نقد و بررسی قسمت هشتم The Rings of Power |ظهور حلقههای قدرت
نقد و بررسی قسمت هشتم The Rings of Power |ظهور حلقههای قدرت
قسمت هشتم و پایانی فصل اول سریال The Rings of Power منتشر شد تا برای مدت نزدیک به دو سال از این سریال فاصله بگیریم.
پس از کش و قوس و فراز و فرودهای فراوان فصل اول پرهزینهترین سریال تاریخ به پایان رسید. سریالی که از همان ابتدا پر از حواشی گوناگون بود.
از تغییر نژادی در سریال نسبت به کتاب گرفته تا نحوه پرداخت و روایت موضوعات مورد بحث در این چند هفته اخیر بوده است.
از همان زمان و قبل از پخش سریال عده زیادی که بیشتر آنها نیز از طرفداران سرسخت تالکین و دنیای او بودند، کمپینهای مختلفی را برای این سریال تشکیل داده و بسیار به آن حمله کردند. آنها به دلایل مختلفی معتقد بودند که این سریال توهینی به تالکین و دنیای او است و هیچ شباهتی به دنیای فانتزی مورد علاقه آنها ندارد.
حال پس از هشت هفته، قسمت هشتم و پایانی سریال پخش شد و باید دید که سریال در طول این قسمت و به طور کلی در طول فصل اول چگونه عملکردی داشته است.
آیا سریال The Rings of Power سزاوار اینگونه حملهها با این شدت بوده است؟ و یا لایق تعریف و تمجیدهای شدید عدهای دیگر بوده است؟
از همان ابتدا، سریال The Rings of Power سریالی سینوسی و با فراز و فرودهای فراوان بود. سریال تقریبا یک قسمت در میان، یک قسمت باکیفیت و یک قسمت ضعیف یا معمولی داشت.
در واقع چیزی که در فصل اول سریال The Rings of Power مشخص بود، عدم توانایی در حفظ کیفیت روایت، شخصیتپردازی، و قصهگویی در طول تمام فصل و هشت قسمت بود. این روند حتی تا پایان و قسمت نهایی سریال هم پابرجا بود.
پس از پخش قسمت هفتم که میتوان گفت قسمتی دور از انتظار بود و اصلا بویی از پایان یک فصل نداشت، قسمت هشتم با سر و شکلی بسیار بهتر و چند سر و گردن بالاتر نسبت به قسمت قبلی خود منتشر شد. با این اتفاق، باز هم روند سینوسی و یکی در میانی سریال The Rings of Power تایید شد.
قسمت هشتم سریال همانگونه که انتظار میرفت با داستان غریبه آغاز شد. قبلا هم در نقد و بررسی قسمت پنجم گفته بودیم که شاید سریال قصد داشته باشد تا ذهن مخاطب را درگیر سائورون بودن شخصی کند، در حالی که در واقع سائورون شخص دیگری است.
در قسمت هشتم دقیقا همین اتفاق رخ میدهد. در دقایق ابتدایی قسمت هشتم سریال سعی دارد مخاطب را قانع کند که سائورون، همان شخص غریبه است تا ذهن مخاطب را درگیر کرده و در لحظه دیگری واقعیت را به او نشان دهد.
نفس کار و ذهنیت سازندگان قابل قبول است اما در اجرای آن میتوانستند بهتر عمل کنند. در واقع این گره ذهنی و درگیر کردن مخاطب خیلی دیر آغاز و خیلی زود پایان مییابد.
این درگیری ذهنی باید چند قسمت جلوتر ایجاد میشد تا مخاطب را کاملا به درون خود بکشد. جدای از آن با درنظر گرفتن ایجاد این گره در این قسمت نیز، سریال خیلی سریع از آن پردهبرداری کرده و دست خود را برای مخاطب رو میکند.
سریال خیلی سریع واقعیت را به مخاطب میگوید که آن فرد غریبه سائورون نیست. در حالی که میتوانست بسیار بیشتر با آن بازی کرده و با ترکیب کردن آن با اتفاقات بین هلبراند و گالادریل یک روایت موازی عالی و پر هیجان ایجاد کند.
اما سریال تصمیم میگیرد خیلی سریع درگیری ذهنی مخاطب را باز کند تا دوباره او به دنبال سائورون واقعی بگردد. در واقع سریال در این امر بسیار عجول است.
در چنین قسمت پر از هیجانی باید گفت سکانسهای مربوط به نومینور کاملا اضافی هستند و جز گرفتن ریتم خوب قسمت، کارایی دیگری ندارند و بهتر بود در جای دیگری به آنها پرداخته شود.
اما ماجرای هلبراند و گالادریل بسیار پیچیده میشود. گالادریل که هلبراند را برای مداوا با خود آورده بود، ناگهان میبیند که او تلاش زیادی برای ساخت تاجی با قدرت فراوان دارد که البته ادعا میکند برای کمک به الفها مشغول این کار میباشد. اما گالادریل به دانش و شور و اشتیاق او برای این امر شک میکند.
از همان ابتدا نام هلبراند در بین گزینههایی که میتوانند سائورون باشند، بیشتر از بقیه میدرخشید. او یکی از اسامیای بود که از همان ابتدای حضورش در داستان، عده زیادی احتمال میدادند که او سائورون باشد.
باید گفت که سریال در نحوه رسیدن از هلبراند به سائورون موفق عمل کرده است. در طول سریال نشانههایی از این موضوع وجود دارد که به مرور زمان بیشتر و بیشتر شده و در نهایت در قسمت هشتم واقعیت را در مقابل چشمان مخاطب قرار میدهند.
