نقد و بررسی بازی The Quarry؛ کمپ خونین
نقد و بررسی بازی The Quarry؛ کمپ خونین
امروز قصد داریم بازی The Quarry را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که آیا واقعا میتواند نقش دنبالهی معنوی Until Dawn را ایفا کند یا خیر؟ با gsxr همراه باشید.
استودیوی Supermassive Games در چندین سال گذشته ثابت کرده است که مهارت بالایی در ساخت بازیهای داستان محور ترسناک دارد. از عنوان جذاب Until Dawn گرفته تا مجموعهی Dark Pictures Anthology، همه و همه آثار برجسته و خوش ساختی هستند. حال پس از چندین سال ساخت بازی سریالی Dark Pictures Anthology، این استودیو اثر جدید و بزرگ خود را به نام The Quarry به بازار عرضه کرده است که برخی به آن لقب دنبالهی معنوی Until Dawn را دادهاند. اما آیا The Quarry به اندازهی Until Dawn در بخشهای مختلف خود خوب عمل میکند؟
به کمپ تابستانی Hackett Quarry خوش آمدید!
همگی میدانیم که آثار ترسناک Supermassive Games عناوین داستان محوری هستند که تمرکز اصلی خود را بر روایت یک داستان سرگرم کننده، جذاب و ترسناک میگذارند و از همین رو The Quarry نیز همچون بسیاری دیگر از بازیهایی که تصمیمگیری در آنها اهمیت دارد، از گیمپلی معمول این بازیها از جمله قدم زدن در محیط بازی و سکانسهای QTE مختلف تشکیل شده است. این موضوع وزن بیشتری را بر دوش داستانسرایی بازی برای سرگرم نگه داشتن پلیر میاندازد و در ادامه خواهیم دید که آیا این بازی از پس روایت یک داستان جذاب بر آمده است یا نه؟ اما ابتدا بگذارید ببینیم اصلا داستان از چه قرار است.
داستان بازی در کمپ تابستانی Hackett Quarry جریان دارد. تابستان تمام شده است، بچهها به خانههایشان بازگشتند و حال نوبت به کاراکترهای داستان ما میرسد که کمپ را ترک کنند و به خانههایشان بروند اما در طی اتفاقاتی متوجه میشوند که ماشینشان دچار مشکل شده است و به همین دلیل مجبور میشوند یک شب دیگر را نیز در این کمپ سپری کنند، غافل از آن که بدانند این کمپ چه تاریخچهی تاریکی را در دل خود پنهان نگه داشته است. پس از تاریک شدن هوا کاراکترهای بازی به سرعت متوجه میشوند که کسی یا چیزی امنیت آنها را تهدید میکند اما تا صبح راه فراری از کمپ ندارند.
شما در این بازی در نقش 9 کاراکتر مختلف بازی خواهید کرد و در کنار آنها شاهد تعداد زیادی از کاراکترهای فرعی و مکمل هستیم که توسط نامهای آشنایی همچون Ted Raimi و یا David Arquette از سری فیلمهای Scream ایفای نقش شدهاند. لازم به ذکر است که مرگ و زندگی تمامی این کاراکترها به انتخابهای شما در طول بازی بستگی دارد و برای کمک به شما در این زمینه همچون بسیاری دیگر از عناوین این استودیو، شما با پیدا کردن کارتهایی در محیط بازی توانایی دیدن آینده و اتفاقاتی که ممکن است در اثر انتخابهای شما پیش بیاید را مشاهده کنید.
داستان جذاب، روایت کند
همانطور که احتمالا متوجه شدهاید ساختار کلی داستان بازی شباهت زیادی به عنوان Until Dawn دارد اما حقیقتا به نظر من به خوبی Until Dawn از پس روایت یک داستان غوطهور کننده و متمرکز بر نمیآید! البته این موضوع به این معنا نیست که داستان بازی جذاب نیست اما به دلایل مختلفی در طول بازی ثبات خودش را از دست میدهد. بگذارید بیشتر توضیح بدهم.
قبل از هر چیزی باید گفت بازیگران این بازی به بهترین شکل کار نقش آفرینی کاراکتر خود را طبق اسکریپتی که در اختیارشان قرار گرفته است انجام میدهند و بازی نیز زمان مناسبی را صرف معرفی کاراکترهای مختلفش میکند و به طور کلی شاهد شخصیتپردازیهای مناسبی هستیم که به پلیر اجازهی ارتباط با کاراکترها را میدهد و این موضوع یک مسئلهی مهم برای چنین عناوینی است که The Quarry در آن کم نمیآورد.
