از امروز بوده است. کسانی که این موسیقی پنهان را کشف کرده و برای اولین بار به آن گوش دادند قطعا به شدت از کشف خود هیجان زده بودند.
Castlevania ممکن بود یک اثر جهان باز دریافت کند!
استودیوی Climax در سال 2006 ایدهی یک نسخهی جهان باز برای فرنچایز Castlevania را به کونامی داد که به شدت جذاب و متفاوت به نظر میرسید. این بازی قرار بود پلیر را در نقش یک خوانندهی راک به نام Michael Cross قرار دهد که به دلیل خودکشی دوست دخترش در وضعیت نابسامانی به سر میبرد. زمانی که او برای تعطیلات به Venice سفر میکند، در اتاق هتلش صداهایی از اتاق کناری میشنود که به نظر میرسد صدای یک درگیری است از همین رو او به سرعت به کمک آنها میرود اما فردی را مییابد که به شدت زخمی شده است و از قضا یکی از افراد خاندان Belmont است!
او صلیبش و شلاق نمادین این خاندان را به Michael میدهد، پیامی را از سوی دوست دختر مردهاش به او میرساند و از او میخواهد که به یک آدرس خاص برود. این بخش در واقع تا حدودی Prologue این بازی محسوب میشود. از خصوصیات خاص این بازی میتوان به وجود چرخهی شبانه روز اشاره کرد که بسیار هیجان انگیز است. علاوه بر آن دشمنان شما در واقع شهروندان Venice هستند که نقاب بر صورت دارند و در شب به هیولا تبدیل میشود.
طبق اطلاعات موجود از این ایدهی رد شده، Michael علاوهبر شلاق، از اسلحههای گرم نیز برخوردار بوده است که برای او امکان حمله از راه دور را نیز فراهم میآورد. این کاراکتر همچنین با استفاده از نقاب دشمنانش امکان دریافت قدرتها و قابلیتهای جدید را نیز داشته است.
تمامی این جزئیات به شدت جذاب هستند و شاید میتوانستند یکی از تاثیر گذارترین نسخههای این فرنچایز را پدید بیاورند اما به دلایلی نامشخص کونامی به این ایده دست رد زد.
داستان ناگفتهای که به شدت مهم و جذاب است!
خاندان Belmont و دیگر گروهها همچون Order of Ecclesia در جنگی هزار ساله علیه Dracula از سال 1094 تا 1999 جنگیدند و او را برای آخرین بار در سال 1999 از بین بردند. پس از آن، این فرنچایز با یک جهش 36 ساله به نسخهی Castlevania: Aria of Sorrow میرسد که داستانی نسبتا متفاوت با نسخههای پیش از خودش را روایت میکند. این آثار شما را در نقش یک پسر دبیرستانی به نام Soma Cruz قرار میدهد که درمییابد توانایی جذب روح هیولاها را دارد و با پیشروی در بازی، Soma متوجه خواهد شد که او در واقع همان Dracula است که دوباره در یک بدن تازه متولد شده!
به طور کلی داستان دو نسخهی Aria/Dawn of Sorrow بسیار جذاب است و جزو برترین نسخههای فرنچایز محسوب میشوند. اما این نسخه یک سری اطلاعات جدید را در اختیار پلیر قرار میدهد که باعث شده بسیاری از طرفداران این سوال را بپرسند که چرا یک بازی بر اساس این اطلاعات ساخته نشده است؟!
همانطور که گفتم تا قبل از Aria of Sorrow، جنگ با Dracula در سال 1999 پایان یافت. این اطلاعات در واقع در Lore دو نسخهی مذکور پنهان شده است. داستان از این قرار بود که در سال 1999 یک جنگ بزرگ به نام Demon Castle War در میگیرد که ارتش انسانها را در مقابل هیولاها و Dracula قرار میدهد و افرادی همچون Julius Belmont و Alucard نیز در آن حضور دارند!
طبق این اطلاعات، Julius به کمک Alucard موفق میشود که برای آخرین بار Dracula را شکست دهد و در طی یک Ritual برای همیشه Dracula و قلعهاش را در یک خورشید گرفتگی دائمی زندانی کردند که مانع از بازگشت او میشود. تنها تصور اینکه این داستان به یک بازی ویدیویی تبدیل شود میتواند آدم را به وجد بیاورد از همین رو بسیاری از طرفداران با این سوال روبهرو شدند که چطور کونامی چنین ایدهی فوقالعاده حماسیای را در لابهلای Lore دو نسخه از بازیهایش پنهان کرده است و به ساخت یک عنوان بر اساس این بازهی مهم در فرنچایز فکر نکرده است؟
شاید یکی از دلایلش محدودیت سخت افزاری آن زمان برای ساخت چنین جنگ وسیع و بزرگی بوده است اما چطور پس از آن و با پیشرفت تکنولوژی به سراغ این ایده نرفتند؟ حقیقتا من ترجیح میدادم به جای ریبوت فرنچایز با نسخههای Castlevania: Lords of Shadow، کونامی به سراغ این ایده میرفت چرا که میتوانست یک بازی بسیار جذاب از آن استخراج کند. در حال حاضر و با شرایطی که کونامی در آن قرار دارد، بعید است که هرگز این ایده را در قبای یک تجربهی تعاملی ببینیم و این مسئله به شدت ناراحت کننده است.
سخن پایانی
فرنچایز Castlevania در تاریخ خود، دارای فراز و نشیبهای مختلفی است و حقیقتا همین موضوع آن را به این مجموعهی نمادین برای صنعت گیمینگ تبدیل میکند. شخصا همیشه از تجربهی بازیهای این مجموعه مخصوصا نسخههای دو بعدی آن لذت بردهام و دیدن اینکه Castlevania چطور در چنگال بیرحم کونامی گرفتار شده است واقعا ناراحت کننده است.
این فرنچایز جزو آن دسته آثاری است که در دورهی مدرن گیمینگ از پتانسیل بالایی برخوردار بوده و میتواند به شدت بدرخشد و با استفاده از قابلیت و قدرت سخت افزارهای امروزی عناوین فوقالعادهای را به طرفدارانش تحویل دهد. اما متاسفانه در حال حاضر بیمسئولیتی کونامی و رویکردهای آن نسبت به IPهایش آن قدر رقتانگیز است که ترجیح میدهم هیچ گاه نسخهی جدیدی از این سری منتشر نشود چرا که میتواند اعتبار Castlevania را به کلی از بین ببرد و آن را نابود کند.
به نظر شما یک نسخهی جدید Castlevania موفق خواهد بود؟ آیا دوست دارید ادامهای برای نسخههای کلاسیک ببینید یا اینکه داستان ریبوت فرنچایز را ترجیح میدهید؟