علاوه بر نکاتی که خود هلبراند در قسمت هشتم به گالادریل یادآوری میکند او بارها در قسمتهای قبلی به هویت و شخصیت واقعی خود اشاره کرده بود.
او به خصوص در قسمتهای پنجم و ششم با وضوح بیشتری این کار را انجام داده بود. به متن زیر دقت کنید، این متن را در نقد قسمت پنجم سریال The Rings of Power نوشتم:
“او با گالادریل در قسمت پنجم همصحبت میشود و گالادریل سرگذشت زندگی و اتفاقاتی که برای برادرش افتاده را بازگو میکند، هلبراند میگوید متاسفم. اما این متاسفم به گونهای است که انگار از ته دل او میآید و این اتفاق با حلقه زدن اشک در چشمان او همراه میشود. گویی که او خود مسئول این اتفاقات بوده و حال متاسف است.”
و البته این موضوع در ادامه و در قسمت ششم نیز وجود داشت که در نقد این قسمت نیز نوشتم:
“هنگامی که او اسب آدار را متوقف میکند قصد کشتن آدار را دارد که گالادریل مانع از انجام این کار میشود. هلبراند در پاسخ به او میگوید که تو نمیدانی او با من چه کار کرده است. پس از آن آدار از او میپرسد که آیا باعث آزار شحصی شده که هلبراند آن را دوست داشته؟ یک زن یا کودک؟ که هلبراند به این سوال پاسخی نمیدهد.کمی جلوتر میبینیم که آدار به گالادریل میگوید که او سائورون را کشته است. اگر او دروغ بگوید که هیچ، اما اگر راست بگوید حال میتوان به جمله هلبراند دوباره فکر کرد. “تو نمیدانی او با من چه کار کرده است” شاید منظور هلبراند خیانت آدار و تلاش برای کشتن او باشد.”
بنابراین تبدیل شدن هلبراند به سائورون موضوعی بود که سریال در فیلمنامه خود، بر روی آن کار کرده بود و شاید از معدود نقاط روشن فیلمنامه و قصهگویی فصل اول نیز باشد.
حال که از نقاط روشن فصل اول سخن میگوییم، لازم است به رابطه و ارتباط بین نوری و دوستش اشاره کنیم. این ارتباط از معدود رابطههای قابل لمس و قابل حس در طول فصل اول سریال The Rings of Power بود.
در فصلی که تعداد زیادی رابطه سرد و بی روح مثل ارتباط برانوین و آروندیر داشتیم، این ارتباط به درستی شکل گرفته و میتوانستیم درد خداحافظی آن دو را حس کنیم.
البته که سریال در کل در روایت و قصهگویی برای هارفوتها بسیار وقت کمی گذاشته بود و این موضوع از نقاط ضعف فصل اول به شمار میآید اما توانسته بود رابطه بین نوری و دوستش را به خوبی شکل دهد.
در پایان قسمت و در واقع در پایان فصل شاهد ظهور حلقههای قدرت بودیم. اتفاقی که از ابتدا با عنوان سریال، وعدهاش داده شده بود.
در پایان فصل اول و قسمت هشتم شاهد سه حلقه از بیست حلقه قدرت هستیم. شاید سریال بر خلاف روند خوب تبدیل هلبراند به سائورون، خیلی بر روی روند شکلگیری حلقهها به خوبی عمل نکرد اما این لحظه قطعا لحظه بسیار خاص و هیجانانگیزی بود.
تمام فصل اول سریال The Rings of Power در واقع برای قسمت هشتم آن ساخته شده بود. قسمت هشتمی که انصافا قسمتی باکیفیت و لذتبخش بود. اما شاید نیازی به تمام آن هفت قسمت یک ساعته نداشت.
بنظر میرسد سریال در خیلی از لحظات خود وقت تلف کرد که نمونه بارز آن در روایت هارفوتها دیده میشود، قصه آنها نه در طول و نه در عمق پیش نمیرود. سریال در واقع میتوانست سریعتر به این مرحله برسد.
به شخصه علاقه داشتم چیزی را که در قسمت هشتم دیدیم در قسمت پنجم یا ششم میدیدیم. چرا که این انتظار دو ساله تا شروع فصل دوم بسیار مشکل است.
در واقع تنها یک اتفاق بزرگ در فصل اول رخ میدهد و آن هم در لحظات پایانی قسمت آخر است. این اتفاق برای سریالی که مدتها دور از قاب تلویزیون خواهد بود، کمی دردناک است.
در پایان باید گفت سریال در قسمت هشتم خود تازه تبدیل به آن چیزی شد که باید خیلی زودتر از اینها اتفاق میافتاد. قسمت هشتم سریال از نظر فیلمنامه و کارگردانی خود (بجز اسلوموشنهای اضافه) بسیار پختهتر و منسجمتر از قسمتهای قبلی بود. البته که همچنان ایرادهایی داشت که در متن به آنها اشاره شد.
قسمت هشتم به عنوان قسمت پایانی یک فصل قسمت بسیار خوب و باید گفت بهترین قسمت فصل اول بود. اما بنظر میرسد اتفاقات رخ داده در این قسمت باید زودتر و با حذف برخی لحظات اضافه در قسمتهای پیشین رخ میداد.
به هر حال سریال The Rings of Power در فصل اول خود پایان موفقی داشت که باعث شد این روند سینوسی در لحظه اوج خود به پایان برسد. باید دید در فصل دوم عملکرد سریال چگونه خواهد بود و امیدواریم که این روند سینوسی نیز در فصل دوم کاهش پیدا کند تا شاهد قسمتهایی با کیفیت نزدیک به قسمت هشتم باشیم.