اما مشکلی که وجود دارد کند بودن بیش از حد برخی از بخشهای بازی در زمینهی داستانسرایی است. بازی در ابتدا بسیار جذاب آغاز میشود و شما را برای ادامهی بازی مشتاق میکند اما در اواسط روایت آن، جای پای خودش را از دست میدهد و شروع به کندتر و قابل پیشبینیتر شدن میکند.
یکی از دلایل بروز این مشکل آن است که این بازی بر خلاف Until Dawn زمان زیادی را برای کنار هم گذاشتن تکههای پازل به پلیر نمیدهد و بسیار عجولانه و زودتر از آنچه انتظارش را داشتم به سراغ اصل مطلب میرود در حالی که Until Dawn مدت زمان زیادی را صرف ساخت و شکلدهی داستان خود تا مواجهه با Wendigoها کرد به طوری که به صورت قطرهای اطلاعاتی را در اختیار پلیر قرار میداد تا او را برای ادامه مشتاق و در عین حال ترسیده نگه دارد.
در The Quarry به دلیل عجلهی بازی در فاش کردن بسیاری از جزئیات داستانی، آن حس کنجکاوی و ترس بسیار کمرنگتر میشود و دقیقا همچون بسیاری از فیلمهای ترسناک امروزی قابل پیشبینی میشود. همچنین پرده برداشتن سریع آن از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است باعث شد آن حس خطر ناشناختهای که در Until Dawn تجربهاش کردم را در این بازی نداشته باشم و همین موضوع تا حدودی از ترس بازی نیز کاست.
دلیل دیگر آن دیالوگ نویسی نسبتا ضعیف بعضی از کاراکترها و همچنین تعامل کمتر پلیر با بازی در طی روند پیشروی آن است. بارها و بارها شده بود که دیالوگهایی از برخی از کاراکترها از جمله Ryan شنیدم که نه تنها به هیچ عنوان با توجه به وضعیتی که در آن قرار داشتند منطقی نبود بلکه به طور کلی جدیت بازی را از بین میبرد.
گاهی اوقات به قدری برخی از دیالوگهای بازی احمقانه و به اصطلاح کرینج (Cringe) بود که فیلمهای اسلشر دههی هشتاد میلادی مخصوصا Friday The 13th و استانداردهای دیالوگ نویسی آنها را برایم تداعی میکرد (کسانی که فیلمهای آن دورهی این مجموعه را تماشا کرده باشند به خوبی متوجه منظورم خواهند شد). البته این موضوع ممکن است امری عمدی از سوی سازندگان به دلیل الگوبرداری بسیار از فیلمهای اسلشر آن دوره باشد اما بسیاری از آنها برای من جذابیت کافی را نداشت و تا حدودی جدیت بازی را زیر سوال میبرد.
به طور کلی داستان بازی، ساختار جالبی دارد و به دلیل حضور یک تیم بازیگری ماهر و کاریزماتیک قطعا سرگرم کننده است اما در برخی از بخشها به شدت کلیشهای و یکنواخت میشود به طوری که دیگر آن حس ترس و یا کنجکاوی برای ادامهی بازی را به من انتقال نمیداد. البته لازم به ذکر است که این موضوع در اواخر بازی تا حدودی بهبود یافت.
تجربهای سینمایی و چشم نواز
یکی از خصوصیات این بازی نسبت به عناوین دیگر Supermassive Games، روند کاملا سینماتیک آن است. این موضوع میتواند برای دستهای از پلیرها خوشآیند و برای دستهای دیگر آزار دهنده باشد. سینماتیک بودن بازی به درگیر کننده بودن هرچه بیشتر بازی کمک میکند که موضوع بسیار مطلوبی است اما در عین حال همانطور که بالاتر اشاره کردم، تعامل پلیر با محیط بازی را بسیار کاهش میدهد. گاهی اوقات خود را در بخشهایی از بازی مییابید که کاملا همچون یک فیلم در حال پخش است و شما هیچ کنترلی روی کاراکترهای بازی ندارید. ساختار کلی بازی به قدری به سمت یک فیلم سوق دارد که گاهی اوقات جدا فراموش میکردم که در حال تجربهی یک بازی ویدیویی هستم.
این سینمایی بودن بازی مانند شمشیر دو لبهای عمل میکند که در عین حال که روند کلی بازی را درگیرکنندهتر میکند اما با کمتر کردن تعامل پلیر با مکانیزمهای مختلف بازی باعث یکنواختتر شدن تجربهی آن میشود. شخصا در حالی که از روند سینمایی بازی بسیار لذت بردم اما به طور همزمان امکان تعامل کم با بازی باعث میشد بیشتر حس تماشای یک فیلم را از آن دریافت کنم، نه یک تجربهی تعاملی.
اگر به یاد داشته باشید Until Dawn به دلیل اینکه در انحصار کنسول PS4 بود به خوبی از خصوصیات مختلف کنترلر آن استفاده میکرد و همچنین دائما با استفاده از سکانسهای QTE مطلوب، در حال به چالش کشیدن پلیر بود به طوری که شما لحظهای نمیتوانستید دستتان را از روی کنترلر بردارید و همین موضوع تجربهای بسیار تعاملیتر و استرسزا را به پلیر انتقال میداد اما متاسفانه این موضوع در The Quarry بسیار کمرنگ شده است و گاهی اوقات شخصا کنترلرم را زمین میگذاشتم و به تماشای کاتسینهای بازی مینشستم.
و اما از بحث سینمایی بودن روند بازی که بگذریم به خصوصیات ظاهری بازی میرسیم که اگر بخواهم در یک کلمه آن را توصیف کنم آن کلمه “فوقالعاده” است. طراحی و جزئیات صورت همهی کاراکترهای به بهترین شکل طراحی شده است و واقعا حس یک لایو اکشن بسیار با کیفیت را انتقال میدهد. همچنین موشن کپچر صورتها نیز بسیارخوب انجام شده است و حتی کوچکترین احساسات هر یک از شخصیتهای بازی را به تصویر میکشد.
طراحی محیط، فضاسازی و نورپردازی بازی نیز از این حجم از جزئیات و توجه بیبهره نمانده است. تکسچرهای بازی بسیار واضح و دقیق طراحی شدهاند، رنگها مرتعش و زیبا هستند، اتمسفر و فضاسازی بازی سنگین است و شخصا برای من بسیار یادآور فیلمهای Friday The 13th است که خود نوستالژی شیرینی محسوب میشود. به طور کلی بازی در زمینهی فضاسازی و گرافیک هیچ جای اشکالی ندارد و همه چیز به بهترین شکل طراحی و پیادهسازی شده است.
تنظیمات گسترده در راستای شخصیسازی تجربهی خود
یکی از موارد مثبتی که سازندگان در ساخت این بازی به آن توجه ویژهای داشتهاند، در دسترستر بودن آن برای سلایق مختلف و طریقههای متفاوت برای تجربهی بازی است از همین رو تنظیمات مختلفی در دسترس پلیرها قرار دادهاند تا آن طور که دوست دارند به تجربهی این بازی بپردازند.
به عنوان مثال شما میتوانید QTEهای بازی را سادهتر کنید، محدودیت زمانی آنها را کمتر کرده و یا دکمهزنیها را شخصیسازی کنید. همچنین The Quarry به شما اجازه میدهد با فعال کردن یک گزینه، برخی از مرگها را به عقب برگردانید و آنها را اصلاح کنید و سعی کنید کاراکترتان را نجات دهید! بسیاری از این تنظیمات برای مخاطبان به اصطلاح Casual این دسته عناوین طراحی شدهاند تا بتوانند تجربهی بازی را طبق سلیقهی خود سادهتر کننده تا لذت بیشتری از بازی ببرند.
علاوهبر موارد ذکر شده، بازی مودهای مختلفی هم برای تجربهی بازی در اختیارتان قرار میدهد همچون حالت Movie Mode که رسما به پلیر اجازه میدهد تجربهی خود را به یک فیلم تبدیل کند و به پای تماشای آن بنشیند! با استفاده از این بخش شما میتوانید یک مسیر از پیش تعیین شده را برای داستان بازی انتخاب کنید به عنوان مثال میتوانید حالتی را انتخاب کنید که همهی کاراکترها بمیرند یا برعکس. همچنین یک حالت Director’s Chair نیز وجود دارد که به شما اجازه میدهد این مسیر را به طور عمیق شخصیسازی کنید به طوری که میتوانید تک تک کاراکترها و رفتارشان را در شرایط مختلف شخصیسازی کنید که به نظرم به شدت جالب است.
موسیقی متن
یکی دیگر از بخشهایی که استودیوی Supermassive Games در پیادهسازی آن مهارت دارد، انتخاب موسیقی مناسب برای بازیهای خودش است. The Quarry از همان بدو ورود شما به منو با موسیقیاس حس رتروی فیلمهای ترسناک دههی 80 را به خوبی به شما انتقال میدهد. همان طور که در طول مقاله نیز توضیح دادم، این بازی الگوبرداریهای زیادی از فیلمهای ترسناک دهههای طلایی 80 و 90 داشته است و این موضوع به خوبی در موسیقی متن آن مشخص است.
علاوه بر موسیقی متن اوریجینال بازی، شاهد موسیقیهای لایسنس شدهای نیز هستیم که در طول بازی به بهترین شکل جای گذاری شدهاند و نه تنها به خوبی بر وضعیتی که در آن پخش میشوند منطبق هستند بلکه تجربهی بازی را دهها برابر سینماتیکتر میکند. سازندگان قطعا در این بخش از بازی نیز بسیارخوب عمل کردند و باید به خاطر آن ستایش شوند.
سخن پایانی
بازی The Quarry با تیم بازیگری بسیار خوبش قطعا تجربهی مطلوبی را ارائه میدهد و ارزش حداقل یک بار تجربه را دارد اما به نظر من در برخی از بخشهای خود به خوبی Until Dawn عمل نکرده است. در حالی که سینماتیک بودن بازی جذاب است و تا حدودی بر این سبک از عناوین منطبق است، اما به قدری در آن زیادهروی شده که روی تعامل پلیر با بازی سایه میاندازد و تا حدودی ماهیت یک بازی ویدیویی را از دست میدهد.
از طرف دیگر داستان بازی با وجود شروع خوب، آرام آرام روندی نزولی را در حفظ جذابیت خودش پیش میگیرد و در بخشهایی از بازی بسیار یکنواخت و قابل پیشبینی میشود و برخی دیالوگهای احمقانه نیز این موضوع را آزاردهندهتر میکنند.
اما به غیر از این مشکلات، شما با یک عنوان سینماتیک با گرافیک بصری فوقالعاده، فضاسازی و اتمسفری سنگین، موسیقی متن بسیارخوب و بستر و ساختار مطلوب روبهرو هستید که با وجود برخی مشکلات همچنان یک تجربهی جذاب را به ارمغان میآورد.
The Quarry
تیم بازیگری بسیارخوب، گرافیک چشمنواز، موسیقی متن عالی و بستر مکانی و داستانی جذاب، همه و همه از خصوصیات مثبت The Quarry هستند که یک تجربهی کلی عالی را به ارمغان میآورند، اما در این بین مشکلاتی از جمله ناموزون بودن داستانسرایی بازی و همچنین تعامل کم پلیر با بازی و دنیای آن، تا حدودی به روند پیشروی در بازی ضربه وارد میکند. به طور کلی، The Quarry یک بازی جذاب و سرگرمکنندهی دیگر از Sueprmassive Games محسوب میشود که حس و حال خاص خودش را دارد و در حالی که با برخی مشکلات دست و پنجه نرم میکند، اما همچنان ارزش تجربهی بالایی دارد و میتواند برای طرفداران این سبک از عناوین ترسناک جذاب باشد.
نکات مثبت:
- موشن کپچر عالی و بازیگران ماهر
- فضاسازی و اتمسفر تاریک و سنگین
- موسیقی متن منطبق بر استایل کلی بازی
- شخصیت پردازی مطلوب
- گرافیک چشمنواز
- وجود تنظیمات مختلف برای شخصیسازی تجربهی بازی
- وجود بخش Movie Mode و امکان تبدیل تجربهی بازی به یک فیلم سینمایی و حتی کارگردانی آن
- روند سینماتیک درگیر کننده
نکات منفی:
- وجود برخی دیالوگهای مضحک و احمقانه که جدیت بازی را از بین میبرند
- کم رنگ شدن تعامل گیمر با روند بازی نسبت به Until Dawn
- روایت داستانی کند و یکنواخت شدن آن در بخشهایی از بازی
- قابل پیشبینی بودن بسیاری از بخشهای بازی و کاسته شدن از حس ترس